تهران- ایرنا- پخش مستند پنج قسمتی شبکه «من و تو» درباره «پرویز ثابتی» رئیس اداره سوم ساواک در اوج سال‌های مبارزات انقلابی (۱۳۵۷-۱۳۵۲)، ابعاد مختلف زندگی و فعالیت رئیس ساواک تهران را مورد توجه بسیاری قرار داده‌است؛ چهره‌ای که پس از گذشت چند دهه آرام آرام از پنهان‌گاه امن خود بیرون خزیده و روایتش را در شبکه سلطنت‌طلب ارائه می‌کند.

ثابتی در سال‌های پس از فرار از کشور به خاطر سابقه‌ای که از خود بر جای گذاشته بود، زندگی مخفیانه‌ای را انتخاب کرد. در سال‌های ابتدایی پس از پیروزی انقلاب ایران، بسیاری از چهره‌های سیاسی و امنیتی رژیم شاه در تقلا و عرصه براندازی نظام انقلابی نوپا حاضر بودند اما پرویز ثابتی جزو معدود افرادی بود که تقریبا هیچ‌گاه مثل بقیه ظاهر نشد. در طول چهل و چند سال گذشته، تنها چند عکس و صوت محدود از او منتشر شده بود.

او در آخرین روزهای زوال رژیم پهلوی، طرفدار سیاست سرکوب تظاهرات بود به همین دلیل، پیشنهاد داده بود عنان کار را دست‌کم برای مدتی کوتاه به ساواک و او بسپارند تا با سرکوب قیام مردم و کشتار آن‌ها بتواند رژیم را سرپا نگه دارد

مصاحبه او با «صدای آمریکا» در بهمن سال ۹۰ یعنی ۳۳ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سپس انتشار کتاب خاطراتش که در واقع مشروح گفت‌وگویش با یک پژوهشگر ایرانی بود در ۱۳۹۱ و در آمریکا از جمله معدود فعالیت‌های او بودند.

انتشار تصویر ثابتی در کنار خانواده‌اش در تجمع حامیان پهلوی در بهمن ۱۴۰۱، علنی‌ترین خودنمایی او طی سال‌های بعد از فرارش از ایران بود که جنجال و بحث‌های زیادی ایجاد کرد. نه تنها حامیان جمهوری اسلامی، بلکه طیف‌هایی از معارضان خارج‌نشین هم از انتشار این تصویر خشمگین شدند از این منظر که پرویز ثابتی به عنوان رئیس امنیت داخلی و سرشکنجه‌گر ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) در پنج سال پایانی رژیم شاه، نقش مهمی درسرکوب و شکنجه منتقدان رژیم داشته و باید به جرایم او از سوی نهادهای حقوقی و قضایی بین‌المللی رسیدگی شود.

حالا اما مدیر ارشد امنیت‌ داخلی که امضاهایش پای پرونده‌ مبارزان انقلابی، جان بسیاری را گرفته و شکنجه‌های هولناکی را بر آن‌ها تحمیل کرده، با حضور در «من و تو» از فرصت باقی‌مانده تا تعطیلی این شبکه برای بازنمایی کارنامه یا به عبارت دیگر تطهیر خود سود می‌جوید.

پله پله به سمت راس دستگاه سرکوب و شکنجه

ثابتی علاوه بر کارنامه سرکوب و شکنجه‌ای که از خود برجای گذاشت، هنگام خروج از ایران و حتی پیش از آن اموال زیادی را به صورت غیرقانونی و به نفع خود از کشور خارج کرد

پرویز ثابتی فرزند حسین در سال ۱۳۱۵ در سنگسر در استان سمنان به دنیا آمد. وی دوران ابتدایی را از سال ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۸ در سنگسر و دوران دبیرستان را از ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۴ در تهران گذراند. او از ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۷ در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تحصیل کرد و مدرک کارشناسی قضایی گرفت. در بهمن ۱۳۳۷ پس از مدت کوتاهی معلمی با معرفی ضرابی (مدیر کل نهم ساواک) به عنوان تحلیلگر سیاسی به استخدام ساواک درآمد. از ۱۴ دی ۱۳۴۰ (پس از ارائه مدرک معافیت دائم) با رتبه ۲ به وضعیت رسمی تبدیل شد.

او در اداره ‌یکم اداره‌ کل امنیت ‌داخلی ریاست «بخش کمونیستی» را بر عهده گرفت و تا سوم مرداد ۱۳۴۵ در همین پست باقی ماند. پس از این تا پایان سال ۱۳۴۸ ریاست اداره‌ یکم امنیت داخلی را بر عهده گرفت که کارکردش کشف، مراقبت و تعقیب فعالیت‌های براندازی بود. مهمترین بخش‌های زیرمجموعه او، احزاب و گروه‌های کمونیست و احزاب و گروه‌های افراطی سیاسی در کنار اعراب و بلوچ‌ها و کردها بود. دو بخش ابتدایی، عملا جدی‌ترین منتقدان و مخالفان حکومت، یعنی چریک‌های فدایی خلق و روحانیون مذهبی را شامل می‌شد. او در این سال‌ها برای ماموریت و شرکت در دوره‌های آموزشی مختلف، به کشورهایی مثل ترکیه، امریکا و انگلستان نیز سفر کرد. [۱]
ثابتی از واپسین روزهای ۱۳۴۸ تا ۲۳ فروردین ۱۳۵۲ یکی از دو معاون اداره‌ کل سوم (امنیت داخلی) بود. او به ظاهر اگرچه هیچوقت شکنجه‌گر نبود، اما امضایش پای پرونده‌ی اغلب مبارزان پیش از انقلاب به چشم می‌خورد؛ چه زمانی که مسئول بخش مبارزه با کمونیست‌ها بود، چه زمانی که معاون و مدیرکل امنیت داخلی ساواک بود.

ثابتی با چنین اقداماتی، پله‌پله به مناصب بالاتر در ساواک رسید و در سال ۱۳۵۲ از سوی ارتشبد «نعمت الله نصیری» رئیس ساواک، به سمت مدیرکل اداره‌ سوم سازمان اطلاعات و امنیت یا به عبارتی رئیس امنیت داخلی کشور منصوب شد. این سمت، مهم‌ترین پست او بود که باعث شهرتش شد.

او در آخرین روزهای زوال رژیم پهلوی، طرفدار سیاست سرکوب تظاهرات بود و همواره تاکید داشت که دولت باید با قاطعیت تمام تظاهرات را سرکوب کند. به همین دلیل، پیشنهاد داده بود عنان کار را دست‌کم برای مدتی کوتاه به ساواک و او بسپارند تا با سرکوب قیام مردم و کشتار آن‌ها بتواند رژیم پهلوی را سرپا نگه دارد و آرامش را به شهرها بازگرداند. اما سرانجام او نیز نتوانست در برابر اراده‌ مردم بایستد و برای گریختن از مجازات اعمال خود، فرار را بر قرار ترجیح داد و ده روز قبل از انقلاب اسلامی به ژنو گریخت و از آنجا به اسرائیل رفت.

نام پرویز ثابتی در سوءاستفاده‌های مالی از جمله دریافت زمین از اوقاف و فروش آن به میان آمده و حتی در پرونده پرسنلی او نیز درج شده است

ثابتی؛ متهم فروپاشی سلطنت

ثابتی در سال‌های پایانی عمر رژیم از سران ارشد ضدمردمی‌ترین نهاد رژیم بود؛ مرکزی ورای قوانین که در طول ده پانزده سال توانست سایه‌اش را روی سر همه مقامات و متنفذان و مدیران و استادان و دانشجویان و دیگر اقشار جامعه گسترده سازد؛ به ویژه اگر صدای منتقد و آگاهی از گلوی کسی بیرون می آمد، به سرعت از سوی ثابتی و کمیته مشترک ضدخرابکاری، پرونده قطوری برای وی تشکیل و راهی زندان و بازجویی و شکنجه‌گاه می‌شد.

همچنان که اشاره شد، در تمام این سال‌ها امضای ثابتی، پای پرونده اغلب منتقدان، مخالفان و مبارزان رژیم شاه بود؛ از چریک‌های فدایی خلق و توده‌ای‌ها گرفته که او در خاطراتش آن را «کمونیسم- تروریسم» می‌نامد تا مجاهدین‌خلق و روحانیان مبارز سراسر کشور و مردم عادی و حتی ضربه زدن به «تیمور بختیار» اولین رئیس ساواک که در عراق مستقر و ضد رژیم شاه فعال بود. [۲]

سنت کریه و تجسس بی‌معنا و غیرقانونی ثابتی و افرادش به تدریج موجب زوال و تزلزل در ارکان سیستم شد و با توفان انقلاب طومارش در هم پیچید. این دستگاه و برنامه، ظاهرا برای حفاظت از سلطنت مستبد عمل می‌کرد، اما در عمل موجب رویگردانی و نفرت عموم شد و موریانه‌وار پایه‌های تخت استبداد قهار از بین برد. سلطنت متکی بر زندان و شکنجه و کشتن و ساکت کردن مخالفان، با اعمال ثابتی و افرادی چون او رسوا و منزوی شد تا آنکه دیگر توان اداره کشور از دستش خارج شد.

پرویز ثابتی و خانواده‌اش در تجمع سلطنت‌طلبان لس‌آنجلس- ۲۲ بهمن ۱۴۰۱

مبارزان، که در ادبیات آن روزهای ساواک و ثابتی، تروریست و خرابکار بودند؛ همه مردم را در بر می‌گرفتند. از توده‌ای‌ها و چریک‌های فدایی خلق و مصدقی‌ها و جبهه ملی گرفته تا نهضت آزادی و مجاهدین خلق و مبارزین مسلمان و روحانیت پیرو امام خمینی (ره) که به تدریج در دهه چهل و اوایل دهه پنجاه نقش مهمی در جذب دانشجویان و طلاب داشتند و با محبوبیت بیشتر، عموم مردم را از کارگر و بازاری شهرستان‌ها گرفته تا دانشجویان ایرانی خارج از کشور جذب و جلب کرده بودند. همین جریان رهبری مخالفان را برعهده گرفت و به انقلاب فراگیر تا سقوط سلطنت انجامید.

در این بین کمیته مشترک ضدخرابکاری، مخوف‌ترین جایی بود که تشکیلات پرویز ثابتی می‌توانست کسی را روانه آنجا کند؛ سیاهچالی که شکنجه‌گرانش پس از انقلاب، رازهای ناگفته‌ای از آن را برملا کردند. از جمله نام برخی مبارزان که آن زمان گفته می‌شد در درگیری کشته شده‌اند، اما در واقع زیر شکنجه جان باخته بودند.

برکشیدن ثابتی در سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) خانواده او را نیز از مواهب اقتصادی بی‌نصیب نگذاشت! از جمله برادرش هوشنگ ثابتی در بهمن ۱۳۵۴ مدیرعامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران شد

در تمام این سال‌ها یک نفر بود که وجودش و نامش هم‌پای شبح ساواک رشد کرده بود: پرویز ثابتی. به همین خاطر بود که پس از انقلاب جزو معدود کسانی بود که تا سالهای سال، به گونه‌ای مخفی شد که نه ردّی از او برجای بماند و نه به راحتی بتوان به او دسترسی پیدا کرد[۳].

آنچه ثابتی از ایران برد

ثابتی علاوه بر کارنامه سرکوب و شکنجه‌ای که از خود برجای گذاشت، هنگام خروج از ایران و حتی پیش از آن اموال زیادی را به صورت غیرقانونی و به نفع خود از کشور خارج کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سال ۱۳۴۷ که ثابتی پرسشنامه استخدامی را در اداره کل سوم ساواک پر کرد، مستاجر خانه‌ای در خیابان تخت‌جمشید و صاحبخانه هم برادرش حمید بود. از سال ۱۳۲۸ که از سنگسر سمنان به تهران آمده بود، در خانه اقوام در محله دامپزشکی، نارمک و تهران‌پارس ساکن بود. حقوق او در سال ۱۳۴۰ هشتصد ریال و در سال ۱۳۴۱ قبل از ارتقا به رتبه ۳، ۱۶۰۰ ریال و تا تیرماه ۱۳۴۲ حدود ۱۸۰۰ ریال محاسبه شد و پس از آن ۸۰۰ ریال حقوق سنواتی برای او منظور شد.

با این پیشینه و حقوق و مزایای دریافتی، اسم پرویز ثابتی در یک فقره سوءاستفاده مالی (دریافت زمین از اوقاف و فروش به مبلغ یک میلیون ریال) به میان آمد و حتی در پرونده پرسنلی او نیز درج شده است. در نامه فردی به نام محمد حسینی به تیمسار حسین فردوست، رئیس دفتر مخصوص محمدرضاشاه آمده است: «چندی قبل رونوشت اعلام جرمی که برعلیه نصیرالدین عصار رئیس سازمان اوقاف سفارشی دو قبضه به شماره ۷۳۳۲۷ به دادستان دیوان کیفر داده بودم خدمت جنابعالی تقدیم گردید و همانطور که انتظار می‌رفت طبق دستور ماموری به نام آقای حسینی جهت رسیدگی اعزام شد. مامور مذکور به پیروی از اصل کلی تحت تاثر تطمیع پول و زمین و سایر وعده‌های عصار قرار نگرفت ولی از طرف آقای پرویز ثابتی مدیرکل سازمان امنیت که نامش در اعلام جرم مذکور آورده شده بود و زمینی از اوقاف دریافت نموده و به مبلغ یک میلیون ریال فروخته بود تحت فشار قرار گرفت تا جایی که اجازه اتمام رسیدگی به کارهایش را به او ندادند و در وسط کار بدون اخذ نتیجه مطلوب احضارش کردند…»

پرویز ثابتی جزو مقامات نظام پهلوی بود که طی ماه‌های شهریور و مهر ۱۳۵۷ ارز غیربازرگانی هنگفتی از طریق بانک‌های مختلف به خارج فرستاد؛ ۱۳۵ میلیون تومان در آن سال که با تبدیل ارزش ریالی آن (با محاسبه‌گر بانک مرکزی) بیش از ۶۳۰ میلیارد تومان امروز می‌شود

برکشیدن ثابتی در سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) خانواده او را نیز از مواهب اقتصادی بی‌نصیب نگذاشت! از جمله برادرش هوشنگ ثابتی در ۳۰ بهمن ۱۳۵۴ مدیرعامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران شد. البته تنها مزایای مالی در میان نبود؛ راننده همسر پرویز ثابتی که استوار ارتش بود در جریان یک بگومگو در فروشگاهی در خیابان جردن در حضور همسر او جوانی را کشت که قتل غیرعمد تشخیص داده شد و در دادگاه بدوی به ۱۰ سال زندان محکوم شد و در مرحله تجدیدنظر به ۶ سال کاهش پیدا کرد و همچنان در زندان بود که ثابتی ایران را ترک کرد.

ثابتی ۹ آبان ۱۳۵۷ از ایران خارج شد و چنانکه در کتاب خاطراتش «در دامگه حادثه» گفته اول به پاریس رفت و بعد به هاوایی! او البته فرار کرد: «مرا هم ممکن بود برای راضی کردن مخالفین زندانی کنند که اگر مانده بودم، قطعا می‌کردند.» اما او که سال ۱۳۴۷ در خانه برادرش ساکن بود، ده سال بعد که از ایران خارج شد، میلیون‌ها تومان پول از ایران خارج کرد و چند باب خانه در بهترین مناطق تهران داشت.

طبق اعلامیه جامعه کارکنان بانک مرکزی ایران در آستانه انقلاب، پرویز ثابتی جزو مقامات نظام پهلوی بود که طی ماه‌های شهریور و مهر ۱۳۵۷ ارز غیربازرگانی از طریق بانک‌های مختلف به خارج فرستاد؛ ۱۳۵ میلیون تومان در آن سال که با تبدیل ارزش ریالی آن (با محاسبه‌گر بانک مرکزی) معادل ۶۳۰٫۸۷۸٫۶۴۹٫۶۳۵ تومان امروز می‌شود.

مدعی مبارزه با عوامل فساد رژیم پهلوی در دوران حضور در ساواک (طبق گفته خودش) با این میزان اموال خارج‌کرده و برجای‌مانده از ابتدای انقلاب تا امروز در ایالات‌متحده سکونت دارد؛ کارمندی که با اجاره‌نشینی و حقوق روزمزد کار خود را در ساواک شروع کرد و ۲۰ سال بعد با دو ملک گرانبها و دو قطعه زمین و ماشین و به پول امروز ۶۳۰ میلیارد و ۸۷۸ میلیون تومان ارز از ایران فرار کرد.[۴]

درحالی ثابتی تریبون شبکه سلطنت‌طلب من و تو را برای سبک‌تر کردن پرونده سنگین خود انتخاب کرده که بر اساس اسناد، پیش از این و در دوره ریاستش بر ساواک هم از اقداماتی مشابه برای پنهان کردن اقدامات ضدحقوق بشری خود از چشم سازمان‌های ناظر بین‌المللی استفاده می‌کرد.

ثابتی در حالی تریبون شبکه سلطنت‌طلب را برای سبک‌تر کردن پرونده‌اش انتخاب کرده که بر اساس اسناد، پیش از این و در دوره ریاستش بر ساواک هم از اقداماتی مشابه برای پنهان کردن اقدامات ضدحقوق بشری خود از چشم سازمان‌های ناظر بین‌المللی استفاده می‌کرد

اعمال فشار و سخت‌گیری رژیم پهلوی علیه انقلابیون در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ به چنان حدی رسید که نمایندگانی از «کمیته بین المللی صلیب سرخ» برای بازدید از وضعیت زندانیان سیاسی به ایران عزیمت کردند. صرف نظر از جنبه‌ تبلیغاتی این اقدام و عدم تأثیری که بر سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ی رژیم داشت، بر اساس یک سند مشخص است که چگونه ثابتی خواسته است تا زندانی‌های سیاسی ساری را به شهربانی که از نظر وضعیت نگهداری اندکی از شکنجه‌گاههای ساواک مناسب‌تر بوده است، منتقل کنند. این سند اظهارات مضحک سال‌های اخیر پرویز ثابتی را که مدعی بود در دوره‌ی پهلوی زندانی‌های سیاسی شکنجه نمی‌شده و وضعیت مناسبی داشته‌اند را کاملاً رد می‌کند.[۵]

پی‌نوشت:

[۱] - محمد امین فرج‌الهی، «پرویز ثابتی کیست؟»، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، قابل دسترسی در: https://psri.ir/?id=lxk۹g۴s۸

[۲] - فرج‌اللهی، همان

[۳] - «پرویز ثابتی کیست؟»، روزنامه اطلاعات- ۲ آذر ۱۴۰۲

[۴] «آنچه پرویز ثابتی در فرار از ایران برد و گذاشت»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، قابل دسترسی در: https://irdc.ir/fa/news/۸۵۷۴

[۵] - «پنهان کردن وضعیت زندانیان سیاسی»، کافه تاریخ وابسته به مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران قابل دسترسی در: https://www.cafetarikh.com/news/۴۹۱۵۶