تهران- ایرنا- نویسنده مجموعه قصه «آوازه‌خوان طاس» با اشاره به اینکه در هر برهه زمانی می‌توان نگاه دوباره‌ای به افسانه‌ها انداخت، گفت: قصه‌های این مجموعه آمیزه‌ای از طنز و فانتزی هستند و گاهی سورئال (فراواقع‌گرایی) و بر اساس قصه‌های فولکلوریک، گاه می‌توان از افسانه‌ها تعبیرها و تفسیرهای جدید و گاه خارق‌العاده‌ای کرد.

مجید شفیعی در گفت‌وگو با خبرنگار کتاب ایرنا، درباره مجموعه قصه جدیدش با عنوان آوازه‌خوان طاس گفت: این مجموعه داستانی مشتمل بر ۱۰ قصه است و اغلب آن‌ها دارای مضامین طنز هستند یا از فرازهای طنزآلود بی‌بهره نیستند. این قصه‌ها چونان زیست مردمانند و آمیزه‌ای از طنز و تراژدی و گروتسک (در لغت هر چیز تحریف شده، زشت و غیرعادی) هستند.

در هر برهه زمانی می‌توانیم نگاه دوباره‌ای به افسانه‌ها بیندازیم و تعبیرها وتفسیرهای جدید و گاه خارق‌العاده‌ای از آن‌ها بکنیم

این نویسنده با اشاره به اینکه داستان‌های این مجموعه را به تدریج و در طی سال‌ها نوشته است، افزود: شکل وشیوه‌ای که برای روایت داستان‌ها انتخاب کرده بودم؛ نیاز به تعمق و دقت فراوانی داشت. من این مجموعه قصه را در سال ۹۹ به ناشر تحویل دادم. قصه‌ها آمیزه‌ای از طنز و فانتزی هستند و گاهی سورئال (فراواقع‌گرایی) و بر اساس قصه های فولکلوریک چون: حسن کچل، چل گیس، بزبزقندی و افسانه‌های محلی‌تر چون تلخون یا دختر نارنجون... روایت شده اند.

او ادامه داد: به این افسانه‌ها از منظری نو نگریستم و به آن‌ها فضا، زمان و سر و شکل دیگری بخشیدم تا روایت خودم را بنا کنم. چرا که افسانه‌ها و روایت‌های فولکلوریک، ظرفیت‌های بسیاری برای بازخوانش و روایت مجدد دارند. این قصه ها بازآفرینی‌های خلاقانه‌ای هستند که راه به سمت معناهای جدیدی می‌برند. در هر برهه زمانی می‌توانیم نگاه دوباره‌ای به افسانه‌ها بیندازیم و تعبیرها وتفسیرهای جدید و گاه خارق‌العاده‌ای از آن‌ها بکنیم.

مجید شفیعی - نویسنده

ادبیات بستر مناسبی برای بازآفرینی قصه‌های کهن است

شفیعی با بیان اینکه در افسانه‌ها، سویه های پنهان از ناخوداگاهی جمعی بشری خفته است، گفت: البته افسانه‌های فولکلوریک سرزمین ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. افسانه‌هایی که سینه به سینه گشته و به ما رسیده‌اند. این روایت‌های جادویی، سخن‌های پنهان بسیاری دارند که به صورت شناور و مواج در هر برهه تاریخی می‌توان از آن‌ها معنای جدیدی استخراج کرد، چونان معادنی که در دل زمین پنهانند.

افسانه‌ها در عین کهن بودن؛ بستر تازه‌ای برای سخن‌ها، روایات جدید و بدیع از زمانۀ حاضر می‌شوند

این نویسنده ادامه داد: آنگاه این افسانه‌ها در عین کهن بودن؛ بستر تازه‌ای برای سخن‌ها، روایات جدید و بدیع از زمانۀ حاضر می‌شوند. یعنی در هر زمان با توجه به روح دوران، افسانه‌ها، روح، بُعد و شکل جدیدی پیدا می‌کنند. این را یک کاشف و یک نویسنده خلاق می‌تواند به شکل داستان بازگوکند. با روایتی که منبعث از ذهنیت و نوع برداشت او از هستی و تاریخ است.

به گفته او ادبیات می‌تواند بستر مناسبی برای بازآفرینی قصه‌های کهن باشد. افسانه‌هایی که می‌توانند تاویل‌ها، تعبیرها و شکل‌های متنوع جدید را پذیرا باشند و در فضا، زمان، شکل و بستر دیگری در قالب‌های متنوع روایت شوند. می‌توان آن‌ها را در زمان و مکان جدیدی روایت کرد و صاحب روایتی از آن‌ها شد که نشات گرفته از برداشت‌ها ودریافت‌های نویی از جهان، هستی، مکان و زمان است.

به اندازه راویان، روایت داریم

شفیعی با تاکید بر اینکه هر فرد در میان متون زندگی می کند، ادامه داد: هر روایتی از هر ذهن، روان و بیانی می‌تواند؛ روایتی متفاوت از بسیار روایت‌ها و متون دیگر باشد. حتی آهنگ و لحن راوی و قصه‌نویس می‌تواند به قصه‌هایی که بارها شنیده‌ایم؛ سرو شکل تازه‌ای ببخشد و در نهایت منجر به برداشت‌های جدید شود. پس به اندازه راویان متعدد؛ روایات متعدد خواهیم داشت.

آهنگ و لحن راوی و قصه‌نویس می‌تواند به قصه‌هایی که بارها شنیده‌ایم؛ سرو شکل تازه‌ای ببخشد

این نویسنده با اشاره به اینکه در مجموعه آوازه‌خوان طاس به قصه‌های دوران کودکی بازگشته است، افزود: دگر بار به آن‌ها نگریسته‌ام و برداشت‌های قبلی و روایات گذشتگان را در مورد این قصه‌ها به چالش کشیده‌ام. پس داستان‌ها بستر به چالش کشیده شدن تمام آن روایاتی است که بسیار از آن خوانده‌ایم وشنیده‌ایم. صاحبان اصلی این افسانه‌ها جمیع بشریت هستند. افسانه‌های سرزمین ما، حاوی ‌پنهان‌ترین شکل‌ها، صورت‌ها، تمثیل‌ها و استعاره‌های ناخودآگاهی ما هستند.

به تعبیری دیگر افسانه‌ها ناخودآگاهی ما را تمثیل می‌کنند و با زبانی پنهان و قصه‌گو و رازآلود سعی در بیان حقیقتی کهن در روح ما دارند که از زمانه کهن تا به حال در روان جمعی ما حک شده است. همچنان که صاحبان اصلی و راویان اصلی شاهنامه هم مشخص ومعلوم نیستند. فقط در یک نام کلی به آنها گوسان‌ها یا گردآورندگان روایات پهلوانان و مردمان می‌گویند، افسانه‌ها هم بدین گونه اند.

متن‌های پیشینِ این قصه‌ها، افسانه‌های کهن هستند

به گفته شفیعی هشت قصه این مجموعه بر بستری از افسانه های فولکلوریک ایران زمین و دو قصه دیگر این مجموعه برگرفته از شخصیت شازده کوچولو و دیگری برگرفته از قصه شنل قرمزی که البته روان‌شناسان و قصه پژوهان تعابیر بی‌شماری از آن به دست داده‌اند، قرار دارد.

افسانه‌های ایرانی ظرفیت بالایی برای خلق قصه‌های جدید دارد

او با اشاره به اینکه در یکی از قصه‌هایش از شخصیت شازده کوچولو استفاده کرده است، گفت: این داستان روایتی رئال(واقع‌گرا) فانتزی دارد و در فضاهای آپارتمانی سرزمین‌مان روایت می شود. مانند قصه شازده کوچولو و آسانسور پرنده یا قصه با بزها می خندد و آقا گرگه با طعم توت فرنگی که برگرفته از قصه بزبز قندی است که البته این بار بزها و گرگ‌ها نگاهشان به زندگی به کل تغییر پیدا کرده و حتی صاحب نام‌های جدیدی هم شده‌اند.

این نویسنده با تاکید بر اینکه افسانه‌های ایرانی ظرفیت بالایی برای خلق قصه‌های جدید دارد، بیان کرد: روایت جدیدی از افسانه‌ها بیرون کشیده‌‎ام. همانطور که پیش‌تر گفتم افسانه‌های ما ظرفیت بسیاری در خود برای خلق نوع جدیدی از قصه‌ها دارند. می‌توان براساس آن‌ها رمان‌ها و داستان‌هایی شگرف در ژانرها و گونه‌های مختلف ادبی آفرید.

او با اشاره به خصلت پارودیک (تقلید طنزگونه) داستان‌های این مجموعه توضیح داد: اگر پارودی را به طنز کشاندن یک متن پیشین بدانیم؛ متن‌های پیشینِ این قصه‌ها، همان افسانه‌های کهن و فولکلوریک هستند که روایت‌های طنز گونه‌ای از آن‌ها نوشته‌ام.

شل سیلور استاین نمایشنامه‌های شکسپیر را به گونه طنز بازآفرینی کرده است

شفیعی افزود: مشابه این گونه برخوردها با متون ماضی را می‌‍توان در آثار شل سیلور استاین نویسنده و شاعر بزرگ کودکان هم یافت که حتی نمایشنامه‌های شکسپیر را هم به گونه طنز بازآفرینی کرده است. در اصل می توان چنین اذعان کرد که یک بینامتنیت بین افسانه‌های کهن و این قصه‌ها که من بر اساس آن‌ها نوشته‌ام وجود دارد.

به گفته این نویسنده، مجموعه داستان آوازه خوان طاس مشتمل بر قصه‌های آوازه خوان طاس، آقا گرگه با طعم توت فرنگی، با بزها می‌خندد، خواب سحرآمیز آرزوی چل گیس، شازده کوچولو و آسانسور پرنده؛ شکارچی که چتر می‌کاشت، شاهزاده و دختر نارنجون، غار تنهایی خاله سوسکه؛ غول گیس و گنج طلسم شده است.

شباهت نامی با اثر اوژن یونسکو

شفیعی درباره هم‌نامی این کتاب و اثری از اوژن یونسکو نمایشنامه‌نویس فرانسوی که در سال ۱۹۹۴ درگذشت، توضیح داد: در این مجموعه، قصه‌ای هست به نام آوازه‌خوان طاس که اشاره به حسن کچل دارد. حسن کچل من در این قصه برای حیوانات و درختان و انسان‌ها قصه‌ها را به شکل ترانه و آواز می‌خواند تا به جهان زندگی ببخشد. همان هنگام به یاد نمایشنامه آوازه‌خوان طاس نوشته اوژن یونسکو افتادم و بر این مجموعه قصه، همان نام را نهادم و به همین نام چاپ شد.

این نویسنده ادامه داد: در آثار یونسکو که بسیار به آن‌ها علاقمندم، پیوند عجیبی بین تراژدی و کمدی موجود است. طوری که منجر به وجود آمدن فضایی گروتسک شده است. در این مجموعه هم می‌توان چنین فضاهایی را حس کرد. ولیکن در کلیت امر انتخاب نام مجموعه من یک شباهت اسمی است که از خلال قصه جدیدی که بر اساس افسانه حسن کچل نوشتم بیرون آمده است.

با تصویرگر تعامل خوبی داشتم

شفیعی با بیان اینکه کتاب‌هایی که در حوزه مخاطبین نوجوان نگاشته می‌شود؛ کمتر تصویرگری می‌شود و تصویرها اغلب به صورت سیاه وسفید هستند، ادامه داد: بنا بر خواست ناشر و تمایل خودم، قرار بر این شد که برای هر قصه یک تصویر سیاه وسفید ترسیم شود تا کتاب از لحاظ گرافیکی هم کیفیت جذابیت داشته باشد. من با تصویرگر مجموعه در خلق این ۱۰ تصویر تعامل خوبی داشتم.

توجه به علوم انسانی منجر به پیشرفت همه جانبه در حوزه‌های دیگر خواهد شد

این نویسنده با بیان اینکه بها دادن به علوم انسانی؛ بها دادن به رشد فرهنگی است، افزود: توجه به علوم انسانی منجر به پیشرفت همه جانبه در حوزه‌های دیگر خواهد شد. حمایت‌های همه جانبه از اهالی فرهنگ و نویسنده گان پیشرو، می‌تواند تاثیرات شگرفی در پیشرفت فکری نسل‌ها بگذارد و همچنین تقویت اقتصاد نشر که با اختصاص منابع مالی شکوفا خواهد شد.

به گفته او بها دادن به ایده‌های نو و ثمربخش در خلق آثار ادبی و هنری از ضروریاتی است که می‌تواند تاثیرات مثبت عمیق و شگرفی در جامعه بگذارد. کمکی که ارگان‌ها و نهادهای مرتبط می‌توانند انجام دهند، تشخیص کتاب‌های مناسب برای رشد وشکوفایی نسل‌های تشنه دانایی و اندیشه‌های بارورند و حمایت‌های همه جانبه از نویسندگان پیشرو که زیر فشارهای اقتصادی سرخورده نشوند.