به گزارش ایرنا، چهار برادر از خانواده فیروزکوهی با ورود به دنیای جوانی تصمیم گرفتند، دست به یک کار تولیدی بزنند و به دلیل آشنایی برادر بزرگتر با تولید جوراب، وارد این عرصه شدند.
پس از مدتی، اشتغال برادران به فعالیتهای دیگر، باعث واگذاری همه مسوولیتهای تولید به یکی از برادران شد و محمد با علاقه زیادی که به این کار داشت، آرام آرام رمز و راز فعالیت و تولید را آموخت و با تهیه چند دستگاه مدرن ضمن جذب سه نیروی کار، مبادرت به تولید انواع جوراب کرد.
گذشت چند سال و افزودهشدن بر تجربیات وی، علاوه بر بیشترشدن تعداد دستگاهها، تعداد نیروهای این واحد تولیدی را به ۱۵ نفر رساند و نام او را به عنوان بزرگترین مالک واحد تولید جوراب گلستان بر سر زبانها انداخت.
پیدا کردن این کارگاه تولید جوراب در روستای گرجی محله کردکوی کار سختی نبود. به اولین نفری که نام محمد فیروزکوهی را گفتیم، به راحتی آدرس را پیدا کردیم. «از همین جا دور بزنین دومین کوچه سمت راست کنار مدرسه . یه خونه بیشتر اونجا نداره . کارگاهش همونجاست.»
وقتی رسیدیم لحظه به لحظه بر ابهام و استعجاب ما افزوده می شد چون خانهای که جلوی ما قرار داشت بسیار کوچک تر از آن بود که بتوان در آن چیزی تولید کرد چه برسد به نصب چند دستگاه و ۱۵ نیروی کار و احتمالا دفتر کار اما انگار واقعیت داشت.
آقای فیروزکوهی که در را به رویمان باز کرد با خانه ای روبه رو شدیم که ۲ اتاق داشت که یکی مخصوص دستگاههای تولید جوراب بود با ۲ نیروی کار در هر شیفت و اتاق دیگر که بخش بستهبندی بود هفت نیروی کار داشت که بدون وقفه مشغول کار بودند . به سختی جواب سلام ما را دادند چون لحظهای غفلت از کار ممکن بود بسته بندی را دچار اشتباه کند.
به زحمت مساحت هر ۲ اتاق به ۷۰ متر می رسید اما بوی تولید و مزه کارآفرینی در جای جای آن به مشام میرسید.
سوال اولی که به ذهنم آمد این بود که در این جای تقریبا دور از منازل روستا، امکان سرقت دستگاه ها یا تولیدات وجود ندارد که آقای فیروزکوهی گفت: درهای این واحد، هیچ وقت قفل نیست چون نیروهای کار به صورت سه شیفت و شبانه روزی مشغول کار هستند.
چرا تصمیم گرفتید واحد تولیدی ایجاد کنید؟
با سرمایه ای که وارد این کار کردم شاید اگر به دنبال خرید و فروش زمین می رفتم سود بیشتری نصیبم می شد اما میخواستم کمکی به اقتصاد زادگاهم کنم و در کنار آن به سود و سرمایه برسم. به جز خودم که از این کارگاه درآمد کسب می کنم ۱۵ بانوی روستای ما هم صاحب شغل و بیمه و آینده شدهاند و همین آسودگی خیال آنان انگیزه مرا برای توسعه فعالیتها بیشتر کرده است.
کارم را با سه دستگاه شروع کردم اما تولید که بهتر شد و فروش روز به روز افزایش یافت تصمیم گرفتم کارم را توسعه دهم. الان با ۱۴ دستگاه که در ردیف پیشرفتهترین مدلهای تولید جوراب با استانداردهای روز دنیا هستند مشغول تولید هستیم.
کیفیت تولیدات شما چگونه است؟
از قابلیت تولید انواع جوراب با کیفیتهای متفاوت برخورداریم اما برای آن که در بخش فروش دچار مشکل نشویم و از طرف دیگر از اعتبار برند خود دفاع کنیم، به جز جوراب با کیفیت بسیار بالا که هزینه تولید آن گران و خرید آن برای مردم دشوار است، جورابهای دیگر با کیفیت مطلوب تولید میکنیم که خوشبختانه با استقبال خریداران مواجه شده و توانستیم برای خود در بازار جوراب منطقه نام و اعتباری دست و پا کنیم.
بازار فروش خود را چگونه پیدا کردید؟
روزهای اولی که برای فروش محصولات اقدام کردیم، سه فروشنده در آق قلا، گرگان و ساری اعتماد کرده و محصول ما را خریداری کردند.
از آن زمان تاکنون به جز این سه فروشنده، جوراب خود را به فروشنده دیگری نمی دهیم که معتقدیم این کار، اعتبار ما را در بازار حفظ کرده و از طرف دیگر، جایگاه عاملین پخش ما را بهبود خواهد بخشید.
در دوره قبل از کرونا، به تجاری که از طریق مرز زمینی به ترکمنستان رفت و آمد داشتند به صورت چمدانی جوراب فروخته و از این طریق به صادرت هم روی آورده بودیم اما شیوع کرونا و بسته شدن مرز ایران با ترکمنستان از مسیر اینچهبرون، ادامه فعالیت صادراتی ما را متوقف کرد و پس از آن فقط به بازار فروش داخلی روی آورده و از توجه به صادرات صرف نظر کردیم.
از فروش فعلی تولیدات خود رضایت دارید؟
در دوره شیوع کرونا و بر خلاف انتظار ما، تولید کارگاه ما رونق بسیار زیادی گرفت. به گمانم تعطیلی واحدهای تولیدی بزرگ باعث اقبال تجار شهرهای بزرگ از جمله تهران به تولیدات ما بود که افزایش تولید و به تبع آن فروش، ما را در کاهش بدهی ها و مشکلات مالی یاری فراوان کرد.
با وجود عبور بدون دغدغه از دوران کرونا، به دلیل مشکلات اقتصادی زیادی جامعه، فروش محصولات ما کاهش یافته که در نتیجه آن در تامین سرمایه در گردش مورد نیاز خود دچار مشکل شده و به یاری بیش از پیش دولت نیازمندیم.
در مراحل اولیه راهاندازی این واحد تولیدی از کمک های موثر نهادهایی مانند کمیته امداد امام خمینی (ره) بهره مند شده و به برکت آن، فعالیت خود را گسترش دادیم و در شرایط فعلی باز هم به این حمایت ها احتیاج داریم. در صورت عبور از این روزهای سخت، برنامه جدی برای گسترش بخش تولید داشته و تصمیم گرفته ام چند دستگاه دیگر به واحد تولید افزوده کنم که انجام آن به چند نیروی کار در بخش تولید وبه تبع آن بخش بسته بندی نیاز دارد.
به نظرم مسوولان می توانند از مجموعه تولیدی من که در مکانی بسیار کوچک و سرمایه اندک ۱۵ نفر را به صورت مستقیم مشغول کار کرده ام بیشتر حمایت کنند. منکر کمک های آنان نیستم اما انتظار دارم دغدغهها مرا و مطالبه من در کمک به تامین سرمایه در گردش را برطرف کنند.
در روستا سکونت دارم و در همین جا هم کارگاهم را راهاندازی کرده ام. یکی از گرفتاری های اساسی من در گرفتن وام بانکی، نداشتن وثیقه است. در حال حاضر سند این کارگاه در رهن یک بانک برای وثیقه تسهیلات است و چون ملک و زمین دیگری ندارم نمی توانم از بانک دیگر وام دریافت کنم . خواسته من است که یا از همان بانکی که وام گرفتهام، تسهیلات دیگری با مبلغ بیشتر دریافت کنم یا بانکهای دیگر دستگاههای مرا به عنوان وثیقه پذیرفته و با پرداخت تسهیلات به حل موانع تولید کارگاهم کمک کنند.