حجتالاسلام حسین سوزنچی با اشاره به چالشهای هویتی بانوان در عصر جدید به خبرنگار معارف ایرنا گفت: حجاب امروز به عنوان یکی از مسائل دستاول کشور محسوب می شود ولی باید بدانیم قبل از جریان های اخیر، افرادی را داشتیم که به لحاظ حجاب و از منظر عفت، خیلی بدحجاب بودند و لباسهای آنچنانی غیر عفیفانه میپوشیدند اما بهاندازه الان که بعضیها فقط روسری خود را برمیدارند، ایجاد ناراحتی نمیکردند.
وی افزود: الان مشکل چیست؟ روسری را که میاندازند، همه ناراحت میشوند. اغلب اینهایی که روسری خود را در حوادث اخیر انداختند، بقیه پوشش آن ها عفیفانه است. شما بسیاری از اینها را میبینید که از نظر بقیه پوشششان از خیلی از اینها که قبلاً بدحجاب بودند، بهتر هستند. پس چرا ناراحت می شوید؟ مگر مسئلهتان عفت نبود؟ نه. بلکه اینجا مسئله هویت است که یک مسئله مدرن است. در جامعه جهانی وقایعی رخداده که حجاب را بالا آورده است و مسئله حجاب را ما شروع نکردیم.
دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقر العلوم(ع) افزود: اگر میخواهید مسئله حجاب را در دوره مدرن بفهمید، انقلاب را رها کنید و بروید به قبل از انقلاب. واقعاً برداشتن حجاب زمان رضاخان، کارشناسی شده بود. چون مسئله هویت بود. رضاخان، همه مسئولان حکومتی را موظف کرد که خانمهایشان در مراسم رسمی بیحجاب بیایند. برای همین خیلیها مدل پوششان این بود که به لحاظ شرعی هم حدودش را رعایت کرده بودند. مثلاً کلاه و شنل میگذاشتند.
وی افزود: مسئله رضاخان حکم فرعی فقهی بود یا مسئله هویتی؟ میدانست اگر این چادر را برداشت ولو آن پوشش جدید عملاً حجاب شرعی وی را حفظ کند، پرونده حجاب بهتدریج بسته میشود. البته رضاخان نمیفهمید اما آنها که برنامهریزی کرده بودند، میفهمیدند. این هم که الان شما دردتان میآید و میگویید که قبلاً شال کوچکی انداخته بودند و الان ندارند! یعنی معنای هویتی در کار است. بنابر این حجاب، نماد هویتی شده است. پرچم چه ارزشی دارد؟ به خاطر اینکه پرچم را در روی فلان قله قرار دهید، چندین کشته میدهید! در عملیاتها اینگونه بود! حالا این پارچه آنجا نرود چه میشود؟ کار نماد، متفاوت است با حکم یک مسئله بهخودیخود. اگر چیزی نماد شد، جایگاهش عوض میشود.
سوزنچی ادامه داد: جهان غرب، دو دشمن مهم داشت. امپراطوری عثمانی و امپراطوری ایران. آمدند سراغ ایران، به دلایل تاریخی متعدد نمیشد ایران را راحت تجزیه کرد. دیدند بهتر است بهجای اینکه تجزیه کنیم خودمان این جامعه را مدرن کنیم. رضاخان را آوردند و روشنفکران ضد دین، اسم آن را مدرنیزاسیون اجباری گذاشتند. یعنی بهزور جامعه را مدرن کردند. چون دیدند این مردم به این راحتیها مدرن نمیشوند! البته منظور از مدرن، غربزده شدن است.
نویسنده کتاب حجاب در آیات و روایات اظهار داشت: مراکز علمی را تعطیل کردند. فقط حوزه نبود. بلکه مکتبخانهها هم بود که البته مکتبخانههای ما مشکلاتی هم داشت اما تصویری از مکتبخانهها ساختند که شما در فیلم دکتر محمد قریب میبینید و میگویید عجب چیز بی خودی! همان بهتر که برداشتند! این تصویر را القاء کردند که از اول ابتدایی همه برویم در یک نظام دیگری درس بخوانیم که برای تفکر غربی تربیت بشویم.
وی اضافه کرد: همان دو کاری که آتاتورک در ترکیه انجام داده بود را می خواستند در ایران هم اجرا کنند. قرار شد که خط و حجاب برداشته شود. حجاب را اول برداشتند و اتفاقاً خیلی هم حرفهای عمل کردند. ابتدا لباس متحدالشکل را جا انداختند. یعنی تمام هویتهای قومیتی برود. سپس به کشف حجاب پرداختند و لذا اول، هویت قومی را گرفتند. گام دومشان خط و زبان بود که به دلایلی موفق نشدند. پس آنچه موجب اهمیت مسئله حجاب شده، این است که حجاب به نماد هویتی تبدیلشده است. نه زمان انقلاب بلکه سالها قبل از انقلاب اینگونه بود و از بین بردن چیزی که نماد هویتی شد، موضوعیت دارد ولو اینکه شما انقلاب نکنید و یا نمیکردید.
سوزنچی درباره جنبه هویتی حجاب به عنوان یک نماد گفت: ما در عصر رسانههای تصویری به سر میبریم. رسانه تصویری کاری با ما کرده که جایگاه نمادهای تصویری عوضشده است. آن چیزی که جنبه تصویری دارد و به چشم میآید، سریع نماد میشود. چون ما در این عصر به سر میبریم، حجاب یک شاخص مسلمانی شد ولی ما حجاب را شاخص مسلمانی نکردیم.
وی افزود: دلیل دیگری که بُعد هویتی حجاب را پررنگ میکند، پیدایش پدیدهای به اسم فمینیسم یا نهضت احیای حقوق زنان است. فمینیسم جریانی است که الگوی انسان را مردانه میبیند، نه زنانه و اصرار دارد که زنان مثل مردان شوند. فمینیسم در باطن خود، یک جریان مردسالار است. به همین دلیل مهمترین فمینیستهای موج دوم در بسیاری موارد مثل مردان رفتار میکردند. اصلاً مثل مردها هم تیپ میزدند. فمینیسم میگوید زنها مثل مردها بیایند در میدان، یعنی هویت جنسیتی خود را کنار بگذارند؛ در مقابل حجاب، یعنی کنشگری اجتماعی زن با حفظ زنانگیاش. لذا جنبه هویتی پیدا میکند.
این استاد دانشگاه از انقلاب جنسی به عنوان سومین عامل یاد کرد و گفت: انقلاب جنسی در دهه ۱۹۶۰ در اروپا شروع شد. اتفاقاً انقلاب جنسی یکی از عواملی است که بُعد هویتی را پررنگ کرده است. زنان در طول تاریخ عموماً دارای پوشش مناسبی بودند. نهفقط مسلمانها، شما راهبههای مسیحی را نگاه کنید. اگر کارخانههای روسیه را در فیلمهای قبل از ۱۹۶۰ ببینید، متوجه می شوید که کارگرهای خانم که بیرون میآیند، شال روی سرشان است. حالا ممکن است پوششِ کاملی نداشته نباشند اما پوشاندن سر در تمام فرهنگهای سنتی، یعنی دوره قبل از مدرن مخصوصاً قبل از دوره انقلاب جنسی، یک پدیده بسیار رایج بوده است ولی با انقلاب جنسی در غرب فرهنگ برهنگی شروع شد.
وی افزود: مسیحیت مدرن به این دلیل که شرعیت ندارد، پوشش را رها کرد و به مرحله برهنگی رفت ولی یهودیان آنقدر رها نکردند، به همین دلیل زن ها در فیلمهای اسرائیلی هنوز باحجاب هستند ولی چون تعداد یهودیها در جهان خیلی کم است، حجاب، تبدیل به نماد یهودیان نشده ولی مسلمانان در مقابل فرهنگ برهنگی ایستادند. اینکه میگویم فقط ایران نیست، بحث من جهانی است. چون حجاب جزو شریعت مسلمانان بود و در مقابل فرهنگ برهنگی و انقلاب جنسی ناخودآگاه مقاومت کردند و حجاب به عنوان پوشش زن مسلمان مطرح شد. در واقع این مقاومت باعث شد حجاب تبدیل به نماد هویتی زن مسلمان شود.
سوزنچی اضافه کرد: چهارمین محوری که به لحاظ هویتی مهم است، بحث سرمایه جنسی است که مربوط به دهه ۹۰ به بعد میلادی است. پییر بوردیو جامعه شناس فرانسوی بحث انواع سرمایهها را مدت ها قبل از سال ۲۰۰۰ مطرح میکند، اما بعد از ۲۰۰۰ با کلمه سرمایه جنسی در ادبیات علوم اجتماعی مواجه میشویم. نظام سرمایهداری هر چه را ببیند تبدیل به سرمایه میکند و با آن معامله کالا دارد.
وی افزود: غربیها دیدند در فرهنگ برهنگی، سرمایه جدیدی پیدا کردند و آن سرمایه جنسی بود! چه کسی صاحب این سرمایه است؟ خانمها! پس باید نگاه جنسی به زن را تقویت کرد و زن باید از سرمایه جنسیاش خرج کند. مثلا برخی مغازهدارها میگویند نیازمند یک فروشنده خانم با روابط عمومی بالا هستیم. یعنی چه؟ همه میفهمند یعنی چه! یعنی من میخواهم، تو سرمایه جنسیات را برای سود من خرج کنی. خانمی که خوش بر و رو نیست، سرمایه جنسیاش پایین است. تو سرمایه جنسی بالا داری، من باید سرمایه جنسیات را، مفت خرج کنم تا سود من بالا برود.
این پژوهشگر مذهبی اظهار داشت: وقتی فرهنگ برهنگی شکل گرفت، اول روابط زن و مرد در جهان افتضاح شد، بعد همجنسگرایی آمد و بعد امور دیگر. این مسیری است که در غرب طی شده و میخواهند در ایران هم طی کنند. حجاب سدی است که نمیگذارد انقلاب جنسی به نتیجه برسد و این دلیل دیگری بود که موجب شد حجاب نزد ما موضوعیت پیدا کند. در واقع شرایط اجتماعی باعث شده تا حجاب به عنوان مسئله مهمی مطرح شود. مانند مسئله توتون و تنباکو که بهخودیخود مسئله ای بسیار فرعی بود اما در یک موقعیتی استعمال توتون و تنباکو بهمنزله محاربه با امام زمان (عج) شد.
وی درباره راهحل مسئله حجاب در دوره کنونی گفت: من طرفدار قانون حجاب هستم. حکومت در مورد حجاب وظیفه دارد اما روش اجرایی هر قانونی اجبار نیست. در ادبیات حقوقی می گویند حقوق مدنی و حقوق کیفری. قانون فقط قانون کیفری نیست. قانون مدنی هم داریم. فضای اجرای قوانین مدنی اجبار نیست و اگر ما از اول حجاب را بهمثابه قانون مدنی میدیدیم و اجرا میکردیم، بسیار موفق بودیم. حجاب برای کرامت زن است. پس اگر حجاب را بهگونهای پیاده کنیم که کرامت زن تحقیر شود، خلاف مقصود عمل کردهایم. ما میخواستیم حجاب باشد تا ارزش زن بالا برود و زن بداند کنشگر مهمی در عرصه تاریخ و جامعه است. آنگاه اگر روشی را عمل کردیم که نتیجهاش تحقیر و توهین شد، در واقع زن را پایین آورده ایم.
این استاد حوزه ادامه داد: یک عرصه خیلی واضح برای قوانین غیر کیفری، عرصه اقتصاد است. حجاب برای عرصه فرهنگ است. بنده ابتدا از عرصه اقتصاد که ساده فهم تر است شروع میکنم تا به عرصه حجاب که فرهنگی است، برسم. آیا اقتصاد را باید با قوانین کیفری اجرا کرد؟ در قوانین کیفری، مجری اصلی نیروی انتظامی ذیل قوه قضاییه است؛ مانند دزدی یا قتل اما وقتی میخواهیم اقتصاد را در کشور اعمال کنیم، نیازمند قوانین اقتصادی هستیم. مجری قوانین اقتصاد کیست؟ قوه قضاییه است؟! نیروی انتظامی است؟! البته گاه برخی مواقع، مفاسد اقتصادی پیدا میشود که قوه قضاییه هم باید ورود پیدا کند اما محور کار، قوه قضاییه نیست. محور اقتصاد، وزارت اقتصاد و صمت است.
سوزنچی اضافه کرد: حجاب نیز در حوزه قوانین مدنی است. قوانین مدنی یعنی حکومت در قبال آن مسئولیت دارد. شما نمیتوانید بگویید حکومت در حوزه اقتصاد مسئولیت ندارد! حکومت باید مواظب باشد که عدالت محقق شود اما شکل مداخلهاش باید مداخله غیرمستقیم باشد. حکومت فقط وزارت دادگستری و قوه قضاییه ندارد. اینها باید در آخرین مرحله بایستند. قانون مدنی را چطور پیاده میکنند؟ قانون مدنی را در فضای اجتماعی، فرهنگسازی میکنند. البته من میترسم کلمه فرهنگسازی را بگویم. چون در کشور ما هر وقت میخواهند کاری را انجام ندهند، میگویند فرهنگسازی!
وی افزود: فرهنگسازی، روش و زمان و برنامهریزی دارد. مثلا ممکن است بگویید کار فرهنگی، حتماً ۱۰ ساله یا ۲۰ ساله است. نخیر! صنعت پروپاگاندا در غرب به ما نشان داد کار فرهنگی دو ماهه هم ممکن است. نمیخواهم بگویم آن کار را بکنیم؛ میخواهم بگویم کسانی که تصورشان از کار فرهنگی، کار دراز مدت است، ببینند در کوتاهمدت هم میشود. با صنعت پروپاگاندا کاری میکنند آدمی که اصلاً محبوبیت ندارد، در انتخابات نفر اول بشود! با صنعت پروپاگاندا یک کاری میکنند یک مدی که اصلاً حال آدم از آن به هم میخورد، ظرف یک ماه تبدیل به لباسی میشود که همه میدوند آن را گرانتر میخرند. پس در فضای فرهنگ میشود؛ نمیخواهم بگویم این کار را بکنید، از صنعت پروگاندا استفاده کنید ولی میخواهم بگویم حداقل این مسئله را برای ما حل کرد که کار فرهنگی صرفاً درازمدت نیست.
این پژوهشگر مذهبی اظهار داشت: تحلیل من این است که مهمترین روش استقرار حقوق مدنی در جامعه، فعال کردن ابزار امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی است. شرط اول امر به معروف و نهی از منکر، حفظ کرامت مخاطب است. استاد شهید مرتضی مطهری آیه امر به معروف و نهی از منکر را در کتاب ۱۰ گفتار توضیح داده و میگوید اولین شرط امر به معروف و نهی از منکر، برقراری رابطه ولایی است. چون مردان و زنان مؤمن، اولیای هم هستند، باهم رابطه ولایی و دوستی دارند، محبت دارند و از روی دلسوزی سراغ آنیکی میرود.
وی افزود: رهبر معظم انقلاب سال ۷۲ گفتند «شما نباید ستاد امربهمعروف و نهی از منکر باشید. باید ستاد احیای امربهمعروف و نهی از منکر باشید. ستاد امر به معروف، یعنی اینکه امر به معروف در مملکت، یک جا، کار ستادی رویش میشود! مگر میشود شما چنین کاری بکنید؟! امر به معروف، مالِ همه مردم است. مگر میشود یک ستاد ۱۰ نفره بنشینند و سازماندهیِ ستادیِ امر به معروف در سطح کشور را بکنند؟! اینکه اصلاً امکان ندارد. شما باید یک کار دیگر را به عهده بگیرید. نخواهید مباشرتاً، امر به معروف و نهی از منکر کنید. شما باید امر به معروف را در جامعه احیا کنید. این، آن چیزی است که من خواستهام. بارها و مکرراً گفتهام و متأسفانه، این حرف به گوش افراد هم نمیرود.» مباشرتا یعنی ورود مستقیم. یعنی ستاد امر به معروف نباید مستقیماً ورود کند و این یعنی همان قانون مدنی و اگر سال ۷۲ این کار را کرده بودیم مشکلمان حل میشد.