به گزارش خبرنگار ایرنا، دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری ۱۱ روز دیگر برگزار میشود و از پایان هفته جاری نیز نامزدها به طور رسمی فعالیت تبلیغاتیشان را میتوانند آغاز کنند. تنور گردونه انتخابات مجلس شورای اسلامی در مازندران امسال با توجه به افزایش ۷۵ درصدی تعداد نامزدها نسبت به دوره یازدهم گرمتر و رقابتها فشردهتر است. اما در عین حال موضوع مشارکت انتخاباتی یکی از مهمترین مسائلی است که به عنوان دغدغه جدی مسئولان مورد توجه قرار دارد.
درباره اینکه میزان مشارکت در انتخابات پیش رو چقدر خواهد بود و تعداد تعرفههای رأی که به صندوقهای اخذ رأی انداخته میشوند نسبت به دوره گذشته چه اندازه کاهش یا افزایش دارد گمانهزنیها متعدد است. اما بررسی عوامل و موانع مشارکت انتخاباتی و همچنین راهبردهای افزایش مشارکت در آستانه انتخابات نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است.
دفتر خبرگزاری ایرنا در مازندران در میزگردی که با حضور سه چهره صاحبنظر حوزه جامعه، سیاست و رسانه برگزار کرد، در آستانه انتخابات به بررسی عوامل و موانع مشارکت انتخاباتی به ویژه در جامعه مازندران پرداخت. در این میزگرد "غلامعلی ابراهیمی سوته" عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، "ابوذر دلاور" دانشجوی دکترای علوم سیاسی گرایش مسائل ایران و "حسین نجفی" پژوهشگر مسائل سیاسی، دانشجوی دکترای جامعهشناسی سیاسی و مدیر اجرایی در دولت دوازدهم حضور یافتند و به پرسشهای ایرنا درباره محورهای مرتبط با مشارکت انتخاباتی در مازندران پاسخ دادند:
ایرنا: آقای ابراهیمی نخستین عامل ارتقاء مشارکت اجتماعی در جامعه را چه میدانید؟
ابراهیمی سوته: وقتی بحث از مشارکت سیاسی است، از فهم خودم به چند موضوع میپردازم که از موضوعات مهمی است که در کشور ما سالها سابقه رسانهای دارد. ما باید بپذیریم که مدار حرکت کشور بر موازین یک قانون اساسی است که همه کنشگران بر اساس قوانین تصریح شده در این قانون باید فعالیت کنند. در آستانه انتخابات سعی میکنیم گروهها و احزاب را برجسته کنیم. با یک تریبون بسیار باز در صدا و سیما و رسانههای رسمی کشور از گفتمانهای مختلف دعوت میکنیم که بحث کنند تا چه کنیم که زمینه و بستر مشارکت فراهم شود. اما وقتی چند ماه و سالهای قبل را نگاه میکنیم میبینیم در گفتمان بسیاری از رئیسجمهورهای گذشته که نفر اول اجرای قانون اساسی بودند با افتخار گفتهاند به هیچ حزبی وابستگی ندارند. یا در صدا و سیما میبینیم که تحزبگرایی را به عنوان یک نکته منفی جلوه میدهند. این یک دوگانگی است که از یک سو در افکار عمومی تحزب و حزبگرایی را سرکوب میکنیم، اما در زمان انتخابات دعوت میکنیم که احزاب اظهارنظر کنند.
مشارکت سیاسی یک برنامه عادی نیست. اصول اولیه مشارکت سیاسی احزاب هستند. احزاب مهمترین و بهترین حوزه فعالیت سیاسی کشور است. چرا یک رئیسجمهور یا وزیر یا نماینده مجلس به خودشان اجازه دهند که بگویند به هیچ حزبی وابستگی نداریم؟ به هر حال ۲ جریان چپ و راست در کشور وجود دارد و همه نگرشهای سیاسی به شکلی زیرمجموعه این ۲ جریان قرار میگیرد.
ابراهیمی سوته: مردم احساس نمیکنند مجلس خانه و صدای آنهاست. برای همین اقبال ندارند. واقعا جایگاه مجلس باید بازتعریف شود.
اگر رؤسای جمهور یا نمایندگان مجلس اعتقادی به احزاب ندارند چرا در انتخابات از جریانهای حزبی و چهرههای مرتبط با احزاب کمک میگیرند؟ ما دولتهایی را داشتیم که پس از پایان فعالیتشان هیچ جریان حزبی مسئولیت عملکرد آنها را به عهده نگرفت و کسی هم پاسخگوی مردم نیست.
ایرنا: یعنی از نظر شما اصل اول مشارکت انتخاباتی مشارکت احزاب است.
ابراهیمی سوته: بله. ریشه فعالیت سیاسی فعالیت احزاب است. اگر امر حزبی یک امر قانونی است پس چرا موضع منفی میگیریم؟ اگر نشان دهنده شناسنامه گفتمان و شیوه فعالیت و برنامه یک دولت است، چرا بعد انکار میشود؟ به نظر میرسد این دوگانگی رفتار حاکمیت در خصوص احزاب باید به یک نقطه پایانی برسد.
نکته بعدی اینکه مردم احساس نمیکنند مجلس خانه و صدای آنهاست. برای همین اقبال ندارند. واقعا جایگاه مجلس باید بازتعریف شود. حاکمیت هم باید بپذیرد که نماینده نباید گفتمان حاکمیت را به منصه ظهور برساند. نماینده اگر از بطن جامعه باشد و افکار و اندیشههای مختلف مردم را نمایندگی کند، همیشه این مشارکت مؤثر و فعال خواهد بود. امروز متاسفانه مجلس فعلی نه تنها گفتمان مردمی نیست، بلکه در تضاد با گفتمان مردمی شکل گرفته است.
ایرنا: آقای نجفی، در چنین فضایی آیا باید جامعه را باید حزبناپذیر تعریف کنیم یا ساختار نتوانست جرقههای تشکیل احزاب را حفظ کند؟
نجفی: من معتقدم عمر احزاب گذشت و امروز پیشرانهای جامعه احزاب نیستند. رسانه جامعه را حجامت کرده و اگر قرار باشد انباشت عقلانیت در جامعه و جامعه مدنی صورت بگیرد به کمک رسانه است. از این جهت برگزاری این میزگرد در ایرنا ارزشمند است.
اما، ما سیاست را چه تعریف میکنیم؟ متاسفانه انبوهی از تعریفها بر ما تحمیل شده که بسترهای این تعریفها و مفاهیم متعلق به تمدن دیگری است. احزاب، اخلاق قبیلهای است. تفکری که نحله نزدیک به پایداری چنین نگاهی دارد و گفتمان غالب در بین نیروهای سیاسی است. احزاب یعنی جمعی از کسانی که در پی کسب قدرت هستند. فضلیتهای ارزشی که احزاب به دوش میکشند در نگاه نیروهای سیاسی ما این است.
پرسش این است که ما از چه منظری به موضوع انتخابات نگاه میکنیم و آیا فقط نگاه منفی و آسیبشناسانه که این روزها مد شده درست است؟ من به این نگاه اعتقاد ندارم. عمر جمهوری اسلامی در برابر این تمدن چندهزار ساله عمر کوتاهی است. تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ رقابت سیاسی شکل پیکار و تخاصم داشت؛ یعنی حذف. بعد از انقلاب ۱۳۵۷، جمهوری اسلامی تصمیم گرفت که مسئولیت رقابت را با پیششرطهایی بپذیرد. اینکه هر کس تمامیت ارضی، گزاره دیانت و اسلام، زمین بازی، پرهیز از خشونت و داور بازی را بپذیرد، در رقابت سیاسی باشد. با این پیشفرضها رقابتهای سیاسی که در عصر پهلوی و قاجار و پیشتر شکل خشونتبار داشتند در جمهوری اسلامی تثبیت شد. اما عمرش کوتاه است. حدود ۱۰ سال که کشور و حاکمیت درگیر جنگ بود و بقیه را هم در تحریم گذراند. پس ما نباید از این نازکی و تن نحیف دموکراسی در ایران دلسرد شویم.
رفتار سیاسی مؤلفههای مختلفی دارد و انتخابات و رأی دادن یک مؤلفه از رفتار سیاسی است. معتقدم ایرانیها در مواجهه با جهان جدید که رهبرانشان را انتخاب میکنند دچار حیرتزدگی شدند و سویههای عاطفی در این انتخاب در هر دورهای بسیار پررنگ است؛ یعنی واکنشهای عاطفی به رخدادهای سیاسی در پناه متافیزیک. مثلا روایتهای آخرالزمانی از سیاست باعث میشود در انتخابات به کسی رأی بدهم که از نابودی امریکا و اسراییل و مسائل جهانی صحبت کند. در حالی که اینطور نیست. من از نماینده مجلس قانونگذاری، بودجه و نظارت بر امور اجرایی کشور میخواهم. آن مسائل وظیفه نهاد دیگری است. اما من مردم به این سویههای عاطفی رنگ میدهم. نکته مهمتر اینکه این مرکزیت گفتمانی در سیاست در دورههای مختلف چرخید.
حسین نجفی: قصهپردازی برای انتخابات یک مهارت و عقلانیت است. اینکه بگوییم: «مردم، این همسرنوشتی مهم است.»
از مجلس اول تا مجلس چهارم شعارهای نمایندگان عمدتا هویتی و ایدئولوژیک بود. تا مجلس چهارم نمایندگانی از سوی مردم انتخاب میشدند که سویههای عاطفی به رخدادهای سیاسی داشتند. از مجلس چهارم به بعد مطالبهگری و برنامههای اقتصادی و اجتماعی محور شعارهای نمایندگان شد. یعنی عقلانیتی در فضای سیاسی حاکم شد.
معتقدم نمایندگان در مجلس ششم با شیفت گفتمانی در این دوره و یک شبهکودتا، ساختار را به یک انتخاب مسیر بدبین کردند. یعنی نماینده مجلس به هر دلیلی، در نهاد قانونی کشور رفتار اپوزوسیونی نشان داد. آن برداشتی که از مفهوم جامعه مدنی یارگیری داشت را به این صورت عملی کرد و این تندروی در منتهیالیه چپ جریان چپ، تندروی پایداریها در منتهیالیه راست جریان راست را رقم زد.
ما هنوز تفکراتی داریم که بر طبل جنگ میکوبند و سویههای عاطفی و ایدئولوژیک را در سیاست ستایش میکنند، نه سویههای سامانبخشی و تدبیر امور اقتصادی. در دولت آقای احمدینژاد یک شیفت گفتمانی دیگر اتفاق افتاد. گفتمان حسینی به گفتمان مهدوی. گفتمان حسینی یعنی امام حسین(ع) تا آخر عمر نظم اجتماعی را رعایت میکرد، زندگی معمولی داشت و تا زمانی که مناسبات استکباری بر او تحمیل نشد، برای حفظ جان مسلمین به زندگی عادیاش ادامه میداد. این مرکزیت گفتمان حسینی که در آن عقلانیت و قاعده نفی سبیل وجود دارد، با شیفت گفتمان به مهدویت به تجلیل از روایتهای آخرالزمانی و ستایش سویههای ترژایک سیاست رسید. انگار که آخرالزمان نزدیک است. پس هر چه میخواهیم از نفت، از جان زمین ایران بکشیم. چون هر لحظه قرار است آخرالزمان شود. با این کلانروایت آخرالزمانی سیاست سویههای عاطفی و تراژیک پررنگ پیدا کرد.
رسانه میتواند به این کار دامن بزند و مردمی که در ستایش جذابیتها کلیپها را لایک میکنند به این شهامت برسند که در مقابل هر کلیپ جذابی قدرت نه گفتن داشته باشند و عقل را بر جذابیت ترجیح دهند. این انباشتگی عقل به واسطه پیشرانهایی مثل رسانه اتفاق میافتد.
ایرنا: آقای دلاور اگر سیر تاریخی به مجلس داشته باشیم این ۲ موضوع که دوستان مطرح کردند در ایران وجود داشت یا به تازگی شکل گرفت؟
دلاور: ما حدود ۱۱۷ سال پیش مجلس تاسیس کردیم. پس از ۱۱۷ سال هنوز این نهاد کارآمدی لازم را ندارد. نارسایی داریم. با توجه به اینکه نظامهای سیاسی هم در این ۱۱۷ سال تغییر کردند، اما خروجی همان نارسایی را دارد. ما یک فرهنگ سیاسی داریم که بیشتر از همه، فرهنگ سیاسی نخبگان حاکم در دولتهای مختلف باید مورد توجه قرار گیرد. البته فرهنگ نخبگان جدا از فرهنگ جامعه نیست. یعنی یک نخبه سیاسی از درون جامعه به جایگاه میرسد. در رفتار ما ایرانیها این وجود دارد که وقتی در جایگاه قدرت قرار میگیریم غرایض منفی ما شکوفا میشود و اقتدارگرا میشویم. این اقتدارگرایی و مطلقگرایی ایدئولوژیک که "فقط گفتمان من صحیح است و دیگران را حذف میکنیم" باعث شد که مجلس به معنای واقعی خانه ملت نباشد.
در دورههای مختلف عمدتا ساختار و نظامهای سیاسی سعی کرده نمایندگانی را بیاورد که با شرایط خودش منطبق باشد. اگر از منظر تئوری و نظریه سیستمها هم نگاه کنیم باید ورودی سیستم از اقشار مختلف در قالب احزاب وارد مجلس شود و نظام سیاسی سیاستگذاری کند تا خروجی داشته باشد. وقتی چرخه ناقص باشد در جامعه نارضایتی میبینید. نارضایتی در فرآیندی به بحران مشارکت ختم میشود و پس از بحران مشارکت شاهد بحران مشروعیت خواهیم بود که پهلوی دوم گرفتار این دام شد.
ابوذر دلاور: در این دوره از انتخابات نخستین بار است که خلاء گفتمانی داریم و چه در شهرهای بزرگی مثل تهران و شهرهای کوچکی مثل نور دیگر بحث اصولگرا و اصلاحطلب را نمیبینیم. در چنین فضایی شخصیتمحوری شکل میگیرد و عقلانیت ضعیف میشود که زمینه را برای ورود افراد با کیفیت پایین به مجلس فراهم میکند.
بنابراین انتخاب نمایندگانی که با نگرش سیاسی وارد مجلس میشوند، مجلس را از افراد متخصص تهی میکند. یعنی یک نماینده مجلس که قرار است نظام بینالملل را بشناسد نداریم. نهایت تفکرش بومی است. توانایی قانونگذاری که قانون اساسی به دنبال آن است را ندارد. این کیفیت مجلس را به مرور در ذهن افراد پایین میآورد و کمکم نهاد مجلس در ذهن افراد یک نهاد بیخاصیت و انتخابات هم رفتار سیاسی بیمعنی تعبیر میشود.
ایرنا: مهمترین موضوع مد نظر مسئولان در حال حاضر بحث مشارکت است. موانع مشارکت را در شرایط کنونی چه میبینید؟
ابراهیمی سوته: مردم مانع مشارکت انتخاباتی نیستند. برخی اقدامات دستگاههای اجرایی و تصمیمگیرنده نقش مهمی در نگاه جامعه به انتخابات دارد. این اقدامات و تصمیمها ممکن است از سوی هر کدام از قوههای مقننه، مجریه یا قضاییه انجام شود. جامعه ما هم جامعهای احساسی است و نسبت به خیلی از مسائل واکنش عاطفی نشان میدهد. مثلا اجرای برخی از احکام قضایی یا اتخاذ تصمیمهایی در حوزه قیمتها در آستانه انتخابات برخی از این موارد هستند.
به نظر من مردم در جمهوری اسلامی شفافترین و بهترین کارنامه را دارند. نباید تمام خطابها به سمت مردم باشد و تمام بیان و اتهامات را به سمت مردم بگیریم. افکار عمومی پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. نمیتوانیم این مردم که ریشههای عاطفی قدرتمندی دارند را با رفتارمان عصبانی کنیم و یک شبه و یک روزه بخواهیم که نظرمان را بپذیرند.
ایرنا: آقای نجفی، موانع مشارکتی که از نگاه آقای ابراهیمی میتواند ساخته نهادها باشد از نظر اجتماعی قابل رفع هست؟ میتوانیم انتظار داشته باشیم جامعه خودش این موانع را بردارد تا به افزایش مشارکت برسیم؟
نجفی: مساله برای من و تیپهایی مثل ما پاسداری از دموکراسی است. اگر این را بپذیریم که آینده ایران برای ما مهم است و تمام آن رمانتیسیزم سیاسی و خروج از عقلانیت را به عنوان مخرج مشترک همه جریانهای سیاسی بپذیریم، در نیروهایی که ادعای عقلانیت دارند سویههای ضددموکراسی و ضد عقلانیت بیشتر است. مثلا شفافیت آرا مساله مهمی بود. مجلسی که آقای قالیباف ریاستش را به عهده داشت این را پیش برد که البته به هر دلیلی نشد. با این حال قابل تحسین است. اما چون از نظر اصلاح طلبان خودیها این کار را نکردند و حساب سرمایه اجتماعی قالیباف ممکن است پر شود، شروع کردند به زدن این اقدام.
پرسش این است که در جنگ نخبگان مردم می توانند سویههای عاطفی را پررنگ کنند یا سویههای عقلانی را؟ برخی از کارگزاران میتوانند امتداد صدای رهبری باشند و برخی هم انگار ندای خودشان را به صدای رهبری ترجیح میدهند.
به سکوت فرمانداران و مدیران و عوامل اجرایی دقت کردید؟ این افراد چقدر میتوانند با نشستهای خبری به جامعه هیجان ببخشند و موج بسازند و فراتر از موج، قصه بسازند. این قصه مهم که همه ما ایرانیها در این کشاکش بزرگ بینالمللی در کانون خاور میانه همه همسرنوشتیم. رئیسجمهور، فرماندار، بخشدار و شهروند معموی همه در یک کشتی نشستهایم که اگر اقتدار نداشته باشد، دریای تلاظم همه را میبلعد. آیا این روایت همسرنوشتی دارد شکل میگیرد؟ نه! اصلا انگار عوامل اجرایی هیچ دغدغهای برای افزایش مشارکت ندارند.
صورتبندی دوم به مردم مربوط است. بلوک و اردوگاه منسجمی به نام مردم وجود ندارد. مردم در لایههای مختلف صنوف و اقشار و طبقه پراکندهاند و هر کدام منافعی دارند که ترجیحاتشان متفاوت است. یک نفر در لباس کارگر در مجلس صدای سرمایهدار است. یک نفر در لباس دفاع از مالکیت خصوصی رأی دیگری میدهد. مردمی که دست به انتخاب میزنند به واسطه مهارتهایی رسانه به آنها میبخشد وارد عرصه انتخابات می شوند. این قصهپردازی برای انتخابات یک مهارت و عقلانیت است. اینکه بگوییم: «مردم، این همسرنوشتی مهم است.»
حسین نجفی: ایرانیها در مواجهه با جهان جدید که رهبرانشان را انتخاب میکنند دچار حیرتزدگی شدند و سویههای عاطفی در این انتخاب در هر دورهای بسیار پررنگ است؛ یعنی واکنشهای عاطفی به رخدادهای سیاسی در پناه متافیزیک.
در صدا و سیما کسانی هستند که میگویند اگر دوست ندارید از کشور بروید و در همین صدا و سیما کسانی هستند که هنوز جای پایی برای منتقدان باز میکنند. این ما مردم هستیم که در کشاکشها به یک گروه قدرت میبخشیم.
ما میتوانیم از نماینده مجلس بپرسیم برای تورم و اشتغال چه میکنید؟ پاسخ هم معمولا کلیات است. میتوانیم برویم فیلمها و صفحههای نمایندگان مجلس را بررسی کنیم و این پاسخها را ببینیم. اما اگر یک نفر از نمایندهای بپرسد «در شرایط آتی کشور اگر فروش نفت پایین آمد چه منابعی را برای تأمین بودجههای مورد نیاز شهر من، روستای من، استان من و کشور من مد نظر دارید؟» فقط در صورتی میتواند پاسخ بدهد که تخصص و عقل اقتصادی داشته باشد. من به عقل نماینده رأی میدهم.
باز هم پرسش اینجاست که در سیاست به دنبال تسخیر قلبهاییم یا ستایش مغزها و عقلانیت؟ مردم اینجا مشخص میکنند که فلانی در قلب من جا دارد پس به او رأی میدهم، یا اینکه برنامه درستی دارد و اقتصاد میفهمد.
ایرنا: آقای دلاور، شما در شرایط فعلی موانع مشارکت را چه میبینید و میزان مشارکت انتخاباتی در استان را چطور پیشبینی میکنید؟
دلاور: رأی دادن یک رفتار سیاسی است که ۲ تصمیم میطلبد. یکی تصمیم به مشارکت و دیگری تصمیم به انتخاب. ابتدا باید تصمیم به مشارکت داشته باشیم و بعد به انتخاب برسیم. اگر بخواهیم با عینک تئوری علم سیاست به اینها نگاه کنیم در سه مکتب غربی که چندان با ساختار اجتماعی ما همگون نیست اما میتوان آن را نزدیک کرد، به نظرم در دهه ۶۰ و میانههای دهه ۷۰ رأیدهی بر مبنای ایدئولوژی داشتیم و از دهه ۸۰ و به ویژه دهه ۹۰ از بین متغیرهایی که بر ذهن فرد برای مشارکت انتخاباتی تاثیر میگذارد عوامل اقتصادی پررنگ شد. از منظر جامعهشناسی سیاسی بحث تغییر ارزشها در جامعه ایران دیده میشود. یعنی افراد دوست دارند ماشین و خانه و شغل خوب و در یک کلام رفاه داشته باشند. اینها سبب میشود که سیاستمداران را اقتصادی ببینند.
به جز عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی، روانی و اجتماعی را هم داریم. اما عوامل اقتصادی در شرایط کنونی یک عامل اصلی است که مانع مشارکت به شمار میآید. عملکرد دولتها در ادوار مختلف و نه فقط در این مقطع، رأیدهنده را به این نتیجه رسانده که پس دلیل رأی دادن من چیست؟
به نظرم این دوره از انتخابات یک شکل خاصی دارد. نخستین بار است که یک خلاء گفتمانی داریم. هم در شهرهای بزرگی مثل تهران و هم در شهرهای کوچکی مثل نور دیگر بحث اصولگرا و اصلاحطلب را نمیبینیم. یعنی از این مرحله عبور کردند و برایشان اهمیتی ندارد. در چنین فضایی شخصیتمحوری شکل میگیرد و بر مبنای علاقه به افراد رأی داده میشود. بنابراین عقلانیت ضعیف میشود. این روند زمینه را برای ورود افراد با کیفیت پایین به مجلس فراهم میکند.
با توجه به اینکه نرخ مشارکت نامزدها و داوطلبان در مازندران ۷۵ درصد افزایش داشت، حاکمیت با این دید آمد که از هر قبیله و دهستان نامزد بفرستم تا مشارکت افزایش یابد. اگر چنین نگرشی وجود داشته باشد مقطعی است. به نظرم دایره مشارکت در مازندران امسال حدود ۴۵ درصد باشد.
ایرنا: آقای نجفی، با توجه به اینکه ما در مورد یک جامعه سنتی با سویههای عاطفی برجسته صحبت میکنیم، روی همین ظرفیت سویههای عاطفی که از قضا مورد تایید نیست باید مانور دهیم یا راهبرد دیگری باید داشته باشیم؟
نجفی: بیمها و امیدها، مساله این است. آیا ما برای اینکه به نتیجهای برسیم به همان چرخه عاطفه تکیه کنیم یا عقلانیت؟ اگر در ماجرای سد فینسک رسانهها وارد عمل نمیشدند باز هم مدیران و نمایندگان استان اینقدر پیگیر میشدند؟ چه باعث شد نمایندگان نتوانند بیتفاوت باشند؟ صدای مطالبه مردم. حزب؟ نه! چهرهها، سلبریتیها و اینفلوئنسرها.
ما درگیر منازعاتی خواهیم بود که باید در تهران صدای مؤثر داشته باشیم. اینکه به مردم بگوییم انتقال آب اقتصاد و سرزمین و آینده فرزندان ما را تهدید میکند. یعنی قصههایی که مردم را به یک همسرنوشتی و انسجام میرساند. به این نکته که ما باید انتخاب قوی داشته باشیم. این همه مازندران را در برمیگیرد.
اتفاقا اکنون و در این دوره فضا فراهم است. شاید اگر این موج بازگشتها در تایید صلاحیت نامزدها صورت نمیگرفت این تصور ایجاد میشد که همه را کنار زدند تا افراد مشخصی بالا بیایند. اما الان تنوع بیشتر شد. یعنی یک گام از یک پازل و قصه کلان شکل گرفت. گام بعدی مدیران ارشد استان و فرمانداران هستند. به مردم بگویند من مدیر دولتیام، نمیتوانم صدای فراتر از دولت باشم. اما نماینده میتواند چنین نقشی داشته باشد. پس صدای مؤثر مردم در تهران سرنوشت شما را در قبال ماجرایی مانند سد فینسک مشخص میکند.
حسین نجفی: وقتی از مجلس چهارم شعارهای نامزدها تغییر کرد و از شکل ایدئولوژیک وارد عرصه اقتصادی و اجتماعی شد، یعنی مردم نماینده را به این سمت هدایت کردند که مسیرش را تغییر دهد و به توسعه بیاندیشد.
ما به چنین روایتهایی نیاز داریم که باعث میشود مردم در سیاست خودشان را بخشی از یک قصه ببینند. وقتی در تونس یک افسر خانم زیر گوش محمد بوعزیزی زد و او پس از پیگیری به نتیجهای نرسید و خودسوزی کرد، روایت مردسالانهای نساختند که یک زن یک مرد را زد. روایت این بود که این سیلی حکومت به گوش محرومان بود. این قصه باعث شد بلاگرها و سلبریتیها و هنرمندان قصه ساختند و یک قصه بزرگ ملی شکل گرفت و انقلاب تونس رقم خورد.
نقش قصه و روایت در کنشگری بسیار مهم است. باید بگوییم که ما در دل آتش خاورمیانه برای قدرت و انجسام بیشتر باید در انتخابات حضور پیدا کنیم. انتخاب کنید بین کسانی که هنوز بر طلب جنگ میکوبند و کسانی که عاقلانه تصمیم میگیرند. من بین سردار حاجیزاده و روحانی بنفشی که یک مدت لباس رنگی میپوشید و آواز میخواند، سردار حاجیزاده را انتخاب میکنم. من آن عقل را ستایش میکنم که کشور را به مسیر یک جنگ تمام عیار نبرد. اما مردم سکوت شما، بیتفاوتی یا رأی ندادن شما باعث میشود یک اقلیت پرصدا در مسند تصمیمسازی بنشینند.
ایرنا: آقای دلاور، فضای انتخاباتی پیش رو را چطور پیشبینی مینید و به نظر شما برای افزایش مشارکت چه باید کرد؟
دلاور: وضعیت نماینده در شهرهای کوچک با نمایندگان شهرهای بزرگ فرق دارد. در شهرهای کوچک از نماینده پل و جاده و وام و اشتغال میخواهند. یعنی یک تنه بار یک حزب را به دوش میکشد. خلاء حزب که باید بین دولت و مردم وجود داشته باشد دارد هم به دولت به معنای کلان ضربه میزند و هم جامعه. تضاد تاریخی دولت و ملت در ایران همچنان در این فرآینده فربهتر میشود.
احزاب نه به شکلی که وزارت کشور میگوید بیش از ۲۰۰ حزب داریم، بلکه احزابی که با بدنه جامعه ارتباط واقعی داشته باشد و خواستهها را وارد سیستم کند میتواند در یک فرآیند منجر به مشارکت بیشتر شود.
اشارهای به اولویتهای مجلس دوازدهم هم داشته باشم. ما پس از انقلاب نخبگان تصادفی داشتیم که وارد مجلس شده بودند. افرادی که زیر دیپلم سواد داشتند و سالها نماینده مجلس بودند. این امر آسیبهایی را به مجلس وارد کرد. با این نگاه معتقدم در درجه نخست نمایندگان باید نگاه بینالمللی هم داشته باشند. بدانند منطقه چه تنشهایی دارد تا بتوانند به دولت در ریلگذاری کمک کنند.
ابوذر دلاور: خلاء حزب که باید بین دولت و مردم وجود داشته باشد دارد هم به دولت به معنای کلان ضربه میزند و هم جامعه.
مهمترین کاری که نماینده مجلس در مجلس دوازدهم باید پیگیری کند رفع تحریمهاست. میدانیم که بیش از یک دهه طول میکشد تا در رفع تحریمها به نتیجهای برسیم و شاهد گشایشی باشیم. اما میتواند در جامعه امید ایجاد کند.
بالاخره همه ما باید محوری به نام ایران را مد نظرمان قرار دهیم. ما در طول تاریخ از تنشها و آشوبها سود نبردیم. نیاز داریم در فضای آرام مشکلاتمان را حل کنیم.
ایرنا: آقای ابراهیمی، در آستانه انتخاباتی قرار داریم که به اعتقاد برخیها از جریان اصلاحطلبی به آن نامزد شاخصی راه نیافت. به عنوان یک اصلاحطلب نظرتان از این منظر درباره مشارکت انتخاباتی چیست؟
ابراهیمی سوته: بیتعارف باید با مردم حرف بزنیم. وقتی خود رهبری به صراحت تاکید میفرمایند انتخابات جلوی دیکتاتوری را میگیرد، یعنی این خطر را احساس کردند. من فکر میکنم از همه ظرفیتهای صندوق باید استفاده کرد. زیرا به فرمایش رهبری انتخابات جلوی دیکتاتوری، هرج و مرج و ناامنی را میگیرد.
درباره صلاحیتها هم به نظرم هر حرف و نظری وجود داشت باید الان کنار گذاشته شود. من هم به عنوان یک عنصر حزبی بحثها و نقدهایی به روند بررسی صلاحیتها دارم. اما سکوت و سکون به منزله تایید رویه فعلی است. مردم نسبت به وضعیت فعلی منتقد و معترض هستند. اگر سکوت کنیم به منزله تایید وضع کنونی است.
معتقدم مسیر را باید از حداقل روزنههایی که وجود دارد عوض کنیم. بگردیم و افرادی که نگاه ملی دارند، جسور هستند، صدای مردم هستند و میتوانند در بدنه حاکمیت نقد عاقلانه و منطقی کنند را بیابیم. کسانی باید به مجلس بروند که چالشهای منطقهای و ملی را حل کنند. چالشهای منطقهای ما مشهود است و چالشهای ملی ما تحریمهایی است که به سیاستهای ما برمیگردد.
تاکید میکنم اصلاحات نه به معنای اصلاحات مصطلح واژگان حزبی و سیاسی اصلاحطلبان، اصلاح ساختار، اصلاح سیاستها و اصلاح رویههای حکمرانی مورد توجه مسئولان کشور باشد. خود زعمای سه قوه باید کاری کنند که مردم امیدوار و دلگرم شوند که ارادهای در بدنه حکمرانی کشور وجود دارد تا مسیر جدیدی که منتج به آرامش و رفاه و شکستن تحریمها شود شکل بگیرد.
ایرنا: آقای نجفی، لازمه افزایش مشارکت شکلگیری اعتمادی دوسویه بین مردم و مسئولان است. برای این امر چه باید کرد؟
نجفی: من ناامید نیستم. بازیگر سیاسی در بحران خودش را نشان میدهد. سیاست یعنی توان در منازعه. در شرایط عادی همه ادعای ناخدایی کشتی دارند. وگرنه تحریم انتخابات و ادهای روشنفکری که دردی از ما کم نمیکند.
ما در یک فضایی از رمانتیسیزم سیاسی قرار داریم که مردم ما به سویههای تراژیک و عاطفی در سیاست علاقه دارند. اما همیشه رگههایی از عقلانیت در نخبگان وجود داشت. ما هستیم که این عقلانیت را پررنگ یا کمرنگ میکنیم.
نکته دوم بازی شرافتمندانه نخبگان است. اینکه اگر فلان اصولگرا هم پیشران دموکراسی شد تقویتش کنند. صدای دموکراسی صداقت میطلبد، نه صرفا اینکه یارگیری کنیم تا سبد رأی رقیب بزرگتر نشود.
نکته بعد اینکه مردم بیتاثیر نبودند و باز هم میتوانند اثرگذار باشند و به صدای نماینده رنگ بدهند. وقتی از مجلس چهارم شعارهای نامزدها تغییر کرد و از شکل ایدئولوژیک وارد عرصه اقتصادی و اجتماعی شد، یعنی مردم نماینده را به این سمت هدایت کردند که مسیرش را تغییر دهد و به توسعه بیاندیشد.
ما جهان را آنگونه نمیبینیم که هست، آنطور میبینیم که هستیم. این یعنی رسانه و روایت. باید به مردم بگوییم قصهای هست که شما بازیگر آن هستید و قصه با بازی شما قصه میشود.
نظر شما