این آتش در وهله اول یک دستاورد راهبردی برای مقاومت فلسطین محسوب میشود که بعد از قریب به ۵۰ روز درگیری و مقاومت در برابر صهیونیستها تحقق یافت و قاعدتاً در نقطه مقابل یک شکست سنگین برای اسرائیل و آمریکا به شماره میرود.
شایان ذکر است تا چندی پیش نه آمریکا و نه اسرائیل بنا بر اظهارات و مواضعی که داشتند بارها اعلام کرده بودند که آتشبسی در کار نخواهد بود و جنگ تنها زمانی متوقف خواهد شد که سه هدف اعلامی اسرائیل یعنی نابودی حماس، آزادی بیقید و شرط اسرا و تغییر اداره آن تحقق پیدا کند. ولی در روزهای اخیر رژیم صهیونیستی بدون اینکه به اهداف اعلامی دست پیدا کند زیر بار آتشبس رفت.
روزنامه «یدیعوت آحارانوت» در مقالهای نوشته که «اسرائیل چیزی از درایت و فراست یحیی سنوار(رئیس جنبش سیاسی حماس در نوار غزه) نیاموخته است. او در هفتم اکتبر(عملیات طوفان الاقصی) ما را فریب داد و امروز هم طرح خود را هرگونه که می خواهد پیش می برد.» به عقیده این روزنامه اسرائیلی، حماس عملاً به هر آنچه می خواسته در جریان توافق آتش بس موقت با اسرائیل دست یافته است.
روزنامه «معاریو» نیز به صراحت توافق آتش بس موقت با حماس را کابوسی بزرگ برای اسرائیل توصیف کرده که در واقع، تنها گزینه در دسترس کابینه اسرائیل بوده است. از سوی دیگر، چهرههای سیاسی مطرح در اراضی اشغالی نظیر «ایتامار بن گویر» وزیر امنیت داخلی رژیم اشغالگر قدس که در دولت ائتلافی نتانیاهو نیز حضوری فعال دارد، به مخالفت جدی با توافق آتش بس پرداختهاند و آن را یک سرافکندگی بزرگ برای اسرائیل توصیف کردهاند.
همانطور که اشاره شد پذیرش این آتشبس برخلاف محاسبات و برنامههای اعلامی و اعمالی اسرائیل و آمریکا بود. در واقع مجموعهای از عوامل دست به دست هم داده و رژیم را مجبور به پذیرش آتشبس کردند.
یک؛ در ۴۵ روز گذشته فشار شدیدی از ناحیه مقاومت بر ارتش و نیروهای نظامی اسرائیل وارد شد که تبعات روانی این فشار در داخل ارتش اسرائیل در حال بروز بود. لذا نیاز به این دیدند که یک توقفی در جنگ ایجاد شود تا بتوانند نیروهای خود را بازسازی کنند و بعضی از مشکلاتی که در حوزه نظامی دارند را حل کنند.
دو؛ فضای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اسرائیل هم بر اثر صدماتی که وارد شد، توسط ساکنان اراضی اشغالی در حال حرکت به سمت تشنج و التهاب بود طوری که در روزهای گذشته شاهد اعتراضات ضددولتی در مقابل نهادهای حکومتی بودیم.
از آغاز جنگ افزون بر زیان ۳۰۰ میلیون دلاری جنگ، حدود یک پنجم جمعیت اسرائیل بیکار شده و از هر سه کسب و کار یک مورد عملاً تعطیل گردیده است. ضمن اینکه درآمدها شرکتهای اسرائیلی به ۵۰ درصد قبل از نبرد الاقصی کاهش یافته است. اینها مسائلی نیستند که کابینه اسرائیل ولو با وجود تندرویهایی که دارد چشم خود رل بر روی آنها ببندد.
سه؛ سایر ارکان مقاومت در منطقه نیز به ویژه در یمن و عراق و لبنان حملات علیه منافع و مراکز صهیونیستی و آمریکایی را تشدید کردند که این مسأله برخلاف محاسبات اسرائیل بود و در تغییر دیدگاه آنها مبنی بر پذیرش آتشبس مؤثر واقع شد.
چهار؛ مسأله بعدی تشدید فشارهایی بود که از ناحیه افکار عمومی در کشورهای غربی و نهادهای بینالمللی وارد شد که این مسأله نیز صهیونیستها را در تنگنای راهبردی قرار داد تا حداقل برای حفظ ظاهر هم شده آتش را قبول کند.
پنج؛ موضوع بعدی مسئلهای است که به دولت آمریکا و شخص بایدن برمیگردد، به این معنا که الان اکثریت مردم آمریکا مخالف سیاستهای بایدن هستند و با توجه به انتخابات سال آینده در آمریکا، بایدن تلاش دارد با این تغییر و تحول به نوعی به خودش کمک کند.
اما در خصوص پیامدها و چشمانداز آتشبس مهمترین نکته که به نظر میرسد این است که پذیرش آتشبس نشان داد، تمام محاسبات اسرائیل و آمریکا درباره غزه و حماس و سایر گروههای مقاومت فلسطینی از پایه و اساس غلط و اشتباه بود.
پذیرش آتشبس توسط اسرائیل آنهم در حالی که نه حماس نابود شد و نه غزه مقاومت خود را شکست و نه تونلها از بین رفتند، یعنی صهیونیستها پذیرفتند که تا اینجای جنگ با شکست میدانی و نظامی و امنیتی و سیاسی مواجه هستند.
صهیونیستها خیال میکردند که با کشتار مردم غزه میتوانند غزه را به زانو در بیارند غافل از اینکه کشتار مردم غزه آنهم به اشکال فجیعی که میدیدیم و در واقع نیز بدون برنامه و راهبرد مشخصی بود، حداقل در حوزه مقاومت و فلسطین معادله ساز و موازنهساز نیست.
در هر حال علیرغم تمامی ادعاها و اظهارات مقامات سیاسی و نظامی رژیم، در نهایت کابینه اسرائیل مجبور به تن دادن به توافق آتش بس شد. مسئلهای که گسست سیاسی و اجتماعی در داخل این رژیم را افزایش داده و شرایط داخلی این رژیم را از آنچه که در حال حاضر وجود دارد، بحرانیتر کرده است.