تهران- ایرنا-خلبان شهید «عباس دوران» در طول جنگ بیش از ۱۲۰ عملیات و پرواز برون‌مرزی انجام داد. همرزمانش می‌گویند: عباس بارها اعلام کرده بود که اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال درآورده و بر سر دشمن فرود می‌آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد.

به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت ایرنا، عباس دوران ۲۰ مهر سال ۱۳۲۹ در شهرستان شیراز دیده به جهان گشود، در سال ۱۳۴۹ به دانشکده خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذراندن دوران مقدماتی پرواز در ایران، در سال ۱۳۵۱ برای تکمیل دوره خلبانی «لکلند» دوره تکمیلی زبان انگلیسی را طی کرد و سپس در پایگاه «کلمبوس» در ایالت «می سی سی پی» موفق به آموختن فن خلبانی و پرواز با هواپیماهای بونانزا، تی ۴۱ و تی ۳۷ شد. او پس از موفقیت در دریافت نشان خلبانی در سال ۱۳۵۲ به ایران بازگشت و به عنوان خلبان هواپیمایی اف چهار، ابتدا در پایگاه یکم شکاری و سپس در پایگاه سوم شکاری مشغول انجام وظیفه شد.

عملیات مروارید

عباس در جریان جنگ تحمیلی رشادت های بسیاری از خود نشان داد که یکی از مهمترین آنها در هفتم آذر ۱۳۵۹ در عملیات مروارید بود؛ عملیاتی که از طرف نیروی هوایی و نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی شده بود. آنها از پایگاه هوایی بوشهر بلند شدند و در همان دقایق اولیه پنج فروند ناوچه عراقی را که از اسکله های نفتی الاُمیّه و البکر در شمال خلیج فارس محافظت می کردند، با موشک هدف قرار دادند.

خود او در یادداشت هایش در خصوص این عملیات نوشت: بعد از نشستن در مینی بوس حامل بچه های خلبان و در مسیر گردان پرواز، بحث سر زدن ناوچه ها و انهدام آن ها بود. من گفتم همین الان تا آن ها دور نشده اند، حاضرم پرواز کنم و خلعتبری هم حاضر شد.بدون اینکه به فرمانده عملیات یا پست فرماندهی اطلاع دهیم، هواپیمای رزرو پرواز قبلی را برداشته و بلند شدیم. زیرا انجام هماهنگی ها وقت گیر بود و امکان داشت، ناوچه ها تغییر موقعیت دهند. سه فروند ناوچه عراقی از هم جدا شده بودند. یکی زیر اسکله البکر پناه گرفته بود و یکی دیگر در حال فرار بود. مسیر رفتن را از ارتفاع پست رفتیم. بلافاصله یکی از آنها را که در حال فرار بود با دو موشک منهدم کردم و بعد منطقه را گشتم. از سومی هیچ خبری نبود. بنابراین رفتم سراغ آن یکی که زیر اسکله بود و یک موشک رها کردم که درست به عقب آن اصابت کرد. بعد دوباره رفتم دیدم که کاملا منهدم نشده و موشک باقی مانده را به آن زدم و ایستادم و نتیجه کار را دیدم. از ۶ ناوچه عراقی پنج ناوچه منهدم شد.

یورش به پالایشگاه الدوره بغداد

دوران، سحرگاه ۳۰ تیر سال ۱۳۶۱ که در سن ۳۲ سالگی فرماندهی دسته پرواز را به عهده داشت، به قصد ضربه زدن به شبکه دفاعی و امنیتی نفوذناپذیر مورد ادعای صدام، با پنج نفر از زبده‌ترین خلبان نیروی هوایی در حالی که هنوز خورشید طلوع نکرده بود، به پالایشگاه الدوره یورش بردند و چندین تُن بمب هواپیماهای خود را بر قلب دشمن بعثی ریختند و پس از نمایش قدرت و شکستن دیوار صوتی در آسمان بغداد، هنگام بازگشت، هواپیمای دوران مورد اصابت موشک دشمن واقع شد. او اگر چه اجازه ترک هواپیما را به همرزم خلبانش، ستوان‌یکم منصور کاظمیان در عقب کابین داد اما خود با وجود این که می‌توانست با استفاده از چتر نجات سالم فرود آید، صاعقه‌وار خود و هواپیمایش را بر متجاوزان کوبید و بدین ترتیب مانع از برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها به ریاست صدام در بغداد شد.

شهادت قهرمانانه

صدام برای سر عباس دوران جایزه تعیین کرده بود. او پس از بمباران پالایشگاه بغداد هواپیمای نیمه‌سوخته خود را به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها کوبید و با شهادت خود، مانع از برگزاری این اجلاس در عراق شد.

سرانجام پس از سال ها انتظار در تیرماه ۱۳۸۱، بقایای پیکر شهید خلبان عباس دوران توسط کمیته جستجوی مفقودین به میهن منتقل شد و در پنجم مرداد ۱۳۸۱ طی مراسمی رسمی با حضور مسئولان کشوری و لشکری و خانواده شهید در میدان صبحگاه ستاد نیروی هوایی، بر دوش همرزمان خلبانش تشییع و پیکر مطهر آن شهید تیزپرواز برای خاکسپاری به زادگاهش شیراز منتقل شد.

عباس اسطوره‌ای در تاریخ نبردهای هوایی/ پاره کردن حواله زمین

امیر سرتیپ دوم خلبان حسین خلیلی از پیشکسوتان و یادگاران نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس درباره این شهید نیروی هوایی گفت: عباس، اسطوره‌ای حقیقی در تاریخ نبردهای هوایی بود و به سبب پروازهایش در سه ماه اول جنگ به رکورددار پرواز در نیروی هوایی تبدیل شد و در صحنه دفاع مقدس نیز جاودانه گشت اما چیزی که وی را عباس دوران کرد شخصیت و منش والای او بود.

وی اضافه کرد: شهید دوران به خاطر حماسه‌سازی و دلاوری‌اش ارتقاء درجه گرفت و در یکی از روزهای بهار سال ۱۳۶۰ مدیران شهری تصمیم گرفتند تا در زمان حیاتش خیابانی را به نامش کنند و یک حواله زمین هم به او دادند اما عباس حواله زمین را پاره کرد و گفت «یعنی فکر می‌کنند ما پرواز می‌کنیم و می‌جنگیم تا شجاعت‎‌های ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهند؟» یا وقتی که به او گفتند برای فرماندهی و گرفتن پست و مقام به تهران برو گفت «انتقال به تهران، یعنی مرگ من، چون پشت میزنشینی و دستور دادن برای من مثل مردن است».

خلیلی افزود: اینهاست که از عباس دوران، اسطوره می‌سازد. رهبر معظم انقلاب در تیرماه ۸۳ در خصوص او فرمود «ما در سابقه این پایگاه [پایگاه هوایی شهید نوژه همدان] کسی مثل شهید عباس دوران را داریم که به‌خاطر ایمان، جان خودش را به طور آشکار و صریح بر سر یک هدف گذاشت. اگر ماجرای شهید دوران را در کتاب‌ها خوانده بودیم یا امروز هرکس می‌خواند، احتمال می‌داد که افسانه باشد ولی ما آن را با چشم خودمان دیدیم که اگر ندیده بودیم می‌گفتیم افسانه است؛ اینها شوخی نیست؛ این‌ها عظمت دارد؛ همت انسان‌ها اینجور است و ما بایستی در هر بخشی همت کنیم.