تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۳

تهران- ایرنا- روزنامه گاردین در گزارشی با اشاره به اینکه آمریکا نفوذش در منطقه آسیای غربی همانند پایان خفت‌بار امپراتوری بریتانیا در حال کاهش است، نوشت: دوران ابرقدرت مسلط رو به پایان و «قرن آمریکایی» به سر رسیده است.

به گزارش ایرنا، روزنامه انگلیسی گاردین امروز یکشنبه در این گزارش آورده است: شیوه‌ای که آمریکا نفوذ در سراسر خاورمیانه را کاهش می‌دهد به نظر همان روش عقب‌نشینی خفت بار امپراتوری بریتانیا از این منطقه را دنبال می‌کند. گویی کشورهای منطقه که یک امپراتوری را پشت سر گذاشته‌اند، حالا یک قدرت دیگر را نیز کنار می‌زنند.

در این گزارش به قلم سایمون تیسدال آمده است: حکومت‌ها و رهبران اقتدارگرا به آرامی اما به صورت مطمئن استقلال و آزادی عمل خود را در حالی که خواستار ایجاد متحدان جدید هستند، ابراز می‌کنند. این به نوبه خود نشان دهنده یک تغییر اساسی به سمت دنیای چند قطبی است، جایی که ابرقدرت‌های انفرادی دیگر تسلط ندارند.

در عربستان سعودی و امارات متحده عربی، خاندان‌های سلطنتی هویت ملی هماهنگی را القا و از طریق نفوذ مالی، نفت و ورزش در خارج از کشور اعمال قدرت می‌کنند. آنها با توجه به اهمیت راهبردی خود، وضعیت تحت الحمایه غربی اعطا شده توسط ایالات متحده و قبل از آن توسط بریتانیا را نمی‌پذیرند.

در ترکیه، رجب طیب اردوغان، وارث امپراتوری مغلوب عثمانی، غرب را در مقابل شرق و بالعکس شرق را در مقابل غرب قرار می‌دهد و به صورت متناوب با آمریکا، پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، اتحادیه اروپا، روسیه و چین بازی می‌کند.

جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده از زمان روی کار آمدن در سال ۲۰۲۱، با توجه به دشواری‌های اخیر آمریکا و مشغول شدن با مساله چین و اوکراین، به شکل عمده از ادامه بحران‌ها در کرانه باختری، لبنان، عراق، سوریه، یمن، لیبی و سودان دوری کرده و یکی از وعده‌های بزرگ او در خاورمیانه یعنی نجات توافق هسته‌ای ایران هنوز محقق نشده است. در سال ۱۹۵۶، حمله به مصر، بریتانیا را به عنوان قدرت منطقه‌ای مسلط تضعیف کرد. آیا آمریکا به نقطه‌ای شبیه به کانال سوئز نزدیک می‌شود؟

جای تعجب نیست که با توجه به اعتقاد مادام‌العمر واشنگتن به برتری خود، شاید بایدن راهی برای رهبری مجدد منطقه‌ای ایالات متحده آغاز کرده است. این مساله تا حدی برای مقابله با نفوذ پکن و مسکو است و تا حدی برای یادآوری به متحدان منطقه‌ای غیرمطیعی است که امنیت و رفاه آنها را تضمین می‌کند. بایدن با اشاره به این نکته، به نظر برای تقابل با ایران و همچنین برای نشان دادن اینکه چه کسی رئیس است، سه هزار نیروی اضافی را در ماه جاری میلادی به خلیج فارس فرستاد.

محاسبات سیاسی نیز در جریان است. بایدن در مواجهه با انتخاب مجدد در سال آینده، امیدوار است بتواند یک هت‌تریک کند. این جایزه معادل تاج سه گانه دیپلماسی است: «تفاهم» ایالات متحده با ایران، توافقنامه صلح تاریخی عربستان سعودی و اسرائیل و دستیابی به موفقیت در تشکیل یک کشور فلسطینی.

ایالات متحده با میانجیگری چین بین تهران و ریاض و همکاری عربستان با مسکو متزلزل شده است. بایدن می‌خواهد محمد بن سلمان، رهبر واقعی عربستان سعودی را به سمت خود بازگرداند و عادی‌سازی روابط با اسرائیل به سبک توافق‌نامه ابراهیم را تضمین کند.

به همین منظور، بنا بر گزارش‌ها، بایدن علی‌رغم نگرانی‌های آشکار درباره اشاعه هسته‌ای، در حال بستن یک پیمان امنیتی و حمایت از برنامه انرژی هسته‌ای غیرنظامی عربستان است. چنین تفکری زنگ خطر را در تل‌آویو به صدا در می‌آورد اما رئیس جمهوری آمریکا می گوید مشکلی نیست. عادی سازی عربستان و اسرائیل می تواند شامل تضمین‌های دفاعی آمریکا و تسلیحات پیشرفته برای هر دو طرف باشد. این مزیت بیشتری برای او خواهد داشت که چین را به حاشیه براند.

چرا آمریکا باید به رژیم سعودی که ارزش های دموکراتیک و حقوق بشری آن را نادیده می‌گیرد، کمک و از آن دفاع کند؟ پس از قتل جمال خاشقجی در سال ۲۰۱۸، بایدن عهد کرد که پادشاهی را به یک بازیگر طرد شده جهانی تبدیل کند. پاسخ این است که عادی سازی یک پیروزی بزرگ برای رئیس جمهور قبل از انتخابات خواهد بود، به ویژه زمانی که به سومین مرحله برنامه او یعنی پیشبرد کشور مستقل فلسطینی مرتبط باشد.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی که در تور بحران‌های داخلی محاصره شده، به شدت به توافق عربستان نیاز دارد. سعودی‌ها نیز خواهان آن هستند، اما حداقل روی کاغذ بر پیشرفت ملموس به سوی تشکیل کشور فلسطین اصرار دارند. شرکای ائتلاف راست افراطی نتانیاهو مخالف هرگونه امتیازی در این راستا هستند و نتانیاهو به سختی با بایدن صحبت می کند و در ماه اکتبر، فقط به دلیل مخالفت با وی، قصد سفر به چین دارد.

با این حال، به نظر می‌رسد بایدن بر این باور است که می‌تواند موافقت اسرائیل با افزایش خودمختاری فلسطینی‌ها، توقف طرح‌های الحاق کرانه باختری و شاید احیای روند صلح دو دولتی را در ازای ارائه تضمین‌های امنیتی به آنهاست، به دست آورد.

امیدهای بایدن برای هت‌تریک کمی توهم‌آمیز به نظر می‌رسد و بی‌شمار عوامل منفی داخلی وجود دارد و زمان بر علیه اوست. مانند بقیه جهان، رهبران منطقه‌ای که منفعت طلب هستند نمی‌دانند که او چقدر دوام خواهد آورد و آیا ترامپ جایگزین او خواهد شد یا خیر.

دوران ابرقدرت مسلط رو به پایان است. بایدن ممکن است تمام تلاش خود را برای حفظ نظم قدیمی انجام دهد. اما مانند «عصر امپراتوری» از دست رفته بریتانیا، «قرن آمریکایی» که او در آن بسیار محکم ریشه دوانده است، به سرعت در حال گذر از تاریخ است.

منبع: The Guardian