به گزارش روز چهارشنبه ایرنا از تلویزیون خبر آسیا، درگیریها در دریای جنوبی چین و جنگ در اوکراین و غزه، از طرفی یک آزمون برای آمریکا و چین و از طرف دیگر یک فرصت برای کشورهای آسیای جنوب شرقی است که شاید در نهایت نیاز به تصمیم گیری داشته باشند: نه بین آمریکا و چین، بلکه در مورد اینکه چگونه میخواهند مسیری را برای خود ترسیم کنند که اگر قدرتهای بزرگ و بلوکهای منطقهای درگیر شوند، از درگیری دور بمانند.
چونگ جا یان، استاد علوم سیاسی دانشگاه ملی سنگاپور (NUS) در یک گزارش تحلیلی نوشت: در پس زمینه رویارویی ها در دریای جنوبی چین، یک سوال در مورد نفوذ آمریکا در منطقه وجود دارد. آیا سران آمریکا و چین میتوانند در این رقابت، از یکدیگر پیشی بگیرند؟
ثبات منطقهای و رونق مستمر در منطقه نمیتواند تنها بر این فرضیه متکی باشد که این دو ابرقدرت راهی مسالمت آمیز برای همزیستی پیدا کنند، موضوعی که در ماه نوامبر (آبان) در حاشیه مجمع همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوسیه (APEC) در سانفرانسیسکو، تقریبا یک سال پس از دیدار دو رهبر در جریان گردهمایی رهبران گروه ۲۰ در بالی بین جو بایدن رئیس جمهور آمریکا و شی جین پینگ رییس جمهور چین مطرح شد.
این دیدار موجب امیدواری کسانی شد که انتظار داشتند روابط آمریکا و چین با گفتوگوهای اقتصادی و سیاسی بیشتر و توافق برای بازگرداندن روابط نظامی میان دو کشور (اگر نگوییم بهبود یابد) تثبیت شود.
آمریکا در خاورمیانه و اوکراین مشغول است
در جنوب شرقی آسیا، نگرانی این است که آیا آمریکا که از امکانات گسترده ای برای مشارکت در امور منطقه ای برخوردار است، در حالی که در دو جنگ (اوکراین و غزه) درگیر است و انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ را در پیش دارد، به توافقات خود متعهد باقی می ماند؟
جنگ رژیم صهیونیستی و حماس در غزه که از اکتبر (۱۵ مهرماه) آغاز شد، نشانهای از کاهش ندارد، همانطور که مدت جنگ روسیه در اوکراین در فوریه ۲۰۲۴ (بهمن ۱۴۰۲) به دو سال خواهد رسید.
گسترش درگیری در خاورمیانه می تواند توجه ایالات متحده را از شرق آسیا، دور و در عین حال فشار بیشتری را بر منابع ایالات متحده وارد کند که قبلاً توسط جنگ در اوکراین گسترش یافته است. در حال حاضر، مذاکرات در کنگره در مورد کمک های مالی بیشتر به اوکراین متوقف شده است.
با وجود ادعاهای واشنگتن مبنی بر اینکه هنوز ظرفیت اقدام قاطعانه در شرق آسیا را دارد، محدودیت های اقتصادی ممکن است نشان دهنده کاهش تمایل این کشور برای مدیریت روابط و تنش ها و توانایی کمتر برای پاسخ به بحران ها در صورت بروز حوادث جدید باشد.
این نگرانیها بهویژه با توجه اینکه پکن گزینه های نظامی و شبه نظامی مختلفی را برای رسیدگی به اختلافات ترجیح می دهد و هنوز خویشتنداری کافی از خود نشان نداده است، تشدید می شود.
ادامه فشار چین بر فیلیپین، تایوان، کره جنوبی و ژاپن ممکن است تلاشی برای آزمایش تعهد آمریکا به دوستان، متحدان و نظم منطقه ای خود بدنبال از سرگیری روابط نظامی واشنگتن با پکن باشد.
توانایی واشنگتن و پکن برای مدیریت چنین برخوردهای بالقوه پرخطر در دریا و هوا، احتمالاً معیاری واقعی برای تأثیر و استحکام مبادلات تجدیدشده آمریکا و چین باشد.
روابط پیچیده
تحت فشار قرار گرفتن متحدان آمریکا به ویژه در آسیای جنوب شرقی، تضاد جدی در چشم اندازهای واشنگتن در منطقه را آشکار می کند، از سوی دیگر نیز نخبگان سیاسی منطقه مشتاق انتقاد از آمریکا هستند.
دولت سنگاپور به مداخله سیاسی آمریکا در اواخر دهه ۱۹۸۰ به عنوان نمونه ای برای مداخله خارجی این کشور اشاره کرده و قوانین جدیدی را برای اقدامات متقابل به کار گرفت که در پایان ماه جاری میلادی (نیمه دی ماه) به طور کامل اجرایی می شود.
مالزی به اتکای بیش از حد به دلار آمریکا و صندوق بین المللی پول به عنوان دلایلی برای تاسیس صندوق پول آسیایی با نقش مهم چین اشاره کرده است.
از سوی دیگر، آنها مایلند از مزایای تعامل فعال اقتصادی، امنیتی و سیاسی آمریکا که توسط چین پذیرفته شده، بهره مند شوند.
دوگانگی نسبت به نقش آمریکا در آسیای جنوب شرقی شاید نشان دهنده اعتماد محدود به رهبری منطقه ای این کشور در مدیریت چالش های معاصر باشد.
تلاشهای کمی از سوی پایتختهای آسیای جنوب شرقی برای سرمایهگذاری در بهروزرسانی اتحادیه کشورهای جنوب شرقی آسیا (ASEAN) وجود دارد تا بتوانند به طور مؤثرتر وظایف خود را در دنیای پرمناقشهتر و نامطمئنتر انجام دهند. در غیر این صورت، متعهد شدن برای شروع اصلاحات در آسهآن یا توسعه مکانیسم های مبتنی بر روابط در آسیای جنوب شرقی، رویکردی معقول در این شرایط در حال تحول به نظر می رسد.
بازیگران منطقه ای تمایل دارند به ساز و کارهای موقتی دوجانبه یا کوچک با بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای برای رسیدگی به نیازهای اقتصادی و امنیتی، نگاه کنند. به عنوان مثال می توان به همکاری دوجانبه نظامی کامبوج و تایلند با چین، چارچوب اقتصادی هند و اقیانوس آرام و همچنین گشت زنی در تنگه مالاکا و دریای سولو اشاره کرد. این دیدگاه می تواند به چندگانگی در جهان و شکاف منطقه ای منجر شود که بسیاری از پایتخت های آسیای جنوب شرقی به دنبال اجتناب از آن هستند.
آسیای جنوب شرقی قدرت انتخاب دارد
هم جنوب شرق و هم شمال شرق آسیا از لحاظ تاریخی از آمریکای متعهد به حمایت از آزادسازی و ثبات اقتصادی، همراه با چینی که در اواخر دهه ۱۹۷۰ به پذیرش و سود از این ترتیب دست یافت، چیزهایی به دست آوردند.
همه مردم از نظم لیبرالی سود نبردند، جنگ کره، سه جنگ هند و چین، حمایت چین از خمرهای سرخ و همچنین افراط در اقدامات ضد کمونیسم و جنگ علیه تروریسم، بر هزینه های انسانی بسیار واقعی تاکید می کند که رفاه و ثبات جزئی به همراه داشت.
نظم لیبرال و مبتنی بر قواعد هر چه باشد، اکنون در چالش است، هم آمریکا و هم چین در حال حاضر نسبت به اهداف یکدیگر مشکوک هستند، زیرا آمریکا بیشتر به درون و متحدان خود از لحاظ اقتصادی و امنیتی نگاه می کند، حتی در شرایطی که چین بر اقتصاد داخلی خود تمرکز کرده و برابر فشار خارجی مقاومت می کند.
در پاسخ، ژاپن، کره جنوبی و تایوان به دنبال افزایش هماهنگی و ظرفیت های بازدارنده برای ایجاد قابلیت های دفاعی و انعطاف پذیری برابر اقتصادهای یکدیگر به طور جداگانه و هم با نیم نگاهی به یکدیگر و آمریکا بوده اند.
فیلیپین نیز اخیراً در مسیری مشابه حرکت کرده است، البته سایر کشورهای آسیای جنوب شرقی می توانند تلاش کنند تا به ابتکار عمل خود، از دستاوردهای ثباتی که همسایگانشان ارائه می دهند، استفاده کنند.
پس از سالها فریاد بیمیلی برای دست زدن به انتخاب میان دو قدرت شرق و غرب، کشورهای آسیای جنوب شرقی ممکن است در نهایت نیاز به تصمیمگیری داشته باشند: نه بین آمریکا و چین، بلکه در مورد اینکه چگونه میخواهند مسیری را برای خود ترسیم کنند که اگر قدرتهای بزرگ و بلوک های منطقهای درگیر شوند، از درگیری دور بمانند. با این حال و در حال حاضر، اینکه آیا آنها آماده انجام این کار هستند یا خیر، یک سوال بی پاسخ باقی مانده است.