به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، چزاره پاوِزه نویسنده کتاب کت چرمی، در این کتاب مخاطب را با خودش به کوهستانها، رودخانهها و تاکستانهایی میبرد که کودکی و جوانیاش را در آن سپری کرده است. این چهره ادبی مهم قرن بیستم ایتالیا مجموعه کت چرمی را در سال ۱۹۴۶ منتشر کرد.
داستای کتاب در تپههای پیمونته، که در آن زمستانها سخت و تابستانها گرم است، میگذرد. بچهها آنجا آزادانه در آغوش طبیعت بزرگ میشوند، دوستی، عشق، تنهایی و مرگ را کشف میکنند.
این کتاب با عنوان Histoire Secrete در سال ۲۰۱۰ توسط انتشارات گالیمار منتشر شد.
این کتابها در واقع ترجمه آثار مجموعهکتابهای جیبی هستند که در فرانسه و توسط مجموعه انتشاراتی گالیمار چاپ میشوند. نام اصلی این مجموعه Folio ۲€ است که ناشر به دلیل انحصار نام مجموعه، به ققنوس اجازه نداده ترجمه فارسی کتابها تحت عنوان نام اصلی مجموعه چاپ شود. هدف از انتشار چاپ کتابهای پانوراما، به تعبیر ناشر این است که «خواندن گزیدهای از آثار، به مراتب بهتر از نخواندن آنهاست.»
درباره نویسنده
چزاره پاوزه (به ایتالیایی: Cesare Pavese) زاده ۹ سپتامبر ۱۹۰۸ – درگذشته ۱۷ اوت ۱۹۵۰ رمان نویس، شاعر، مترجم و منتقد ادبی اهل ایتالیا بود. به نظر بسیاری بهترین رمان او ماه و آتش است. چزاره پاوزه از چهرههای مهم ادبی قرن بیستم این کشور است. او از آن دسته نویسندگان ایتالیاست که ادبیات این کشور را متحول کردند. پاوزه سهم بهسزایی در شناساندن نویسندگان آمریکایی در ایتالیا داشته است.
قسمتی از متن کتاب
فردای آن روز لباس شنا پوشید، کت چرهزا را هم قرض گرفت، و سبد خوراکیها را برداشتیم و او روی کوسن نشست و راه افتادیم. چرهزا که داشت رفتن ما را تماشا میکرد میخندید. از پل که گذشتیم مشغول پارو زدن شدم و نورا ازم پرسید:«خیلی دور شدهایم؟» به او پارو زدن یاد دادم و او هم امتحان کرد؛ بهم نزدیک شد و چیزی نمانده بود بیفتم توی آب؛ زنها همه مثل هماند. رفت و سرجایش نشست و پرسید میتواند در قسمت عمیق شنا کند؟ و ازم خواست در دهانۀ رود سنگونه، که آب صاف است، توقف کنیم.
قایق را به زمین بستم و، در حالی که او نگاهم میکرد، شیرجهای درست و حسابی زدم. بعد در آب سنگونه شنا کردم و فریاد زدم که آب سنگونه از آب پو سردتر است. وقتی به قایق رسیدم و داشتم سوار میشدم، در دهانۀ رود، دامیانو و یک سرباز را دیدم. با همدیگر دوست بودند، اما سرباز را هرگز ندیده بودم. به قایق نزدیک شدند و شروع به صحبت با نورا کردند. به دامیانو سلام کردم، اما خوش و بش نکردم. سوار قایق شدم و همانجا نشستم.
از دامیانو حرصم میگرفت، چون میدانستم بهتر از من پار و میزند و اگر نورا از او میخواست که به کنار سد ببردش، حسابی کنف میشدم. اما دامیانو و سرباز کنار رود نشسته بودند و با نورا شوخی میکردند. نورا جوابشان را نمیداد اما کمی بعد او هم به خشکی رفت و گفت که میخواهد قدم بزند.سرباز روی زیپ کت چرمیِ او دست کشید و گفت: «باید هوا بخورد.» لهجهاش ناپلی بود. (صفحه ۱۸ و ۱۹)
کتاب کت چرمی نوشته چزاره پاوزه و ترجمه صنم غیاثی در ۷۱ صفحه و با شمارگان ۱۱۰ نسخه با قیمت ۴۵ هزار تومان در سال ۱۴۰۲ توسط انتشارات ققنوس منتشر شد.