به گزارش خبرنگار ایرنا، شهید کاسبان دوم شهریور ۱۳۴۳ در شهرستان آرادان در خانوادهای دیندار و پایبند به احکام اسلامی متولد شد.
این شهید والامقام، پدرش در کنار کار کشاورزی و دامداری، خیاط بود و او نیز در زمان فراغت به پدرش کمک میکرد. در رعایت ادب و احترام به دیگران الگویی برای هم سن و سالانش بود.
این شهید جلیل القدر هیچگاه خواندن نماز اول وقت را ترک نمیکرد و همیشه در صف اول نماز جماعت و نماز جمعه بود و گاه در نیمههای شب با خواندن نماز شب به راز و نیاز با خدایش میپرداخت.
این شهید بزرگوار، همراه با پدرش در مساجد حضور پررنگ داشت و از همان زمان کودکی استفاده از مباحث مذهبی، شخصیّت او را کمکم شکل داد و تا جایی پیش رفت که با همان سن کم، همکاری با مبارزان علیه نظام استبدادی و طاغوتی را شروع کرد.
شهید کاسبان، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، دانشآموز دبیرستان و از شاگردان ممتاز بود و تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه در رشته علوم تجربی ادامه داد و موفق به اخذ دیپلم در این رشته شد.
جوانی کتابخوان و اهل شناخت مسایل از دل کتابها
جاویدنام شهید کاسبان، اهل مطالعه بود و به واسطه مطالعه کتابهای زیاد، باورش نسبت به حیاتبخشی مکتب اسلام عمیقتر شده بود و کسانی که او را میشناختند، از فامیل و همرزم همگی اعتقاد دارند که درک و فهم او از مسایل حداقل ۱۰ سال بیشتر از سنش بود.
وی با شروع جنگ تحمیلی مانند هزاران جوان دیگر، به ندای امام خمینی (ره) لبیک گفت و به صورت خودجوش و به عنوان پاسدار از طرف سپاه گرمسار به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شد.
زمانی که شهید کاسبان برای نخستین بار به جبهه اعزام شد، کتابخانه و انجمن اسلامی دانشآموزان دبیرستان شهید مدرس آرادان را اداره میکرد و شاید حضور مکرر او در جبهه همراه مطالعات عمیق دینی، باور او را نسبت به حیاتبخشی مکتب اسلام عمیقتر کرد.
این شهید والامقام با تشکیل وزارت اطلاعات، در سال ۱۳۶۱ به عنوان نخستین مسؤول شهرستان گرمسار مشغول به کار شد و در واحد حفاظت اطلاعات ارایه خدمت کرد، اما پیشامد شرایط جدید را که مانع حضورش در جبهه میشد، برنمیتابید و اشک میریخت. معتقد بود از همرزمان شهیدش عقب افتاده است.
این شهید بزرگوار در سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و از زندگی مشترکش یک فزرند پسر به نام «احسان» به یادگار مانده است.
احسان که در ۲ سالگی پدر خود را از دست داده، خاطرات زیادی در ذهن ندارد، اما از صحبتهای عمو، پدربزرگ و مادربزرگ و البته مادرش به درک درستی از شخصیت حقیقی پدرش دست یافته است.
شهید کاسبان چندین بار برای دفاع از خاک میهن اسلامی رهسپار میدان نبرد شده بود و در آخرین اعزامش به خط مقدم جبهه هنوز ۱۰ روز بیشتر نگذشته بود که در عملیات غرورآفرین کربلای پنج در منطقه شلمچه در خرمشهر بر اثر نفوذ گاز شیمیایی به ریه در بیمارستان اهواز بستری شد. سپس به دلیل وخیم بودن حالش از آن جا به تهران منتقل شد و سرانجام در بیست و پنجم دی ۱۳۶۵ به شهادت رسید.
پیکر مطهر شهید کاسبان پس از تشییع در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
لحظه وداع پدر با شهید کاسبان
پدر این شهید گرانقدر نقل میکند: «وقتی رادیو اعلام کرد امام خمینی(ره) میخواهند بیایند، گفتم: برای این رهبر باید پسر قربانی کرد، حسن گفت که مرا قربانی کن.»
وی می گوید: «وقتی پسرم برای خداحافظی آمد، یاد لحظه وداع حضرت علیاکبر با امام حسین(ع) افتادم. امام حسین(ع) گفتند خدایا همه زندگیام را به تو میسپارم. من هم به خدا گفتم که حسن را به تو میسپارم.»
محمد جلدکار یکی از دوستان شهید کاسبان میگوید: یک روز که با او به گرمسار رفته بودیم، ۲ موتورسوار را دیدیم که با هم دعوا و کتککاری می کردند، گفت: « برویم جدایشان کنیم؟»
گفتم: «من که جرات نمیکنم! توانش را هم ندارم. تو جوانی برو جدایشان کن!».
از ماشین پیاده شد و آن ها را از هم جدا کرد. چند دقیقه ای با آن ها حرف زد و بعد از جیبش شکلات درآورد و به هر کدام یک شکلات داد. صورتشان را بوسید. آنها هم صورت یکدیگر را بوسیدند و دنبال کارشان رفتند.
جوشش غیرت در اوج جوانی
یکی دیگر از دوستان شهید کاسبان میگوید: حسین برادر بزرگتر شهید کاسبان برای دفاع از وطن به سوسنگرد اعزام شده بود. وقتی برگشت به دیدنش رفتیم. از سوسنگرد از جنایت عراقیها برایمان گفت. غیرتمان به جوش آمد. صبح که به مدرسه رفتیم ۱۵ نفری دور هم جمع شده بودیم. شهید کاسبان گفت: «عراقیها مملکت ما را مورد تجاوز قرار دادند. سوسنگرد را محاصره کردند، مگر نوامیس مردم آنجا نوامیس ما نیستند؟ دیگر درس خواندن به چه درد میخورد؟ چه طور غیرت ما اجازه میدهد، بنشینیم و این چیزها را تماشا کنیم؟ مگر آرزو نمیکردیم ای کاش کربلا بودیم؟ حالا کربلا پیش روی ماست. آن روز امام حسین(ع) بود و امروز امام خمینی(ره). آن روز اهل بیت(ع) پیغمبر(ص) اسیر بودند و امروز زن و بچه مردم. میخواهید چشمها و گوشهایمان را ببندیم؟»
همگی تحت تأثیرحرفهای او قرار گرفتیم. همانجا قسم یاد کردیم که همه با هم به طرف جبهه حرکت کنیم و در هر اعزامی با هم باشیم و تا دشمن در مملکت ماست، از پا ننشینیم. فردا صبح همه با هم به بسیج رفتیم و برای آموزش اعزام شدیم.
بعد از آموزش به خرّمشهر منتقل شدیم. شطالعرب این شهر را ۲ قسمت میکرد. عراقیها قسمت غربی را تصرف کرده بودند. در شرق این شط کانالی حفر شده بود و ما شبها داخل آن میرفتیم و نگهبانی میدادیم.
یک روز من و حسن ماموریت پیدا کردیم به یکی از ساختمانهایی که مشرف به عراقیها بود، برویم و دیدهبانی کنیم. سقف ساختمان بر اثر گلوله خمپاره، سوراخی به قطر بیشتر از یک متر داشت. همینطور که دیدهبانی میکردیم و عراقیها را زیر نظر داشتیم، صدای سوت خمپاره شنیده شد. بعد از لحظهای گلوله خمپاره از سوراخ سقف به حدود یک متری ما خورد و در زمین فرورفت، ولی عمل نکرد.
بیاختیار از جا بلند شدم. حسن از جایش تکان نخورد. نگران شده بودم. گفت: «چی شد؟ چرا ترسیدی؟»
گفتم: «حسنجان! اگر عمل میکرد، تکه بزرگمان گوشمان بود. هر دو رفته بودیم.»
گفت: «تا اجل نرسد اتفاقی نمیافتد. اجل هم که رسید، نمیشود از آن فرار کرد.»
وقتی با او صحبت از جنگ و شهادت میکردیم، با حال خاصی نسبت به کشته شدن در راه خدا حرف میزد.
زندگی یا بردگی
میگفت: «اگه آدم بخواهد گوارایی شربت شهادت را خوب درک کند، باید از خداوند درخواست کند که هزار بار او را شهید و دوباره زنده کند و باز هم شهید کند تا این گوارایی به دل بشیند. ارزش اسلام و راه خدا آن قدر بالاست که یکبار کشته شدن فقط برای آشنایی با الفبای این وادی کفایت میکند.»
در بخشی از وصیتنامه شهید کاسبان آمده است: شاگردانی که در مکتب توحید، از آقا و سرورشان امام حسین(ع) درسچگونه زیستن و چگونه به شهادت رسیدن را آموختند، میدانند مردن با عزت بهتر است از زندگی با ذلت و خواری. زندگی در حالی که دشمنان در خاک اسلامی ما باشند و در شهرهای مرزی، کودکان و بی سرپناهان را در نیمههای شب با موشکها و راکتهای اربابان خود به شهادت برسانند، چه مفهومی دارد؟ این زندگی است یا بردگی؟
به گزارش خبرنگار ایرنا، دوران هشت ساله دفاع مقدس برگ افتخاری در دفتر غیرت و مردانگی ایرانیان رقم زد، مردم استان سمنان با اعزام تعداد قابل توجه رزمندگان به این نبرد، جزو سه استان برتر در تقدیم بیشترین تعداد شهید در کشور است؛ مدالی که از هر رنگی بالاتر و آرمانی جاودان را یادآور است.
رزمندگان سلحشور و دلیر ایران اسلامی طی هشت سال دفاع مقدس بیش از ۱۰۰ عملیات محدود، نیمهگسترده و گسترده انجام دادند و با مدیریت تحسینبرانگیز نظامی و پرورش قوای رزمی توانستند با قاطعیت از تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران دفاع کنند.
نیروهای اعزامی از استان سمنان نیز در ۵۵ عملیات شامل ۲۴ عملیات توسط سپاه و بسیج، ۱۱۰ عملیات توسط لشکر ۵۸ تکاور ذوالفقار ارتش و ۲۰ عملیات توسط جهادسازندگی، شرکت و نقش فعال و اثرگذاری را ایفا کردند.
نقش رزمندگان استان سمنان در دوران دفاع مقدس
جمعیت استان سمنان در سال ۱۳۵۵ حدود ۲۸۹ هزار و ۴۶۰ نفر و کمتر از یک درصد از جمعیت کشور بود که با توجه به جمعیت آن زمان استان، تقدیم سه هزار شهید بیانگر این مدعاست که مردم این خطه تمامقد برای دفاع از انقلاب در صحنه حضور داشتند.
جنگ تحمیلی در دهه ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ اتفاق افتاد و اگر ملاک محاسبه جمعیت کل کشور و استان سمنان را در سال ۱۳۶۵ قرار دهیم، میتوان گفت جمعیت کل کشور در سال ۶۵ حدود ۴۹ میلیون و ۴۴۵ هزار نفر و جمعیت استان سمنان نیز در آن سال ۴۱۷ هزار ۳۵ نفر بود.
مقایسه آماری فوق چنین نشان می دهد که در کل کشور بر اساس جمعیت سال مورد اشاره، معادل ۴۴ صدم درصد یعنی یک نفر در ۲۲۶ نفر به فیض شهادت نائل آمدند، این رقم در استان سمنان ۶۹ صدم درصد یعنی یک نفر در هر ۱۴۵ نفر جمعیت استان بود.
سمنان به تناسب جمعیت کشور و شهدا، یک و هفت دهم برابر میانگین کشوری شهید تقدیم میهن کرده است و بیش از ۹۷ درصد از شهدا مربوط به دفاع مقدس هستند و همه این سروقامتان و مدافعان وطن در خطوط مقدم و مناطق جنگی به شهادت رسیدند.
نگاهی به آمار شهدا و رزمندگان استان سمنان
مقایسه آماری شهیدان بسیجی استان سمنان با کشور نشان میدهد که از مجموع یک میلیون و ۹۳۰ هزار بسیجی رزمنده در کشور، ۹۵۰ هزار نفر به شهادت رسیدند و معادل چهار و ۹ دهم درصد کل رزمندگان و سهم استان سمنان از شهدای بسیجی یکهزار و ۵۷۴ نفر است که معادل پنج و چهار دهم درصد رزمندگان استان محسوب میشود.
همگام با بسیجیان، حضور پاسداران به عنوان فرماندهان و همرزمان آنان در جبهههای جنگ بسیار چشمگیر بود. به طوری که طبق آمارهای موجود تعداد ۳۱۶ نفر از پاسداران استان سمنان یعنی به ازای هر پنج نفر یک نفر به درجه رفیع شهادت رسیدند و طبق آمار رسمی اعلام شده، تعداد سه هزار و ۱۰۰ نفر از اعضای داوطلب تحت امر جهاد در طول دفاع مقدس به شهادت رسیدند که با توجه به تناسب آمار کشور، معادل یک و نیم درصد آمار کل شهدای کشور میشود.
شمار شهدای جهاد در استان سمنان به حدود ۱۱۳ نفر میرسد که معادل چهار درصد از آمار کل شهدای استان را تشکیل میدهد و بر پایه گزارشها، آمار شهدای جهاد استان با ۱۱۳ نفر معادل سه و ۶ دهم درصد از کل شهدای جهاد کشور را شامل میشود که بیش از سه برابر میانگین کشوری را به خود اختصاص داده است.
از سه هزار شهید استان سمنان، ۲۲۰ نفر ورزشکار و ۹۶ شهید در عرصه بهداشت و درمان به فیض شهادت رسیدند و ۷۰۰ نفر از رزمندگان جبهههای جنگ حق علیه باطل که از این حوزه عازم نبرد شده بودند نیز به جایگاه والای جانبازی نائل آمدند.
از مجموع ۹۶ شهید بهداشت و درمان دفاع مقدس استان سمنان، یک شهید پزشک بود، ۶ شهید نیز بهداشت و پزشکیار، ۵۶ شهید امدادگر، ۹ شهید حامل مجروحان، ۹ شهید راننده آمبولانس و ۱۸ شهید نیز بهداشتیار و عضو کادر بهداشت و درمان رزمندگان دفاع مقدس بودند که به شهادت رسیدند.
شمار کل جانبازان استان سمنان هفت هزار و ۲۰۰ نفر است که از این تعداد یکهزار و ۸۰۷ نفر از جانبازان استان را جانبازان شیمیایی تشکیل میدهند. ۲۰۷ نفر دارای بیش از ۲۵ درصد جانبازی هستند.
طبق گزارشها، در کشور به ازای هر ۱۲۴ نفر یک نفر جانباز و در استان سمنان به ازای هر ۵۸ نفر یک نفر در دوران دفاع مقدس جانباز شدند و استان سمنان بیش از ۲ و یک دهم برابر میانگین کشوری جانباز دارد و همچنین یکهزار و ۷۴۷ نفر از این جانبازان بیش از ۲۵ درصد جانبازی دارند.
سمنان به عنوان یکی از استانهای سرآمد دوران دفاع مقدس و جزو سه استان دارای بیشترین تعداد شهدا به نسبت جمعیت برای پاسداری از کیان نظام جمهوری اسلامی، به منظور تحقق منویات رهبر معظم انقلاب در زمینه جهاد تبیین و مقابله با جنگ ترکیبی و تهاجم فرهنگی دشمنان وارد میدان شده است و برگزاری هشت اجلاسیه در هشت شهرستان استان سمنان برنامهریزی شد تا در نهایت هشت اجلاسیه به دومین کنگره سه هزار شهید بهار سال ۱۴۰۳ مزین شود.
برگزاری اجلاسیه شهدا در هر شهرستان استان سمنان در واقع اقدامی برای معرفی شهدای هر شهرستان به نسل امروز آن شهرستان است که در نهایت تمامی مردم استان سمنان و دیگر استانها در نقاط مختلف کشور در «کنگره سههزار شهید استان سمنان» با تمامی شهدا و خط مشی و سیره این بزرگواران همیشهجاودان بیش از پیش آشنا شوند تا راه بر توطئه دشمنان سد شود.
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) استان سمنان نیز به نوبه خود و با هدف قدرشناسی از رشادتها و دلاوریهای رزمندگان اسلام در هشت سال دفاع مقدس، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به نسل جوان و الگوسازی برای این نسل، از اول آذر ۱۴۰۲ همه روز با انتشار محتوای در قالب «شهیدنامه ایرنا استان سمنان» تلاش میکند دین خود را به شهدا و نظام جمهوری اسلامی از این طریق ادا کند.
البته ایرنا استان سمنان در سالهای نه چندان دور هم با انتشار مستمر بخشی از وصیتنامه شماری از شهدای استان سمنان نسبت به معرفی این سروقامتان همیشه جاوید اقدام میکرد.
خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون هشت شهید شامل سیدمهدی میرافضلی، سپهدار ساجدی، داریوش گودرزیکیا، حسین ضامن، حسین فرهادی کوهپائی، علی نبی پور انگجی، مسعود مشایخی و محمود صارمی که روز خبرنگار با شهادت او نامگذاری شد و یک جاویدالاثر (کاظم اخوان) در راه رسالت رسانهای به جامعه تحویل داده است.