علمای علم اصول، احکام شرعی را به دو دسته تقسیم میکنند. یکی تعبدیات و دیگری توصلیات که تفاوت این دو در عنصر نیت است. در مباحث کلامی و چگونگی پاداش و کیفر الهی در روز رستاخیز، مسئله نیت مطرح میشود و در فلسفه اخلاق، مسئله نیت را در ارزشگذاری اخلاقی، مورد ملاحظه قرار میدهند. در علم النفس فلسفی نیز نیت مورد توجه قرار میگیرد و در علم روان شناسی، مسئله نیت قابل طرح است.
گاهی قصد و نیت به معنای توجه و التفات است و با توجه به این معنا میتوان گفت که مسئله نیت، در مسائل حقوقی و جزائی به شکل خاصی مطرح شده است. این که گفتهاند «نیَّةُ الْمُؤمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ»؛ نیت انسان مؤمن از عمل او بالاتر و بهتر است یا گفتهاند «أفْضَلُ الاْعْمالِ أحْمَزها»؛ هر عملی که دشوارتر باشد، ثوابش بیشتر است؛ به این معنا نیست که پاداش نیت در عین آسان بودن، از ثواب عمل بیشتر است. زیرا وقتی این دو اصل دینی را در کنار هم بررسی کنیم، نتیجه آن است که نیت بسیار مشکل است.
اگر بهترین عمل، دشوارترین اعمال باشد، نیت بهتر از عمل است. زیرا «أحمز الاعمال» یعنی از همه اعمال سنگینتر و مشکلتر است. امام خمینی (ره) نیت را مثل نسبت روح به بدن عبادت می دانند. اجزای اصلی عبادت، ارکان آن است و در ماورای این اجزاء، یک روحی به نام نیت وجود دارد که او به عبادت اعتبار می دهد؛ همان طوری که روح به جسم، زندگی و حیات می بخشد.
در اصطلاح دین و علم اخلاق، نیت به معنای قصد قرب به خداوند بزرگ است. مقصد اخلاقی، همان هدف نهایی زندگی و نزدیک شدن به خدای حکیم و کمالات معنوی است. در همه عبادت ها, نیت را می توان روح و قلب عبادت دانست. چرا که هر عبادتی باید با نیت و قصد قربه الی الله انجام شود. معنای واقعی قربةً الی الله، این است که تمام عبادت های ما فقط برای نزدیک شدن به خداوند باشد. اگر ما درک واقعی و درستی از تقرب به خداوند داشته باشیم، میتوانیم دارای نیّتی حقیقی و زیبا برای نزدیک شدن به خداوند باشیم.
فقها از نظر فقهی به مرتبهای از نیت اکتفا میکنند، اما علمای اخلاق از جنبه معنوی، بحث های مفصلی درباره مراتب نیت، قرب الی الله و حالات روحی و معنوی انسان دارند که به دلیل عمق این مسائل، از بیان آن معذوریم.
رسول خدا (ص) در تبیین موضوع نیت فرمودند «اَلنِّیَّهُ الحَسَنَهُ تُدخِلُ صاحِبَهَا الجَنَّهَ»؛ نیت خوب صاحب خود را به بهشت می برد. امام صادق(ع) نیز فرمودند صاحب نیّت صادق، صاحبِ دل سلیم است؛ یعنی هر که دلش از وسوسه های شیطانی و علائق جسمانی سالم است، نیّت او در عبادت و طاعت، صادق است و الاّ در نیّت خود کاذب می باشد.
در دعای مکارمالاخلاق می خوانیم «وَ انْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَی أَحْسَنِ النِّیَّاتِ وَ بِعَمَلِی إِلَی أَحْسَنِ الاعمال»؛ نیّت من را به بهترین نیّتها و عمل من را به نیکوترین اعمال منتهی کن. از این بیان معلوم میشود که نیّت مانند عمل، بهتر و غیر بهتر دارد و کمال و نقص اعمال، تابع کمال و نقص نیت ها است. البته نیّت پاک آن است که غیر حق در دل انسان راه نداشته باشد و به دست آوردن چنین نیتی، کار بسیار دشواری است.
گروهی با نیت شوق بهشت یا ترس از جهنم عبادت می کنند. نیت افرادی نیز برای شکر پروردگار بزرگ است. در حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) آمده است که برخی به نیت شکر و سپاس گزاری عبادت میکنند. طمع بهشت یا ترس از جهنم نیست که آنان را به رکوع و سجود وا میدارد، بلکه برای شکر نعمت های الهی، خداوند را عبادت میکنند. آنان، روحیه حق شناسی دارند و همین روحیه، محرک آن ها برای عبادت و اطاعت میشود. آنان حتی اگر بهشت و جهنمی هم در کار نباشد، دست از عبادت خداوند مهربان و عزیز بر نمی دارند؛ چرا که وجدان آن ها راضی نمیشود که نعمت های پروردگار را نادیده بگیرند و بی هیچ سپاسی از کنار آن بگذرند.
عبادت این بندگان خاص الهی با افراد معمولی قابل مقایسه نیست. آنان در عبادت خود چشم داشتی به بهشت و ترسی از عذاب و جهنم ندارند. در برخی از مضامینی که از ائمه هدی و حضرات معصومین (ع) نقل شده است که «خدایا! حتی اگر بلا و مصیبت بر سرم بیاوری، دست از عبادت و اطاعت تو بر نخواهم داشت!» ما نیز باید از خدای متعال بخواهیم و خود نیز همت کنیم که عبادت ها و اطاعت هایمان را به چنین مراتبی نزدیک کنیم. مثل آنان عمل کنیم، و این شدنی است.
البته ما با نیت، می توانیم در عبادت آنان هم شریک شویم. امام رضا (ع) فرمودند «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ فَقُلْ مَتَی ذَکَرْتَهُ: یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فوزا عظیما»؛ ای پسر شبیب! اگر می خواهی ثواب شهیدان با امام حسین(ع) را ببری، هر وقت به یاد ایشان افتادی، بگو کاش با آنها بودم و به فوز بزرگی می رسیدم. حضرت علی(ع) مهم ترین پیوند میان مؤمنان را پیوند مکتب می شمرند که شعاع این پیوند، تمام زمان ها و مکان ها را فرا می گیرد و همه انسان های گذشته و امروز و آینده را در یک مجموعه الهی و روحانی گردآوری می کند.
وقتی امیرالمومنین علی (ع) در جنگ جمل پیروز شدند، یکی از یاران ایشان گفت «ای کاش برادرم بود و می دید که چگونه خداوند شما را بر دشمنانت پیروز کرد.» امام از او پرسیدند آیا دل برادرت با ما بود و او گفت بله! که امام فرمودند «فَقَدْ شَهِدَنَا، وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِی عَسْکَرِنَا هَذَا أَقْوَامٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ، سَیَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ وَ یَقْوَی بِهِمُ الْإِیمَان»؛ پس او با ما بوده است؛ بالاتر این که در این نبرد با ما شریکند آن هایی که هم اکنون در صلب پدران و رحم مادرانند و آن ها به زودی به دنیا می آیند و دین و ایمان به وسیله آن ها تقویت می گردد.
در واقع این یک مبارزه شخصی بر سر قدرت نبود، بلکه پیکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و این دو صف همچون رگه های آب شیرین و شور تا نفخ صور جریان دارد و مؤمنان راستین در هر زمان و مکان در مسیر جریان حق و در برابر جریان باطل به مبارزه بر می خیزند و همه در نتایج مبارزات یکدیگر و افتخارات و برکات و پاداش های آن سهیم هستند. چون همه یک حقیقت را می جویند، در یک مسیر گام بر می دارند و برای جلب رضای خداوند تلاش می کنند.
خداوند در داستان قوم ثمود می فرماید «فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّیها»؛ آن ها پیامبرشان صالح را تکذیب کردند و شتری را که معجزه الهی بود، پی نمودند و به هلاکت رساندند، پروردگارشان نیز آن ها و سرزمین اشان را به خاطر گناهان اشان در هم کوبید و با خاک یکسان کرد!! در اینجا پی کننده ناقه، فقط یک نفر بود ولی چون دیگران نیز با او همدل و هم عقیده بودند، عمل او به همه نسبت داده شده است و همه به مجازات محکوم شدند. امیر سخن حضرت علی (ع) فرمودند: ای مردم رضایت و عدم رضایت نسبت به کاری، موجب وحدت پاداش و کیفر می گردد. ناقه ثمود را یک نفر بیشتر پی نکرد امّا عذاب و کیفر آن، همه کافران قوم ثمود را شامل شد؛ چون همه به عمل او راضی بودند.
جابر بن عبدالله انصاری، در روز اربعین، در زیارت می گوید «وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَقَدْ شارَکْناکُمْ فیما دَخَلْتُمْ فیهِ»؛ سوگند به خدایی که محمّد را به حق مبعوث به پیامبری کرده است، ما با شما در آن چه از نعمت ها و پاداش الهی وارد شدید، شریک و سهیم هستیم. این جمله جابر، عطیّه را در شگفتی فرو برد. زبان به اعتراض گشود و گفت ما چه کرده ایم که با آن ها شریک باشیم؟ جابر به عطیّه گفت «من از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود مَنْ اَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ وَ مَنْ اَحَبَّ عَمَلَ قَوْم اُشْرِکَ فی عَمَلِهِمْ؛ کسی که قومی را دوست دارد، با آن ها محشور می شود و کسی که عمل قومی را دوست دارد، در عملشان شریک است.» جابر افزود: سوگند به خدایی که محمّد(ص) را به حقّ، به نبوّت برانگیخت، نیّت من و یاران من همان است که حسین و اصحابش(ع) بر آن بودند!
چون خدا بر نهان انسان ها و آن چه بر دل های آنان می گذرد، واقف است و علم او بر همه کس و همه چیز احاطه دارد، پیش از آن که به نمای ظاهری اعمال انسان ها توجّه کند، به علل و عواملی که آدمی را به انجام آن واداشته می نگرد. پیامبر خدا (ص) می فرمایند «انَّمَا الْاعْمالُ بِالنِّیَّاتِ وَ انَّما لِکُلِّ امْرِی ءٍ مانَوی»؛ ارزش کارها به نیّت ها است و هر کس به آن چه نیت کرده، دست می یابد. جایگاه نیت، یک جایگاه ویژه است. اثرات آن، اثراتی ویژه و خاص است. نتایجی بر نیت بار می شود که بسی بیشتر و بزرگتر از باور ماست.
امام صادق(ع) می فرماید «ما ضَعُفَ بَدَنٌ عمّا قَوِیَت علَیهِ النِّیَّة»؛ هیچ بدنی در انجام آنچه نیّتِ بر آن قوی باشد، ناتوان نیست. پس اول به سراغ نیت برویم و آن را خالص کنیم. نیت از عمل مهم تر و بالاتر است.