قزوین - ایرنا - مشارکت در انتخابات بدون شک فرصت مغتنمی است برای شهروندان تا آرا و نظرات خود را بیان کنند و بر گرایشات و ترجیحات سیاسی خود متمرکز باشند، در این میان میزان مشارکت شهروندان در انتخابات نه تنها در داخل کشور بلکه در عرصه بین‌المللی نیز می‌تواند مشروعیت و مقبولیت نظام سیاسی یک کشور را نشان دهد.

به گزارش خبرنگار ایرنا، این روزها صحبت از ضرورت رای‌ دهی و مشارکت شهروندان در انتخابات ششمین دوره خبرگان رهبری و دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی به موضوعی بسیار مهم در جامعه تبدیل شده و در مباحث سیاسی و حتی اجتماعی نیز مورد تجزیه و تحلیل اقشار و آحاد جامعه قرار گرفته است.

هدف از انتخابات که ایجاد مجلسی کارآمد با نمایندگی ملت است، مستلزم شناخت ابعاد مختلف و پیچیده مقوله مشارکت است تا ضمن انتقال صحیح پست‌ ها و مسوولیت‌ها، افکار و انتخاب شهروندان در اداره اجتماعی و سیاسی کشور هم اعمال شود.

مشارکت یکی از مهمترین شکل روابط اجتماعی و سیاسی به شمار می‌رود که از دیرباز نیز همواره مورد مناقشه و گفت و گوی جامعه شناسان بوده و ابعاد مختلف آن نیز در مواقع و موارد ضروری از جمله برگزاری انتخابات مورد بحث و بررسی کارشنارسان قرار می گیرد.

در همین راستا، خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) مرکز قزوین گفت و گویی را با حسن قدیری، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) در خصوص عوامل و ابعاد انگیزشی مشارکت شهروندان در انتخابات ترتیب داده است که در ادامه آن را می‌خوانیم.

ایرنا. با توجه به نزدیکی انتخابات ششمین دوره خبرگان رهبری و دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی تعریفی از مشارکت سیاسی ارایه بفرمایید.

در واقع تعریف واحدی از مشارکت سیاسی نمی‌توان ارایه داد، چرا که برداشت های متفاوتی همیشه از این عبارت بین موافقان و مخالفان یک نظام سیاسی وجود داشته، برخی از کنشگران سیاسی، مشارکت را تنها در عباراتی چون اقدام قانونی شهروندان در رای دادن، حضور در راهپیمایی‌ها و همه‌پرسی حکومتی جستجو می کنند، اما در مقابل کسانی که طرفدار اصلاحات بنیادین هستند، اقدامات غیرحاکمیتی از جمله تظاهرات ضدحکومتی را نیز به عنوان مصادیق خاص مشارکت در یک نظام دموکراسی مطرح می‌کنند.

لذا در تعریف مشارکت سیاسی باید تعریف ما از این عبارت، جامع و مانع باشد تا بتواند همه مصادیق مشارکت سیاسی را در برگیرد و نیز مانع ورود برخی مصادیق دیگری شود که ارتباطی با مشارکت سیاسی ندارد، پس می‌توان مشارکت سیاسی را به عنوان یک پیوستار (مجموعه ای فشرده) در نظر گرفت که همه مصادیق در آن قرار بگیرند.

با توجه به موارد بالا که ذکر شد، مشارکت سیاسی را می‌توان به هر نوع کنش سیاسی موافق یا مخالف یک نظام سیاسی که در چارچوب قانون اساسی آن کشور به صورت موفق یا ناموفق، سازمان‌ یافته یا بی‌سازمان، مقطعی یا مستمر و داوطلبانه که برای تاثیرگذاری بر انتخاب سیاست‌های عمومی یا گزینش رهبران سیاسی در سطح جهانی، ملی و یا محلی صورت می‌گیرد، تعریف کرد.

ایرنا. با چنین تعریفی، وضعیت مشارکت سیاسی در کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید.

اگر مشارکت سیاسی را در معنای گسترده آن به کار بگیریم، طوری که تمامی کنش‌های سیاسی را در برگیرد، برای مثال افرادی که در مورد انتخابات با یکدیگر گفت و گو می‌کنند اما به دلایلی در رای‌دهی شرکت نمی‌کنند را جزء مشارکت سیاسی در نظر بگیریم، در این صورت مشارکت سیاسی در معنای کنشگری سیاسی در بالاترین سطح قرار خواهد داشت، اما اگر منظور ما از مشارکت سیاسی، معنای حداقلی آن باشد، یعنی شرکت در رای‌دهی را مصداق مشارکت سیاسی در نظر بگیریم و سایر کنشگری‌های سیاسی را از مقوله مشارکت سیاسی حذف کنیم، در آن صورت در شرایط فعلی و با توجه به برآورده نشدن انتظارات و مطالبات شهروندان در طول سال های گذشته، مشارکت سیاسی پایینی را تجربه خواهیم کرد.

ایرنا. یکی از زیر مجموعه‌های مشارکت سیاسی رای‌دهی است، با توجه به در پیش بودن انتخابات اسفندماه، احزاب سیاسی چگونه می‌توانند در افزایش آرای جامعه هدف خود موثر باشند.

به لحاظ نظری در جوامع دموکراتیک، احزاب کنشگران فعالی در حوزه‌های گوناگون به شمار می روند و در زمان انتخابات یعنی قبل، حین و حتی بعد از آن تا انتخابات بعدی نقش پررنگی دارند اما در جوامعی که التزام ناقص و صوری به اصول دموکراسی دارند، مردم و شهروندان فقط در جریان انتخابات و دادن رای هستند که حضور و نقش فعال احزاب را مشاهده می‌کنند.

احزاب در جامعه‌ای همانند قزوین در صورتی می‌توانند کنشگران فعالی باشند که بسترهای فعالیت و شرایط کنشگری برای آنها وجود داشته باشد، نخست اینکه کنش سیاسی احزاب در چارچوب همین قانون اساسی موجود با موانع مواجه نشود، به بیانی دیگر کنشگران احزاب گوناگون سیاسی در صورتی نقش فعالی در انتخابات خواهند داشت که به این باور برسند، کنشگری سیاسی آنها در جریان انتخابات و مهم‌تر از همه بعد از انتخابات با مشکل و مساله ای مواجه نباشند.

دوم اینکه احزاب در صورتی به فعالیت سیاسی، به ویژه در زمان انتخابات ورود پیدا می‌کنند که داوطلبان مورد نظرشان در انتخابات حضور داشته باشند، لذا اگر حزبی، داوطلبی در رقابت‌های انتخاباتی نداشته باشد، طبیعی است که میل کمتر یا هیچ تمایلی به کنشگری در انتخابات نداشته باشد.

ایرنا. میزان اعتماد عمومی چه تاثیری در رای‌دهی خواهد داشت.

اعتماد اجتماعی یکی از ابعاد سرمایه اجتماعی محسوب می شود و آن یک باور جمعی و بین الاذهنی شهروندان نسبت به یک شخص یا پدیده اجتماعی به صورت منفی یا مثبت است، با توجه به این تعریف، اعتماد اجتماعی مولفه تاثیرگذاری بر میزان مشارکت سیاسی شهروندان در هر جامعه ای دارد و اصول اعتماد اجتماعی در طول زمان تکوین می‌یابد و شهروندان جامعه با توجه به نتایج کنش نظام‌های سیاسی و کنشگران سیاسی باورهای ذهنی خود را که صورت جمعی دارد، چه مثبت و چه منفی شکل می دهند که نتیجه آن می‌تواند افزایش یا کاهش مشارکت سیاسی باشد.

در صورتی که شهروندان به این باور جمعی برسند که هر آنچه یک نظام سیاسی انجام می‌دهد، صحیح و در راستای توسعه و پیشرفت جامعه و شهروندان است، نه در راستای یک گروه یا طبقه‌ای خاص، در آن صورت میزان مشارکت سیاسی افزایش پیدا می‌کند، در غیر این صورت شاهد پایین‌ترین حد مشارکت سیاسی و رای‌دهی خواهیم بود.

ایرنا. در خصوص چالش های تبلیغاتی پیش روی داوطلبان انتخاباتی توضیح دهید.

یکی از مشکلات و چالش‌هایی که برخی از داوطلبان انتخاباتی در ایران، به ویژه در شهرهای کوچک با آن روبرو هستند آن است که متاسفانه آنها اشرافیت چندانی به وظایف و نقش نمایندگان پارلمانی خود ندارند و در زمان تبلغیات انتخاباتی، به جای پرداختن به نقش قانون‌گذاری در سطح کلان، در نقش مجری و اجرای قانون کنشگری می‌کنند که البته این کار برای کسب رای شهروندان است، بنابراین اولین پیشنهاد این است که داوطلبان انتخاباتی در ابتدا به نقش خود در جایگاه نمایندگی پارلمان اشراف کامل داشته باشند و در این زمینه مطالعات کافی را به عمل آورند.

داوطلبان بایستی از واقع‌گرایی به سمت آرمان‌گرایی حرکت کنند نه در جهت عکس آن، به بیان دیگر اغلب افراد و داوطلبان در ایران آرمان گرا هستند تا واقع گرا، یعنی اینکه داوطلبان انتخاباتی در تبلیغات خود، برنامه های آرمانی و ایده آل را برجسته می کنند و بعد از ورود به پارلمان و انجام آزمون و خطاهای مختلف و رسیدن به چالش ها و بن بست ها، زمانی به واقع گرایی می رسند که دیگر فرصتی برای نقش نمایندگی آنان باقی نمانده است.

بهتر این است که داوطلبان به جای مطرح کردن برنامه های خود در تبلیغاتشان که اغلب آنها نیز قابلیت عملیاتی شدن را هم ندارد و صرفا برای جمع آوری آرا صورت می گیرد، با نگاه واقع گرایانه مسایل و مشکلات جامعه فعلی در سطح کلان را در برنامه های خود داشته باشند و بررسی کنند که مردم از چه مواردی ناراضی هستند و چه مطالباتی دارند.

همچنین داوطلبان نمایندگی از شعارزدگی و عوام فریبی پرهیز کنند، زیرا بعد از گذشت نزدیک به پنج دهه از انقلاب اسلامی ایران و آزمون و خطاهای گوناگون، مردم ایران با وجود رسانه های مختلف جمعی و اجتماعی به آگاهی های بیشتری دست یافته اند، لذا دادن شعارهای پوپولیستی و ارایه برنامه های بدون پشتوانه عملیاتی و اجرایی، راه به جایی نمی برد.

ایرنا. از نظر شما اصول اولیه رقابت های انتخاباتی چیست؟

از ویژگی جوامع دموکراتیک، وجود رقابت های انتخاباتی به معنای واقعی کلمه است نه به معنای صوری آن، به بیانی دیگر اصول دموکراسی و جمهوریت باید به خوبی رعایت شود که می توان یکی از مهمترین آن را پذیرش رقیب به معنای واقعی کلمه دانست، به این معنا که مشارکت سیاسی در معنای اعم کلمه و رقابت های انتخاباتی مصداقی از آن، زمانی جنبه عملیاتی به خود می گیرد که رقبای گوناگون انتخابات که هر کدام دارای پایگاه اجتماعی خاصی هم هستند در جریان انتخابات حضور داشته باشند، لذا در نبود رقبای انتخاباتی و وجود تنها یک یا معدودی از افراد و کاندیداها در جریان انتخابات، مشارکت سیاسی و انتخابات صرفا جنبه نمایشی خواهد داشت.

عدالت و برابری در جریان تبلیغات انتخاباتی از دیگر اصول مهم رقابت های انتخاباتی است، بدین معنا که تمامی احزاب، داوطلبان و رسانه های آنها باید از شرایط برابری در زمینه منابع، بودجه و دسترسی به رسانه ها در همه مراحل انتخاباتی برخوردار باشند.

تمرکز بر اهداف و برنامه های واقعی به جای تخریب رقبا از اصول اخلاقی رقابت های انتخاباتی است، برخی از احزاب و داوطلبان برای کسب رای بیشتر به جای ارایه برنامه های راستین، کسب رای را در تخریب رقبای خود جستجو می کنند که این امر با اصل پذیرش رقیب و اصول اخلاقی در تضاد است.

احساس امنیت و آزادی در فضایی برابر برای همه داوطلبان و احزاب در همه مراحل انتخاباتی، به ویژه بعد از انتخابات، لازم و ضروری است و این امر کمک می کند تا احزاب و کاندیداها بدون دغدغه در راستای افزایش مشارکت سیاسی تلاش کنند.

ایرنا. رسانه ها چه نقشی در برگزاری و میزان مشارکت انتخاباتی می توانند داشته باشند؟

رسانه های جمعی به عنوان یکی از ارکان اصلی جوامع مدنی و دموکراتیک کنشگران فعالی در فرایند انتخابات به شمار می روند، آنها با نقش آگاهی بخشی راستین و نه کاذب می توانند به شهروندان در انتخاب افراد به نمایندگی، نقش بسزایی ایفا کنند، رسانه های جمعی می توانند برنامه ها و اهداف نامزدهای انتخاباتی و احزاب گوناگون را مورد نقادی قرار دهند و با نقد درست به شهروندان کمک کنند تا در انتخابات خود دقت لازم را داشته باشند.

رسانه ها در قیاس با احزاب، نقش پررنگ تری دارند، چراکه تعامل شهروندان با رسانه های جمعی بیشتر از احزاب است و این تعامل به صورت مستمر بوده در حالی که تعامل با احزاب مقطعی و صرفا مربوط به دوران تبلیغات انتخاباتی است، لذا ارتباط ارگانیکی بین احزاب و مردم در ایران وجود ندارد، اما در مورد رسانه ها وضع به گونه ای دیگر است.

از سوی دیگر، رسانه ها به خاطر ارتباط نزدیک با شهروندان می توانند مهمترین مشکلات و مسایل جامعه را مورد شناسایی قرار دهند و با اولویت بندی و برجسته سازی آنها و ارایه راهکارها در حل مسایل اجتماعی، به احزاب و داوطلبان جهت دهی ببخشند تا در مورد مهمترین مسایل و مشکلات بیاندیشند و در صورت انتخاب، آنها را در اولویت قرار دهند، همچنین رسانه های جمعی، به ویژه شبکه های اجتماعی در تهییج افکار عمومی با شیوه های گوناگون در افزایش مشارکت سیاسی، نقش آفرینی می کنند.

ایرنا. شرکت یا عدم شرکت در انتخابات چه پیامدهایی دارد؟

سوال بسیار مهمی است، در حال حاضر مشروعیت اغلب نظام های سیاسی به میزان مشارکت سیاسی شهروندان خود بستگی دارد که مهمترین شاخص آن در رقابت های انتخاباتی است، در جهان امروز نظام های مختلف سیاسی، میزان بالای مشارکت سیاسی شهروندان خود را به معنای مشروعیت خود تلقی می کنند به همین دلیل حاکمان و نخبگان سیاسی، با ارایه طرح ها و برنامه های گوناگون که جنبه اقناعی و تشویقی دارد، درصدد افزایش میزان مشارکت سیاسی در نتیجه مشروعیت بخشی به خود هستند.

لذا نظام‌های سیاسی که جمهوریت را به عنوان رکن اساسی خود می‌دانند، درصدد شرکت حداکثری شهروندان در انتخابات هستند، از سوی دیگر مشارکت حداقلی شهروندان در انتخابات مشروعیت نظام‌های سیاسی را زیر سوال می‌برد و می‌تواند تهدیدهای داخلی و خارجی بالقوه را به بالفعل تبدیل کند و کاهش سرمایه اجتماعی و افت اعتماد اجتماعی شهروندان از دیگر پیامدهای عدم شرکت شهروندان در انتخابات است.