راحله صبوری در گفتوگو با خبرنگار کتاب ایرنا، با تاکید بر اینکه به شکل تخصصی در حوزه خاطرهنویسی جنگی فعالیت میکند، گفت: خاطرهنویسی دو قسمت دارد یکی قسمتی که راوی خاطراش را بیان میکند و دیگری قسمتی که خاطرهنویس مصاحبه را مکتوب، ویرایش و تدوین میکند و در نهایت کتاب چاپ میشود. در قسمت تاریخ شفاهی ابتدا مصاحبه انجام میشود و مراحل مختلف سوژهیابی، بررسی سوژه، راستیآزمایی و ضبط شفاهیات انجام میشود.
گذشت زمان میتواند به خاطرات لطمه بزند، با تطابق تقویمی نویسنده میتواند به راوی کمک کند تا روایت خود را بهتر بیان کند
نویسنده کتاب شرح درد اشتیاق، خاطرهنویسی در حوزه جنگ را به عنوان اولویت حرفهای خود اعلام کرد و افزود: اولویت من خاطرهنویسی در حوزه جنگ است ولی به قبل و بعد از جنگ هم میپردازم. در مصاحبههایم خاطرات انقلاب، کودکی و نوجوانی و خاطرات بعد از جنگ را تا جایی که ممکن باشد، جستوجو میکنم. در مرحله بعد عین گفتههای راوی را، بدون کم و کاست روی کاغذ منتقل میکنم و بعد مصاحبههای تکمیلی برای رفع نواقص و ابهامات انجام میشود.
او با اعلام اینکه در مرحله راستیآزمایی، پژوهشهایی برای تطبیق تاریخ جنگ و روایات انجام میشود، ادامه داد: باید توجه داشت که اساس تاریخشفاهی بنابر اعتماد و راستگویی راویان است، همچنین اینکه هر رزمندهای که در هر رستهای کار میکرد از ساقی و آبرسان و تدارکات تا رزمندهها و پزشکان شایستگی این را دارند که روایات آنها تبدیل به کتاب شود. راستی آزمایی از این لحاظ نیست که این افراد راست میگویند بلکه به این دلیل است که روایات با تاریخ تقویمی جنگ تطابق داشته باشد. برای مثال رزمنده در یکی از عملیاتها شرکت کرده و تاریخی را اعلام میکند ما این تطابق را انجام میدهیم تا کتاب اشکال نداشته باشد.
به گفته این نویسنده گذشت زمان میتواند به خاطرات لطمه بزند، با تطابق تقویمی نویسنده میتواند به راوی کمک کند تا روایت خود را بهتر بیان کند.
سختترین بخش کار، پژوهش است
صبوری با بیان اینکه بعد از مکتوب شدن روایات اقدام به تدوین و ویرایش آنها میشود، ادامه داد: در این مرحله کارشناس نظامی و ادبی کتاب را میخواند و اشکالهای آن را برطرف میکند. هر کاری سختی خود را دارد، خاطرهنگاری و تاریخ شفاهی هم مشکلات خود را دارد. سختترین بخش کار، پژوهش است تا متن مستندات تاریخی داشته باشد. همچنین باید به عنوان نویسنده و خاطرهنگار مرز بین خاطره و داستان را رعایت کنیم؛ نمیتوانیم در گفتههای راوی دخل و تصرف کنیم. فقط میتوانیم تا حدودی گفتهها را بازروایی و بازپروری کنیم. برای اینکه بهتر بتوانیم حرفهای راوی را به شنونده و خواننده برسانیم، نمیتوانیم بیش از حد از قوه تخیل استفاده کنیم و وارد فضای رمان و داستان شویم.
برای اینکه بهتر بتوانیم حرفهای راوی را به شنونده و خواننده برسانیم، نمیتوانیم بیش از حد از قوه تخیل استفاده کنیم و وارد فضای رمان و داستان شویم
او افزود: البته این چهارچوبی است که من قائل هستم و برخی از نویسندگان در فضای خاطرهنگاری خیلی به سمت رمان و داستان میروند و این بستگی به اولویت راوی و خاطره نگار دارد که این مسائل برایش مهم است یا نه. به نظرم این سندیات آنقدر ارزشمند هستند که لازم نیست وارد فضای رمان بشویم؛ به اندازه کافی در این خاطرات حماسه، ایثار و در کل جذابیت وجود دارد که نیاز نداشته باشیم وارد فضای رمان و خیالپردازی شویم.
نویسنده کتاب شرح درد اشتیاق با تاکید بر حافظه قوی راوی این کتاب، توضیح داد: محمدرضا ظفرقندی دستنوشتههایی دارد که بخشی از آنها در کتاب هم منتشر شده و روایاتی در طی مصاحبههایی از او ضبط شده است. من روایتها را با دستنوشتهها ترکیب کردم و متوجه شدم کاملا مطبق هستند، در نتیجه توانستم داستان کاملی را ارائه بدهند. ظفرقندی فردی باهوش و استاد دانشگاه است، اما به دلیل شخصیت درونگرایش، دوست ندارد درباره خودش حرف بزند، در کتاب مسائلی را که از زاویه دید خودش اتفاق افتاد بیان کرد. در کتاب چیز زیادی درباره خودِ او پیدا نمیکنید.
صبوری با بیان اینکه راوی به دلیل تسلط بر حوزه پزشکی اشکالهای کتاب را تصحیح کرده است، ادامه داد: ظفرقندی حتی اگر در تدوین اشتباهی داشتیم (به دلیل اینکه در دانشگاه پزشکی نخواندم و این رشته را دنبال نمیکنم) مسائل پزشکی را بیان میکرد و اشکالها را خودشان رفع میکرد. همچنین از نظر حافظه قوی بودند و مسائل را به خوبی در خاطر داشتند.
در گذشته از عکس و مستندات در کتاب استفاده نمیشد
صبوری درباره روند گسترش نگارش کتاب با سبک تاریخشفاهی بیان کرد: زمانی که جنگ تازه به اتمام رسیده بود، رزمندگان با نثرهای متفاوت خاطرات خود را یادداشت میکردند، در حالی که با روایت آشنایی کاملی نداشتند و متن را به شکل ساده مینوشتند و کارشناسی میشد اما به مرور و با گذشت زمان آثار حرفهایتر شد و سبکهای مختلف نوشتن و تدوین شکل گرفت.
نویسنده کتاب شرح درد اشتیاق با اشاره به زمانی که از عکس در کتاب استفاده نمیشد، ادامه داد: در گذشته متون شعارگونه بودند و نویسندگان در مطالب دقیق نمیشدند. حتی اگر خودشان میخواستند بنویسند فکر میکردند که مهم نیست و چرا باید یک اتفاق را وارد کتاب کند، وقتی یک نویسنده و فردی که کتاب را تهیه میکند، حادثه و اتفاق را میبیند، متن تولید شده موشکافانه میشود.