به گزارش پژوهشگر ایرنا، «شیوا دولتآبادی» استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس پیشین انجمن روانشناسی ایران این مطلب را در دومین کنفرانس بینالمللی با نام «سیاستگذاری جنسیتی و قدرت زنان: ادغام اجتماعی و برقراری عدالت» بیان کرد.
این کنفرانس را کمیته مطالعات زنان انجمن علوم سیاسی ایران و با هدف طرح و بررسی مسائل و موضوعهای زنان در بخشهای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برگزار کرد که شامل چهار پنل تخصصی_علمی «زنان و سیاستگذاری جنسیتی»، «زنان و قدرت»، «زنان و ادغام اجتماعی» و «زنان و برقراری عدالت» بود.
«عرفان جعفری»، «شیوا دولتآبادی»، «علی اشرفنظری»، «فریده محمدعلیپور» و «امین عطائی» در پنل سوم این کنفرانس حول محور «زنان و ادغام اجتماعی» به سخنرانی و ارائه یافتههای مطالعاتی خود پرداختند.
بخشایش مادرانه، راهحل سیاسی آشتی سوژه و اقتدار
عرفان جعفری، دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی در سخنرانی خود با عنوان «بخشایش مادرانه، راهحل سیاسی آشتی سوژه و اقتدار» گفت: مساله اصلی قضاوت در فرهنگ، زبان و امور اجتماعی است که پیشنیاز زندگی سیاسی محسوب میشود. مدعای این پژوهش، بهرهگیری از بخشایش مادرانه و نوع معنایی است که در آن شکل میگیرد.
جعفری، با اختصاص پرسش اصلی تحقیق خود به چگونگی انتقال معضلهِ مدرن سوبژکتیویته و اقتدار سیاسی به فضایی مهربان، افزود: بخشایش در شکل مادرانه که پیش از عقلانیت ظهور میکند و هدفش حفظ فضاست، لطافت مادرانه را در قامت یک الگوی پیشبرنده سیاسی مطرح میکند.
تحقیقات نشان میدهند نابرابری جنسیتی در دوران بارداری و زایمان مادران در ۶ ماهگی و یکسالگی کودک خود را در شکلگیری زمینههای رفتاری _ اجتماعی و بویژه هیجانی کودک نشان میدهدپیامدهای تبعیض جنسیتی بر باور زنان
«شیوا دولتآبادی» استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس پیشین انجمن روانشناسی ایران نیز در سخنرانی خود با عنوان «تحول بنیادین سلامت روان و نابرابری جنسیتی» گفت: تجربه تبعیض، همواره یک عامل استرسزا است که بر جسم و روان فرد تأثیر میگذارد. تجربه تبعیض میتواند از طریق دریافت مستقیم و غیرمستقیم نشانههای آشکار تبعیض باشد. آنچه در همه حال در انسان تجربه میشود از جنس ناخشنودی، پریشانی روانی، مشکل در شکلگیری اعتماد به نفس و بویژه احساس ناامیدکننده عدم «عاملیت» است.
به گفته وی، عاملیت به معنای داشتن سرمایه روانی درونی برای باور به اینکه اداره و تصمیمگیری برای بعضی از امور زندگی و بویژه امور مربوط به خود شخص (حتی کودک) در اختیار خود اوست. تبعیضهای جنسیتی از بنیان از جنس طبیعی و بدیهی نیستند و برعکس تفاوتهای جنسی از ضرورتهای طبیعی حاصل نشدهاند، بلکه پدیدههایی اجتماعی، تاریخی و فرهنگی هستند. تبعیضهای جنسیتی که به ظاهر تنظیمکننده روابط میان انسانها هستند از ساختارهای اجتماعی با زمینههای مردانه شکل گرفته و برخاسته شدهاند؛ شرایطی که در آنها مرد واجد قدرت غالب و زن در رده زیرین این قدرت قرار گرفته است.
رئیس پیشین انجمن روانشناسی ایران افزود: این تبعیض شامل نگرشهای منفی و ضعیف از توانمندیهای زن، باورها و رفتارهایی ناشی از این نگرشها هستند. این باورها زن را کمارزش کرده، برچسب کمتوانی خورده و محدود میکند. نابرابری جنسیتی از خانواده و حتی پیش از تولد آغاز میشود و در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی به نوعی از «تروما» و آسیبدیدگی مزمن ره میسپارد. تحقیقات نشان میدهند نابرابری جنسیتی در دوران بارداری و زایمان مادران در ۶ ماهگی و یکسالگی کودک خود را در شکلگیری زمینههای رفتاری _ اجتماعی و بویژه هیجانی کودک نشان میدهد.
به گفته دولتآبادی، از آنجا که تبعیضهای جنسیتی اصولاً برساختهای فرهنگی هستند، تنوع بسیار زیادی در میزان و نوع نابرابری در جوامع گوناگون دارند و در خردهفرهنگهای سراسر جهان دیده میشوند. ضروری است برای آمادهسازی نسلهای شکوفا و برومند، به وضعیت سلامت روان مادران و زنان جامعه و آگاهی هر چه بیشتر نسبت به آنچه امروز به عنوان «ترومای مزمن زن بودن» است، توجه کنیم.
آغاز تحول جدی در کنشگری زنان
«علی اشرفنظری» استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در سخنرانی خود با عنوان «ظهور سوژه شخصی و درک هویت زنان در حوزه امر سیاسی» گفت: در نظریههای کلاسیک سیاست، حضور و مشارکت سیاسی زنان در قالب انجمنها، سازمانها و گروههای سیاسی و مدنی مورد تحلیل قرار میگرفت اما در دو دهه اخیر شاهد بروز تحولی جدی در رابطه با کنشگری زنان و فاصله گرفتن از نگرشهای ساختاری با تأکید بر ایده «سوژه شخصی» هستیم.
پرسش اصلی پژوهش این استاد دانشگاه بر «چگونگی تحلیل حضور و مشارکت سیاسی زنان در حوزه امر سیاسی» اشاره دارد و با این فرضیه که زنان همچون سوژههایی شخصی، برای نخستینبار توانستهاند در عرصه سیاسی به صورت مستقل و جدا از تعلقات سلسله مراتبی، گروهی و سازمانی و با هدف تأمین آزادی و تحقق بخشیدن به خود (خودتحقق بخشی) حضور یابند.
بنابراین، در ساحت امر سیاسی شاهد تصویری از سوژه هستیم که با برجستهشدن هویت و کرامت فردی در مقام تحققبخشی به آزادی قرار دارد و عهدهدار مسئولیت سوژگی سیاسی در ساحت هایی نظیر زندگی روزمره، هویت، بازآفرینی زیباییشناختی، عزت نفس و خودشکوفایی و خودمختاری است. به تعبیر «آلن تورن» آنها بیش از اینکه به دنبال ایجاد یا استقرار برنامهای سیاسی باشند، بهدنبال کسب حقوق انسانی هستند.
به گفته این استاد دانشگاه، این درک جدید از سوژه و امر سیاسی، قائم به سه اصل است: آزادی سوژه شخصی و تبدیل فرد به کنشگر (به رسمیت شناختن مطالبات فردی و جمعی و تغییر این نگرش که مدرسه فقط جایی برای تحمیل هنجارها بر دانش آموزان است)، ارتباط میان فرهنگی (تکثر فرهنگی و تاریخی و بازشناسی دیگری) و مدیریت دموکراتیک جامعه و تحولات اجتماعی (جبران وضعیت های نابرابر و تلاش برای ایجاد فرصت های برابر).
دلایل تعارضهای اجتماعی _ سیاسی در جوامع
«فریده محمدعلیپور» استادیار علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی، در سخنرانی خود با عنوان «صلحسازی و تحلیل تعارضهای حساس به جنسیت در جوامع» گفت: طرد و تبعیض جنسیتی و سایر اشکال هویت از محرکهای اصلی تعارضهای اجتماعی _ سیاسی و گسترش آن در جوامع است. روابط نابرابر قدرت، هنجارهای مضر، نظامهای طرد و خشونت مبتنی بر جنسیت با افزایش آسیبپذیری در برابر درگیریهای اجتماعی و استفاده از اشکال شدیدتر خشونت عمومی همراه است.
به گفته وی، اهمیت این موضوع از آن روست که درک این پویاییها امکان کشف مسیرهای تحولآفرین و پایدار بهسوی صلح و آشتی را در جامعه فراهم میکند و به این ترتیب با شناخت علل ریشهای، هدف قرار دادن آنها و تغییرشان را فراهم میکند. برنامهریزان صلحسازی تلاش کردهاند پیوندهای بین جنسیت و درگیری و معنای آن را برای ایجاد صلح در جوامع شناسایی کنند اما شکافهای قابلتوجهی باقی ماندهاند.
محمدعلیپور در مقاله پژوهش خود در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه صلحسازان میتوانند تجزیه و تحلیل تعارض حساس به جنسیت را به فعالیتی صلحساز در جامعه تبدیل کنند؛ رویکردی که نیازمند بازبینی رابطه بین تحلیل و عمل است.
روابط نابرابر قدرت، هنجارهای مضر، نظامهای طرد و خشونت مبتنی بر جنسیت با افزایش آسیبپذیری در برابر درگیریهای اجتماعی و استفاده از اشکال شدیدتر خشونت عمومی همراه استدوران گذار از مدل خانواده سنتی نانآور مرد به مدل زوج دارای دو درآمد
«امین عطائی» کارشناسی ارشد علوم سیاسی در سخنرانی خود با عنوان «روایتهای زنان از تغییر مدل خانواده نانآور به زوج دارای دو درآمد» گفت: پژوهش من، روایتهای زنان پیرامون گذار مدل خانواده از مدل نانآوران سنتی که مرد مسئولیت تأمین درآمد را برعهده دارد، به مدل زوج دارای دو درآمد بررسی میکند.
به گفته وی، این مطالعه چالشهای چندجانبهای را بررسی میکند که پیشروی این زنان قرار دارد و سپس به راهبردهای زنان برای فائق آمدن بر این چالشها میپردازد. به صورت کلی، زنان با چالشهای مالی، عدم تعادل بین کار و مسئولیتهای خانوادگی، ابهام در نقش و انتظارات و همچنین چالش مشارکت در فرآیندهای تصمیمگیری خانواده مواجهاند. زنان با هدف غلبه بر این چالشها از مذاکره و ارتباط و از سوی دیگر، استفاده از منابع حمایتی بهره میبرند.
پنل چهارم این کنفرانس، به موضوعها و مسائلی حول محور «زنان و برقراری عدالت» اختصاص داشت که تعدادی از دانشجویان و استادان به ارائه مقالهها و دیدگاههای خود پرداختند.
نگاه اسلام به حکمرانی بانوان
در این بخش، «زینبسادات رفیعیپور علوی» دانشجوی دکتری اندیشههای سیاسی در سخنرانی خود با عنوان «بررسی مؤلفههای تحقق ریاست جمهوری بانوان در انتخابات ریاست جمهوری ایران بر مبنای عدالت جنسیتی» گفت: دین مبین اسلام اهمیت زیادی به هویت انسانی هر دو جنس زن و مرد داده است. زن و مرد در هویت انسانی، به دور از تفاوتهای نوعی جنسیتی، یکسان هستند. بر مبنای عدالت جنسیتی، سیاستگذاریهای اجتماعی و سیاسی باید بهگونهای باشد که استعداد افراد به تعالی برسد. در زمینه حکمرانی بانوان، دین مبین اسلام دارای الگوهای خاص و به دور از وامگیری از الگوهای بیگانه است.
به گفته این پژوهشگر در قرآن، از ملکه سبا به عنوان حکمران و فرمانروا نامبرده شده است. ملکه سبا پس از هدایت حضرت سلیمان، یکتاپرست شد و به حکمرانی منطقه سبا ادامه داد. وجود مثال حکمرانی مطلوب بانوان در قرآن و تأکید دین مبین اسلام بر عدالت جنسیتی، مبنایی بر گستردهسازی مفاهیم قوانین جنسیتی در جمهوری اسلامی ایران است.
رفیعیپور، با یادآوری اصل ۱۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی، افزود: بر این اساس رئیسجمهوری باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که دارای ویژگیهای خاص هستند، انتخاب شود. بر اثر تفسیر اشتباه از لفظ رجل سیاسی که تأکید بر شخص، اعم از مرد و زن دارد؛ تفسیر این واژه مختص به مردان دانسته شده و به این دلیل از اول انقلاب اسلامی ایران تا به امروز، هیچ یک از بانوان به عنوان کاندیدای رسمی ریاست جمهوری معرفی نشدهاند.
مقاله ارائه شده از سوی این پژوهشگر با توجه به خاص و متفاوت بودن ویژگیهای افراد در هر یک از دو جنس مرد و زن، این پرسش را مطرح میسازد که «چرا باید بانویی در صورت داشتن ویژگیهای خاص ریاست جمهوری، تنها بر اساس جنسیت، از حضور در انتخابات ریاست جمهوری منع شود؟»
بر این مبنا به نظر میرسد تفسیر جامعتر از قوانین انتخابات ریاست جمهوری بر مبنای تحقق عدالت جنسیتی، زمینه فراهمسازی تحقق ریاست جمهوری بانوان در جمهوری اسلامی ایران را فراهم سازد. این پژوهش علمی با تأکید بر عدالت جنسیتی بر مبنای الگوگیری اسلامی، در تلاش برای به نتیجه رساندن مشارکت بیشتر بانوان در نهادهای تصمیمگیر جمهوری اسلامی ایران است.
مسیر طی شده برای افزایش حضور زنان در پارلمان اروپا و پارلمانهای ملی
«رکسانا نیکنامی» استادیار مطالعات منطقهای، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران نیز در سخنرانی خود با عنوان «موازنه جنسیتی و فرآیند تصمیمگیری در اتحادیه اروپا (الگویابی بیشینهسازی مشارکت زنان در نهادهای سیاسی)» گفت: برابری جنسیتی جزئی از حقوق بنیادین و اصول تعهدآور اتحادیه اروپاست.
به گفته وی، این موضوع در معاهده کارکردی اتحادیه اروپا و بسیاری از اسناد دیگر مورد تأکید قرار گرفته است. اتحادیه برای رسیدن به این هدف یک برنامه راهبردی اجرا کرده که هدف آن دستیابی به فرصتهای اجتماعی برابر برای زنان و مردان در عرصه تصمیمگیری است.
این استاد دانشگاه افزود: یکی از حوزههای مورد تأکید راهبرد یادشده، عرصه رهبری سیاسی است؛ به این معنا که ارتقا و تشویق کاندیداتوری زنان در انتخابات از یک سو و حمایت از توانمندسازی زنان برای حضور در پستهای مدیریتی رده بالای اجرایی، باید پیگیری شود. در این راستا اتحادیه اروپا سیاستهای متنوعی از قرار دادن سهمیه برای نامزدهای زن تا از بین بردن موانع ساختاری_فرهنگی در برخی کشورها را به اجرا درآورده است.
نیکنامی با طرح این پرسش که اتحادیه اروپا چگونه با سیاستهای موازنه جنسیتی در فرآیندهای تصمیمگیری تغییر ایجاد کرده است و این سیاست چه اهدافی را دنبال میکند، ادامه داد: اتحادیه اروپا با پیگیری سیاستهای موازنه جنسیتی بهدنبال تقویت پایههای دموکراتیک، جبران کسری دموکراتیک و موازنهسازی در تصمیمگیریها به ویژه در عرصه مدیریت بحران و حل منازعه است.
سیاستهای اتحادیه اروپا و پیگیری آن در سطح دولتهای عضو، به افزایش حضور زنان در پارلمان اروپا و پارلمانهای ملی دولتهای عضو منجر شده استنتایج پژوهش نشان میدهد سیاستهای اتحادیه اروپا و پیگیری آن در سطح دولتهای عضو، به افزایش حضور زنان در پارلمان اروپا و پارلمانهای ملی دولتهای عضو منجر شده است؛ اما مجموعهای از عوامل داخلی و خارجی در کنار هم این موفقیت را رقم زدهاند. از سوی دیگر، حضور در برخی احزاب سیاسی همچون سبزها و لیبرال دموکراتها بسیار بیشتر از احزاب محافظهکار بوده است.
توجه به منافع فردی باعث از بین رفتن عدالت در مناسبات مردم شده است
«زهرا جمالی» کارشناس ارشد اندیشه سیاسی در اسلام نیز درباره پایاننامهاش با عنوان «نقشآفرینی زنان افغانستان در عرصههای عمومی» گفت: در کشورهای توسعهیافته، زنان در عرصههای عمومی در نقشهای متفاوتی با مردان شریک هستند و در ایفای این نقشها از فاعلیت و اثرگذاری برخوردارند اما این گروه در جوامع کمتر توسعهیافته، برای حضور معنادار و مؤثر در اجتماع مسیر دشوارتری را تجربه میکنند.
به گفت وی، در جامعه سنتی افغانستان زنان برای نقشآفرینی در عرصههای عمومی با موانع مختلفی مواجهاند. هر چند پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، ایجاد نظام جدید و در نظرگرفتن نقش بیشتر برای زنان، حضور این گروه در جامعه افزایش یافت اما حتی در دوره ۲۰ ساله جمهوری، زنان همچنان برای مشارکت فعالانه در جامعه با موانع متعددی مواجه بودند.
جمالی در پژوهش خود بر آن است با استفاده از روش روایتپژوهی، به جستوجوی پاسخ این پرسش بپردازد که زنان افغانستان برای نقشآفرینی در عرصههای عمومی با چه موانعی مواجهاند؟
وی، همبستگیهای اجتماعی در افغانستان را ضعیف دانست و گفت: توجه به منافع فردی عامل از بین رفتن عدالت در مناسبات مردم شده است. حقوق فردی نیز به معنای درست کلمه حتی در جامعه کوچک خانواده شکل نگرفته است اما با توجه به حرکت مردم افغانستان به سوی ملتشدن، میتوان شناسایی و تحقق حقوق فردی را برای جامعه افغانستان یک چشمانداز در آینده دانست.