به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتاب تعقیب و آزار و هنر نوشتن، علیرغم عنوان روشنفکرپسند و عامهپسندش در عصر لیبرالدموکراسی، دشوارترین اثر لئو اشتراوس است که بیشترین ضدیت را با روشنفکری دارد، و از همین رو، سیرنوارترین (اساطیریترین) اثر اوست. این اثر ضدروشنفکری است، به این معنا که «هماهنگی ذاتی میان اندیشه و جامعه یا پیشرفت فکری و پیشرفت اجتماعی را» پیشفرض نمیگیرد.
در واقع، این اثر دقیقا برای نفی این هماهنگی و احیای بدیلی برای فهم نسبت اندیشه و جامعه، یا فلسفه و شهر، نوشته شده است؛ بدیلی که بیان حقیقت در شهر یا جامعه یا توافق میان حقیقت (یا محصولات تفکر) و جامعه را نه یک هدف، آرمان، یا وظیفه بلکه نوعی مسئله میبیند.
این کتاب میکوشد با توجه به هدف یا موضوعش، یعنی هدف یا موضوع ظاهرا ناممکن توضیح تاییدآمیز هنر نوشتن (یا مبتنی بر «نزدیکی به موضوع» یا «انتخاب راهی بین اطاعات ناممکن و تخطی فاحش»)، هنری که خود با صورتی از افشا و پوشیدهسازی «حقیقت» توامان است، را به کمترین میزان ممکن افشا کند و به بیشترین میزان ممکن بپوشاند. از همین رو این اثر، مهمتر از همه، خوانندهای را پیش فرض میگیرد که «خودش میتواند بفهمد» یا، به طور دقیقتر (با توجه به موضوع و نیت این اثر) خوانندهای که جایی میان «اقلیتی خارقالعاده و خردمند و اکثریتی میانمایه و ابله» قرار دارد. خوانندهای که علاوه بر دارا بودن همه فضایل طبیعی خواننده فلسفی، باید دقیق و صبور باشد؛ خوانندهای که برخلاف خواننده عجول، آن «کارگران پر مشغلهای که عجله دارند به زمین کار یا مزارع خود برسند.»
خوانندهای که با فهم هنر نوشتن استراوس در توضیح هنر نوشتن (امری که از رهگذر تفسیر یا شرح هنرمندانه او بر آثاری که والاترین تجلی هنر نوشتن اند اتفاق میافتد)، یعنی با فهم خود تعقیب و آزار و هنر نوشتن به مثابه «اثری ظاهری»، هنر نوشتن یا « فلسفه سیاسی» را میفهمد؛ او دقیقا میفهمد که چه چیزی را نباید یا نمیتوان به شهر یا جامعه گفت، چرا نباید گفت و چگونه نباید گفت.
امری که، اگرچه کشف آن از دل تفکر در والاترین سطح آن ناشی میشود، فهم آن راه را برای تفکر یا فلسفهورزی در اصیلترین و حتی رادیکالترین معنای آن میگشاید.
این کتاب با عنوان Persecution and the Art of Writing توسط انتشارات دانشگاه شیکاگو در سال ۱۹۸۸ منتشر شده است.
قسمتی از متن کتاب
فهم سخنان انسانی دیگر، چه مرده و چه زنده، میتواند به دو معنا باشد که ما فعلاً آنها را تفسیر و تبیین مینامیم. منظور ما از تفسیر تلاش برای معلوم ساختن چیزی است که سخنگو گفته است و اینکه او چگونه آنچه را گفته حقیقتاً میفهمیده است، فارغ از اینکه این فهم را صراحتا بیان کرده باشد یا خیر. منظور ما از تبیین تلاش برای معلوم ساختن آن دسته از دلالتهای ضمنی موجود در سخنان سخنگو ست که او از آنها بیخبر است.
بر همین اساس، درک اینکه سخن یا گزارهای تیرونیک یا دروغ است، به تفسیر سخن یا گزاره تعلق دارد، یا بیان ناخودآگاهِ خواست، منفعت، تعصب، یا وضعیتی تاریخی است، به تبیین تعلق دارد. واضح است که تفسیر بر تبیین اولویت دارد. اگر تبیین بر مبنای تفسیری بسنده قرار نداشته باشد، آن وقت نه تبیین سخن یا گزارهای که قرار است تبیین شود، بلکه ابداعِ تخیل مورخ خواهد بود. همانقدر واضح است که در تفسیر، فهم معنای صریح یک سخن یا گزاره باید به فهم آنچه نویسنده میدانسته ولی صراحتاً نگفته است اولویت داشته باشد. تا سخن یا گزارهای را فیالنفسه نفهمیم، نمیتوانیم درک یا اثبات کنیم که آن سخت یا گزاره دروغ است. (صفحه ۱۹۲ و ۱۹۳)
کتاب تعقیب و آزار و هنر نوشتن نوشته لئو اشتراوس و ترجمه یاشار جیرانی و شروین مقیمی در ۲۷۲ صفحه، با شمارگان ۷۷۰ نسخه، در قطع رقعی، در سال ۱۴۰۲ منتشر شد.