گروه جامعه ایرنا - دنیای دختران نوجوان تا زمانی که به سن جوانی برسند و مسیر خود را در زندگی پیدا کنند، پر از راه ناهموار است؛ فراز و نشیبهایی که گستره وسیعی از تغییرات رفتاری، تغییرات هورمونی، مشکلات در روابط فردی، اجتماعی و خانوادگی را در برمی گیرد؛ آنان برای اینکه به حقیقت وجودی خود پی ببرند و نقش خود را در جامعه پیدا کنند، نیازهای ویژه ای دارند که ابتدا باید آن را از خانواده دریافت کنند.
کارشناسان اجتماعی، دریافت محبت از سوی والدین، احساس تعلق به خانواده و داشتن احساس امنیت را از مولفه های اصلی در رشد و نمو فردی و اجتماعی نوجوانان میدانند که این مهم برای دختران نوجوان به دلیل آسیب پذیر بودن فضای فکری و احساسیشان، اهمیت دوچندان دارد؛ این احساسات باید چنان قوتی به قلب و جسم دختران گسیل دارند که آنان را در مسیر یافتن راه از بیراهه هدایت کنند و چراغ راهنمای آنان برای پایه گذاری نسل آینده باشند.
البته هیچ شکی در عمق عشق والدین به فرزندان وجود ندارد، همان علاقه وافری که از ابتدای تاریخ تاکنون افسانه ها از آن ساختهاند و شعرها برایش سروده اند اما گاه برای ادامه حیات یک انسان فقط همین عشق کافی نیست هرچند که هیچ شخص دیگری نمی توان این حجم از محبت را به سوی فرزند روانه کند. اما آیا برای ساخت انسانی که به عنصری مفید در جامعه تبدیل شود، همین عشق می تواند کافی باشد؟
نخستین نیازهای انسانی بر اساس هرم مازلو نیازهای زیستی است مواردی که حتی تامین بخشی از آن نیز بیشترین تاثیر را بر رفتار فرد می گذارند، سقفی برای زیستن، غذایی برای خوردن، زمان و مکانی برای آسودن و همدمی برای روزهای تنهایی.
به گفته جامعه شناسان تا زمانی که این نیازهای اساسی برای فعالیت های بدنی به حد کافی برآورده نشدهاند، عمده فعالیتهای شخص به احتمال زیاد برای تامین آنها و در این سطح بوده و بقیه نیازها انگیزش کمی ایجاد خواهد کرد.
واقعیت آن است که زیست انسانهای اولیه، در کنار جنگ ها، حوادث طبیعی و هزاران عاملی که می توانست به انقراض نسل بشر منجر شود، نشان داده است که انسان در سایه میل به نیازهای اساسی تر به حیات خود ادامه داده است؛ نیاز به دیده شدن، میل به پیشرفت و بالندگی و همین اینجاست که مساله دیگری فراتر از نیازهای اولیه بشر خود را نشان می دهد، نیاز به رهایی از وحشت، تامین جانی و محروم نشدن از نیازهای اساسی؛ به عبارت دیگر نیاز به حفاظت از خود در زمان حال و آینده.
برای کودکی که به دنیا می آید، شاید در وهله نخست مراقبت از او برای تمیزی و شیرخواری لازم باشد اما اینها برای تداوم رشد و نمو این انسان کوچک، کافی نیست. امنیت، تامین جانی، روانی و جنسی از دیگر نیازهایی است که خانواده نخستین مسئول آن به شمار می رود و در راس آن پدر و مادر بیشترین وظیفه را بر عهده دارند.
دختران گریزپا
با این همه، داستان زندگی هر انسان یک کتاب از پیش نگاشته شده نیست؛ به تعداد هر انسان سرگذشت و سرنوشت وجود دارد که بخش قابل توجهی از آن را خواست و اراده آدمی و بخشی را هم سیر تحولات و رویدادهای ناخواسته رقم می زند. برای همین است که اگر این روزها جمع بسیاری از دختران و پسران نوجوان که مشغول تحصیل و ایفای نقش در محیط مدرسه و خانواده هستند، نوجوانانی هم هستند که شاید نه تنها فرصت حضور در مدرسه را نداشته باشند، حتی ممکن است آرامش از کانون خانوادهشان رخت بر بسته باشد و آنان لحظات پر اضطراب تردید از آینده خود را تجربه کنند و چه بسا تصمیمات تلخ و هراس انگیزی برای رهایی از شرایط رقت بار خود بگیرند.
به گفته کارشناسان اجتماعی، به دلیل دگردیسی جامعه با گسترش فضای مجازی و پهن شدن تور فریب و اغوای دختران از سویی رده سنی آنهایی که به این معضل گرفتار شده اند نسبت به دو دهه گذشته کمتر نیز شده است.
۲۵ سال پیش که فیلم «دختری با کفش های کتانی» روی پرده های سینما اکران شد، کلمه فرار از خانه کلمه غریبی بود که از یک معضل اجتماعی در زیر پوست شهر حکایت داشت؛ ترس از پدر، تنبیه به دست مادر، تحقیر شخصیت دختر همه و همه دست به دست هم می دهند تا فرار از خانه و پناه بردن به جامعهای خاکستری شکل گیرد؛ تکرارپذیر بودن این معضل سبب شده که نه فقط این فیلم سینمایی که دهها مستند و سریال دیگر هم با این موضوع با روایت های مختلف ساخته شود تا خانوادهها بدانند که نحوه رفتارشان با دخترانشان باید تغییر کند؛ خانه را باید به جای امنی برای دخترانشان تبدیل کرده و محبت را جایگزین مشت و کمربند کنند.
اگرچه این روزها کمتر خبری از دختران فراری می شنویم و دیگر فیلمی با موضوع فرار دختران تولید نمی شود اما واقعیتها ورای پرده نقرهای سینما و جعبه جادویی تلویزیون در زیر پوست شهر جریان دارد و به گفته کارشناسان اجتماعی، به دلیل دگردیسی جامعه با گسترش فضای مجازی و پهن شدن تور فریب و اغوای دختران از سویی رده سنی آنهایی که به این معضل گرفتار شده اند نسبت به دو دهه گذشته کمتر نیز شده است.
باید گفت که داستان گریز از خانه فقط مختص جامعه ایران نیست؛ در جوامع مختلف چنین معضلی به شکل های مختلف وجود دارد که ردپای آن را می توان در مجموعه داستان «گریزپا» نوشته آلیس مونرو مشاهده کرد که تنهایی، بحران دختران در سن بلوغ و مسایل زنان در دورههای سنی متفاوت را روایت میکند.
البته در این مدت نهادهای مختلف فعال در حوزه اجتماعی نیز برای مواجهه با این معضل بیکار ننشسته بودند و در دولت های مختلف وارد میدان شدند؛ خانههای امن ساختند، دختران آسیب را دیده پناه دادند، سایه ای برای آرامش آنها تدارک دیدند تا آمارها فقط در لفظ نباشد و منتج به راه حل های عملی شود.
علت فرار فقط برخورد خانوادهها نیست
بررسی برنامههای نهادهای حمایتی از دختران آسیب دیده یا در معرض آسیب، خبرنگار ایرنا را بر آن داشت تا نشستی با مسئولان اجتماعی بهزیستی اداره کل بهزیستی استان تهران داشته باشد؛ نشستی که کارشناسان بر حمایت همه جانبه خانواده از دختران به جای برخوردهای سلبی، تاکید داشتند تا آسیب های بیشتری متوجه آنان شود.
فاطمه ارزانیان معاون اجتماعی اداره کل بهزیستی استان تهران در همین زمینه با اشاره به اینکه آمار فرار دختران کم نشده و روند افزایشی داشته است، گفت: فقط علت فرار تغییر کرده است؛ زمانی برای ترس از واکنش خانواده فرار میکردند اکنون برای رهایی از آسیبی که دیدهاند، دست به این کار می زنند.
گاه خانواده مراقب نبوده، گاه گرفتار دشمن دوست نما شده، گاه حمایت لازم را نداشتهاند و گاه فریب فضای مجازی را خوردهاند.
وی در توضیح آسیب هایی که در کمین دختران است اینگونه توضیح داد: گاه خانواده مراقب نبوده، گاه گرفتار دشمن دوست نما شده، گاه حمایت لازم را نداشتهاند و گاه فریب فضای مجازی را خوردهاند.
ارزانیان افزود: دخترانی که اغلب به مراکز مداخله بحران بهزیستی مراجعه می کنند، ۱۴ تا ۱۵ ساله هستند، شاید زمانی سختگیری خانواده ها علت فرار بود، اکنون شرایط فرهنگی، فضای مجازی و مشکلات فردی بیشترین دلیل فرار آنان است.
وی ادامه داد: گاه گروه های دوستان آنان را به سمت این آسیب سوق داده و به رفتار اشتباه تشویق می کنند و گاه عوامل فردی مانند بیماری های روحی و روانی درمان نشده شخص را از خانه و خانواده دور می کند و البته نباید فراموش کرد که برخی مواقع نیز این افراد خواسته های خارج از چارچوب از خانواده های خود دارند که برآورده نمی شود.
آزار روحی هم برای دختران آسیبزا است
گاه درگیری خانواده ها آنچنان زیاد است که به بچه ها و وضعیت آنها توجهی نمی کنند، افزایش مشغله پدران و مادران باعث می شود تا کمتر مراقب فرزندانشان به خصوص دخترانشان باشند.
هدی فرحپور کارشناس مسئول امور آسیب های اجتماعی نیز به خبرنگار ایرنا توضیح داد: آزار فقط جسمی نیست؛ مسامحه، آزار روحی و روانی و جنسی را هم شامل میشود، بیشتر کسانی که این آسیب ها را به دختران و حتی گاه پسران می زنند از میان نزدیکان و افراد مورد اعتماد هستند.
گاه درگیری خانواده ها آنچنان زیاد است که به بچه ها و وضعیت آنها توجهی نمی کنند، افزایش مشغله پدران و مادران باعث می شود تا کمتر مراقب فرزندانشان به خصوص دخترانشان باشند.
فرحپور یادآورشد: بسیاری از این دختران بد سرپرست یا فاقد سرپرست موثر هستند، به موازات افزایش اعتیاد، آسیب های کنار آن نیز سلامت روحی، روانی و جسمی فرزندان به ویژه دختران را تهدید می کند، هرچه خانواده در معرض آسیب بیشتری قرار می گیرد، مراقبت لازم از دختران و فرزندان هم کمتر میشود.
این کارشناس مسئول اورژانس اجتماعی تاکید کرد: گاه درگیری خانواده ها آنچنان زیاد است که به بچه ها و وضعیت آنها توجهی نمی کنند، افزایش مشغله پدران و مادران باعث می شود تا کمتر مراقب فرزندانشان به خصوص دخترانشان باشند.
آسیب هایی عمیق نیازمند درمانهایی عمیقتر
سهیلا اخگری کارشناس مسئول اورژانس اجتماعی نیز گفت: دختران گاه پس از آنکه آسیبی را تجربه میکنند، با اورژانس اجتماعی تماس میگیرند؛ آغوش ما برای پناه دادن به آنها و ایجاد شرایط مناسب برای بازگشت به آغوش خانوادههایشان باز است.
اخگری از اقداماتی که بهزیستی برای پناه دادن به دختران آسیب دیده در دست اجرا دارد، گفت و اضافه کرد: گاه دخترانی که به اورژانس اجتماعی مراجعه میکنند، در معرض آسیب هستند، گاه آنچنان آسیب دیدهاند که نیاز به درمان های عمیق و طولانی مدت دارند، خدمات ما برای همه آنانی است که در هر سطحی به این خدمات نیاز دارند.
وی از حضور تیمهای تخصصی برای رسیدگی به مشکلات و آسیب های دختران خبر داد و خاطرنشان کرد: مددکار اجتماعی، روانشناس، مشاور، روانپزشک، پزشک و پرستار در تیم های ما حضور دارند، خانههایی که برای پناه دادن به این دختران تدارک دیده ایم، درست مانند خانه است، همه تلاشمان را کردهایم امنیت و آرامش آن بتواند تا زمان بهبودی ادامه یابد.
کارشناس مسئول اورژانس اجتماعی خانه تلاش و خانه سلامت را مکان هایی برای دختران در معرض آسیب و آسیب دیده معرفی کرد و گفت: هر کدام از این دختران خدمات درمانی و مددکاری متفاوتی نیاز دارند که باید متناسب با وضعیتشان به آنان خدمات رسانی کرد.
کمک میکنیم که به مرحله فرار نرسند
فرحپور از ایجاد مراکزی خبر داد که خدمات روزانه به دختران آسیب دیده و در معرض آسیب ارائه می کنند و اظهار کرد: طی سال های اخیر مراکزی راه اندازی شده است که خدمات را به صورت روزانه به خانواده ها و دختران آسیب دیده یا در معرض آسیب ارائه می کند؛ مراکزی که مددکاران و نیروهای بهزیستی سعی می کنند ریشه مشکل را در خانواده حل کنند تا دختران از آغوش خانواده دور نشوند.
این کارشناس مسئول امور آسیب های اجتماعی اضافه کرد: برای ارائه خدمات به این دختران و خانواده های آسیب دیده، باید خانوادهها به خصوص سرپرست آنها را برای دریافت کمک متقاعد کرد، کار آسانی نیست، ماهها مددکار مراجعه و پیگیری می کند، درگیر می شود تا خانواده راضی به دریافت خدمات برای بهبود اوضاع شود.
وی به فعال بودن سه مرکز خدمات روزانه در نقاط مختلف شهر تهران اشاره کرد و افزود: خدمات در "مراکز ندای مهر" رایگان است، خدماتی که شامل مشاوره، درمان، مهارت آموزی و حمایت های اجتماعی می شود، دختران آسیب دیده یا در معرض آسیب مراجعه می کنند بی آنکه دور از خانواده یا در شرایط فرار از خانه باشند، زمان میبرد اما درمان می شوند، بهبود می یابند و در آغوش خانواده زندگی خود را ادامه میدهند.
خانه و خانواده تنها پناه دختران باشد
نمیتوان فرزندان را در فضای مجازی یا در گروه دوستان رها و بدون نظارت رها کرد؛ نمی توان به آسانی به دیگران اجازه ورود به حریم شخصی آنان را داد.
معاون امور اجتماعی اداره کل بهزیستی استان تهران با تاکید بر اینکه خانوادهها باید بیاموزند و به فرزندان خود هم آموزش دهند که باید مراقب هر نوع آسیبی باشند و آن را با همدیگر در میان بگذارند، یادآور شد: فرزندان باید در پناه خانواده باید حدود رابطه و نزدیک شدن دیگران به خود را بیاموزند، نحوه مراقبت از خود را بدانند و به مهارت های رفتاری مناسب مانند قدرت نه گفتن دست یابند.
ارزانیان تاکید کرد: نمیتوان فرزندان را در فضای مجازی یا در گروه دوستان رها و بدون نظارت رها کرد؛ نمی توان به آسانی به دیگران اجازه ورود به حریم شخصی آنان را داد، نمی توان در مورد تجاوزها و تعرض های جنسی سکوت کرد، نمیتوان آنان و توانمندی هایشان را تحقیر کرد؛ آنان نیاز به حمایت روانی و احساس امنیت در کنار پدر و مادر دارند.
وی اضافه کرد: باید مراقب فرزندان بود تا آنان به هر علت مجبور به فرار از خانه و پناه بردن به مکانی که نباید، نشوند؛ باید حتی در صورتی که آسیبی وجود دارد، در بستر خانواده این مشکل را رفع کرد تا شرایط به وضعیت پایدار و امن خود باز گردد.
آمارهایی که منتشر نمی شود، می گویند هنوز دختران از خانه فرار می کنند، بیشتر از قبل با سنی جوان تر با مشکلاتی بیشتر و با زخم هایی عمیق تر.