ساری- ایرنا - طبق مستندات، آمار تعداد نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی در هر دوره نسبت به دوره قبل بالاتر می‌رود و بر همین اساس نیز این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است که چرا تعداد داوطلبان نمایندگی مجلس در کشور و به طور ویژه در مازندران به شکل غیرعادی در حال افزایش است؟

به گزارش ایرنا، مازندران ۹ حوزه انتخابیه دارد و ۱۲ نماینده به مجلس می‌فرستد. در دوره قبل حدود ۱۵۰ نفر و در این دوره تاکنون بیشاز ۴۷۰ نامزد تایید صلاحیت شدند. بر اساس آمارها نام‌نویسی و تایید نامزدها نسبت به دوره قبل در مازندران ۷۵ درصدی رشد داشت. مثلا در حوزه انتخابیه نور و محمودآباد در دوره قبل یعنی مجلس یازدهم، حدود ۱۰ نفر با هم رقابت کردند، ولی برای دوره دوازدهم حدود ۳۵ نفر تایید صلاحیت شدند. حال پرسش این است که اگر از این نامزدها بپرسیم به چه دلیل می‌خواهید نماینده مجلس شوید چه پاسخی خواهند داد؟

آیا همه این داوطلبان خود را به لحاظ دانش، آگاهی و توانایی مناسب نمایندگی مجلس می‌دانند یا انگیزه و اهداف دیگری آن‌ها را به این سمت سوق می‌دهد؟ در این نوشتار برای بررسی هدف و انگیزه داوطلبان برای نام‌نویسی در انتخابات به چهار متغیر اجتماعی، فرهنگی، روانی و سیاسی توجه کرده‌ایم.

شاید بیشتر این افراد بگویند «برای خدمت به مردم». اما در فهم رفتار سیاسیِ افراد در علم سیاست به «منافع» توجه می‌شود. مثلا فرد با نامزدی در انتخابات و صرف انرژی و وقت و هزینه به دنبال چیست؟ منافع ممکن است مادی یا غیرمادی باشند. شاید داوطلبی با برخورداری از شأن علمی و توان مطلوب اجرایی به دنبال ادای دین به میهن و پیدا کردن یک جایگاه در تاریخ کشور باشد. شاید برخی از نامزدها احساس کنند از طریق سیاست و مقام می‌توانند به پول و امکانات مادی دست پیدا کنند. برخی دیگر ممکن است پول و ثروت داشته باشند، اما با هدف و انگیزه غیرمادی مثلا کسب احترام یا امنیت روانی یا «دیده شدن» وارد حریم قدرت شوند.

ابوذر دلاور

از منظر جامعه‌شناسی سیاسی با گسترش دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی از دهه ۱۳۷۰ به بعد شاهد رشد جمعیت تحصیل‌کرده در کشور هستیم. در واقع نوسازی اجتماعی، آموزشی و فرهنگی منجر به ظهور نیروهای سیاسی تحصیل‌کرده شد که تمایل و شور و شوق زیادی برای مشارکت سیاسی و گرفتن پست و مقام دارند.

در انتخابات پیش رو حدود ۷۶ درصد از دواطلبان مجلس دوازدهم در مازندران دارای مدرک کارشناسی ارشد و در محدوده سنی ۴۰ تا ۴۵ سال هستند. یعنی جمعیت جوانی که خواهان پیدا کردن جایگاه در منظومه سیاست و قدرت هستند. اختلال در گردش نخبگان موجب می‌شود تا این افراد جوان تحصیل‌کرده همواره به حاشیه رانده شوند و همچون شکارچی منتظر فرصت بمانند. انتخابات بهترین فرصت است تا با هجوم برای نام‌نویسی از حاشیه به متن بیایند و این پیام را بدهند که «ما اینجا هستیم».

«ماکس وبر» معتقد است زندگی افراد فعال در سیاست به دو صورت است: ۱ـ زندگی برای سیاست ۲ـ زندگی از راه سیاست. در روش دوم به افرادی اشاره دارد که در سیاست و قدرت چشمه سرشار درآمد و عایدات می‌بینند. در واقع این افراد با نگاه حریصانه و کاسبکارانه، مشاغل سیاسی را در حکم «حجره» تلقی می‌کنند و رسیدن به پست را به عنوان فرصتی برای بهبود وضع زندگی خود می‌بینند. گسترش «محرومیت نسبی» یا فاصله بین امکانات افراد با انتظارات آن‌ها و شکل‌گیری یک لایه تجملاتی در عموم ایرانیان یک انگیزه قوی اقتصادی برای جمع‌آوری ثروت از طریق گرفتن پست و مقام سیاسی ایجاد می‌کند.

اگر بخواهیم از منظر عامل روانی به پرسش مطرح شده در این نوشتار پاسخ دهیم باید گفت تحلیل ویژگی‌های روانی بازیگران سیاسی از اعتماد به نفس، احساس گناه، احساس امنیت یا ناامنی، خودشیفتگی و سایر معیارهای اینچنینی در موضوع روان‌شناسی سیاسی قرار می‌گیرد.

روان‌شناسان می‌گویند، چون شخصیت ایرانی در کودکی و نوجوانی سرکوب می‌شود، در سنین بالاتر نیاز شدیدی به نمایش و جلب رضایت و تایید دیگران پیدا می‌کند. صحنه دولتی و سیاسی، بهترین فضایی است که افراد نیازهای غریزی و روانی خود را تامین کنند.

علاقه به شهرت و جلب توجه سبب می‌شود تا افراد و سیاستمداران حتی پس از پایان دوران مدیریت سیاسی خود به نوعی در حاشیه دولت و قدرت باقی بمانند. چون فقط در نهاد دولت است که سخنان آن‌ها در رسانه‌ها به سرعت منعکس می‌شود و در کانون توجهات قرار می‌گیرند. شاید بتوان گفت یکی از دلایل هجوم برخی افراد در انتخابات‌های مختلف برای نام‌نویسی، «نیاز روانی به دیده شدن» است.

در نهایت از منظر سیاسی، حضور احزاب قدرتمند و واقعی که در پیوند مرامی و اندام‌وار با طبقات و گروه‌های مختلف جامعه باشند در کاهش نام‌نویسی نامزدهای سطح پایین موثر است. جامعه‌پذیری سیاسی و تربیت کارگزاران و نخبگان سیاسی مهم‌ترین کارویژه احزاب سیاسی است.

افراد با فعالیت در احزاب از پایین‌ترین سطح حضورشان را آغاز می‌کنند و به مرور زمان با کسب تجارب و اثبات شایستگی به سطوح کلان کشور همانند نمایندگی مجلس به عنوان داوطلب نمایندگی به مردم معرفی می شوند. در غیبت نهادهای مدنی همچون احزاب، دروازه نام‌نویسی در انتخابات برای هر فردی فارغ از دانش و آگاهی و توانایی باز خواهد شد.

هر چند که به نظر می‌رسد با افزایش تعداد نامزدها میزان مشارکت بالا می‌رود، اما به قول جامعه‌شناسان هر کارکرد مثبت یک کارکرد پنهان و منفی هم دارد. ورود برخی داوطلبان سطح پایین و انتخاب آن‌ها به عنوان نماینده در مجلس شورای اسلامی منجر به کاهش سرمایه اجتماعی و سیاسی نهاد مجلس و جایگاه نماینده مجلس در افکار عمومی خواهد بود.

ابوذر دلاور - دانشجوی دکتری علوم سیاسی گرایش مسائل ایران دانشگاه مازندران

به گزارش ایرنا، بنا به اعلام ستاد انتخابات مازندران از حوزه‌های انتخابیه ۹ گانه این استان در مجموع ۷۴۸ نفر برای تصاحب یکی از ۱۲ کرسی مازندران در مجلس دوازدهم نام‌نویسی کردند که پس از بررسی پرونده‌ها و صلاحیت نامزدها در ۲ مرحله توسط هیئت اجرایی در استان و هیئت نظارت بر انتخابات کشور صلاحیت ۴۳۷ نفر تایید شد. با انصراف تعدادی از نامزدها نیز تا این لحظه ۳۳۴ نفر در گردونه رقابت انتخاباتی باقی ماندند.