بنیانگذار جمهوری اسلامی فرمود «الگو، حضرت زهرا سلام اللّه علیها است. الگو، پیغمبر اسلام است. ما وقتی مملکتمان اسلامی است، وقتی می توانیم ادعا کنیم که جمهوری اسلامی داریم که تمام این معانی که در اسلام است، تحقق پیدا بکند.» اگرچه امام خمینی(ره) این سخن را در سال ۵۸ بیان کردند ولی پس از گذشت ۴۴ سال، برخی سوال می کنند چرا هنوز نتوانسته ایم الگوی زندگی فاطمی را در ایران تحقق بخشیم.
مگر امام خمینی (ره) نگفت که «ما باید سرمشق از این خاندان بگیریم: بانوان ما از بانوانشان و مردان ما از مردانشان... آنها زندگی خودشان را وقف کردند از برای طرفداری مظلومین و احیای سنّت الهی» پس چرا مردان و زنان این مرز و بوم هنوز نتوانسته اند آنگونه که باید و شاید رنگ و بوی علوی و فاطمی به خود بگیرند و زندگی آنان را سبک زندگی خود قرار دهند؟
رهبر معظم انقلاب نیز که از سال ها پیش اهمیت سبک زندگی اسلامی و جایگاه آن را در آموزه های دینی بیان کرده اند، بارها به الگوی فاطمه زهرا(س) به عنوان الگویی برای درس گرفتن نام برده اند. حضرت آیت الله خامنه ای در سال ۸۹ در جمع مداحان فرمود: فاطمه زهرا (س) را که میخواهید معرفی کنید، آنچنان معرفی کنید که یک انسان مسلمان، یک زن مسلمان، یک جوان مسلمان از آن زندگی درس بگیرد؛ در دل خود نسبت به آن مجسمه قداست و طهارت و حکمت و معنویت و جهاد، احساس خشوع و خضوع و وابستگی کند.»
در مناسبت های مختلف از ایام فاطمیه گرفته تا بزرگداشت روز زن که مصادف با سالروز ولادت حضرت زهراست، بارها شنیده ایم که دختر پیامبر(ص) چگونه دوران زندگی کوتاه خود را سپری کرد ولی برای انتخاب زندگی آن حضرت به عنوان یک الگوی رفتاری کمتر دقت کرده ایم. مثلا آن حضرت هیچ وقت درخواستی از امیرمومنان نداشت که حضرت علی (ع) توانایی برآورده آن را نداشته باشد یا در جایی دیگر زهرای مرضیه خود را از مرد نابینایی پوشاند و در پاسخ رسول خدا فرمود «اگر او مرا نمی بیند، من که او را می بینم و بوی مرا استشمام می کند» یا خوشحالی حضرت از این که پس از شهادت، پیکرش را در تابوتی می گذارند که مردی نمی تواند پیکر آن حضرت را ببیند؛ هر چند مراسم تشییع، شبانه و بدون حضور مردم برگزار شد یا خوشحالی فاطمه زهرا(س) هنگامی که پدرش میان خانواده آن حضرت تقسیم کار کرد و کار داخل خانه را به دخترش سپرد.
سال هاست که ده ها سازمان و وزارت خانه و نهاد فرهنگی و مذهبی به دنبال تحقق سبک زندگی فاطمی برای زنان این جامعه هستند ولی کجای کار می لنگد که هنوز نتوانسته ایم زندگی دختر رسول خدا(ص) را به عنوان اسوه و الگویی آسمانی برای دختران و زنان بیان کنیم؟ به همین مناسبت میزگردی با حضور حجت الاسلام جلال نوری کاخکی پژوهشگر در حوزه فرهنگی و اندیشه اسلامی و مژگان خان بابا مشاور امور بانوان معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدرس جامعه المصطفی برگزار کردیم تا از زوایای مختلف به بررسی این موضوع بپردازیم.
حجت الاسلام نوری معتقد است مساله سبک زندگی از دو نگاه ظاهری و سبک راهبردی قابل تامل است و از طرف دیگر سطح انتظار بانوان از مردان و مردان از زنان به درستی تعریف نشده است. به اعتقاد این کارشناس مذهبی ماهیت زندگی در گذر زمان تغییر نمی کند و آنچه تغییر می کند، ابزار است و متاسفانه ما نتوانسته ایم برای نسل جدید این نکته را جا بیاندازیم که آنچه باید از حضرت زهرا الگو بگیرند، نوع نگاه به زندگی است. وی که معتقد است سبک زندگی فاطمی را باید به صورت ملموس برای دختران دانشجو و همسران و مادران بیان کرد، می گوید حجاب قبل از این که یک مساله زنانه باشد، یک مساله انسانی است که به حیا و عفت انسان ها برمی گردد. همچنین اگر هر هفته و هر ماه آمار بدهیم که چه تعداد از افراد بی حجاب دچار انحراف و فساد اخلاقی شدند و گرفتار چه پیامدهایی شدند، در آن صورت پدر و مادر همین افراد بی حجاب اجازه نمی دهند که دخترانشان اینگونه در جامعه ظاهر شوند.
مژگان خان بابا نیز با اشاره به جایگاه زن در قرآن و معرفی سبک زندگی فاطمی در ابعاد مختلف می گوید که در بحث عفاف و حجاب، درست عمل نکردیم و با برخوردهای سلبی نیز به نتیجه نمی رسیم. در واقع باید کاری کنیم تا زنان، گوهر وجودی خود و ظرفیت های خود را به خوبی بشناسند. وی نیز معتقد است اگر زنان، خودشان را پیدا کنند، حتی اگر مسلمان نباشند، از شخصیت والایی برخوردارند و برخی شخصیت های برجسته غیرمسلمان سیاسی در کشورهای دیگر، زنان ساده ای هستند که علیرغم اینکه از نگاه اسلامی، محجبه نیستند اما زنان محکم با حجاب درونی هستند که مردان اجازه شکستن حُرمت آنها را به خود نمی دهند.
زن با مرد چه تفاوت هایی دارد؟
بر اساس آیه ۱۳ سوره حجرات، اسلام مهمترین تفاوت میان افراد را تقوا بیان کرده است و مهمترین مساله ای که در سبک زندگی وجود دارد، تفاوت نوع نگاه اسلام با دنیای غرب و نظام مدرنیته است که اسلام تفاوت میان مرد و زن را محترم شمرده و توجه ویژه ای به این تفاوت داشته است. ساختار فرهنگ اسلامی و زبان قرآن به تفاوت میان زن و مرد اهمیت داده است که این تفاوت از نظر بیولوژیکی و زیستی نیز مشهود است ولی مساله سبک زندگی از دو نگاه قابل تامل است. یکی نگاه ظاهری و سطحی است که به دلیل گذشت زمان نباید به آن به طور ویژه پرداخت. چون در گذر زمان ابزارها و مسائل تغییر می کند ولی آنچه باقی می ماند نوع تفکر و سبک راهبردی زندگی است که حضرت زهرا (س) آن را داشتند.
اگر نگاه حضرت زهرا به خود، اطرافیان و اسلام را بررسی کنیم، می بینیم که بحث کرامت انسانی و جایگاه شخصیت آن حضرت دارای سه ضلع وجودی یعنی از طرف پدر، همسر و فرزند است که به معصوم ختم می شود. درباره نگاه آن حضرت به اسلام می توان به سطح انتظار و توقعی توجه کرد که حضرت زهرا آن را مطرح می کند.
همه ما این سه ضلع را داریم؛ مثلا نوع نگاه ما به زندگی چگونه است؛ جایگاه شخصیتی که برای دیگر انسان ها و دنیا قائل هستیم در چه وضعیتی است و چه انتطاراتی داریم و نکته قابل توجه این است که همه نزاع ها و اختلافات به این سه مورد برمی گردد. شما به نوع نگاهی که یک دختر امروزی در عصر حاضر دارد، توجه کنید. دشمن برای عده قلیلی از زنان سم پاشی می کند، که اینگونه تصور کند مقوله ای مثل زن، زندگی، آزادی یک نهضت و جریان است درحالی که نمی داند، پس پرده این حرکت چه ابتذال و انحرافی برای پسرفت زنان به وجود می آید.
نگاهی که حضرت زهرا برای بانوان مطرح می کنند، یک نگاه مبتنی بر قرآن و فرهنگ ولایی و اسلامی است. یک زن در جایگاهی که متفاوت از مرد قرار دارد، یک مقوله است ولی وقتی وارد مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی می شود، همطراز یک مرد مدافع امامت و ولایت قرار می گیرد.
الگوی زندگی را از حضرت زهرا بگیریم
نگاه حضرت زهرا به زندگی، نباید با نگاه یک دختر جوان یا یک بانو در عصر حاضر تفاوت داشته باشد چون ماهیت زندگی در گذر زمان تغییر نمی کند و آنچه تغییر می کند، ابزار است. متاسفانه ما نتوانسته ایم برای نسل جدید این نکته را جا بیاندازیم که آنچه باید از زهرا الگو بگیرند، نوع نگاه به زندگی است؛ نگاهی که زن را تا جایی بالا می برد که یک شخصیت متعالی مثل حضرت زهرا در مقامی قرار می گیرد که برای یک خانواده، مثل اهل بیت محور می شود و می گوییم «اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها».
مادر به عنوان محور در خانواده های اصیل و سنتی مطرح است که همه را به هم وصل می کند و مدیریت خانه را به عهده دارد. این نگاه به عینکی برمی گردد که یک زن باید به چشمش بزند. امروزه برای جامعه بانوان تحصیلات از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است ولی معنای زندگی رنگ باخته است. برخی داشتن زندگی و مقام مادر و تشکیل خانواده یک امر مبتذل تلقی می کنند. مساله جمعیت آوری که رهبر انقلاب بر آن تاکید داشتند از همین جا ریشه می گیرد. یعنی برای یک خانم داشتن مدرک دکتری و ارشد بالاتر از مقام مادری و محور خانواده بودن است.
تحصیل سیاه چیست؟
ممکن است برای یک خانم، دهه اولِ تحصیل و اشتغال خوب باشد و به آن اهمیت دهد ولی در دهه ۴۰ یا ۵۰ زندگی آثار منفی این مساله مشخص می شود، به گونه ای که امروز با مساله ای با عنوان «تحصیل سیاه» روبرو می شویم. یعنی ظاهرا یک خانم، تحصیل کرده ولی نتوانسته از آن موقعیت تشکیل خانواده و امتیازات مادر بودن استفاده کند و چنین موقعیتی را از دست داده است. در چنین نگاهی، زن، خود را همطراز و هم پایه مرد می داند که باید پول داشته باشد و زندگی را اداره کند در حالی که مساله تقسیم کار مطرح است و در زندگی حضرت زهرا هم چنین تقسیم کاری را می بینیم.
دیدگاه زنان به جمعیت و فرزندآوری
در واقع اسلام معتقد است زن دارای یک جایگاه و منزلتی بالاتر از مرد است، به گونه ای که مرد باید زن را تامین کند و از طرف دیگر زن، خانه را اداره کند و زن به عنوان مدیر و مدبر زندگی است. این نگاه که «باید دستم در جیبم باشد» لطمه زیادی به جامعه ما زده و باعث شده به مساله جمعیت و فرزندآوری لطمه بزند. اگر بتوانیم با نگاه فاطمی این مساله را مطرح کنیم، بسیاری از مسائل حل خواهد شد.
مساله دوم جایگاه کرامتی حضرت زهراست؛ کسی که در مقامی قرار می گیرد که تمام مزد رسالت پیامبر اکرم (ص) در وجود آن حضرت خلاصه می شود و سوره کوثر در آن حضرت تجلی می یابد و این درحالی است که وجود یک بانو در آن فرهنگی که زن هیچ ارزشی ندارد و دختران زنده به گور می شوند، دارای منزلت و جایگاه بزرگی می شود. اینجا اسلام در مزد رسالت از حضرت زهرا به عنوان کسی یاد می کند که کرامت انسانی را در اوج خود نشان می دهد.
سه ضلع وجودی حضرت زهرا یعنی ارتباط با پدر، همسر و فرزند به عنوان بهترین الگو برای زنان مطرح می شود. یک خانم از خود سوال کند آیا جایگاهی که من به عنوان یک دختر برای پدرم دارم، مهمتر است یا رشته تحصیلی ام؟ جایگاه و وظیفه ای که نسبت به همسرم دارم مهم است یا نوع شغلم یا وظیفه و رسالتی که در تربیت فرزندانم دارم اهمیت بیشتری دارد یا فعالیت های فرهنگی؟
حضرت زهرا به قدری زیبا رسالت خود را ایفا می کند که نسبت به پدر می شود «ام ابیها»؛ یعنی کسی که جای خالی مادر را برای پدر پر می کند؛ نسبت به حضرت علی (ع) می شود هم طراز و در تربیت فرزند مقامی در خانواده ای دارد که امام معصوم تربیت می شود. در واقع مادران هستند که محیط تربیتی و آموزشی و یک فضای اخلاقی و شخصیت یک فرد را در خانواده شکل می دهند که ضلع دوم الگوست.
سطح انتظارات زن و مرد به درستی تعریف شود
مساله سوم سطح انتظارات است. معمولا مسائل خانواده ها به انتظارات مرد از زن و انتظارات زن از مرد ارتباط دارد. اگر انتظارات بر مبنای انگاره های غلط شکل بگیرد، منجر به نزاع در خانواده و در نهایت طلاق می شود. جامعه ما با این وضعیت روبرو است که سطح انتظار بانوان از مردان و مردان از زنان به درستی تعریف نشده است. مثلا بسیاری از آموزش ها را در مقطع مدرسه یا دانشگاه به فرزندانمان می دهیم ولی مهارت های زندگی را به آنان یاد نمی دهیم؛ شناخت شناسی و انسان شناسی را به آنان نمی گوییم و لذا وقتی یک فردی به ویژه خانم ها با مدرک تحصیلی وارد جامعه می شود، با مشکلاتی روبرو می شود.
معمولا مردان به مساله عقلانیت و تامین توجه دارند ولی مدیریت عاطفی خانواده و مدیریت احساسی و این که کانون یک خانواده، گرم باشد به عهده مادر و زن است که آن را مدیریت می کنند. وقتی سطح انتظار چنین بانویی غلط باشد و شاخص ها و معیارها به درستی در ذهن او شکل نگرفته باشد، طبیعی است که با بحران روبرو می شویم. چرا باید پدیده ای به نام فرزندآوری مذموم واقع شود و داشتن حیوان خانگی در میان برخی افراد در جامعه مطرح شود؟ این مساله بحران عجیبی است. جامعه ای که ارزش های متعالی اسلامی و فرهنگ اصیل ایرانی دارد، به قدری پسرفت پیدا می کند که به دلیل سطح انتظارات غلط و نوع زندگی که برای او شکل گرفته شاهد این قضایا هستیم.
ارتباط اختلاس و رشوه با سبک زندگی زنان
حضرت زهرا (س) به ما یاد می دهد که شما می توانید با تعریف سطح انتظارات یک الگوی صحیح معرفی کنید. مثلا حضرت فاطمه خطاب به همسرش می گوید «علی جان من درخواستی از تو نمی کنم که نتوانی آن را برآورده کنی.» زنان به مسائل اخلاقی حساسیت خاصی دارند. مثلا طمع و حرص در مردان بیشتر است و چشم و همچشمی در زنان بیشتر است. وقتی بحث تجملات زندگی و خودروهای گران قیمت مطرح می شود، زنان سطح انتظار خود از مردان را به اندازه ای بالا می برند که مساله رشوه یا زد و بند اقتصادی بوجود می آید. اگر یک مرد در جامعه با انحراف و فساد روبرو می شود، بخشی از آن به سطح انتظارات همسر او و فرزندانی که آن مادر تربیت کرده، برمی گردد.
ما باید سبک زندگی حضرت فاطمه را در این سه مولفه کالبدشکافی کنیم تا این نوع نگاه و جایگاه را درست تعریف کنیم که با ساختن سریال ها، فیلم ها و آثار فرهنگی و هنری می توان از نظر زیبایی شناختی این سبک زندگی را به نسل جوان منتقل کرد تا یک بانوی موفق در عصر حاضر با وجود تمام تفاوت هایی که در ابزارها و شکل های زندگی شکل گرفته، بتواند از شخصیت های بزرگ اسلام پیروی کند.
آسیه همسر فرعون در مقابل قدرت زمان خود یعنی فرعون نفش آفرینی می کند یا حضرت مریم در بین کاهنانی که به فسادهای مالی مبتلا هستند و همچنین زمانی که یهود در انحراف قرار گرفته، از یک تربیت اخلاقی برخوردار است که این جایگاه پاکی و طهارت او در قرآن مثال زدنی می شود. خدا به دو زن خوب و دو زن بد مثال می زند که چه آثار و عواقبی می تواند داشته باشند. یعنی اگر زن، خوب باشد تا چه اندازه می تواند نقش آفرین باشد و اگر بد باشد و حتی همسرش پیامبر باشد، تا چه اندازه می تواند نقش آفرینی منفی داشته باشد. لذا دانشمندان به این اعتقاد رسیدند که قرآن در عصر حاضر به عنوان کتاب هدایت، بهترین راهبرد و راهکار را در باره سبک زندگی فاطمی به ما نشان می دهد.
زنان، بازیگران حرفه ای هستند
مژگان خان بابا: برای این که الگوی مناسبی از زن پیدا کنیم، باید متن قرآن را به درستی متوجه شویم. از جمله الگوهای زن که در قرآن معرفی می شود، می توان به سوره های دهر یا کوثر اشاره کرد اما الگوی فاطمی را هنوز به درستی معرفی نکرده ایم. قرآن سه الگو را از سه دین ابراهیمی بیان می کند. حضرت مریم را در دین مسیحیت و در سطح غیرقابل باوری معرفی می کند؛ آسیه، زن فرعون را هرچند نامی از وی در قرآن برده نشده ولی مرتبط با دین یهود است و حضرت زهرا در آیه تطهیر و آیات مرتبط در قرآن را می بینیم.
زنان، بازیگران بسیار حرفه ای هستند؛ به گونه ای که بدترین نقش را در اسفل السافلین و بهترین نقش را در اعلی علیین که حضرت زهرا باشد، نقش آفرینی زنان را می بینیم؛ حتی وقتی داستان باطلی مثل زلیخا را تعریف می کنند، یک زنی با نقش منفی از دل آن داستان یک موضوع حقی را بیرون می کشد. بنا بر این زنان می توانند بازیگران قدرتمندی در زندگی باشند ولی زنان، خودشان را پیدا نکرده اند که همه این مشکل تقصیر زنان نیست. وقتی درباره مساله حجاب صحبت می کنیم باید توجه داشته باشیم اگر زنان، خودشان را پیدا کنند، حتی اگر مسلمان نباشند، از شخصیت والایی برخوردارند. شخصیت های برجسته غیرمسلمان سیاسی کشورهای دیگر را ببینید که زنان ساده ای هستند که فقط یک روسری کم دارند و یک مرد جرات نمی کند در دو متری این زنان حاضر شوند. چرا که زنانی محکم و ساده و پوشیده هستند و خودشان را پیدا کرده اند. حال اگر این زن، مسلمان شود و الگوی خود را حضرت فاطمه قرار دهد، الگوی کاملی را خواهد شناخت.
ائمه می فرمایند ما حجت خدا بر مردم هستیم و حضرت زهرا (س) حجت خدا بر ماست و امام زمان (عج) نیز وجود حضرت فاطمه را الگو برای خود معرفی می کند. فارغ از شخصیت معصومانه آن حضرت، این روایات یک مطلبی را می خواهند به ما بگویند و آن اینکه این شخصیت چند بعدی، تظلم ناپذیر و کنش گر در تمام ساحات هستند چنان که از خطبه فدکیه نیز مشخص است و می تواند به قدری تعالی یابد که چنین الگوی کاملی باشد.
نگاه حضرت در خطبه فدکیه یک نگاه مادرانه به جامعه بود و آن حضرت در این خطبه کوتاه کلیه اصول اعتقادی شیعه مثل توحید، نبوت، امامت، عدل و در نهایت معاد را مطرح و جامعه را از همان ابتدا متوجه انحرافات و بیماری ها کردند تا آن را نجات دهند. این چنین شخصیتی را پیامبر در آیه مباهله گواه صدق دعوی رسالت خود و واسطه استجابت دعای خود قرار می دهد، همان پیامبری که محمد امین و مستجاب الدعوه است.
نگاه عرشی یا فرشی
حجت الاسلام نوری: نگاهی که شخصیت های پایین تر از پیامبر را به قدری قدسی کنیم که قابل دسترسی نباشد، اشتباه است. خدا به نقل از پیامبر فرمود «انا بشر مثلکم» پیامبر با همه عظمتش تصدیق به بشر بودن می کند. ما جایگاه معنوی را باید درنظر بیگریم ولی وقتی سخن از سبک زندگی می کنیم، باید شاخص هایی را تعریف کنیم که در دسترس باشد به گونه ای که بتوان به آن الگوها نزدیک شد. مثلا حضرت علی فرمود »شما نمی توانید مثل من باشید ولی می توانید با تقوا مرا یاری کنید.» موضوع در اینجا، جایگاه معنوی حضرت زهرا نیست بلکه باید الگویی از آن حضرت معرفی کنیم که دختر امروزی بداند که آیا می تواند از این شخصیت که در متن تاریخ اسلام است، الگو بگیرد یا نه. آیا او را یک شخصیت تاریخی می داند که از آن عبور می کند یا در متن زندگی خود الگو بوده است؟ الگویی که توانسته در آن خانواده ای که به آن وحی می شده و معصومان تردد داشتند، وقتی مسائل سیاسی اتفاق می افتد و به آن خانه هجوم می آورند، آن حضرت نقش آفرینی می کند.
سبک زندگی فاطمی باید ملموس باشد
جایگاه و مرتبه زنان با وجود تمام تفاوت های زن و مرد این است که زن در جایگاه خود به کمال می رسد نه در شباهتش به مرد و همچنین مرد در جایگاه مرد بودنش به آن می رسد. فمینیست ها به دنبال آن هستند که جای زن و مرد را عوض کنند. آفت اصلی مدرنیته که امروز شاهد آن هستیم، بی حجابی و بی بند و باری نیست و این موارد نمودهای آن است. اصل قضیه و انحراف فرهنگ غربی از اینجا نشات می گیرد که نمی خواهد بپذیرد زن در زن بودن خود به تکامل می رسد و این چیزی است که دختران ما از آن فرار می کنند، درحالی که حضرت زهرا به عنوان یک بانو این افتخار را برای بانوان ایجاد می کند. یعنی زن می تواند یک بانو باشد و به تمام نیازهای طبیعی خود توجه داشته باشد ولی از معیارهای یک انسان کامل عدول نکند و به بالاترین جایگاه نیز برسد.
سبک زندگی فاطمی را باید به صورت ملموس برای دختران دانشجو و همسران و مادران بیان کرد؛ با مصادیقی که هر چند در عمر کوتاه حضرت زهرا اتفاق افتاده ولی در همان شرایط سخت زندگی، آیه اطعام نازل می شود. مادر خانواده است که می گوید غذای خود را ببخشید. اگر در خانه خود بخواهید کاری را مدیریت کنید، این مدیر خانه است که ایثار و انفاق را به فرزندانش آموزش می دهد.
کرامت اسلام به این است که می تواند شاخص های اخلاقی بین المللی مثل صداقت، انسانیت و ارزش های اسلامی را در تمام دنیا تبیین کند. در واقع الگوهای آن، اسلامی است ولی معیارهای اخلاقی آن، انسانی است و می توان برای هر انسانی نمونه آورد. مثلا در غزه یک بانو را هم نمی بینیم که از وضعیت کنونی شکایت داشته باشد. چون از حضرت زهرا و زینب الگو می گیرد. در واقع صبر و مقاومت را پیشه خود می کند در حالی که همسر یا فرزندش به شهادت رسیده و خانه اش ویران شده است.
رژیم صهیونیستی شدیدترین تهاجم و کشتار را در غزه به راه انداخته ولی زنان و دختران غزه در کنار مجاهدان با صبر و نگاه اسلامی به موضوع نگاه می کنند در حالی که زنان اسراییلی شکایت دارند که چرا امنیت ندارند و همسرانشان اسیر شده اند. در واقع آنها در اوج رفاه، شاکی هستند و زنان غزه در اوج مصیبت، صبور هستند و این، سبک زندگی فاطمی را نشان می دهد. در دوران دفاع مقدس نیز مادران شهدا با پرورش دادن فرزندان و راهی کردن آن ها به جبهه برگ افتخاری آفریدند که این موضوع به سبک زندگی مادران برمی گردد.
عزت نفس زنان را حفظ کنیم
مژگان خان بابا: در بحث عفاف و حجاب، درست عمل نکردیم. اگر زنان به ظرفیت های درونی خود به درستی دست پیدا کنند، به زنان قدرتمندی تبدیل می شوند و به دنبال جلوه گری نخواهند رفت. البته این مشکل به فرهنگ و طرز تفکر جامعه و برخورد مردان نیز بستگی دارد. اگر عزت نفس زنان را حفظ کنیم و به آن ها امید دهیم و زمینه را برای رشد زنان باز کنیم تا ظرفیت های وجودی خود را بشناسند، قطعا به دنبال چنین مسائلی نمی روند. در غزه و فلسطین یقین دارم آنچه پشت این جبهه است و حماس و مردان این جبهه را تقویت می کند، زنان هستند و این اولین بار نیست که در تاریخ اسلام با آن روبرو هستیم. در جنگ های صدر اسلام زنانی مثل ام سلمه به پیامبر اعتراض می کردند که مردان به جبهه می روند ولی زنان نمی توانند در جنگ حاضر شوند که آیه ۳۵ سوره احزاب نازل می شود و پاسخ او را می دهد که فرقی میان مردان و زنان نیست.
ظرفیتهای زنانه در جامعه گم شده است
با برخوردهای سلبی به نتیجه نمی رسیم و باید کاری کنیم تا زنان گوهر وجودی و ظرفیت های خود را به خوبی بشناسند. وقتی بانوان ارزش خود را شناختند، به دنبال چیزهای ارزان نمی روند. مساله مهر و محبت مادری و ایجاد آرامش جامعه از کارهایی است که زنان می توانند انجام دهند. ظرفیت های زنانه در جامعه گم شده است. زنان، چند بعدی و چندظرفیتی هستند و مشکل این است که بین این ظرفیت ها تعادل ایجاد نمی کنیم. مشکل بی حجابی و جلوه نمایی ها نیز حل خواهد شد. ما نتوانستیم سخن رهبر انقلاب را به درستی درباره الگوی سوم در جامعه تبیین کنیم. همه درباره الگوی سوم صحبت می کنند ولی متوجه این موضوع نیستند که اگر به زن احترام نگذاریم، مشکل حل نخواهد شد.
در بسیاری موارد دیده ام شان زنان در جامعه ما حفظ نمی شود. وقتی درباره حضرت زهرا صحبت می کنیم، می گوییم شان آن حضرت فوق شان ائمه است. زنان، خودشان باید خودشان را پیدا کنند که اسیر مسائل پیش پاافتاده نشوند و هم مردان باید کمک کنند که زنان به این طریق خودشان را پیدا کنند. ما این کار را برای زنان نمی کنیم و آن عزتی را که باید به آنان بدهیم، نمی دهیم.
حجب و حیا در گوشه نشینی نیست
نگاه قرآن به زن یک نگاه قوامیت است. یعنی یک نگاه حمایتگر باید پشت زنان باشد، نه یک نگاه سلطه گر و این نگاه باید اصلاح شود. اگر حقوق زنان و خشونتی که نسبت به زنان اعمال می شود، اصلاح نشود، نباید منتظر اصلاح حجاب در جامعه باشیم. زنان محجبه جامعه به اندازه کافی زنان قدرتمندی نیستند که بتوانند نگاه دیگران را به خود جلب کنند و حتی بین قاریان و حافظان و جامعه قرآنی اینگونه است. برخی زنان فکر می کنند اگر فقط گوشه ای بنشینند، حجب و حیا و عفت دارند در حالی که باید اینقدر از درون قوی باشند که اگر کسی خواست به سمت یک زن قدرتمند بیاید، حساب کار خود را از قبل داشته باشد و بعد با او هم صحبت یا همکار شود و چنین زنی یک زن قوی است.
حضرت زهرا همه جا حضور داشت و فقط مشغول کارهای خانه نبود، در زمانی که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) و در آن شرایطی که صدایی از مردم جامعه درنمی آمد، آن حضرت آن گونه صحبت کردند و در خطبه فدکیه مباحث اعتقادی را مطرح کرده و درد جامعه را به مردم گفتند. مساله فدک یک بهانه بود و گویی منافقان به دست حضرت زهرا بهانه ای دادند که دختر رسول خدا (ص) بگوید درد مردم چیست و باید مواظب باشند.
رهبر انقلاب به دنبال معرفی چنین الگویی هستند ولی ما نمی توانیم به درستی آن را ترویج کنیم. چون برخی از زنان به ویژه در جامعه قرآنی تصور می کنند که حیا و عفت به آن است که سرمان را پایین بیاندازیم و هیچ کاری نکنیم درحالی که اینگونه نیست و حضرت زهرا در تمام جنبه های زندگی خود فعال بودند.
قرآنیان ما مدام مشغول قرائت قرآن هستند و اولین راه تبلیغ نیز خواندن قرآن با صدای خوش است ولی قاریان و جامعه قرآنی در این سطح گیر کرده اند و حافظان در سطح الفاظ قرآن مانده اند. عبدالله بن مسعود از صحابه پیامبر می گوید تا چند آیه از قرآن را یاد نمی گرفتیم و به آن عمل نمی کردیم به سراغ آیات بعدی نمی رفتیم. چرا اینقدر ختم های مکرر قرآن داریم؟ در روایتی از امام باقر آمده است که اگر از شیعیان ما کسی فوت کند و قرآن را یاد نگرفته باشد، ما در برزخ به او یاد می دهیم. آن قدر که قرآن شناسی تفصیلی در سیره ائمه ما پررنگ است در کلیت قرآن اینگونه نیست. جامعه قرآنی ما خود را صرف حفظ الفاظ قرآن کرده اند که کار مبارکی است و عمری را در این راه می گذرانند ولی باید از این لایه عبور کرد که اگر این کار را نکنند بزرگترین آفت است.
مشکل خطای شکلی یا محتوایی؟
حجت الاسلام نوری: در مساله عفاف و حجاب و سبک الگوی فاطمی باید گفت خطای شکل و محتوا در جامعه بیداد می کند. مثلا نظام آموزش و پرورش به جای این که پرسشگری را به دانش آموزان یاد دهد، معمولا «چشم گفتن» را آموزش می دهد و این مساله یک خطای راهبردی است که خروجی خوبی ندارد. در موضع عفاف و حجاب نیز دچار خطای راهبردی شده ایم. چون در حوزه شکلی تبلیغات فراوانی می کنیم که زنان حجاب داشته باشند. وقتی حجاب در متن جامعه رنگ سیاسی و مذهبی و اختصاصی پیدا کند، بازخورد مثبتی دیده نمی شود ولی اگر از نگاه اخلاقی به این موضوع نگاه کنیم، می بینیم که همه تشنه حیا و عفت هستند. مثلا بگوییم جامعه بانوان به خودشان نگاه کنند نه زیبایی های ظاهری و ممکن است برخی مردان در یک نگاه با قصد سوء استفاده به آن ها نگاه کنند.
اگر این کرامت انسانی یعنی حیا و عفت را برای همه تبیین کنیم، قطعا نگاه به زن تغییر می کند. ما باید بپذیریم که خدا دو جنس متفاوتی را در نوع کشش و تمایلات آفریده و امتحان الهی نیز اینگونه است. در نخستین آیه سوره عنکبوت می خوانیم آیا آن ها که می گویند ما مسلمان هستیم به حال خود رها می شوند در حالی که اینگونه نیست بلکه آن ها امتحان می شوند. یعنی شما کششی به سوی خلاف و گناه دارید. یک دختر جوان در اوج زیبایی جلب توجه می کند و اگر مفهوم تواضع و کرامت انسانی را نداند با اولین ابزار قدرتی که به دستش می رسد، یعنی همان زیبایی خود سوء استفاده کرده و به انحراف کشیده می شود. البته پسران نیز اینگونه هستند و به شکلی دیگر مورد امتحان قرار می گیرند.
حجاب یک مساله زنانه نیست
حجاب قبل از این که مساله زنانه باشد یک مساله انسانی است که به حیا و عفت انسان ها برمی گردد. وقتی از ابتدا کودکان و نوجوانان را با مفهوم ارزش های اخلاقی حیا و عفت انس دهیم و کرامت انسانی را برای آن ها به درستی تعریف کنیم و صداقت و پاکی را در آن ها نهادینه کنیم، خود به خود به این راه هدایت می شوند. در بعضی از کشورهای عربی بحران حجاب وجود ندارد ولی با وجود این که داشتن یا نداشتن حجاب آزاد است، زنان تمایل به حجاب دارند. چون مساله بی حجابی را مقارن با بی حیایی خود می دانند. یعنی قرینه سازی ذهنی افکار عمومی این است که اگر بی حجاب باشم، مسلمانی من زیر سوال است و یک فرد بی غیرت یا بی حیا می شوم. لذا چنین زنی خود به خود بدون این که اجباری باشد، رو به حجاب می آورد.
نقش چهره ها در تبیین حجاب
جامعه دینی ما شکل مذهبی دارد درحالی که باید محتوای آن هم مذهبی شود. مثلا در حوزه قرآن فقط به حفظ و قرائت پرداخته ایم در حالی که خدا بیشتر از این که نصیحت کند، از بعد هنری وارد می شود و داستان های پیامبران را بیان می کند و در وسط داستان می فرماید افلاتعلمون آیا نمی دانید که پیام و درس این داستان چیست. اگر مساله حجاب را از نگاه هنری تبیین کنیم، مثلا به خانم های سلبریتی (چهره) که در جامعه الگوساز هستند اینگونه بگوییم که الگوسازی غلط در برخی کشورها چنین خروجی های غلطی داشته و الگوسازی مثبت نیز چنین فوایدی داشته است و آنگاه این سوال را از آنان بپرسیم که آیا شما حاضر هستید نسل آینده به این خروجی انحراف و فساد کشیده شود.
دوقطبی یا تک قطبی؛ مساله این است
ما موضع گیری سیاسی و جبهه بندی می کنیم و در چنین مواردی جامعه دوقطبی ایجاد می شود که افراد جامعه در مقابل هم موضع می گیرند و خطر بزرگی است که جامعه دینی ما را تهدید می کند. ما یک قطب بیشتر نداریم و همه ما مومن و مسلمان هستیم و افتخار ما مسلمانان این است که شاخص های دینی ما معیارهای اخلاقی دارد که انسانی هم هست. یعنی فراتر از مساله ایران و شیعه و مسلمانی است. وقتی اسیر اسراییلی با همان زیور آلاتش آزاد می شود و با کسانی که او را اسیر گرفته اند، خداحافظی می کند، اوج عاطفی را نشان می دهد و در واقع شاخص های اخلاقی در آنجا نقش آفرینی می کند تا آن جنگجوی اسراییلی که گردن بند یک زن فلسطینی شهید را باز می کند و می گوید آن را برای همسرش می برد. اسراییل از این نظر شکست می خورد. فضای مجازی افکار عمومی دنیا به دنبال نشان دادن معیارهای اخلاقی حاکم در مردم غزه و معیارهای ضد اخلاقی اسراییل هستند و اگرچه غزه از نظر نظامی و تجهیزات در موضع ضعف قرار دارد ولی پیروز افکار عمومی دنیاست.
ارتباط عفاف با حجاب
اگر از این جنبه نگاه کنیم حجاب و عفاف، مساله مطلوب همه بانوان حتی بدحجاب ترین خانم هاست. در واقع به جای این که به یک خانم گوییم حجابش را حفظ کند، بگوییم آثار و عواقب آن کار چیست. مثلا بگوییم بسیاری از افراد با چشم چرانی به گناه می افتند و زنان، بدون این که متوجه این مساله باشند، به عنوان یک ابزار جنسی ابتذال در ذهن دیگران به نمایش درمی آیند. ما باید افکار عمومی جامعه را به حیا و عفت بکشانیم تا خروجی آن حجاب شود ولی اگر محور بحث فقط حجاب باشد خروجی خوبی نخواهد داشت. چون هم نگاه سیاسی به آن تعلق می گیرد و هم نگاه مذهبی و هم نگاه دوقطبی.
دوقطبی شدن یعنی انحراف یک جامعه که به صورت ناخودآگاه در مقابل هم موضع می گیرند. مثلا پاساژی در شمال تهران را با یک خیابان در میدان خراسان مقایسه کنید. وقتی وارد این دو مکان می شوید، گویی وارد دو کشور شده اید. واقعیت این است که در بخشی از جامعه، دوقطبی شده ایم. در ایام انتخابات همین خانم های بدحجاب به عنوان الگوی انتخاباتی مطرح می شوند و اگر گشت ارشاد این خانم ها را می دید، آن ها را دستگیر می کرد. ما شاخص ها و معیارها را غلط تعریف می کنیم درحالی که بخش فرهنگساز جامعه مانند چهره ها و کسانی که به عنوان مرجع فرهنگ عمومی مطرح هستند، می توانند حجاب و عفاف را به خوبی ترویج و تبیین کنند.
سیمای حجاب در سیما
زن موفق در ۳۰ سال گذشته در رسانه ملی یا بخش های فرهنگی، زنی نشان داده می شد که بدحجاب است و تحصیلات هم دارد ولی خانم هایی که چادر دارند، زنان بدبخت و بیچاره هستند. ما خودمان نمودسازی غلط می کنیم و بعد می گوییم حجاب داشته باشید. یعنی برآیند نمود فرهنگی ما ضد حجاب است درحالی که باید برآیند نمود فرهنگی ما گرایش به حجاب داشته باشد و آن زمانی است که متن نظام اداری و نظام فرهنگی ما به این حقیقت برسد و در ساختار نظام آموزشی و فضای مجازی باید دیده شود.
ابتذال یک پدیده ای است که در تمام دنیا وجود دارد. ایران در منطقه غرب آسیا به عنوان غربی ترین کشور است؛ نه عراق و یمن غربی و نه طالبان و پاکستان. ایران به دنبال کشف حجاب در زمان رضاخان و زمان پهلوی و همچنین زیرساخت فرهنگی و ارتباطی که با جامعه غرب داشته، به این درجه رسیده است. اگر جامعه امروز ما با شاخص های اسلامی به روز باشد، نه این که انحراف های مدرنیته را داشته باشد، می تواند از این وضعیت نجات پیدا کند. چند درصد از زنان در کشورهای اروپایی اقدام به عمل بینی یا عمل زیبایی می کنند یا چنددرصد در خیابان ها تجمل گرایی دارند ولی سطح هزینه های ایران برای عمل زیبایی به قدری بالاست که با کشورهای مطرح دنیا قابل مقایسه نیست.
این نمودسازی غلط باعث این مساله شده است و نمود ما باید به سمتی باشد که مردم بدانند چه امری هنجار و ارزشی واقعی است. یعنی یک خانم بگوید وقتی با حجاب هستم، از کمالات انسانی و ارزش های اخلاقی پاسداری می کنم و اگر بی حجاب شدم، ارزش های اخلاقی را از بین می برم. در حیوان گردی هم این گونه است. وقتی با پدیده حیوان گردی در پارک ها برخورد نداشتیم و نتوانستیم با آن مقابله کنیم، اکنون برخی افراد برای حیوان گردی در پارک ها تجمع می کنند.
جایگاه زن در فرهنگ ایران اسلامی را کالبدشکافی کنید
نمودسازی فرهنگی ما باعث ایجاد دوقطبی شده که یک واقعیت خطرناکی است. بخش های رسانه ای و متولیان فرهنگی در این زمینه مسئولیت دارند. در همین ایام فاطمیه، به آن اندازه ای که منبری ها و مداحان به شان و جایگاه حضرت زهرا (س) می پردازند، به کالبدشکافی مساله جایگاه زن در فرهنگ ایران اسلامی پرداخته نمی شود در حالی که مساله اصلی و دغدغه رهبر انقلاب، الگوسازی و کالبدشکافی این مساله است. سبک زندگی فاطمی یعنی این که شاخص ها و معیارهایی را تعریف کنیم که جامعه امروزی در عصر مدرنیته و پسامدرن بپذیرد که آن ارزش های اخلاقی که در قرآن است، به امروز ارتباط دارد. ما باید سابقه نگاه اروپا به زن را تصویرسازی کنیم و بگوییم غرب که از زن سوء استفاده می کند، به دنبال چه اهدافی است.
آمار پیامدهای بی حجابی را منتشر کنیم
نگاه ما در نمودسازی یک نگاه دوقطبی بوده و به همین دلیل جبهه گیری شکل می گیرد ولی اگر به جای برخورد با بانوان بدحجاب، یعنی همان شیوه ای که در گشت ارشاد حاکم بود و هزینه های فراوانی برای کشور ایجاد کرد، دوره های آموزشی برگزار می شد، همان فرد بدحجاب از حجاب استقبال می کرد. اگر هر هفته و هر ماه آمار بدهیم که چه تعداد از افراد بی حجاب دچار انحراف، فساد اخلاقی، اعتیاد و مشروبات الکلی شدند و گرفتار چه پیامدهایی شدند، در آن صورت پدر و مادر همین افراد بی حجاب اجازه نمی دهند که دخترانشان اینگونه در جامعه ظاهر شوند.
وقتی آمارسازی نمی کنیم و شاخص ها را نشان نمی دهیم و نمی گوییم امنیت اخلاقی یک خانواده مذهبی چند برابر یک خانواده غیرمذهبی است و مصداق سازی نمی کنیم، مردم متوجه عمق مساله نمی شوند. مردم تصور می کنند نمادهای مذهبی و دینی نمادهایی کلیشه ای و مربوط به گذشته است؛ همانطور که سیستم نظام قرآن و عترت یا نظام آموزشی ما دچار خطای راهبردی می شود. ما باید در این حوزه بازنگری کنیم و بازتعریف کنیم.
الان مساله ای به نام کنکور، چهار سال که بهترین دوران شخصیت نوجوانان است را هدر می دهد و خانواده ها را نیز درگیر می کند. سوال این است آیا دانشجو با شرکت در کنکور، بدبخت یا خوشبخت می شود یا با فرو افتادن در یک ابتذال اخلاقی، یک خانواده را با بحران روبرو می کند؟ بسیاری از خانواده ها حتی حاضر نیستند یک ماه برای مسائل مربوط به ارزش های اخلاقی وقت بگذارند. چون به پدر و مادرها اهمیت موضوع را نشان نداده ایم. پدران و مادران معتقدند فرزندانشان درصورتی موفق خواهند بود که در کنکور قبول شوند ولی اگر بی اخلاق باشند، مساله مهمی نیست.
تبدیل نمادهای مذهبی به ارزش اخلاقی
ما باید کاری کنیم که دغدغه اصلی جامعه از نمادهای مذهبی به ارزش های عملی اخلاقی تغییر کند. با ترویج اخلاق، هم زبان بین المللی پیدا می کنیم، هم خروجی موفقی خواهیم داشت و هم جذب بیشتری داریم. جامعه ما ظرفیت بالایی دارد. ما هم فرهنگ دینی و اسلامی بسیار بالایی داریم و هم فرهنگ غنی ملی داریم و باید در فیلم ها و مسائل فرهنگی نمودسازی کنیم تا جامعه کم کم از نظر پیش فرض درونی، به اهمیت مساله حجاب واقف شود، همانگونه که نوع نگاه پسر نیز باید فرهنگسازی شود. به پسر باید بگوییم نوع نگاه تیز تو جامعه را به فساد می کشاند و اگر به او نگاه با حیا را یاد بدهیم و بتوانیم غیرت درست و تعصب بیجا را برای او از هم تفکیک کنیم، نگاهش را کنترل خواهد کرد.
وقتی مهارت های زندگی، مهارت های خانوادگی یا ارتباطات معنوی و ارتباطات اجتماعی را نشان نمی دهیم، در نتیجه تمام هم و غم افراد این می شود که چه چیزهایی را یاد بگیرند که بتوانند نفر اول کنکور شوند. شخصیت افراد از دوران راهنمایی تا دانشگاه شکل می گیرد ولی وقتی در مسیر دیگری قرار می گیرد، خروجی آن چیزی می شود که غالبا به آن اهمیت نمی دهند و لذا دختران به محض این که از کلاس تمام می شود و از مدرسه بیرون می آیند، روسری خود را برمی دارند. چون هنوز نفهمیده اند که بی روسری بودن او یک ناهنجاری ملی و بی هویتی ملی است که به معنای پشت کردن به هویت دینی است.
نسل جوان با فرهنگسازی باید بفهمد که مساله حجاب، به عنوان هویت دینی او از اینجا شکل می گیرد، نه این که تصور کند مساله حجاب به عنوان مساله انقلاب و نظام است. وقتی ایران زیبا و قدرتمند و جایگاه کشور را به این نسل نشان دادیم، می گویند از نظر قدرت نظامی به کشور خود افتخار می کنیم. چون امروز جوانان به باور قدرتمندی در حوزه نظامی رسیده اند. در قضیه غزه دیدیم که رهبری مقام معظم رهبری در دنیا چگونه به تصویر کشیده شد. کسانی که در لندن یا واشنگتن راهپیمایی میلیونی می کنند، ناخودآگاه فرمایش رهبری و خواسته راه امام و شهدا را دنبال می کنند. وقتی این اتفاق می افتد ما باید هدایتگری چهره ها و افراد تاثیرگذار در حوزه فرهنگ را سرمایه گذاری کنیم.