تهران- ایرنا- کنسرت نمایش «کلنل» نمایش  موزیکال است که با روایت روان و پرداخت درست نغمات عارف را به اسطوره‌گی کلنل محمدتقی‌خان پسیان گره می‌زند. این اثر به کارگردانی امیر بشیری و تهیه‌کنندگی امین اشرفی روایتی از زندگی و زمانه محمدتقی خان پسیان و عاشقانه‌ای گمشده در تاریخ معاصر ایران است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، طی سال‌های اخیر ترم جدید «کنسرت نمایش» حرف و حدیث‌های فراوانی بین اهالی هنر خاصه تئاتر و موسیقی به وجود آورد. این ترکیب و آفرینش نوین همچون تمامی ابعاد هنر از زایش و آفرینش نشات می‌گیرد و در مجموع می‌توان آن را حاصل تعامل و تفاهم هنر و مخاطب تلقی کرد چراکه تا این تفاهم و تعامل نباشد هنر به دگردیسی و تحول دچار نخواهد شد.

حالا اما این گزاره پس از موفقیت کنسرت نمایش‌هایی چون «سی» «سیصد» و «موسی و شبان» جا افتاده و دارد مسیر خود را طی می‌کند. ازاینرو در این گزارش بیشتر به کلنل از جنبه زیبایی‌شناختی موسیقایی خواهیم پرداخت با این تفسیر که نگارنده با توجه به فرم اجرا، میزان‌سن‌ها و همچنین حضور ووکالیست به عنوان بازیگر و تعلق صد در صدی کمپوزیسیون به صحنه و در خدمت بار عاطفی و دراماتیک کلنل، آن را تئاتر موزیکال می‌پندارد.

کلنل محمدتقی‌خان پسیان از نظامیان اواخر دورهٔ قاجار، فردی با احساسات قوی ملی‌گرایانه بود که از ابتدای تشکیل ژاندارمری ایران تا ۹ سال بعد در این نهاد خدمت کرد. او در سال ۱۳۰۰ پس از شورش علیه دولت مرکزی به نخست‌وزیری احمد قوام‌السلطنه، در جریان درگیری با عشایر کرد در قوچان جان خود در راه وطن نهاد.

پسیان در سال ۱۲۹۹ قدم به مشهد گذاشت اما متوجه شد که قدرت ژاندارمری در حال نابودی است و بین قوام‌السلطنه و مدیر بلژیکی خزانهٔ خراسان، مُسیو دوبوا، کشمکش مالی مداوم و تلخی در جریان است به نحوی که نیروهای ژاندارمری مشهد ماه‌ها بود که حقوق نگرفته بودند. پسیان به حمایت از دوبوا، قوام‌السلطنه را مقصر بحران اقتصادی در خراسان دانست و علناً او را به اختلاس وجوه دولتی متهم کرد. از آن به بعد، دشمنی جدی میان پسیان و قوام‌السلطنه ایجاد شد که در روند درگیری‌های سیاسی این منطقه سهم بسزایی داشت.
شرایط حساس مشهد در دل بحرانی ملی قرار داشت که با وقوع کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ به‌دست سیدضیاءالدین طباطبایی و رضاخان به نقطهٔ اوج خود رسید. رهبران کودتا بلافاصله شروع به بازداشت گستردهٔ چهره‌های آریستوکرات و مقامات ارشد اداری در پایتخت کردند. قصد آنها این بود که منابع موردنیاز برای بازسازی کشور را با اخذ مالیات عقب‌افتاده از این افراد، تأمین کنند.

در نهایت تلاش‌های قوام‌السلطنه و تحریک اشرار و دشمنان در نبردی نابرابر به مرگ کلنل محمد تقی خان پسیان، یک ایرانی وطن پرست و آزاده انجامید تا از آن پس رضا خان در سالهای آتی برای به دست گرفتن قدرت تام ایران زمین خود را بی رقیب بداند...

کنسرت نمایش «کلنل» از منظر زیبایی شناسی و اسطوره‌شناسی قابل بحث است. با اینکه معمولا اسطوره‌ها را کهن می‌پنداریم لیکن در دوران معاصر نیز اسطوره کم نداریم و به حق می‌توان پسیان را اسطوره‌ای شایسته قلمداد کرد. درهم آمیختگی روایت در آنچه که در کلنل می‌توان آن را تراژدی نامید، دلیلیست بر مرگ قهرمان در پایان داستان، و بسط و گسترش مفاهیمی که فردی را به عنوان اسطوره برای بیننده قابل پذیرش می‌کند تا جاییکه در میانه داستان با غم او غمناک و با اشک او گریان می‌شود.

شوپنهاور تراژدی را یک شوربختی بزرگ می‌پندارد و به راستی شوربختی را می‌توان در دوران کلنل در دوران سیاه ایران دید. تنهایی و بی همرهی و اقلیت انسان‌های آزاده، انسان‌هایی که برای عدالت، شرف و مردم می‌جنگند اما همیشه در اقلیت هستند همچنانیکه کلنل با صلابت دست آخر با دسیسه قوام فاسد از پا درمی‌آید.
{کلنل تقابل و تلفیقی از درام و موسیقی است که این فرم تماما معطوف به اثرگذاری و بیان حال بیوپیک یک حماسه یک سلحشور و وطن پرست است که تا پای جان در راه آرمانهای میهنش ایستادگی میکند.

نمود شخصیت کاریزماتیک کلنل پسیان در نمایش مذکور با تناسب موسیقی نوشته شده برای آن و تصانیف برجسته موسیقی عارف قزوینی، یار دیرین محمدتقی، از همان دقایق آغازین، بیننده را با خود همراه میسازد.

از خون جوانان وطن لاله دمیده...یکی از شناخته شده ترین تصانیف تاریخ موسیقی اثر عارف قزوینی در تونالیته دشتی است. این اثر را مرحوم خالقی برای ارکستر تنظیم و در برنامه گلها ضبط شد اما بعدها با صدای استاد شجریان بر محبوبیتش افزوده شد. اجرای این تصنیف در نمایش کلنل با تنظیم و ارکستراسیون جدید که البته به دلیل سازگاری با ستینگ داستان بر همان فرم هارمونیزه و اکمپانیمان شده بود، تاثیرگذاری میزان به میزان و دیالوگ به دیالوگ کلنل را دوچندان کرده بود.

در این بین اجرای شاخص محمد معتمدی خواننده پرآوازه و توانمند موسیقی ایرانی که اتفاقا برای اولین بار توام با خوانندگی، نقش آفرینی شخصیت عارف قزوینی را عهده دار شده بود، بر درک فضای داستان و همذات پنداری بخصوص با این شخصیت برجسته تاریخ موسیقی را دوچندان کرده بود و نشان از حسن سلیقه آهنگساز هم در چینش ساختار هارمونیک کنترپوئنتیک و هم در انتخاب هنرمند مذکور دارد.

آهنگساز کلنل با بهره از ارکستر غالبا زهی موسیقی کلنل را دارای ریتم،‌ دینامیک و رنگ صوتی بسیار ویژه‌ای نوشته و به‌عنوان یکی از ارکان مهم و تاثیرگذار صحنه،‌ جذابیتی در گرو اثر پدید آورده است. از تاثیرگذارترین بخش موسیقی کلنل خلق موتیف یا همان تم اولیه اثر است که در بخش‌های مختلف بسط و گسترش داده می‌شود. 

آنچه بیش از همه موجب تعلق خاطر بیننده کلنل در ارتباط با بخش موسیقایی‌اش می‌شود، توسعه تماتیک و «بسط و گسترش» برای ایجاد تنوع به یک ایدهٔ خاص در این نمایش است. این کار با چند تکه کردنِ ایدهٔ اصلی شکل می‌گیرد و هر کدام از این تکه‌ها که از مادهٔ اولیه جدا یا شکسته می‌شوند، در شکلی جدید گسترش می‌یابند. در این فرایند، ایده‌های مرکزی خاص در زمینه‌های مختلف یا به صورت تغییریافته تکرار می‌شوند تا ذهنِ شنونده آگاهانه یا ناخودآگاه، تجسم‌های مختلف این ایده‌ها را مقایسه کند. شنوندگان ممکن است «تنش بین نتایج قابلِ انتظار و واقعی» را درک کنند که یکی از عناصر غافلگیری در موسیقی است. «بسط و گسترش» ریشه در کنترپوان دارد.

در جایی که ممکن است «تم» یا «سوژه»، تأثیری احساسی یا عاطفی ایجاد کند، اما به تدریج از توانایی‌های بخش کنترپوانتال آن پرده برمی‌دارد. و در ماخذ کلام باید اذعان کرد که با وجود اینکه نمایش، راوی یک اسطوره میهن‌پرست،  سربلند و دلیر است اما به دلیل اینکه پسیان نیز در نهایت با دسیسه‌های دیگران نتوانست به تحولات اجتماعی خود تداوم بخشد، غمی را در روایت موسیقایی اثر احساس می‌کنیم که این غم اما غمی از سر استیصال نیست بلکه غمی‌ست با شکوه و سربلندی که در دل خود حماسه هم دارد. ازاین رو بیان حالِ دلِ کلنل محمدتقی خان پسیان و تماشاچیانی‌ست که پس از یک سده، همچنان با او و برای میهن گریستند...

دلم به حال تو ای دوستدار ایران سوخت    که چون تو شیر نری را در این کنام کنند
تمام خلق خراسان به حیرت اند اندر    که این مقاتله با تو را چه نام کنند
نظام ما فقط از همت تو دایر بود    بیا ببین که بعد تو چه با نظام کنند