پیامبر اکرم (ص) می فرمایند «لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلی عَشَرَهًْ فَما فَوقَهُم اِلّا جِیءَ بِهِ یَومَ القیامَهًِْ مَغلولَهًًْ یَدُهُ اِلی عُنُقِه فَاِن کانَ مُحسِناً فُکَّ عَنهُ وَ اِن کانَ مُسیئاً زیدَ غِلّاً اِلی غِلِّهِ؛ هیچ کس نیست که بر ۱۰ نفر یا بیشتر ریاست داشته باشد مگر این که او را روز قیامت در حالی میآورند که دستش به گردنش بسته است؛ پس اگر آدم درستکاری بود و تقصیری متوجّه او نبود، او را رها میکنند و اگر آدم بدکار و گناهکاری بود، غل و زنجیرش افزایش پیدا میکند.» هر کسی که بر ۱۰ نفر، نه بر میلیون ها نفر، ریاست داشته باشد، این آدمِ رئیس را که اینقدر در دنیا محترم و مدیر است، در روز قیامت وقتی که میآورند، دستش را به گردنش بستهاند و او را وارد محشر می کنند.
اگر به این روایت اعتقاد داشته باشیم، به دنبال ریاست نمی رویم و نمی دویم و حب ریاست و حتی فکر ریاست را از دل خود خارج می کنیم. امام صادق(ع) می فرمایند «مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ کلُّ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ؛ ملعون است کسی که ریاست طلبی کند و کسی که به ریاست همّت گمارد و کسی که به فکر ریاست باشد» ایشان همچنین می فرمایند «مَنْ طَلَبَ الرِّئَاسَةَ هَلَک؛ کسی به دنبال ریاست طلبی باشد، هلاک می شود.»
روز قیامت وقتی رئیس را می آورند، او را دست بسته، در پای محاسبه الهی می آورند. اگر چنانچه انسان خوب و فردی درستکار بود، در آنچه انجام داده است و تقصیر و گناهی متوجّه او نبود، او را رها می کنند. امام خامنه ای در تبیین حدیث می فرمایند «گاهی ما قاصریم، جاهلیم؛ امّا جهلمان عنتقصیرٍ است، گاهی نه، واقعاً تلاش خودمان را کردهایم، زحمتمان را کشیدهایم، آخرش این نتیجه درآمده، این قصور، اینجا مورد عفو الهی است. پس اگر محسن باشد، این آمر و این رئیس، رها می شود. وَ اِن کانَ مُسیئاً زیدَ غِلّاً اِلیٰ غِلِّه - امّا اگر نه، در دنیا انسان نیکوکاری نبوده است، خودش هم آدم بدکار و بدعملی بوده است؛ آن گرفتاری و آن غل و زنجیری که به او بسته شده است، افزایش پیدا می کند.»
امام رضا (ع) می فرمایند «مَنْ طَلَبَ اَلرِّئَاسَةَ لِنَفْسِهِ هَلَکَ فَإِنَّ اَلرِّئَاسَةَ لاَ تَصْلُحُ إِلاَّ لِأَهْلِهَا؛ کسی که ریاست را برای خود بخواهد، هلاک خواهد شد؛ چرا که ریاست جز برای اهلش صحیح نیست» انسان اهل هیچوقت دل به ریاست و دنیا و مقام نمی بندد و دلش به پست و جایگاه و رتبه دنیایی و مال و منال خوش نیست.
پیامبر اعظم (ص) میفرمایند «حُبُّ الْجاهِ وَ الْمالِ ینْبِتُ النِّفاقَ فِی الْقَلْبِ، کما ینْبِتُ الْماءُ الْبَقْلَ؛ حب جاه و مال در قلب، نفاق میرویاند؛ همچنان که آب، گیاه را میرویاند» بر همین اساس انسان منافق که دینی ندارد. ضرر او از انسان کافر بیشتر است. حضرت علی (ع) می فرمایند «مَا ذِئْبَانِ ضَارِیانِ فِی غَنَمٍ قَدْ غَابَ عَنْهَا رِعَاؤُهَا بِأَضَرَّ فِی دِینِ الْمُسْلِمِ مِنْ حُبِّ الرِّئَاسَه؛ ضرری که از ناحیه ریاست طلبی متوجه دین انسان می شود، از ضرری که دو گرگ درنده به گلّه گوسفند بدون چوپان می زنند، بیشتر است.» نگاهی به احادیث نشان می دهد، قدرت و ریاست از منظر دین و بزرگان، امری خطرناک و خطیر است که نه تنها جای نااهلان و بی تقوایان نیست، بلکه برای اهل تقوا نیز با مخاطره همراه است و با محاسبه و احتیاط بسیار، باید پای در وادی ریاست بگذاریم.
روایات ریاست، به سه دسته تقسیم می شوند: یک دسته از روایات، نفس «جاه»، یعنی سلطه داشتن بر دیگران را نکوهش میکند؛ دسته دوم، «طلب ریاست» و دست و پا زدن انسان برای رسیدن به پست و مقام را نهی می کند و دسته سوم هم مربوط به «حب ریاست» است که همگی مورد نکوهش و نهی قرار گرفته است. این تبیین، به روشنی بیانگر میزان خطیر بودن موضوع ریاست و مقام است.
امام خامنه ای می فرمایند «این ها را باید ما بفهمیم؛ دنبال کرسیهای ریاست [بودن] - چه ریاست اجرائی، چه ریاست تقنینی؛ میبینید برای نمایندگی مجلس بعضی خودشان را می کُشند، اگر چنانچه راه پیدا نکنند، به هر دلیلی یا مثلاً فرض کنید "صلاحیّتش" را تأیید نکنند یا رأی نیاورد و غیره، خودش را به آب و آتش و در و دیوار می زند که چرا نشد- عقل نیست، تدبیر نیست. ملاحظه کردید؟ اگر چنانچه این ریاست، مایه یک چنین دغدغهای است، خب انسان رها کند؛ مگر این که واقعاً متوجّه انسان بشود و واجب باشد برای انسان؛ آن[جا] بله [لازم است]».
اگر حقیقت ریاست را بشناسیم، یک قدم برای رسیدن به ریاست بر نمی داریم. از ریاست فرار می کنیم.