تهران- ایرنا- در میانه خیزش جهانی در برابر جنایت‌های اخیر رژیم صهیونیستی علیه فلسطین، موضع‌گیری جسورانه دولت اسپانیا برجسته شده است و باید دید همزمان با آگاهی اسرائیل از «خطر» شکل‌گیری جبهه ضدصهیونیستی، اروپا از فرصت افزایش فشار علیه تل‌آویو استفاده خواهد کرد یا به چک سفید امضای خود در دست اسرائیل پایبند خواهد بود.

به گزارش ایرنا، پدرو سانچز نخست وزیر اسپانیا هفته گذشته و با گذشت چند روز از آغاز به کار دولت جدید راهی خاورمیانه شد؛ تل‌آویو، کرانه باختری و قاهره سه مقصد این رهبر اروپایی بود که وی را پشت میز گفت‌وگو با اسحاق هرتزوگ رئیس ‌رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و عبدالفتاح السیسی رئیس‌جمهوری مصر نشاند.

الکساندر دی کرو نخست وزیر بلژیک و جانشین بعدی اسپانیا به عنوان رئیس شورای اتحادیه اروپا، سانچز را در این سفر همراهی کرد و البته که سفر سانچز، متفاوت از سفر همتایان اروپایی او به سرزمین‌های اشغالی بود.

پیشینه

سانچز که تا پیش از این، به رسمیت شناختن یکجانبه فلسطین از سوی اسپانیا را رد می‌کرد و تحقق این امر را مشروط به تصمیم مشترک با دیگر شرکای اروپای می‌دانست، در سفر به مصر، در سخنرانی خود از محل گذرگاه رفح تاکید کرد که «کشتار بی‌رویه غیرنظامیان بی‌گناه از جمله هزاران کودک غیر قابل قبول است». سانچز هشدار داد که چنانچه اتحادیه اروپا در به رسمیت شناختن فلسطین اقدامی نکند، اسپانیا «تصمیمات خود را اتخاذ خواهد کرد».

اظهارات سانچز و همراهی دی کرو با رویکرد او در انتقاد از رژیم صهیونیستی، خشم کابینه اسرائیل را برانگیخت و الی کوهن وزیر امور خارجه در کنار بنیامین نتانیاهو، نخست وزیران دو کشور را به «حمایت از تروریسم» متهم کردند.

وزیر امور خارجه اسپانیا با «غیر قابل قبول» خواندن اتهمام «حمایت از تروریسم» از سوی رژیم صهیونیستی علیه نخست وزیر متبوعش و همچنین احضار سفیر اسپانیا در سرزمین‌های اشغالی، در پاسخی متقابل، سفیر اسرائیل را برای ارائه توضیحات فراخواند.

اسپانیا که به طور تاریخی همواره حامی فلسطین بوده است، در حدود ۵۰ روز گذشته نیز موضع‌گیری قاطعانه‌ای در قبال تشدید بی‌سابقه درگیری‌ها میان رژیم صهیونیستی و فلسطین داشته است و مقام‌های مختلف این کشور در کنار حامیان فلسطین ایستاده‌اند که بارها در شهرهای مختلف این کشور فریاد خود بر سر رژیم اشغالگر را به دلیل نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت، بلند کرده‌اند.

نکته حائز اهمیت اینکه اگر چه انتقادهایی علیه دولت سانچز به دلیل تشدید تنش با رژیم اسرائیل وجود دارد اما حمایت از فلسطین از سوی افکار عمومی و لایه‌های مختلف قدرت، این کشور را به نمونه بارز و سرآمد دولت‌های اروپایی در اتخاذ صریح‌ترین موضع در قبال جنایت‌های رژیم صهیونیستی تبدیل کرده است.

پرسش‌هایی که اکنون مطرح است اینکه آیا به رسمیت شناختن فلسطین و قطع روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی از سوی اسپانیا و به صورت یکجانبه قابل پیش‌بینی است؟ آیا رویکرد اسپانیا در تقابل با اسرائیل یا دست‌کم حمایت عملی از فلسطین، از ظرفیت ایجاد یک اثر دومینو در سطح اروپا برخوردار است؟ بروز احساسات ضدصهیونیستی در حدود ۵۰ روز اخیر از سوی جوامع اروپایی، دولت‌ها را تا چه میزان تحت فشار قرار خواهد داد؟ طوفان الاقصی و جنایت‌های آشکار رژیم صهیونیستی در ۵۰ روز اخیر، آینده روابط اتحادیه اروپا و اسرائیل را تحت تاثیر قرار خواهد داد؟

اهمیت موضوع

نخستین سفر سانچز به سرزمین‌های اشغالی جمعه گذشته با یک درگیری دیپلماتیک بی‌سابقه به پایان رسید و روزنامه ال پائیس به نقل از منابع دولتی این کشور نوشت: نتانیاهو به دنبال یافتن دوستان نیست، بلکه متحدان بی قید و شرط می‌خواهد. فلسفه او این است یا با من هستی یا علیه من.

همزمان با سفر سانچز به خاورمیانه، تحلیلگران اسپانیایی اینطور ارزیابی می‌کردند که این سفر به دلیل فقدان ابزار فشار علیه رژیم صهیونیستی آورده‌ای نخواهد داشت. این نگاه کارشناسان در تطابق کامل با این گزاره «یا با من یا علیه من» نتانیاهو قرار دارد. شناسایی رژیم صهیونیستی به عنوان یک پروژه استعماری غربی در قلب خاورمیانه، دلیلی است که پذیرش هر گونه انتقاد از سوی دولت‌های اروپایی را برای اسرائیل غیر قابل تحمل کرده و اروپایی‌ها را به سمت طفره رفتن از طرح کوچک‌ترین سرزنش‌ها سوق می‌دهد.

در فهم سیاست غرب در قبال اسرائیل باید گفت که فرآیند ایجاد و قدرت‌گیری رژیم صهیونیستی نه تنها موضوعی اتفاقی و تصادفی نبوده بلکه پروژه‌ای کاملا عامدانه و با برنامه‌ریزی برای حضور و نفوذ غرب در منطقه خاورمیانه، در قلب جهان اسلام و در قلب جهان عرب از مسیر شکل‌گیری این رژیم بوده است. رژیم صهیونیستی به عنوان یک پایگاه نظامی برای امپریالیسم آمریکا و شرکای اروپایی آن برای مقابله با شرق، تسلط یافتن بر منابع خاورمیانه و جلوگیری از حضور شوروی سابق قلمداد می‌شد.

در این معنا، دولت‌های اروپایی به سرکردگی آمریکا همواره در تلاش بوده‌اند تا با حمایت از اسرائیل، این رژیم قدرت برتر از نظر امنیتی و نظامی بوده و از منافع کلان غرب در منطقه خاورمیانه حفاظت کند. بدیهی است که دست برتر اسرائیل در معادلات منطقه در راستای پروژه غرب بوده است و رژیم صهیونیستی را می‌توان به مثابه پوششی برای وجود یک پایگاه نظامی مستمر در منطقه خاورمیانه در نظر گرفت. موقعیتی که تزریق میلیاردها دلار کمک‌های نظامی آمریکا و اروپا به رژیم اسرائیل را توجیه می‌کند.

در بیان اهمیت موضع‌گیری دولت‌های اسپانیا و بلژیک و تاب‌آوری صفر اسرائیل برای هر گونه اقدام اروپا برای حل‌وفصل این درگیری می‌توان به انصراف رژیم صهیونیستی از شرکت در نشست اتحادیه مدیترانه که قرار است امروز دوشنبه در بارسلونا برگزار شود، اشاره کرد. رژیم صهیونیستی دلیل خالی گذاشتن صندلی خود را تصمیم «یکجانبه» برای تغییر دستورکار و تمرکز آن بر درگیری خاورمیانه عنوان کرده است. تل‌آویو معتقد است این نشست که ۴۰ کشور مدیترانه‌ای را گرد هم می‌آورد، «خطر» تبدیل شدن به یک مجمع بین‌المللی برای «حمله» به اسرائیل را دارد. تارنمای ال پریودیکو با انتشار این خبر نوشت: تصمیم رژیم نتانیاهو در بحبوحه بحران دیپلماتیک با اسپانیا است و در واقع این شخص پدرو سانچز بود که تصمیم گرفت در نشست بارسلونا به جنگ غزه بپردازد.

در بیش از ۵۰ روز گذشته و در بحبوحه درگیری‌های بی‌سابقه رژیم صهیونیستی و فلسطین، منافع سیاسی کشورهای غربی در راستای حمایت از اسرائیل و بقا و حفظ قدرت آن در منطقه خاورمیانه بار دیگر باعث شده تا آن‌ها چشم بر بسیاری از جنایت‌های اسرائیل ببندند؛ این در حالی است که عمق فجایع رژیم اسرائیل در جنگی به شدت نامتوازن با اکثریت قربانیان کودکان و زنان، با حمله به بیمارستان‌ها و خبرنگاران به اندازه‌ای آشکار در مقابل چشمان جهانیان به نمایش درآمده است که انتقاد از این تافته جدا بافته مولود غربی‌ها از سوی اروپایی‌ها نیز شنیده می‌شود. موضع‌گیری جسورانه اسپانیا و بلژیک در این چارچوب قرار می‌گیرد.

ارزیابی

آنچه در هفته‌های گذشته شاهد بوده‌ایم، این است که مسئله رد جنایت‌های اسرائیل در جوامع مختلف اروپایی بر اساس ظرفیت آن‌ها و در سطوح متفاوت مشاهده می‌شود؛ در کشوری همچون اسپانیا، سرزنش اسرائیل را از زبان دولت و سیاستمداران متعدد آن شاهد هستیم و در لندن، برلین، پاریس، رم، کپنهاگ و استکهلم راهپیمایی‌های بزرگ حمایت از فلسطین با وجود محدودیت‌ها و سرکوب‌ها ادامه دارد.

رویکرد حمایتی غرب اگر چه طی سال‌های اخیر یکی از عوامل زمینه‌ساز نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت توسط رژیم صهیونیستی بوده است اما تحولات هفته‌های اخیر نشان می‌دهد که نه تنها این رویه نمی‌تواند همچون سابق ادامه داشته باشد، بلکه برای درگیری میان رژیم اشغالگر و فلسطین باید چاره‌ای یافت شود؛ در این معنا، انتظار می‌رود که این درگیری خاورمیانه، شکاف‌ها میان متحدان اروپایی را تشدید کند.

اثر بومرنگ درگیری فلسطین و رژیم صهیونیستی، واقعیتی است که ظرفیت بروز و تشدید اختلافات میان شرکای اروپایی را دارا است. گواه این ادعا اینکه نخست وزیران اسپانیا و بلژیک در مقام روسای فعلی و آتی ریاست شورای اتحادیه اروپا راهی اراضی اشغالی شدند و سانچز در سخنرانی پایانی خود از اقدام یکجانبه این کشور حتی بدون توافق با متحدان اروپایی خود برای به رسمیت شناختن فلسطین خبر داد.

در بیان اهمیت و تاثیر فزاینده جنگ غزه در عرصه داخلی کشورهای اروپایی می‌توان به تغییر غافلگیرکننده کابینه انگلیس اشاره کرد. نخست وزیر انگلیس در واکنش به فشارهای داخلی، سوئلا برآورمن را به‌دلیل سخنان جنجالی و اهانت‌آمیز علیه حامیان فلسطین برکنار کرد و دیوید کامرون نخست وزیر اسبق را به سِمت وزارت امور خارجه انگلیس منصوب کرد.

تاکید غرب بر لفاظی «دو دولت» به عنوان راهکار حل‌وفصل درگیری فلسطین، از یک هدف سیاسی به یک شعار توخالی تبدیل شده است و در واقعیت، هیچ‌یک از کشورهای غربی به آن اعتقاد ندارد. بنابراین پرسش مهم این است که پس از عملیات طوفان الاقصی و نمایش غیر قابل انکار توحش صهیونیستی، آیا گام‌های معناداری از سوی اتحادیه اروپا برای مقابله با سیاست‌های رژیم صهیونیستی برداشته خواهد شد؟ با توجه به مقاومت اسرائیل برای تبعیت از قطعنامه‌های سازمان ملل، اتحادیه اروپا می‌تواند قراردادهای تجاری، فنی، سیاسی و فرهنگی را مشروط به رعایت این تعهدات توسط اسرائیل کند.

چنان که در سال ۲۰۱۴ و پس از اقدام سوئد در به رسمیت شناختن یکجانبه فلسطین، اثر دومینوی مورد انتظاری در اروپا ایجاد نشد، احتمال می‌رود که حتی در صورت تحقق وعده اسپانیا در به رسمیت شناختن فلسطین، اثر دومینویی ایجاد نشود؛ اما از یک طرف هیمنه رژیم صهیونیستی خدشه‌دار شده و از طرفی این سوال مطرح است که آیا چهره غیر قابل ترمیم رژیم صهیونیستی، روابط اروپا را در زمینه‌های مختلف با این رژیم مختل خواهد کرد؟

اتحادیه اروپا، شریک تجاری اصلی اسرائیل است و ابزارهایی برای استفاده به عنوان اهرم فشار در اختیار دارد؛ توافقنامه مربوط به روابط اتحادیه اروپا با اسرائیل حتی حاوی بندهایی است که به طور صریح اروپا را ملزم به استفاده از این نفوذ در پاسخ به نقض حقوق بشر می‌کند. اما واقعیت‌ تحولات تا کنون نشان داده است که تصمیم سیاسی جمعی بروکسل، دادن چک سفید به اسرائیل است.

آنچه واضح است اینکه فشار افکار عمومی در جوامع اروپایی به اندازه‌ای جدی است که طبق رویه اسپانیا، اتحادیه اروپا احتمالا وادار خواهد شد تا دست‌کم از سیاست متناقض خود در قبال اسرائیل تجدیدنظر کند؛ اینکه اسرائیل حق دارد برای دفاع از خود، غزه را با خاک یکسان کند و در عین حال از آن بخواهند که به قوانین بین‌المللی بشردوستانه احترام بگذارد.

اینکه رژیم صهیونیستی با در نظر گرفتن «خطر» تبدیل نشست بارسلونا به مجمعی ضد اسرائیلی از شرکت در آن انصراف می‌دهد، نشان‌دهنده این مهم است که رژیم اشغالگر از تشدید احساسات ضدصهیونیستی حتی در اروپا آگاه است و این مسئله، خود به معنای فرصتی برای اروپا برای افزایش فشار علیه تل‌آویو است.

برچسب‌ها