تهران-ایرنا- از امپراتوری هخامنشی تا جمهوری اسلامی؛ پس از غیبتی بسیار طولانی، ایران با مستقر شدن در مدیترانه، تاریخی بسیار کهن را زنده می‌کند. این میراث سردار سلیمانی برای ایران در منطقه‌ای آشوبناک است.

به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا؛ عمارت‌ها به یادگار می‌مانند اما کمتر کسی نام معمارها را به خاطر می‌آورد، جلوه و شکوه هر عمارت ماندگاری تا زمان برپا ماندنش به چشم می‌آید اما به ندرت کسی به چگونگی ساخته شدن چنین نماهایی می‌اندیشد. اگر به امنیت به عنوان رفیع‌ترین سازه سامان‌بخش هر جامعه به چشم یک عمارت نگاه کنیم، به گفته بسیاری از بینندگان، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی معمار امنیت معاصر ایران و منطقه بوده است. عمارت او برای چشم ناظران آشناست اما کمتر کسی سوال می‌کند که معمار این عمارت، آن را در چه زمینی، با چه مصالحی و چه نقشه‌ای طراحی کرده است. برای درک جزئیات معماری قدرت یابی ایران و نظم منطقه ای پیرامونی‌اش ابتدا باید به موقعیت تحمیل شده به این منطقه نظر انداخت و بعد از آن هندسه مقاومت به عنوان نیرویی واکنشی به این موقعیت را فهم کرد و نهایتا به موقعیت جدید نیروهای فعال نگاه کرد تا پی به چگونگی ساخته شدن چنین عمارتی ببریم.

ویژگی مردان تاریخ ساز که تمایز آنها با دیگران را رقم می زند در این است که خود تاریخ را رقم می زنند تا اینکه منتظر رقم خوردن آن باشند؛ آنها به تاریخ شکل می دهند و درس ها و عبرت های بزرگ تاریخ را پیوست تصمیمات و اقداماتشان در نظر می گیرند. سردار شهید قاسم سلیمانی همه این ویژگی ها را با هم داشت.

در تاریخ روابط بین الملل، افراد معدودی از چنین ویژگی متمایزی برخوردار بودند. امروزه و به عنوان نمونه اقدامات «اتو فون بیسمارک» صدراعظم آلمان و یا ناپئلون بناپارت یکی از ترم‌های مطالعاتی تاریخ روابط بین الملل است. مفاهیمی مانند «موازنه قوا» و «کنگره وین» به عنوان نتایج عملی اقدامات آنها در تاریخ ماندگار شده است، در دوره معاصر هم مفاهیمی مانند «پترودلار»، «تنش زدایی» یا «دیپلماسی شاتل» بیانگر میراث هنری کیسینجر وزیر خارجه فقید آمریکا در سیاست بین الملل است. حالا یه این فهرست باید سردار سلیمانی را اضافه کرد. مضامینی مانند «عمق راهبردی» و «همگرایی عرصه ها» میراث اختصاصی سردار سلیمانی هستند که در تاریخ روابط بین الملل و سیاست جهانی حک شده اند.

 اگر بیسمارک در اواخر قرن نوزدهم با سیستم های بین المللی خود توانست آلمان تازه متحد شده را از انزوا خارج کرده و به قدرت اول اروپا تبدیل کند، ژنرال سلیمانی هم توانست «محور مقاومت» را به عنوان یک قطب نوظهور قدرت در جهان معرفی کند. افزون بر این، شهید سلیمانی محور مقاومت را تحت یک مفهوم کلیدی به حوزه مطالعاتی روابط بین الملل وارد کرد. مفهومی که حداقل در دو دهه اخیر در فضای آکادمیک علوم سیاسی به عنوان یک موضوع غیر علمی مردود شمرده می شد.

طی سالیان اخیر در روابط بین الملل غربی مقالات علمی متعددی در خصوص محور مقاومت به عنوان یک کنشگر شبه دولتی در فضایی که فقط واحد سیاسی «دولت» به عنوان تنها مرجع کنشگر در روابط بین الملل به رسمیت شناخته می شد، تولید شده است.

برآمدن ایران؛ یک ضرورت تاریخی

برای قرن ها، ایران خود را در یک ژئوپلتیک بحران ساز و محیط مشکل‌زا شناخته است، جایی که همواره یا در مواجه با قدرت های جهانی و حضور نیروهای خارجی قرار داشته یا در محاصره دولت های شکست‌خورده و ضعیف (Failed state) بوده که امنیت ملی ایران را متاثر از خودکرده است. این موضوعی است که با عبارت «تنهایی استراتژیک تاریخی ایران» در جغرافیای سیاسی مطرح شده است. آخرین آسیب تاریخی که در حافظه جمعی و ملی ایرانیان ثبت شده دفاع مقدس و جنگ هشت ساله با عراق پس از آغاز تهاجم صدام حسین به مرزهای ایران است. به همین خاطر بود که این تجربه تاریخی در شکل دادن به ملاحظات امنیتی ایران کمک ویژه ای کرده است. سردار سلیمانی جوانی خود را در دفاع مقدس و جنگ سپری کرد. جنگ عراق با ایران تاثیرات مستقیمی در ادراک شهید سلیمانی از آینده ایران در «منطقه ای همیشه بی ثبات» بر جاگذاشت.

دشمنان و رقبای ایران، تلاش کرده اند در ادبیات خود محور مقاومت را به نیروهای نیابتی ایران تخفیف داده و حول آن مفهوم سازی کنند اما رویکرد شهید سلیمانی و جمهوری اسلامی ایران نشان داده است از نگرش ابزارگرایانه و مکانیکی به اعضای مقاومت همواره پرهیز شده و رابطه «هویتی» یک محرک قوی در ارتباط بین الاذهانی ایران و محور مقاومت بوده است.

بعد از جنگ تحمیلی، تضمین بقای ایران در برابر تهدیدات خارجی اولین هدف کشور شد که اشکال مختلف امنیت پیرامون این هسته مرکزی صورت بندی شد. حمله ایالات متحده به عراق و افغانستان، جنگ داخلی سوریه و ظهور داعش در سال ۲۰۱۴ اثبات کرد نگرانی های امنیتی ایران بیهوده نبوده و درستی راهبرد برآمده از واقع بینی تهران را به نمایش گذاشت. این زلزله های سیاسی در منطقه غرب آسیا، پایه و اساس تأسیس «محور مقاومت» را ایجاد کرد. ایده ای که باعث گسترش قدرت ایران در خارج از مرزها شد.

اصطلاح محور مقاومت نخستین بار توسط یک روزنامه لیبیایی در مقابل اصطلاح «محور شرارت» که توسط جرج دبلیو بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۲۰۰۲ میلادی مطرح شد، به کار رفت.

دشمنان و رقبای ایران، تلاش کرده اند در ادبیات خود محور مقاومت را به نیروهای نیابتی ایران تخفیف داده و حول آن مفهوم سازی کنند اما رویکرد شهید سلیمانی و جمهوری اسلامی ایران نشان داده است از نگرش ابزارگرایانه و مکانیکی به اعضای مقاومت همواره پرهیز شده و رابطه «هویتی» یک محرک قوی در ارتباط بین الاذهانی ایران و محور مقاومت بوده است. به همین دلیل است که مقاومت امروز به بخشی از دولت های خود تبدیل شده و بازوی اجرایی و کمکی آنها هستند. محور مقاومت همچنین در اتخاذ تصمیمات خود دارای استقلال کامل است.

تحولات منطقه ای، اهمیت روزافزون ارتقای توانایی مقابله با تهدیدهای خارجی و گسترش دامنه کنش های ایران فراتر از مرزهای سیاسی و جغرافیایی کشور را به منصه ظهور رساند. بر این منوال، استراتژی «دفاع تهاجمی» در دهه گذشته مبتنی بر مهار تهدیدات علیه امنیت ملی ایران از طریق برخورد با دشمنان، جایی دورتر از مرزهای کشور با مفهوم «عمق راهبردی» که عنصر اساسی راهبرد ایران و سردار شهید سلیمانی را تشکیل می‌دهد، در هم تنیده شد.

عمق راهبردی جمهوری اسلامی ایران در جایی خود را نشان داد که مسیر ایران به دریای مدیترانه که از زمان پادشاهی هخامنشیان مسدود شده بود، گشوده شد.

وبگاه فرانسوی اورینت در دسامبر ۲۰۱۸ در گزارش خود پس از پیروزی محور مقاومت در جنگ سوریه می نویسد: «از امپراتوری هخامنشی تا جمهوری اسلامی؛ پس از غیبتی بسیار طولانی، ایران با مستقر شدن در مدیترانه، تاریخی بسیار کهن را زنده می کند». این میراث سردار سلیمانی برای ایران در منطقه ای آشوبناک است.

بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل سال ۲۰۱۷ در مجمع عمومی سازمان ملل می گوید: از دریای مازندران تا مدیترانه، از تهران تا طرطوس، ایران در حال افکندن پرده‌ای بر اقصی‌نقاط خاورمیانه است.

پایان بخش اول