به گزارش ایرنا، ۲۶ مرداد، سی و چهارمین سالگرد آزادی آزادگان از چنگال رژیم بعث عراق است؛ آزادگانی که در هشت سال جنگ تحمیلی و تحمل سالها اشارت و شکنجه با فداکاری، دلاوری و رشادت برای نظام جمهوری اسلامی عزت ابدی را به ارمغان آوردند.
نوجوانان و جوانان ایرانی همواره در ادوار مختلف تاریخ این کشور کهن پیشتاز بودند اما حماسه دفاع مقدس، جلوه ماندگارتری از ایثار و فداکاری نسل انقلابی بود که در اسارت و شکنجه اردوگاههای عراق به اوج رسید و صدای انقلاب اسلامی و فرهنگ ایثار و شهادت را با صدای رساتر به گوش جهانیان رساند.
ابراهیم شهمرادی ۱۷ ساله بود که در سال ۱۳۶۷ در چنگال نیروهای رژیم بعث اسیر شد و با ایثار و فداکاری درد و رنج شکنجههای روحی و جسمی ایام اسارت خود را با صبر و استقامت تحمل کرده است.
انگار آن هفتصد و هشتاد روز اسارت پنجرههای زیبای دوران نوجوانی را با سختترین شکنجههای غیرقابل تصور برایش بست و در اسیری مرد شد ولی در همان دورانی که طعم تلخ رنج و شکنجههای ناجوانمردانه و طاقتفرسای نیروهای بعثی را چشید، هیچگاه دست از ایمان، توکل، صبر و آرمانهای انقلاب اسلامی برنداشت.
آقای شهمرادی! چرا در نوجوانی اینقدر عاشق حضور در جبهه بودید؟
در آن دوران طلایی حماسه دفاع مقدس، سن و سال ملاک وجدان بیدار مردم نبود و بسیاری از رزمندگان با فداکاریهای بینظیر خود و با سن های خیلی کم برای دفاع از میهن اسلامی وارد جبهههای نبرد شدند.
از نحوه اسارت بگویید؟
چند روزی به عملیات مرصاد مانده بود و ما در خط مقدم حضور داشتیم که عراقیها پاتک زدن و مجبور به عقبنشینی از ارتفاع ۴۰۲ شدیم ولی آنها مثل دیواری اطراف را گرفته و سرانجام دستها و چشمانمان را بسته و به اسارت خود درآوردند؛ ۱۵ روز در شهر «مندیل» عراق زندانی بودیم و پس از آن به «تکریت» زادگاه صدام حسین منتقل شدیم که ماهها به صورت مفقودالاثر بوده و هیچکس از زنده بودن ما اطلاعی نداشت چرا که آمار افرادی که تازه اسیر شده را به صلیب سرخ نداده بودند.
سختترین شکنجههایی که بعثی ها به شما میدادند چه بود؟
بیش از هزاران نفر در آنجا اسیر بودند و هر اسیری تنها دو وجب و چهار انگشت جا داشت و زمان خواب همه به صورت کتابی میخوابیدند، بعثیها در کنار زجرها و شکنجههای بیشمار جسمی که با کابل، باطوم، مشت و لگد بر سر، پا، چشم، دهان و دندان ما میزدند از زجرهای روحی ما هم غافل نشده و به شکلهای مختلف عذابمان میدادند.
به خاطر نفرت بیانتهایشان به امام خمینی (ره) افرادی که ریش داشته بیشتر شکنجه میشدند و همه را مجبور میکردند ریشهای خود را با تیغ بتراشند، سنگریزه هایی که ما را مجبور می کردند در دهانمان قرار داده و روی هم فشار دهیم و دندانهایم بر اثر شدت ضرباتی که در این هنگام به دهانم میزدند، ریخت.
با قرار ندادن امکانات اولیه از قبیل حمام و سرویس بهداشتی بیشتر اسرا مریض شده و یا شپش گرفتند و وضعیت بهداشت زیر خط صفر بود.
حتی برای آب و غذا هم ما را در مضیقه گذاشته و آب پیاز و سیب زمینی با نصف کوچک نان تنها وعده های غذایی ما برای ناهار و شام در آن مدت اسارت بود و برای وعده صبح هم عدسی با پودر رختشویی میدادند تا به این طریق بیشتر ما را شکنجه دهند.
اسارت همانند مرگ تدریجی است که ثانیه به ثانیه آن همانند مرگ همراه با درد مطلق است که هیچ فردی حتی اگر میلیاردها تومان هم دریافت کند حاضر به پذیرش آن لحظات سخت برای ثانیهای هم نخواهد بود.
آیا ایران هم اسیران عراقی را شکنجه میکرد؟
هیچ نقطهای از دنیا همانند ایران با اسیران خود به خوبی رفتار نمیکنند، در کشور ما عراقیها بهترین خوراک و امکانات رفاهی و بهداشتی را داشته و از شکنجههای روحی و جسمی هم در این منطقه در هشت سال جنگ تحمیلی خبری نبود، بهگونهای که برخی از این اسیران حاضر به برگشت به کشور خود هم نمیشدند.
چه چیزی بیشترین امید را در اسارت به شما میداد؟
در سیاهی اسارت برای من سجدههایی که بر زمین میگذاشتم حکم نوری برای تحمل روزهای سخت اسیری بود، فرزند اول بودم و بیشتر ناز و نوازش اطرافیان را شاهد بودم ولی در سختی بیانتهای اسیری این سجدهها تنها امیدم برای آن ثانیهها بود چرا که هر لحظه که در اردوگاه باز میشد منتظر نفسهای آخرمان بودیم.
از روز آزادی بگویید؟
با تصویب قطعنامه ۵۹۸ توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد و پذیرش جمهوری اسلامی ایران به چشمان منتظرمان نوید رهایی از سختترین زجر و شکنجهها را میداد و زمانی که در شانزدهم شهریور به خاک وطن برگشتم آن لحظه را با هیچ زمانی عوض نمیکنم ولیکن سالهاست جسمم با وجود مجروحیت بیش از ۳۵ درصد در زمان اسارت دردهایی را یدک میکشد ولی بیشتر از همه روح زخمی ما اسراست که با خوابهای آشفته شبانه آن روزها برایمان زنده بوده و با درد وحشت به زمان حال بر میگردیم.
در هشت سال دفاع مقدس حدود ۴۳ هزار نفر از رزمندگان ایران به اسارت دشمن در آمدند که از ۶ ماه تا بیش از ۱۰ سال دوران اسارت خود را در زندانهای رژیم بعثی عراق سپری کردند.
ارتش بعث عراق ۳۱ شهریور ماه ۱۳۵۹ با حمایت کشورهای غربی خصوصا ایالات متحده آمریکا و تعداد از کشورهای مرتجع منطقه به ایران حمله کرد و پس از حدود هشت سال در برابر رزمندگان اسلام مجبور به عقبنشینی به مرزهای بینالمللی و قبول آتشبس شد.