به گزارش خبرنگار معارف ایرنا، هیچکس تصور نمیکرد که امروز چهارشنبه - دوم خرداد- به عنوان روز تعطیل اعلام شود؛ آن هم به خاطر تشییع پیکرهای سوخته رئیسجمهور و وزیر امور خارجه و همراهانی که با رئیسی بودند و بالگردشان هنگام بازگشت از مراسم افتتاح یک سد در مرز آذربایجان شرقی در منطقه ورزقان دچار سانحه شدند و ادامه ماجرا.
از یکشنبه تا امروز فقط چهار روز گذشته ولی برای برخی گویا یک عمر یا چند سال بوده است؛ بسیاری از مردم ایران از همان لحظه مخابره آن خبر شوم از پای تلویزیون بلند نشدند یا دائما اخبار را در کانالهای «رایانه سپهر» (فضای مجازی) و شبکههای اجتماعی دنبال میکردند تا صبح دوشنبه که برای برخی از شب یلدا هم بلندتر بود؛ مادر شهید جواد اخوان میگفت «شب تا صبح عکس فرزند شهیدش را در بغل گرفته و گریه کرده و از خدا خواسته که رئیس جمهور، سالم برگردد»
این مادر شهید حتی نذر کرده بود با شنیدن خبر سلامتی رئیسجمهور، یک دیگ آش در وسط خیابان بپزد ولی امیدوارم امید کسی ناامید نشود؛ همان گونه که این مادر شهید صبح دوشنبه با شنیدن خبر شهادت همه سرنشینان بالگرد، دست و پایش خشک شد؛ شاید حال و روز شما هم در آن شب دست کمی از این مادر شهید نداشت. همین چشم انتظاری و دلواپسی باعث شد تا برخی مداحان و ذاکران گریزی به کربلا بزنند و بگویند روز عاشورا هم امید همه اهل حرم به حضرت اباالفضل (ع) بود.
در مه و بوران چه میکنی؟
مردم ایران با چشمهای اشکبار و دل های نگران در مساجد و منزل و پای تلویزیون دست به دعا برداشتند و بعضی که منطقه سقوط بالگرد را نمی شناختند، پیام دادند «ای مرد، در میانه میدان چه میکنی؟! در لابلای جنگل و باران چه میکنی؟! میز ریاست تو چه کم داشت از رفاه، در ورزقان و در مه و بوران چه میکنی؟!»؛
همان ۱۳ ساعت فاصله بین اعلام خبر و پیدا شدن بالگرد و پیکرهای شهیدان خدمت باعث شد تا برخی از دلسوختگان با دیدن گروههای امدادی از سپاه و ارتش و نیروهای کمکی برای پیدا کردن اثری از رئیس و همراهانش یادی از صحرای کربلا کنند و همچون زینب کبری (س) اینگونه ناله سر دهند «گلی گم کردهام، میجویم او را، به هر گل میرسم، می بویم او را...»
قرار بود دوشنبه -۳۱ شهریور- و آخرین روز از دهه کرامت و سالروز میلاد علی بن موسی الرضا (ع)، همچون سالهای گذشته برنامهها و جشنهای مفصلی در سرتاسر کشور برگزار شود ولی داغ رئیسی که می گفت خادم الرضا را بیشتر می پسندد، حال و روزی برای دوستداران ثامن الحجج (ع) نگذاشت.
امضای امام رئوف پایان ماموریت خادم ملت
سید شهیدان خدمت می گفت «من زندگی ام را مرهون امام رضا (ع) میدانم. معتقد بودم قبل از هر اقدامی خدمت امام رضا (ع) برسم و از ایشان تشکر کنم و مدد بخواهم برای حرکت آینده در جهت خدمت به مردم.» حالا امام رئوف پایان ماموریتش را امضا می کند و رئیسی می تواند خستگی این سال ها را از تن به در کند. مگر رهبر انقلاب نفرمود «رئیسی عزیز، خستگی نمی شناخت»؟ و این را هم گفت که او «برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد».
بازگشت از آخرین سفر استانی
رئیسی هزار و نوزدهمین روز خدمتش را در راه بازگشت از ماموریت به پایان رساند و با استقبالی بینظیر نه بر روی دستان مردم در شهرهای تبریز، قم و تهران که بر قلبهای مردم نشست و فردا هم قرار است در صحن و سرای ثامن الائمه (ع) آرام گیرد؛ خودش هنگام تحویل دادن تولیت آستان قدس رضوی به حجت الاسلام احمد مروی گفته بود که فقط یک درخواست دارد و آن هم این که در جوار امام رضا(ع) دفن شود.
از لحظه ای که پیکر شهدای خدمت وارد تبریز شد، پیام های مردم هم با دیدن تابوت و کفن های آنها آغاز شد. یکی نوشت « بازگشت رئیسجمهور از آخرین سفر استانی» روح الله دهقانی فیروزآبادی، معاون علمی و فناوری رئیسجمهور گفت «امروز پیکر رئیسجمهور شهید از آخرین سفر استانی خود به تهران بازگشته است، خداقوت میگوییم خدمت ایشان و امیدواریم که خداوند متعال اجر همه خستگیها و بیخوابیهایش را در محضر حضرت علیبن موسیالرضا (ع) بدهد.»
برخی هم این شعر را زمزمه یا تصاویری با زیرصدای این شعر منتشر می کردند «خداحافظ ای شعر شبهای روشن، خداحافظ ای قصه عاشقانه، خداحافظ ای آبی روشن عشق، خداحافظ ای عطر شعر شبانه، خداحافظ ای همنشین همیشه، خداحافظ ای داغ بر دل نشسته.
هیاتی ها به استقبال رئیسی رفتند و روز گذشته گروهی از آنان در دانشگاه تهران به عزاداری پرداختند و به سمت نهاد ریاست جمهوری دسته های سینهزنی به راه انداختند و با این شعر به سینه می زدند که «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد؛ سقای حسین سید و سالار نیامد.»
دسته گلی برای رئیس جمهور شهید
حال و هوای مردم تبریز و قم در استقبال از گل های پرپر شده خدمت، هر آزاده ای را به گریه می انداخت. مردم در قم با فریادهای یا حسین، پیکر سید شهیدان خدمت و همراهانش را به دور ضریح حضرت معصومه (س) طواف دادند. چه رمز و رازی در این زیارت است که کنار هم گذاشتن برخی تصاویر، انسان را به یاد حاج قاسم سلیمانی می اندازد که او هم همچون رئیسی یکی دو هفته بعد از زیارت حرم دختر موسی بن جعفر به آرزویش رسید.
یکی از کسانی که به تشییع پیکرهای خادمان ملت آمده بود، همان دختر بچه قمی بود که می خواست در سفر قبلی رئیسی به شهر قم، دسته گلی به رئیس جمهور بدهد ولی راهش نمی دادند و این دختر گریه می کرد و اشک می ریخت تا این که رئیسی خواست خودرو را نگه دارند و دست نوازش بر سرش کشید و دسته گل را از او گرفت. حالا همان دختر بچه که با سر کردن چادر مشکی مثل یک خانم به نظر می رسید، در تشییع رئیسی حاضر شد و دسته گلش را بر روی تابوت رئیس جمهور قرار داد.
بسیاری از مردمی که خود را مدیون رئیسی میدانستند به هر شکلی که بود، خود را به مراسم تبریز یا قم یا تهران رساندند؛ همان رئیس جمهوری که حدود سه سال شبانه روز برای مردم کار کرد و دم نزد. «گفتم خداحافظ ولی در دل چه آهی دارم ای عشق! غیر از تماشای تو در باران چه راهی دارم ای عشق!»
یکی از کسانی که در تبریز به استقبال رئیسی آمد، زهرا عبادی همان دختر ۶ ساله ای بود که در سفر دوم رئیسجمهور به آذربایجانشرقی، به کمک برادرش نامهای برای رئیس جمهور نوشت و درخواست یک چادر نمازِ گلگلی کرده بود و رئیسی یک چادر نماز به همراه هدایایی دیگر به او و برادرش داد. زهرا که هیچ وقت این خاطره شیرین را فراموش نمی کند، گفت که هدایای رئیسجمهور شهید را تا پایان عمر یادگاری نگه میدارد.
غوغا در مصلی
در همین یکی دو روز هزاران پیام و تصویر در حال و هوای عزای سید ابراهیم منتشر شد. یکی از آیتالله رئیسی به عنوان «شهید صف اول» یاد کرد؛ یکی گفت «ما گمشدگان صف آخر بودیم؛ از اول مجلس شهدا را چیدند»، فرزندان شهدا می گفتند که داغ پدر دیدند و مهدی رسولی مداح اهل بیت (ع) امروز در استقبال از پیکر شهید رئیسی در دانشگاه تهران همان نوحه ای را خواند که مورد علاقه او بود؛ «باید رفت؛ باید دنبال پرچمت تا ابد رفت. باید موند؛ باید پای این مکتبت تا ابد موند. یه عده پای حق که میرسه فراری اند» و با اشاره به تابوت رئیسی گفت «یه عده که پای حق که می رسه فدایی اند. چه مکه رفته ها که حاجی هم نمیشوند و چه کربلا نرفتهها که کربلایی اند»
بعضی هم این نوحه را زمزمه می کردند «بلند شو علمدار، علم رو بلند کن، بازم پرچم این حرم را بلند کن، واسه بچههایی که چشم انتظارند، می خوان مثل من سر، رو شونه ات بذارن. صدات رو بلند کن بفهمن که هستی...»
دیشب هم در مصلای امام خمینی(ره) غوغا بود؛ به گونه ای که مصلایی به این بزرگی جوابگوی جمعیت نبود. حاج منصور ارضی در وداع با رئیسی این شعر را برای سید مظلومان خواند «با خستگی، زخم زبان هم می شنیدی. مظلوم تر بودی تو حتی از بهشتی. پای شهادتنامه ات امضای سلطان، آمد به استقبال تو شاه خراسان. پیراهن خدمت برای تو کفن شد، نام تو جاویدان کنار نام ایران.»
امروز هم رهبر انقلاب بر سید شهیدان خدمت و همراهانش نمازگزاردند ولی وقتی به عبارت «اللهم انا لانعلم منهم الا خیرا» رسیدند، بغض های مردم شکسته شد و اشک ها روان. وقتی حضرت آقا برای بار دوم و سوم این عبارت را به کار بردند، صدای ضجه و گریه مردم بیشتر شد. شاید بر غربت و مظلومی سید ابراهیم رئیسی گریه می کردند ولی این جمعیتی که برای شرکت در نماز رئیسی و آخرین وداع با رئیس جمهورشان به دانشگاه تهران آمده بودند، نشان می داد که همچنان پای انقلاب و رهبر خود هستند ولی هر چقدر هم رئیسی مظلوم باشد به مظلومیت سیدالشهدا نمیرسد که عده ای از روستاییان و افراد غریبه پس از سه روز از شهادت امام حسین(ع) به کربلا آمدند و امام سجاد(ع) در به خاک سپردن پدرش یاری کردند.
دوباره سخن از کفن به میان آمد و دیدن سیل جمعیت، یادآور یک مصیبت بود که مداحان اینگونه عرضه می دارند «لایوم کیومک یا اباعبدالله» و وارد روضه قتلگاه و غریبی حسین (ع) می شوند. زبان حال دلسوزان و مداحان با دیدن جمعیت میلیونی مردم به یاد غربت امام حسین (ع) می افتند و میگویند «ای کاش این مردم در روز عاشورا بودند و پیکر عزیز فاطمه را دفن می کردند و اجازه نمی دادند زیر آفتاب سوزان کربلا...». برخی هم می گویند «این همه مردم به عشق رئیسی ساعت ها زیر آفتاب پیکر خادمان ملت را بدرقه می کنند ولی جسم پاره پاره اباعبدالله (ع) سه شب و دو روز در بیابان کربلا...»
ای خادمالرضا به رضا میسپارمت
مردم تهران تا ساعتها زیر آفتاب به دنبال تابوت سید محرومان و خادمان ملت بودند و او را بدرقه میکردند و می گفتند: ای خادمالرضا به رضا میسپارمت، با چشمِ تر به موج دعا میسپارمت... از شانه مشوش مِه سر بلند کن، گمگشتهام! به راهنما میسپارمت، دلها پر است از ضربان حضور تو، «ای غایب از نظر به خدا میسپارمت» مردم، رئیسی را بدرقه کردند تا فردا هم در بیرجند و مشهد، عاشورایی دیگر بر پا کنند و رئیس جمهور شهید و همراهانش را برای آخرین بار همراهی کنند تا رئیسی به تنها خواسته خود یعنی آرام گرفتن در کنار امام رئوف برسد. «عاش سعیدا و مات سعیدا»
آیتالله سیدابراهیم رئیسی خادمالرضا (ع) و هشتمین رئیس جمهوری اسلامی ایران که عصر یکشنبه -۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳- در مسیر بازگشت از مراسم افتتاح سد قیز قلعهسی به سمت شهر تبریز، در منطقه ورزقان استان آذربایجان شرقی دچار سانحه هوایی شد و به همراه تمام همراهان، همزمان با شب ولادت امام رئوف علی ابن موسی الرضا (ع) به مقام رفیع شهادت نایل آمد.
حجتالاسلام سیدمحمدعلی آلهاشم، نماینده ولیفقیه و امام جمعه تبریز، حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، مالک رحمتی استاندار آذربایجان شرقی، سردار سیدمهدی موسوی فرمانده یگان حفاظت رئیسجمهور و تعدادی از محافظان و خدمه بالگرد، از سرنشینان بالگرد حامل رئیسجمهوری بودند.
مراسم تشییع پیکر شهید رئیسی و همراهان شهیدشان روز سه شنبه -اول خرداد- در تبریز و قم و روز چهارشنبه -دوم خرداد- در تهران برگزار شد و آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب بر پیکر این شهیدان خدمت نماز خواندند؛ تشییع پیکر این شهدای والامقام در ادامه روز پنجشنبه -سوم خرداد- در بیرجند و مشهد برگزار خواهد شد؛ قرار است پیکر شهید رئیسی در حرم مقدس امام هشتم (ع) به خاک سپرده شود.