به گزارش خبرنگار ایرنا، شهید کیکاووس اکبری فرزند اسدالله و بتول، پانزدهم آذر ۱۳۳۶ به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا سوم دبیرستان ادامه داد.
از کودکی و نوجوانی به تعزیه خوانی علاقه داشت و دوران ابتدایی را در روستای ریکان و دبیرستان را در شهر گرمسار گذراند.
شهید اکبری با مدرک سیکل، سال ۱۳۵۴ وارد ارتش شد و ابتدای خدمتش در پادگان چهل دختر شاهرود بود و بعد هم به پادگان لویزان تهران منتقل شد.
با شروع ناامنیها در کردستان از طرف یگان خدمتی به آن منطقه اعزام شد و پس از ۲ ماه به تهران بازگشت و با مهارتی که در آموزش سلاح داشت، بچه های بسیج محله را در مسجد جمع می کرد و آموزش سلاح می داد.
بعد از مدتی به جبهه جنوب اعزام شد و به عنوان مربی آموزش، انبارداری سلاح و مهمات و آرپیجیزن به میهن اسلامی خدمت کرد.
وفای به عهد بعد از شهادت
خواهر شهید در خاطره ای از کیکاووس گفت: بی اختیار و شتابزده چند بار پشت سر هم صدا زدم: «داداش! داداش کیکاووس!» دیدم در لابه لای جمعیت از طرف سقاخانه به طرف ایوان طلا میآید. یکی از آشنایانی که با هم به مشهد رفته بودیم، کنارم ایستاده بود و با تعجب گفت: «مریم! خوابی؟ میدانی کجایی؟»
گفتم: «مگر نمی بینی داداش کیکاووسم را؟ کت و شلوار سرمه ای دارد.» گفت: «مگر کیکاووس شهید نشده؟ خیالاتی شدی، بیا برویم داخل.»
هر چه به جمعیت از فاصله سقاخانه تا ایوان طلاق نگاه کردم، دیگر ندیدمش. هر چه قسم خوردم که من داداش کیکاووسم را دیدم باورش نشد. قبل از شهادتش به من قول داده بود که دفعه بعد مرا هم با خودش به مشهد می آورد.
در جبهه مجروحین و شهدا را جابجا میکرد. خمپاره ای کنارش منفجر شد و همین باعث شد که او موجی و دچار هذیان گویی شود. به او استعلاجی دادند. وقتی آمد منزل حال خوشی نداشت. دارو می خورد و می خوابید.
یک روز از خواب بیدار شد و به همسرش گفت: «بلند شو آمادهشو با بابا و مامان برویم مشهد.» حالش خوب نبود نمی دانم توی خواب چه دید که یک مرتبه تصمیم گرفت به مشهد برود. از زیارت برگشتند. گلایه کردم: «چرا مرا نبردید؟»
گفت: «انشاالله دفعه دیگه از جبهه برگردم و بخواهم بروم مشهد تو را هم می برم.» اگرچه قسمت نشد باهم زیارت برویم ولی یک لحظه با همان هیبت او را در صحن امام رضا (ع) دیدم.
پیکر شهید ۲۷ روز روی خاک گرم خرمشهر ماند
خواهر شهید در خاطره ای از او نقل میکند: صبح که از خواب بیدار شدم احساس دلشوره به من دست داد دلم آشوب بود و کلافه بودم. انگار دنیا با آن همه سنگینی روی دوش من قرار گرفته بود. شوهرم به وقت صبحانه حالت و وضعیت مرا دید پرسید: «سکینه! چه شده؟ مثل اینکه حالت خوب نیست می خواهی ببرمت دکتر؟»
گفتم: «خودم هم نمی دانم. خواب دیدم. فکر میکنم برای کیکاووس اتفاقی افتاده باشد. از سر کار برگشتی یک زنگ بزن و خبرش را بگیر.»
گفت: «خودت میگویی خواب دیدی. حالا بگو ببینم چه خواب دیدی؟» خواب دیدم از بیرون به طرف خانه می آیم. دیدم همه کوچه را چراغانی کردند و از سر کوچه تا جلوی خانه ما را گلدان با گل گذاشتند.
وقتی به خانه برگشت قبل از اینکه من بپرسم گفت : «کیکاووس آمده گرمسار و گفته مرخصی یک روزه گرفته ام و آمده ام تا به خانواده سری بزنم و برگردم اگر برای شما امکان دارد و سخت نیست، شما هم بیایید تا شب دور هم باشیم و همه را ببینم.»
از خداخواسته سریع وسایل را برداشتیم و روانه شدیم. رسیدیم گرمسار گفتند: «بابا رفته منطقه کیکاووس را ببیند.» خیلی وقت بود که از هم خبر نداشتند با برگشت بابا و داداش با خبر شدیم که کیکاووس شهید شده.
۲۸ روز بعد از خبر شهادت، پیکرش را در حالی که یک دست را از مچ در منطقه جا گذاشته بود، آوردند.
کیکاووس در طول زندگی هیچگاه از احترام به پدر و مادر غافل نبود، توجهش به یتیمان و مستمندان سال به سال بیشتر می شد. یکبار در منطقه جنوب بر اثر موج گرفتگی مجروح و به بیمارستان شیراز منتقل شد، چندین بار هم با ترکش مجروح شد.
۲ سال از عمر مفید خود را در جبهه گذراند با شنیدن خبر عملیات، آخرین بار مرخصیاش را نیمه تمام گذاشت و به محل خدمتش برگشت و در نهایت در عملیات پیروزمندانه فتح خرمشهر، بیت المقدس، در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ با اصابت ترکش و تقدیم یک دست به شهادت رسید و پیکر مطهرش به مدت بیست و هفت روز بر روی خاک گرم خرمشهر ماند و سپس به شهرستان منتقل شد. پیکرش را پس از تشییع، در گلزار شهدای ریکان دفن کردند.
نقش رزمندگان استان سمنان در دوران دفاع مقدس
به گزارش خبرنگار ایرنا، دوران هشت ساله دفاع مقدس برگ افتخاری در دفتر غیرت و مردانگی ایرانیان رقم زد، مردم استان سمنان با اعزام تعداد قابل توجه رزمندگان به این نبرد، جزو سه استان برتر در تقدیم بیشترین تعداد شهید در کشور است؛ مدالی که از هر رنگی بالاتر و آرمانی جاودان را یادآور است.
رزمندگان سلحشور و دلیر ایران اسلامی طی هشت سال دفاع مقدس بیش از ۱۰۰ عملیات محدود نیمهگسترده و گسترده انجام دادند و با مدیریت تحسینبرانگیز نظامی و پرورش قوای رزمی توانستند با قاطعیت از تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران دفاع کنند.
نیروهای اعزامی از استان سمنان نیز در ۵۵ عملیات شامل ۲۴ عملیات توسط سپاه و بسیج، ۱۱۰ عملیات توسط لشکر ۵۸ تکاور ذوالفقار ارتش و ۲۰ عملیات توسط جهادسازندگی، شرکت و نقش فعال و اثرگذاری را ایفا کردند.
جمعیت استان سمنان در سال ۱۳۵۵ حدود ۲۸۹ هزار و ۴۶۰ نفر و کمتر از یک درصد از جمعیت کشور بود که با توجه به جمعیت آن زمان استان، تقدیم سه هزار شهید بیانگر این مدعاست که مردم این خطه تمامقد برای دفاع از انقلاب در صحنه حضور داشتند.
جنگ تحمیلی در دهه ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ اتفاق افتاد و اگر ملاک محاسبه جمعیت کل کشور و استان سمنان را در سال ۱۳۶۵ قرار دهیم، میتوان گفت جمعیت کل کشور در سال ۶۵ حدود ۴۹ میلیون و ۴۴۵ هزار نفر و جمعیت استان سمنان نیز در آن سال ۴۱۷ هزار ۳۵ نفر بود.
مقایسه آماری فوق چنین نشان می دهد که در کل کشور بر اساس جمعیت سال مورد اشاره، معادل ۴۴ صدم درصد یعنی یک نفر در ۲۲۶ نفر به فیض شهادت نائل آمدند، این رقم در استان سمنان ۶۹ صدم درصد یعنی یک نفر در هر ۱۴۵ نفر جمعیت استان بود.
سمنان به تناسب جمعیت کشور و شهدا، یک و هفت دهم برابر میانگین کشوری شهید تقدیم میهن کرده است و بیش از ۹۷ درصد از شهدا مربوط به دفاع مقدس هستند و همه این سروقامتان و مدافعان وطن در خطوط مقدم و مناطق جنگی به شهادت رسیدند.
مقایسه آماری شهیدان بسیجی استان سمنان با کشور نشان میدهد که از مجموع یک میلیون و ۹۳۰ هزار بسیجی رزمنده در کشور، ۹۵۰ هزار نفر به شهادت رسیدند و معادل چهار و ۹ دهم درصد کل رزمندگان و سهم استان سمنان از شهدای بسیجی یکهزار و ۵۷۴ نفر است که معادل پنج و چهار دهم درصد رزمندگان استان محسوب میشود.
همگام با بسیجیان، حضور پاسداران به عنوان فرماندهان و همرزمان آنان در جبهههای جنگ بسیار چشمگیر بود. به طوری که طبق آمارهای موجود تعداد ۳۱۶ نفر از پاسداران استان سمنان یعنی به ازای هر پنج نفر یک نفر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و طبق آمار رسمی اعلام شده، تعداد سه هزار و ۱۰۰ نفر از اعضای داوطلب تحت امر جهاد در طول دفاع مقدس به شهادت رسیدند که با توجه به تناسب آمار کشور، معادل یک و نیم درصد آمار کل شهدای کشور میشود.
نگاهی به آمار رزمندگان و شهدای استان سمنان
شمار شهدای جهاد در استان سمنان به حدود ۱۱۳ نفر میرسد که معادل چهار درصد از آمار کل شهدای استان را تشکیل میدهد و بر پایه گزارشها، آمار شهدای جهاد استان با ۱۱۳ نفر معادل سه و ۶ دهم درصد از کل شهدای جهاد کشور را شامل میشود که بیش از سه برابر میانگین کشوری را به خود اختصاص داده است.
از سه هزار شهید استان سمنان، ۲۲۰ نفر ورزشکار و ۹۶ شهید در عرصه بهداشت و درمان به فیض شهادت رسیدند و ۷۰۰ نفر از رزمندگان جبهههای جنگ حق علیه باطل که از این حوزه عازم نبرد شده بودند نیز به جایگاه والای جانبازی نائل آمدند.
از مجموع ۹۶ شهید بهداشت و درمان دفاع مقدس استان سمنان، یک شهید پزشک بود، ۶ شهید نیز بهداشت و پزشکیار، ۵۶ شهید امدادگر، ۹ شهید حامل مجروحان، ۹ شهید راننده آمبولانس و ۱۸ شهید نیز بهداشتیار و عضو کادر بهداشت و درمان رزمندگان دفاع مقدس بودند که به شهادت رسیدند.
شمار کل جانبازان استان سمنان هفت هزار و ۲۰۰ نفر است که از این تعداد یکهزار و ۸۰۷ نفر از جانبازان استان را جانبازان شیمیایی تشکیل میدهند. ۲۰۷ نفر دارای بیش از ۲۵ درصد جانبازی هستند.
طبق گزارشها، در کشور به ازای هر ۱۲۴ نفر یک نفر جانباز و در استان سمنان به ازای هر ۵۸ نفر یک نفر در دوران دفاع مقدس جانباز شدند و استان سمنان بیش از ۲ و یک دهم برابر میانگین کشوری جانباز دارد و همچنین یکهزار و ۷۴۷ نفر از این جانبازان بیش از ۲۵ درصد جانبازی دارند.
برنامهریزی برای دومین کنگره شهدای استان سمنان در بهار ۱۴۰۴
سمنان به عنوان یکی از استانهای سرآمد دوران دفاع مقدس و جزو سه استان دارای بیشترین تعداد شهدا به نسبت جمعیت برای پاسداری از کیان نظام جمهوری اسلامی، به منظور تحقق منویات رهبر معظم انقلاب در زمینه جهاد تبیین و مقابله با جنگ ترکیبی و تهاجم فرهنگی دشمنان وارد میدان شده است و برگزاری هشت اجلاسیه در هشت شهرستان استان سمنان برنامهریزی شد تا در نهایت هشت اجلاسیه به دومین کنگره سه هزار شهید در بهار سال ۱۴۰۴ مزین شود.
برگزاری اجلاسیه شهدا در هر شهرستان استان سمنان در واقع اقدامی برای معرفی شهدای هر شهرستان به نسل امروز آن شهرستان است که در نهایت تمامی مردم استان سمنان و دیگر استانها در نقاط مختلف کشور در «کنگره سههزار شهید استان سمنان» با تمامی شهدا و خط مشی و سیره این بزرگواران همیشهجاودان بیش از پیش آشنا شوند تا راه بر توطئه دشمنان سد شود.