به گزارش ایرنا، بررسیها و مشاهدات میدانی از مسافرپذیری رامسر در نیمه نخست تعطیلات نوروز ۱۴۰۳ نشان میدهد که گردشگرپذیرترین شهر مازندران این مدت را در مقایسه با سال گذشته با کاهشِ محسوس حضور مسافر آغازکرد.
هرچند صحتِ این ماجرا را میتوان از حال و هوای کمرمق اماکن گردشگری و خیابانهایی که جنب و جوش و ترافیک سابق را نداشتند دریافت کرد، اما مقایسه آماری نیز تا حد زیادی صحت این ادعا را تایید میکند. بر اساس اعلام منابع رسمی رامسر روزهای منتهی به نوروز سال گذشته یعنی از ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ تا اول فرودین ۱۴۰۲ آمار ۳۰۰ هزار نفر-شب اقامت را ثبت کرد و در سوم فرودین ۱۴۰۲ ظرفیت اقامتگاههایش تکمیل شد. در حالی که در بازه زمانی مشابه امسال، یعنی از ۲۴ اسفند ۱۴۰۲ تا ۲ فرودین ۱۴۰۳ فقط ۱۴۰ هزار نفرشب اقامت در این شهرستان به ثبت رسیده که از کاهش بیش از ۵۰ درصدی حضور مسافر در رامسر حکایت دارد.
اگرچه حضور مسافران از روزهای دوم و سوم فروردین روند افزایشی به خود گرفت، اما کارشناسان حوزه گردشگری این تغییرات در مسافرپذیری به ویژه در زمان طلایی سفر را معنادار و زنگ خطری برای این شهر گردشگرپذیر توصیف میکنند.
بدون شک عوامل متعدد با شدت و ضعف متفاوت در بروز این وضعیت نقش دارند. از تقارن ماه مبارک رمضان با تعطیلات نوروز و سردی هوا و هشدارهای هواشناسی پیرامون وقوع سیل در مازندران تا ترافیک سنگین در ورودیهای استان یا مشکلات اقتصادی و معیشتی و هزینههای بالای سفر در غرب مازندران همگی سهمی در میزان کاهش حضور مسافر دارند.
با این وجود کارشناسان در کنار تاثیر موارد فوق، ضعف در برنامهریزی برای گردشگرانی که این روزها به دنبال کسب تجربههای نو هستند و جذابیتهای مقصد برای آنها تکراری شده را عامل پررنگتری نسبت به سایر عوامل معرفی میکنند و نسبت به کاهش معنادار مسافرپذیری در این شهرستان آن هم در زمان طلایی سفر هشدار میدهند و این وضعیت را زنگ خطری برای این شهر با اقتصاد گردشگری میدانند.
فارغ از اظهارنظر کارشناسان، حدود ۶۰ درصد از کاربران فضای مجازی با یک جامعه آماری حدود ۱۵۰۰ نفر نیز در پاسخ به دلایل کاهش حضور مسافر بالا بودن هزینه سفر در رامسر و غرب مازندران را عامل بروز این وضعیت معرفی میکنند.
گردشگری کلیشه شده رامسر
یک دانشآموخته مقطع دکتری رشته گردشگری در تشریح عوامل موثر بر کاهش معنادار حضور مسافر و گردشگر در رامسر نسبت به سال گذشته میگوید: هرچند که مشکلات اقتصادی، تقارن نوروز با ماه مبارک رمضان و از سوی دیگر رشد مقاصد جدید گردشگری در سواحل جنوب و غرب کشور را میتوان عوامل بیرونی موثر بر کاهش حجم حضور مسافر در نظر گرفت، اما معتقدم برای شهری مانند رامسر که چشم و چراغ گردشگری نوار ساحلی خزر محسوب میشود این عوامل میبایست دارای کمترین تاثیر باشد.
به گفته محمد امینجعفری اگرچه موارد گفته شده به عنوان عوامل بیرونی تاثیرگذار هستند، اما اتفاقا درست در چنین شرایطی است که تفاوت و تمایز مقاصدی که برای سفر و چالشهای احتمالی آن برنامهریزی و سناریو دارند مشخص میشود.
ضعف سیستمی مدیریت مقصد گردشگری
امینجعفری ضعف برنامهریزی و نبود آمادگی اصولی و هدفمند از سوی متولیان این بخش نظیر مدیریت شهری و میراث فرهنگی و گردشگری را عامل پررنگِ کاهش حضور مسافر در رامسر توصیف میکند و میافزاید: متولیان بخش گردشگری باید به طور مشخص پاسخ دهند که چه برنامهریزی ویژهای برای میزبانی و بهرهوری اقتصادی از گردشگران ارائه دادند؟ برای چه نوع از گردشگری و چه طیفی از گردشگران هدفگذاری انجام شده و چه رده سنی، اجتماعی و فرهنگی از گردشگران در این برنامهریزی مورد توجه قرار گرفتهاند؟
این فعال بخش گردشگری با بیان اینکه برنامهریزی گردشگری در رامسر به رنگآمیزی جدولها، چند سطل زباله و تعدادی اِلمان سال نو خلاصه میشود و برنامهریزی شاخص و تاثیرگذاری برای جذب گردشگر وجود ندارد اظهارمیکند: برنامهریزی هدفمند بهگونهای است که تجربه خوب و متفاوت برای طیفهای مختلف از گردشگران را خلق کند. فارغ از اینکه رامسر به عنوان یک برند گردشگری شمال کشور میبایست نسبت به چالوس، نوشهر و تنکابن وسایر نقاط غربی کشور کمترین میزان اثرپذیری از بحرانهای ناشی از عوامل خارجی را داشته باشد.
امینجعفری خاطرنشان میکند: میتوان با مدیریت درست، عوامل بیرونی مؤثر بر کاهش حضور مسافر را تعدیل کرد.
متولیان امر باید این پرسش را مد نظر قرار دهند که اگر یک گردشگر بخواهد مقصدی را در شمال انتخاب کند کدام شهر را بر اساس چه مولفههایی انتخاب میکند؟ آیا نسبت به سالهای گذشته ویژگیهای متمایزی برای خلق تجربه جدید ایجاد کردیم؟ برای خلق تجربه و ارزش افزوده جدید در رامسر چه اقداماتی انجام شده است!؟ با توجه به تقارن ماه مبارک رمضان آیا امکان طراحی و برگزاری رویدادهایی مرتبط وجود نداشت؟ یا اینکه صرفا اقدامات روتین گذشته در حال تکرار است؟ آیا برنامهریزی و حتی انگیزه لازم برای چنین اتفاقهایی وجود دارد؟ پاسخ تمام این پرسشها زمانی مشخص میشود که میبینیم گردشگری به طور معمول برای متولیان سوژهای تزئینی بدون اقدام عملی است که پیامدهای منفی آن به این شکل بروز میکند.
به گفته جعفری ضعف در زیرساخت و نبود برنامهریزی برای بهرهمندی از اقتصاد گردشگری تا جایی پیش رفته که تصور میشود مسوولان از حضور نیافتن مسافران در استان رضایت دارند. از سوی دیگر چون سیستم دچار ناکارآمدی است مشکلات موجود با تغییر یک فرد یا یک مدیر در یک نهاد برطرف نمیشود.
او جزیرهای عمل کردن را ویژگی سیستمهای معیوب عنوان میکند و میگوید: برای مثال اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برنامهریزی و بودجه قابلتوجه و قدرت اجرایی خاصی برای اجرای طرحهای گردشگری ندارد و شهرداریها نیز جذب سرمایهگذار، نوسازی معابر و میادین را مترادف برنامهریزی برای گردشگری میدانند.
بنابراین تا زمانیکه سیستم و چرخه مدیریت مقصد گردشگری ناکارآمد و گردشگری موضوعی تزیینی برای مسوولان بهشمار میرود تغییر محسوس و معناداری هم در این حوزه رخ نخواهد داد.
گردشگری رامسر روی دورِ تکرار
بلوار معلم، چند پلاژ ساحلی، موزه، هتل قدیم، تلهکابین و چند جاذبه تاریخی و طبیعی رامسر شاید برای مسافران همچنان جذابیتهایی داشته باشند، اما برای گردشگریِ تجربهگرا که این روزها رواج یافته قطعا کافی نیستند. به عبارتی دیگرگردشگری در رامسر تا حدودی رنگ و بوی تکرار به خود گرفته است.
سینا طالبزاده دانشآموخته رشته گردشگری و فعال در این صنعت نیز معتقد است که رامسر به دلایل گوناگون در مرحله اشباع خدمات و جاذبههای گردشگری قرار گرفته و چند سالی است که از نظر گردشگری در شیب نزولی است.
به این معنی که کاهش حضور مسافر تقریبا از ۲ سال پیش آغاز شده و میتوان گفت اثرات قابل لمس آن در نوروز امسال برای عموم مردم هم نمایان شد.
او مدیریت درست گردشگری را بهرهمندی بخش تصمیمگیر ظرفیتها و پتانسیلهای منابع انسانی متخصص که همواره در حال ایدهپردازی، آسیبشناسی، مطالعه آماری و بررسی بازخوردهای مخاطبین هستند توصیف میکند و میافزاید: در رامسر عملا تعریفی تحت عنوان مدیریت گردشگری وجود ندارد. زیرا در وهله نخست نخبگان حوزه گردشگری شهر در هیچ یک از تصمیمگیریهای مرتبط حضور ندارند. در حالی که بسیاری از شهرهای مازندران برای جذب گردشگر بیشتر و بهره اقتصادی، از نیروهای متخصص و مشاورههای آنها در مسیر رشد گردشگری شهرشان استفاده میکنند.
این مدرس رسمی وزارت گردشگری میافزاید: رامسر در حالی وابسته به اقتصاد گردشگری است که در هیچ یک از نهادهای متولی این امر نظیر شهرداری و فرمانداری از مشاوران متخصص گردشگری بهرهای گرفته نمیشود.
مدیرعامل شرکت گردشگری و هتلداری دیارا نبود شناخت درست از گردشگری از سوی متولیان این بخش را عامل این وضعیت بیان میکند و میگوید: طی سالیان اخیر حضور مسافر در رامسر به واسطه جاذبههای طبیعی بود، نه عملکرد مدیریتی. یعنی گردشگران به صورت خودجوش وارد شهر شدند. اما مدیران به اشتباه این استقبال را نتیجه عملکرد خود میدانند.
طول مدت سفر و توزیع سفر را نادیده نگیریم
در کنار دلایل گفته شده و هشدارهای کارشناسی پیرامون کاهش حضور مسافر و پیامدهای آن، روایت دیگری هم مطرح است؛ یعنی سیاستهای وزارت میراث فرهنگی پیرامون توزیع صحیح سفر به تمام نقاط کشور یا طول مدت تعطیلات که در کنار سایر عوامل بر تغییر زمان سفر یا کاهش حضور مسافر در زمان طلایی سفر اثر گذاشته است.
رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی رامسر افزایش طول مدت تعطیلات و در پیش بودن تعطیلات عیدفطر را در کنار سایر عوامل گفته شده بر کاهش حضور مسافران در رامسر طی نیمه نخست تعطیلات نوروزی تاثیرگذار میداند و میگوید: این وضعیت موجب یک نوع برنامهریزی متفاوت شده و توزیع سفر را در پی داشته است.
نادر سحرخیز اظهار میکند: آمار اقامت گردشگر در رامسر تا پنجم فروردین ماه به ۶۰۰ هزار نفر رسید که نشان میدهد تا پایان فروردین این رقم نزدیک به یک میلیون اقامت خواهد رسید و تا ۲۴ فروردین این آمار شاید از سال گذشته هم بیشتر باشد.
وی انتقاد کارشناسان نسبت به نبود تجربههای جدید در حوزه گردشگری را وضعیت کلی گردشگری کشور و نه تنها رامسر توصیف میکند و میافزاید: به طور حتم خلق تجربههای جدید استقبال و جذب گردشگر را به همراه دارد، اما رامسر به واسطه جاذبههای شناخته شده بخش زیادی از گردشگران را به طور طبیعی جذب میکند. ضمن اینکه برخی جاذبههای گردشگری رامسر هنوز برای بومیان منطقه ناشناخته باقی مانده و باید با برنامهریزی برای معرفی آنها گامهایی برداشته شود.
رامسر طرح جامع ویژه گردشگری ندارد
شهرداریها هم یکی از ارکان اصلی توسعه گردشگری در شهرها هستند. حالا اگر این نهاد را در شهری مانند رامسر در نظر بگیریم این جایگاه بیشتر خودنمایی میکند. چراکه نقش مهم و پررنگ شهرداریها در توسعه گردشگری بسیار پررنگ و غیرقابل انکار است که در نهایت به حفظ میراث تاریخی و ظرفیتهای گردشگری و ایجاد درآمد پایدار برای مردم و مدیریت شهری میانجامد.
شهردار رامسر در همین ارتباط با اشاره به ویژگیهای شاخص رامسر در جذب گردشگر میگوید: رامسر با عناصر و فضاهایی شهری شامل هتلها، باغ ۳۳ هکتاری، بلوار و فضاهایی ساحلی که هسته مرکزی گردشگری شهر را تشکیل میدهد شناخته میشود. در حالی که طی سالهای اخیر فارغ از این موارد و تلهکابین رامسر زیرساخت شاخص دیگری که تجربه جدیدی برای گردشگر به همراه داشته باشد ایجاد نشد.
علی امینیشاد در پاسخ به موضوع مطرح شده پیرامون ضعف سیستمی برنامهریزی پیرامون گردشگری تصریح میکند: معتقدم برخی تصمیمگیریها برای شهرها که از سوی فرمانداریها اعمال میشود مدیریت شهر را دچار چالش میکند. زیرا تفاوت زیادی بین مدیریت و اداره کردن شهر وجود دارد. شهرها باید به معنای واقعی از سوی شهرداری اداره و مدیریت شوند.
وی نبود طرح جامع ویژه گردشگری را از چالشهای عمده بخش گردشگری رامسر معرفی میکند و خاطرنشان میکند: نقش وزارت میراث فرهنگی برای شهرهای گردشگری نظیر رامسر مشخص نیست. وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی چه اقداماتی برای پررنگ شدن این نقش به ویژه در بخش سرمایهگذاری انجام داده است؟ البته مکاتبات زیادی پیرامون این موضوع با وزارت میراث فرهنگی انجام شد. به طور مشخص طرح جامع و تفصیلی رامسر بباید متفاوت از سایر شهرها باشد. در حالی که اینطور نبوده و با سایر شهرها یکسان است.
امینیشاد با بیان اینکه رامسر با برنامهریزی و نقش محوری وزارت میراث فرهنگی باید به سمت حضور جمعیت و نه هجوم جمعیت حرکت کند، میافزاید: معتقدم مدیریت شهرها میبابیست آگاهانه، رقابتپذیر و رقابتجو باشد و در این راستا دولت و در بخشی هم شهرداریها باید در امور زیربنایی سرمایهگذاری کنند.
وی آغاز عملیات اجرایی برای پیادهراه ساحلی رامسر و تبدیل رودخانه صفارود به مقصد گردشگری را از جمله اقدامات شهرداری پیرامون خلق تجربه جدید و خروج از تکقطبی بودن جاذبههای گردشگری و کلیشه شدن آن برشمرد و برگزاری همایش سرمایهگذاری، اطلس کودک و نوجوان، رویدادهای ورزشی بینالمللی، گردشگری سلامت، گردشگری ورزشی و طبیعتگردی را نیز از رویکردهای این نهاد برای جذب و افزایش نرخ اقامت گردشگر در رامسر معرفی کرد.
بررسیهای این گزارش و اظهارنظرهای کارشناسی پیرامون کاهش روند مسافرپذیری در شهری نظیر رامسر با وجود جذابیتهای طبیعی و تاریخی متنوع نشان میدهد که میبایست این تغییرات در کاهش حضور مسافر را زنگ خطر جدی تلقی و برای آینده برنامهریزی کرد. چالشی که بخشی از آن به ضعف سیستم برنامهریزی گردشگری در سطح کلان کشور بازمیگردد و بخشی را هم میتوان به تصمیمها پیرامون خلاقیت و رویکردهای مدیریت شهری برای ایجاد زیرساختهایی که به تجربه نو برای مسافر میانجامد، جستوجو کرد. چراکه شهرها به مثابه موجودی زنده عمل میکنند که هرگونه تصمیم درست یا غلط در مدیریت آنها میتواند در جذب مسافر و یا هدایت آنها به مقاصد جایگزین تاثیرگذار باشد. برنامهریزی و ایجاد زیرساخت برای گردشگر تجربهگرای امروز اگرچه هزینه در پی دارد اما به مرور به درآمد پایدار و رونق اقتصادی و نوعی سرمایهگذاری تبدیل میشود.