تهران- ایرنا- کتاب «گناه‌ نابخشودنی ـ جدایی بحرین از ایران ـ رفراندوم دروغین» به تاریخ بحرین از روزگاران باستان و حضور ایرانیان در بحرین از روزگاران هخامنشیان تا برآمدن آفتاب اسلام و تاریخ این جزیره، از آغاز دوره اسلامی تا جدایی رسمی آن از ایران در دوره پهلوی دوم، با استناد به یافته‌‏های باستان‏شناسی و منابع تاریخی و سندهای منتشر‏شده پرداخته است.

به گزارش خبرنگار کتاب ایران، نویسنده در پیشگفتار کتاب «گناه‌ نابخشودنی ـ جدایی بحرین از ایران ـ رفراندوم دروغین» به بررسی اسناد منتشرشده دستگاه‌های سیاسی و امنیتی بریتانیا و شرایط سیاسی ایران در دوره سلطنت رضا شاه و گفت‎‌وگوهای دیپلماتیک ایران و بریتانیا بر سر مساله بحرین در آن زمان و چگونگی زمینه‌‏چینی‌های بریتانیا، برای جدایی رسمی بحرین از ایران در دوره محمدرضا شاه پهلوی و نظرسنجی دروغین ویتوریو گیچیاردی، نماینده سازمان ملل، در موضوع استقلال این جزیره از ایران، به غلط نام رفراندوم به خود گرفته، می‌‏پردازد.

مذاکرات سال‌های حساس ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۱ ش ایران و بریتانیا در مورد مساله بحرین و سایر جزایر مورد مناقشه خلیج فارس، مبین این موضوع بود که دیپلمات‌های طرفین در حق حاکمیت ایران بر مناطق مزبور، متفق القول بوده‌اند و بریتانیا به خاطر حضور در خلیج فارس بود که ابتدای قرن نوزدهم از شیوخ منطقه حمایت می‌کرد و به طرح موضوعات مثبت مبارزه با برده‌داری می‌پرداخت تا این حضور را قانونی جلوه دهد.

اسناد بریتانیا نشان دهنده این واقعیت است که تیمورتاش، وزیر دربار ایران که هدایت سکان سیاست خارجی کشور را هم عهده‌دار بود، توانست با ارائه مستندات لازم حقوقی و تاریخی، حقانیت ایران را به اثبات برساند و حتی تلاش کرد با ارجاع پرونده بحرین به جامعه ملل و دیوان داوری بین‌المللی لاهه، موضوع را از راهی دیپلماتیک و به درو از هرگونه مناقشه نظامی خاتمه دهد اما حتی نفس ارجاع پرونده به این مجامع جهانی نیز برای بریتانیا قابل قبول نبود. در همین حین انگلستان تلاش می‌کرد پای زمامداران حجاز را هم به مسئله بحرین باز کند تا در صورت بروز هرگونه بن‌بستی در مذاکرات، اتحادیه‌ای متشکل از بحرین و عربستان سعودی به‌وجود آورد.

این موضوع هم البته با واکنش‌های تند مقامات وقت دیپلمتیک کشور ایران مواجه می‌شد. طرف بریتانیایی به این نتیجه دست یافت که تا وقتی تیمورتاش به تاج و تخت بعد از درگذشت رضا شاه و اتهاماتی دیگر که در منابع تاریخی ذکر شده‌اند، بعد از ان صورت گرفتند تا برای همیشه وزیر دربار را از عرصه خارج نمایند؛ طرحی که با موفقیت به انجام رسید و با بازداشت و در نهایت قتل تیمورتاش در زندان قصر، مسائلی مثل اختلافات نفتی و مناقشه‌ها در مورد بحرین و سایر جزایر ایرانی خلیج فارس، برای سال‌های متمادی مسکوت ماند.

زنده یاد احمد اقتداری را می‌‏توان پدر مطالعات خلیج فارس‌‏شناسی در ایران نامید. هرچند پیش از او بزرگانی چون سدیدالسلطنه، عباس اقبال آشتیانی، صادق نشات، محیط طباطبایی آثاری ارزشمند در تاریخ و جغرافیای خلیج فارس پدید آوردند، اما آثار احمد اقتداری درباره خلیج‌‎فارس دارای ویژگی‌هایی است که آن را از آثار دیگران متمایز می‏‌کند. بارزترین این ویژگی‌ها توجه او به منافع ملی ـ تاریخی و به حق ایران در آبهای خلیج‌‎فارس است، زیرا احمد اقتداری زاده زمانه‌‏ای بود که بیگانگان، آشکار و نهان، چشم طمع به منافع تاریخی ایران در کرانه‏‌های خلیج فارس دوخته و برای رسیدن به هدفهای خود دست به اقدام و عمل گشوده بودند. روحیه ایران‏‌خواهی وی که این دست‌‏اندازی‌های بیگانگان به منافع ملی ایرانیان را بر نمی‌‏تابید، او را بر آن داشت تا با تالیف آثاری درباره پیشینه حضور تاریخی ایرانیان در کرانه‏‌های خلیج فارس به این سیاست‌ها پاسخی در خور دهد.

تذکر این نکته ضروری است که عنوان کتاب، برگزیده و انتخاب زنده‌‎یاد احمد اقتداری است.

در مقدمۀ کتاب به قلم شادروان استاد احمد اقتداری آمده است:

بحرین، مجمع‌الجزایری که با سواحل شمالی شبه جزیرۀ عربستان سعودی (منطقۀ لحساء = الأحساء) به روزگاری دراز، از پیش از هخامنشیان، و از دورۀ تسلط اشکانیان بر خلیج‌فارس و غرب ایران، جزئی از آب و خاک ایران بوده است، و به روزگار ساسانیان «ایالت میش‌ماهیگ» نامیده می‌شده و مستقیماً با دربار تیسفون مربوط بوده است. در سده‌های اخیر یعنی در اوایل دورۀ قاجاریه، پس از اخراج پرتغالی‌ها از جزیرۀ هرموز و شرق آفریقا و با ورود اروپائیان به خلیج‌فارس و رقابت دولت‌های هلند و انگلیس و فرانسه و آلمان، برخلاف همۀ اصولِ قوانین بین‌المللی، بحرین به تصرف بلامنازع انگلستان درآمد. انگلستان نیز برای حفظ منافع و اعمال سیاست‌های استعماری‌اش، با شیوخ عرب سواحل جنوبی خلیج‌فارس قراردادهایی منعقد ساخت و بحرین را رسماً و عملاً و نه قانوناً از ایران جدا کرد و تحت تصرف حاکم عرب آن ناحیه، شیخ عیسی آل خلیفه قرار داد. ایران تا روزگار محمدرضا شاه پهلوی از قبول این تصرف غیرقانونی خودداری کرد؛ ‌خاصه در دورۀ احمد شاه قاجار و رضا شاه پهلوی، مذاکرات و مجادلاتی بین ایران و انگلستان صورت گرفت که نه احمد شاه قاجار و نه رضا شاه پهلوی، این جدایی غیرقانونی و استعماری را قبول نکردند و تا زمان سلطنت محمدرضا شاه، بحرین جزئی از ایران قلمداد می‌شد و تمبر پست بحرین مانند تمبر پست داخلۀ ایران بوده و عبور و مرور اتباع ایران و بحرین، نیازی به اخذ ویزای متعارف نداشت.

با خروج انگلستان از کانال سوئز و خلیج‌فارس (البته صوری و غیرواقعی) و تشکیل دولت امارات متحدۀ عربی، بنابر تدبیر مکارانۀ انگلستان، سازمان ملل متحد طرحی پیشنهاد کرد که در بحرین رفراندومی برگزار شود. شاه ایران قبول کرد و ظاهراً مردی به نام گیچی‌یاردی از طرف سازمان ملل، مأمور این رفراندوم شد. او ادعا کرد که: رفراندوم کرده و مردم بحرین قبول کرده‌اند که از ایران جدا شوند. این رفراندومِ مصلحتی و دروغین، مورد قبول پادشاه ایران قرار گرفت و در مجلس شورای ملی نیز تصویب شد و متعاقباً

بحرین را از ایران جدا کردند و این گناه نابخشودنی را مرتکب شدند. بحرین در طول تاریخ، همواره جزئی از سرزمین ایران بوده است و هشتاد درصد مردم آنجا شیعه و فارسی زبان و از نواحی لارستان، خوزستان، بلوچستان، بوشهر، دشتستان و هرموزگان هستند؛ آنان هرگز این رفراندوم ساختگی و دروغین را به رسمیت نشناخته و نپذیرفته‌اند.

حکومت بحرین در سال‌های اخیر، فارسی‌زبانان شیعۀ بحرین را مورد آزار و شکنجه و کشتار قرار داده است که در نتیجه، جمعی به ایران و جمعی به اقصی نقاط اروپا و آمریکا مهاجرت کرده‌اند.

البته در همان سال ۱۳۵۰ ش به حسب توافق پادشاه ایران و دولت انگلستان، سه جزیرۀ تمب بزرگ و تمب کوچک و ابوموسی به تصرف ارتش ایران درآمد و شاید تنها دلیل این توافق و این گناه بزرگ، همین امکان واگذاری سه جزیره به ایران و استقرار ارتش ایران در آن جزایر بوده است. خود پادشاه ایران هم از آن بیم داشته که بعد از او، مردم ایران این اقدام را به حساب خیانت وی بگذارند و نه خدمت.

‎کتاب «گناه‌ نابخشودنی ـ جدایی بحرین از ایران ـ رفراندوم دروغین» تالیف احمد اقتداری و به کوشش امیرحسین مرادخانی را انتشارات مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی منتشر کرده است.