اصل دانشگاه و پرنشاط بودن آن امروز امیدآفرین است؛ هم از نظر کمی و هم از منظر کیفی دانشگاه ایرانی امروز سند افتخار است، کشورهای همسایه و رقیب منطقهای و غیرمنطقهای چندسالی میشود، شبیه همین کاری را که در ورزش و فوتبال انجام دادهاند و بحثبرانگیز شده است در حوزه علم انجام دادهاند؛ پولپاشی، خرید مقاله و... هدفشان چه بوده است؟ به جایگاه ایران در حوزه علم برسند، فارغ از اینکه آنها در این مسیر موفق بودهاند یا نه، اصل اینکه نقطه رقابت در منطقه آنجاست که ایران قرار دارد قابلتامل و مداقه است.
کمیت حضور دانشجو در ایران نقطه امیدبخش و مهم دیگری است، در برخی نحلههای علم مدیریت مهمترین مزیت یک سازمان یا مجموعه برای پیشرفت را نیروی انسانی میدانند، حضور خیل عظیم دانشجویان متخصص ظرفیتی بزرگ برای توسعه است که کمتر کشوری در اختیار دارد. اینکه طراحی و نقشه ما برای توسعه چه نسبتی با این ظرفیت عظیم دارد، سوال مهمی است که در جای خود مسئولان باید به آن پاسخ دهند و استفاده نکردن از این ظرفیت بهمثابه مسافرکشی با خودروی پورشه است. این ظرفیت عظیم با آمار و ارقام توسعهای کشور همخوانی ندارد، اما اینها باعث نمیشود اصل این ظرفیت را ندیده بگیریم.
در یک فضای پویا رشد اتفاق میافتد، کنشگری اجتماعی و سیاسی در دانشگاه لازمه یک دانشگاه پویاست، پذیرش تکثر در چهارچوب قانون، کنشگری آرمانگرایانه و متعهدانه، ترویج روح پرسشگری ممزوج با اخلاق علمی موجب توسعه داناییمحور کشور میشود، رسیدن به چنین ترکیبی یعنی بازگشت به عقلانیت و دوری از رادیکالیسم، این همان چیزی است که دشمنان ایران نمیخواهند، رونق عقلانی دانشگاه ایرانی یعنی برهم خوردن نقشه دشمن.
بدنه عمومی استادی دانشگاهی کشور، متخصص توانمند، متعهد، مسلمان و ایراندوست است، رشد کمی و کیفی دانشگاه بدون داشتن چنین بدنهای ممکن نبوده و نیست، تغییر و تحول در بدنه استادی امری اجتنابناپذیر است- البته همه آمدوشدها در دانشگاهها باید بر مدار قانون باشند- باید منطق و استدلالی قابلتوضیح برای افکار عمومی داشته و از سلیقهگرایی و باندبازی دور باشد. نکته دیگر این است که پیشرفت و موفقیت علمی اتفاقی نیست، بدنه هیاتعلمی کشور امروز سوالها و دغدغههای معیشتی جدی دارند، حضور جدی رقبای منطقهای در عرصه تولید دانش باید یک زنگ هشدار جدی برای ما باشد.
همانطور که ایرانستیزی خط فکری و عملیاتی رسانههای معارض علیه ایران و دانشگاه ایرانی است، تقویت ایران در نظر و عمل باید ایده دانشگاه باشد. در این وسط هر کنش شبهعلمی بهنفع تجزیهطلبی و ضدیت با ایران باید محل ایراد جامعه دانشگاهی و روشنفکری ایران باشد، بروز اقداماتی از این دست هرچند محدود و حداقلی باید بهشکل جدی محلتامل و زیرعلامت سوال قرار گیرد که در کجای علوم انسانی مسیر را اشتباه آمدهایم که به این نقطه رسیدهایم؟
همانگونه که راهپیمایی اربعین و حضور اقشار گوناگون در آن مثال نقض مهمی بر تئوری جهانیسازی لذتگرایی و اومانیسم است، فعالیتهای دانشجویی انقلابی و مذهبی اعم از هیاتهای پرشور، اردوهای جهادی، فعالیتهای اجتماعی و سیاسی تشکلها و کانونها و... نمادی روشنی از خلاف بودگی آن چیزی است که تغییر زیست جهان جوان ایرانی به نفع سکولاریسم میخوانند. با شروع دانشگاهها این موج توفندهتر از قبل حرکت خواهد کرد. میبینیم که دانشگاه زنده است، اما نه به آن سیاقی که انگارههای هرجومرج طلب چپ و راست تصویرسازی میکنند.
دانشگاه باید مدار آزاد فکری، پذیرش تکثر، طرح واگویههای انتقادی متعهدانه باشد، رهبر انقلاب سالهاست این مطالبه را از دانشگاه داشتهاند و این یک دین بزرگ بر گردن دانشگاه درقبال مردم و رهبر انقلاب است که باید در سال جدید گامهای موثری برای ادای آن برداشته شود.