تهران- ایرنا- با اجرای پنج مرحله مبادله اسیران فلسطینی و اسیران در دست حماس، تلاش‌ها برای تمدید آتش‌بس ادامه دارد اما پرسش اینجاست که آزادی ۱۸۰ یا حتی ۳۰۰ اسیر فلسطینی، ارزش تلفات گسترده وارده بر غزه در بیش از ۵۰ روز گذشته را داشته است؟

تا کنون بعد از ۵ مرحله مبادله، حدود ۱۸۰ فلسطینی از زندان‌های اسرائیل آزاد شده و حدود ۸۰ اسیر اسرائیلی یا از ملیت‌های دیگر نیز توسط حماس آزاد شده اند. فلسطینیان برای آزادی زندانیان جشن گرفتند و از حماس تشکر کردند؛ اما در این چند هفته قریب ۱۰۰ برابر اسرای آزادشده، یعنی ۱۵ هزار فلسطینی در بمباران وحشیانه ارتش اسرائیل به شهادت رسیده‌اند.

اکنون با رخدادهای پیش آمده، برای دلسوزان مردم فلسطین پرسش‌های مهمی مطرح است: این که آیا هدف حملات هفتم اکتبر، تنها آزادی زندانیان بود؟ هزینه و فایده عملیات «طوفان الاقصی» چه بود؟ حالا با تخریب‌های وحشیانه تاسیسات غزه و کشتار گسترده مردم این شهر، توازن دستاوردها و هزینه‌های این عملیات، موضوعی است که در خصوص آن با «علی منتظری، کارشناس مسائل فلسطین و خاور میانه» به گفت و گو نشسته‌ایم.

تاکنون متاسفانه بیش از ۱۵۰ هزار فلسطینی در بمباران اسرائیل شهید شده است و ۱۸۰ اسیر آزاد شده که ممکن است تا ۳۰۰ نفر یا کمی بیشتر هم برسد. با توجه به اینکه برخی هدف این عملیات را آزادی اسرای فلسطینی اعلام کردند، آیا ۱۵ هزار شهید و تعداد بیشتری مجروح، بهای متناسبی برای آزادی یک صدم شهدا (۱۸۰ نفر) بود؟

منتظری: نتیجه هیچ جنگی در جهان به خصوص اگر بین اشغالگر و اشغال‌شده باشد، براساس میزان تلفات مقایسه و بررسی نمی‌شود. بلکه بر اساس میزان تحقق یا عدم تحقق اهداف نهایی جنگ محاسبه می‌شود.

بازگشت به خانه بعد از آتش‌بس

۱.۵ میلیون کشته، بهای آزادی ویتنام

در جنگ ویتنام، مردم این کشور یک و نیم میلیون کشته دادند و به تاسیسات زیربنایی این کشور اعم از ساختمان‌ها و جنگل‌ها و... میلیاردها دلار خسارت وارد شد و در مقابل، فقط پنجاه هزار کشته آمریکایی بر جا ماند. اما در نهایت مردم ویتنام استقلال و آزادی خود را به دست آوردند؛ یعنی به هدف اصلی خویش که تامین آزادی از زیر یوغ آمریکا بود، رسیدند.

مردم الجزایر بیش از یک میلیون کشته دادند، اما ارتش اشغالگر فرانسه فقط چندهزار کشته داد تا انقلاب الجزایر، استعمارگر فرانسوی را از کشور خود بیرون کند و بالاخره موفق شدند هدف نهایی خود که آزادی و استقلال سرزمینشان بود را محقق کنند. به شکلی دیگر در آخرین این رویدادها، پس از ۲۰ سال ارتش آمریکا ناموفق، مجبور به ترک افغانستان شد و تفاصیلش را همه می‌دانند.

بازگشت موضوع فلسطین به صدر اهتمام جهانی، هدف اساسی طوفان الاقصی

نتیجه مشترک پیکار سیاسی و مقاومت مسلحانه طوفان الاقصی تحقق هدف زنده شدن موضوع فلسطین بوده است، ولو آن که منجر به تشکیل دو دولت شود و دولت فلسطینی در کرانه غربی و نوار غزه پیاده و منجر به عقب‌نشینی اسرائیل از سرزمین‌های اشغالی ۱۹۶۷ شود

اما در نوار غزه، آزادی اسرای فلسطینی یکی از اهداف ثانوی طوفان الاقصی بوده است. هدف اساسی آن، این بود که موضوع فلسطین به جایگاه اصلی خود باز گردد و صدر اهتمام منطقه‌ای و جهانی را دوباره به دست آورد. این در حالی است که در سایه فعالیت‌های آمریکا و عدم اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت و پیمان‌هایی مانند پیمان ابراهیم بین اعراب و اسرائیل، مساله فلسطین و حقوق فلسطینیان، کاملا به حاشیه برده شده بود. اما طوفان الاقصی دوباره «فلسطین» را به صدر موضوعات جهانی بازگرداند. بنابراین هدف اصلی و اولیه خود را تامین کرده است، گرچه بخشی از اهداف ثانوی خویش را نیز محقق کرده است.

بدون شک جنگ یکی از اشکال مبارزه برای تحقق هدف سیاسی است. درست است که دستگاه نظامی حماس و مقاومت مسلحانه در نوار غزه به دور از انظار دستگاه‌های سیاسی مقاومت این عملیات را اجرا کرده‌اند؛ اما نتیجه مشترک پیکار سیاسی و مقاومت مسلحانه طوفان الاقصی تحقق یک هدف واحد بوده است که تاکنون در میدان فلسطین محقق شده است و آن زنده شدن موضوع فلسطین است، ولو آن که منجر به تشکیل دو دولت شود و این که دولت فلسطینی در کرانه غربی و نوار غزه پیگیری و پیاده و منجر به عقب‌نشینی اسرائیل از سرزمین‌های اشغالی سال ۱۹۶۷ شود.

آیا تشکیل دو دولت منجر به پایان موضوع مقاومت نمی‌شود؟

منتظری: موضوع مقاومت فلسطین با تشکیل دو دولت عملا خاتمه نمی‌یابد، چه آن که اگر مقاومت اسلامی فلسطین در محدوده‌ای در حدود ۳۶۵ کیلومتر مربع غزه توانسته چنین دستاورد بزرگ نظامی علیه اسرائیل به دست آورد، آیا نمی‌تواند در آینده همین دستاورد را در مساحتی تقریبا ۱۲ برابر مساحت نوار غزه به دست آورد؟

اگر طرح دو دولت هم محقق شود، دستاورد سیاسی طوفان الاقصی است

اکنون این نتیجه چه در یک سال آینده یا ۱۰ سال آینده رقم بخورد، اگر مقاومت فلسطین همچنان بر عقیده خود که آزادی کل فلسطین است بماند، در مساحت‌های جدید که تحت عنوان برپایی دو دولت به دست می‌آورد، باز هم این شانس را خواهد داشت که مجددا طوفان الاقصی دوم و سومی را درون همان طرح ایجاد دو دولت ایجاد کند. بنابراین اگر طرح دو دولت هم در سرزمین‌های اشغالی محقق شود، این دستاورد سیاسی طوفان الاقصی است و همین می‌تواند به عنوان هدف اصلی تلقی شود و این دستگاه سیاسی حماس و مقاومت اسلامی در فلسطین هستند که عملا آن را محقق ساخته اند.

فراموش نکنیم همین اعتراضات و نگرانی‌های تحلیلی و سیاسی در جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ و پیش از آن در سال ۲۰۰۰ میلادی وجود داشت. در سال ۲۰۰۰ اسرائیل کل جنوب لبنان را در اشغال خود داشت و برای حفظ آن هم یک ارتش مزدور لبنانی ایجاد کرده بود، با این حال برای آزادی آن مناطق، مقاومت لبنان هزینه‌های سخت بشری و مادی پرداخت کرد، اما نتیجه آن آزادی جنوب لبنان بود. این در حالی بود که اسرائیل در آن زمان، نه تنها هیچ یک از قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل را اجرا نکرده بود، بلکه حتی دست رد به سینه اعراب سازشکار زده بود که سخاوتمندانه امتیازات چشمگیری به اسرائیل پیشنهاد داده بودند.

در جنگ ۳۳ روزه لبنان در سال ۲۰۰۶ نیز همین دلایل و ادعاها در اوج جنگ بین مقاومت اسلامی و اسرائیل، به شدت از سوی برخی لبنانی‌ها مطرح بود و اعتراض صورت می‌گرفت که چرا حزب الله به خاطر به اسارت گرفتن دو سرباز اسرائیلی و آزادی اسرایی مثل سمیر قنطار، وارد جنگی نابرابر و خانمان‌سوز و پرتلفات با اسرائیل شده است؟ اما اکنون نگاه کنید که حزب الله به عنوان یک نیروی مقاومت در کجای منطقه و لبنان است و چه قدرت سیاسی و نظامی و برتری در منطقه دارد که حتی می‌تواند قواعد جنگ و رویارویی را بر یکی از قوی‌ترین ارتش‌های منطقه تحمیل کند و اکنون در بدترین و سخت‌ترین روزهای فلسطینی‌ها، به صورت آشکار و قدرتمندانه برای توقف ارتش اسرائیل در جبهه‌های شمالی به مدد و کمک مقاومت فلسطین درآید.

تلفات انسانی شاخص بررسی طوفان الاقصی نیست

در حالی که جنگی نابرابر بین اشغال شده و اشغالگر در میدان کارزار برقرار است، به نظر می‌رسد ورود به عملیات طوفان الاقصی از نگاه قربانیان آن درست نیست. ما در داخل کشور هم در زمان دفاع مقدس همین وضعیت را داشتیم، آیا می‌توان آزادی خرمشهر را در سوم خرداد سال ۶۱ با میزان تلفات انسانی آن سنجید؟ در آن زمان میزان سنجش امر، تحقق آزادی خرمشهر بود و نه میزان تلفات در جنگ.

در کل دوران دفاع مقدس، با همه نقدهایی که اکنون به اداره جنگ وارد می‌شود، مجموع تلفات و خسارت‌ها باید بر اساس آزادی سرزمین‌های اشغال شده محاسبه گردد، نه بر اساس تلفات. در هیچ یک از نبردهای تاریخی، به خصوص زمانی که جنگ بین اشغالگران و اشغال شده‌ها در میان بوده است، میزان تلفات شاخص موفقیت نبوده؛ بلکه آزادی و استقلال ملاک عمل بوده که نتیجه فداکاری‌ها و شهادت‌ها در میدان است.

آزادی اسیران اسرائیلی

در عین حال اکنون برای بررسی این امر که در جریان نبرد بزرگ طوفان الاقصی چه هماهنگی‌های بین دستگاه سیاسی و تشکیلات نظامی بوده است، بسیار زود است و نمی‌توان آن را فقط در قالب اهداف ثانویه این نبرد مورد مناقشه و بررسی قرار داد. زیرا بدون شک طوفان الاقصی در درون خود اسراری دارد که نشر آن در آینده، میزان و ملاک بررسی‌های دقیق‌تر و درست‌تر ما قرار می‌گیرد.

فراموش نکنیم که نبرد همچنان جریان دارد، آن هم در حالی که اشغالگر تا کنون دستاورد نظامی به معنای واقعی نداشته است و با این که ادعا می‌کند در صدد ریشه کنی حماس از نوار غزه است، در بحبوحه این عملیات، وارد گفتگوهای سیاسی برای تبادل زندانیان شده است. آیا این مرحله در هفته اول آغاز نبرد طوفان الاقصی قابل قرائت بود؟ قطعا نبود.

بخش سیاسی و نظامی حماس چه نقشی در انجام عملیات اخیر داشتند و آیا عملیات نظامی پیچیده طوفان الاقصی توانسته اهداف سیاسی را برآورده کند؟

منتظری: به اعتراف بسیاری از کارشناسان امر، برای حفاظت از موفقیت عملیات سهمگین طوفان الاقصی، آغاز جنگ با اطلاع طرف‌های سیاسی حماس و دیگر نیروهای مقاومت که در خارج نوار غزه بوده اند، نبوده است و آنها از وقوع آن اظهار بی اطلاعی می‌کنند. این ادعا چه درست باشد و چه نباشد (که خود این موضوع، از اسرار مهم این رویداد تاریخی است) بدون شک یکی از رمز و رازهای موفقیت ابتدایی مقاومت فلسطین در آغاز طوفان الاقصی به شمار می‌رود. با این حال ما باید اجازه بدهیم تا زمان بیشتری بگذرد و کم کم اطلاعات و اسرار بیشتری از این نبرد که در طول ظهور شبه نظامیان مسلح و نیروهای مقاومت کاملا بی نظیر بوده، به بیرون درز کند تا قضاوت درست‌تر از نقش این عملیات بزرگ در تاریخ فلسطین به دست آوریم.

باید اجازه دهیم زمان بیشتری بگذرد و اطلاعات و اسرار بیشتری از این نبرد که در طول ظهور شبه نظامیان مسلح بی نظیر بوده، به بیرون درز کند تا قضاوت درست‌تر از نقش این عملیات بزرگ در تاریخ فلسطین به دست آوریم

البته شکی نیست که تا قبل از طوفان الاقصی بین رهبران نظامی و سیاسی مقاومت فلسطین درباره عملیاتی که منجر به آزادی زندانیان فلسطینی شود، تصمیم گیری سیاسی مشترکی صورت گرفته است، اما در ادامه اجرای این نقشه نظامی سیاسی، تحولاتی رخ داده که چه بسا فراتر از انتظارات رهبران سیاسی و نظامی حماس بوده است و این طبیعت نبردهای شبه نظامیان در مقابل نیروهای اشغالگر است، همانگونه که عین چنین حالتی در نبرد سی و سه روزه سال ۲۰۰۶ بین مقاومت اسلامی لبنان با ارتش اسرائیل رخ داد.
در آن زمان ارتش اسرائیل با ادعای ریشه کنی حزب الله و بازگرداندن دو سرباز اسیر خود، جنگی بزرگ را آغازکرد، اما حتی خود ارتش اسرائیل هم نمی‌دانست در پایان جنگ چه رخ می‌دهد، آنها در زمان تبادل زندانیان لبنانی و فلسطینی با دو سرباز اسرائیلی و در نقطه مرزی فهمیدند باید به جای دو سرباز زنده، جنازه سربازانشان را تحویل بگیرند. با این حال اسرائیل مجبور شداین تبادل را صورت دهد.
آیا اسرائیل و استراتژیست‌های ارتش آن می‌توانستند چنین دورنمایی را برای پایان جنگ ۳۳ روزه پیش بینی کنند؟ آیا کسی در لبنان یا منطقه یا دنیا هست که در آغاز جنگ ۳۳ روزه ، پایان آن را بدین شکل تحلیل و بررسی کرده باشد؟

آیا در مجموع، به اعتقاد شما دستاوردهای عملیات «طوفان الاقصی» بر هزینه‌هایش چربید؟

منتظری: ارتش اسرائیل چند واژه کلیدی برای عملیات خویش در نوار غزه ترسیم کرده است که یکی از آنها کشتن «یحیی السنوار، محمد الضیف و مروان عیسی» رهبران حماس در کتائب عزالدین قسام است. اما با گذشت این ایام در نبرد بزرگ نوار غزه، نه تنها اسرائیل موفق به این کار نشده است، بلکه هنوز نتوانسته تصویری مستند از ضربات شکننده بر پیکر نظامی حماس نشان دهد. فراموش نکنیم که جنگ اصلی زمینی اسرائیل اکنون با حماس در محدوده ای کمتر از صد کیلومتر مربع در شمال نوار غزه است و هنوز مقاومت فلسطین موشک‌های خویش را به طرف مناطق تحت سیطره اسرائیل به راحتی شلیک می‌کند.

روند تحولات نشان می‌دهد اگر ارتش اسرائیل بار دیگر نوار غزه یا شمال نوار غزه را به اشغال در آورد، تازه اول ماجراست و داستان تمام نشده است. زیرا باید مهیای جنگی طولانی با مقاومت اسلامی‌ شود .

باز هم بدون شک این جنگ آثار و انعکاس‌های بزرگی در منطقه و جهان از خود بر جای گذاشته است و دنیا در برابر سوالات بدون پاسخ زیادی مانده است که کسی فعلا نمی‌تواند پاسخگوی آن باشد. چیزی که مسلم است، در اوج این نبردها نمی‌توان بحث تلفات انسانی و مادی را فعلا به عنوان شاخص مطرح ساخت، کما این که نمی‌توان بحث تلفات انسانی در رهایی الجزایر از استعمار فرانسوی را در همان زمان مطرح نمود یا برخی تبادلات زندانیان و اسرای جنگ بین مقاومت الجزایر با فرانسوی‌ها را در همان زمان به عنوان شاخص و ملاک بررسی‌ها مورد مناقشه قرار داد، ملاک این است که آیا مقاومت به هدف نهایی خویش که استقلال و آزادی است، می‌رسد یا نه؟ و طبیعی است که هر هدف نهایی، قربانیانی دارد که این امر برای آنها که در میدان نبرد قرار دارند، از لوازم مقاومت در برابر اشغالگران به شمار می‌رود.