تهران - ایرنا - رئیس دادگاه پرونده منافقین گفت: جمهوری اسلامی ایران مانند ایالات متحده آمریکا به بهانه مقابله با تروریسم، حاکمیت و مرزهای ملی را نقض نمی‌کند و استاندارد دوگانه نمی‌سازد بلکه با شیوه قضایی و قانونی، مبارزه و مقابله با تروریسم را پیگیری می‌کند.

به گزارش خبرنگار قضایی ایرنا، هجدهمین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده سرکردگان اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی، امروز سه‌شنبه (۲۷ شهریور) در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجت‌الاسلام والمسلمین دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) به‌صورت علنی آغاز شد.

در این جلسه دادگاه، «حمید نوری» شهروندی که براساس ادعاهای واهی و متناقض گروهک تروریستی منافقین در سوئد زندانی و محاکمه شده بود و اخیرا به کشور بازگشت نیز حضور دارد.

حمید نوری خطاب به منافقین:«من تهرانم» و در دادگاه به عنوان شاکی حضور دارم

حمید نوری پیش از آغاز جلسه دادگاه در جمع خبرنگاران درباره ارزیابی خود از محاکمه منافقین در دادگاه‌های انقلاب گفت: ابتدا ابراز تاسف خود را در برگزاری دیرهنگام این دادگاه اعلام می‌کنم؛ چرا بعد از ۴۰ سال این دادگاه برگزار می‌شود اما از سوی دیگر نیز از برگزاری دادگاه بسیار خوشحال هستم.

وی خاطرنشان کرد: پنج سال با شکایت اعضای همین سازمان جهنمی؛ منافقین به عنوان مجرم در زندان‌های انفرادی سوئد بودم اما اکنون در کشور خود و در دادگاه‌های خودمان به عنوان شاکی حضور دارم و این موضوع معنای خاص خود را دارد.

نوری خطاب به منافقین چند بار تکرار کرد: «من تهرانم» و در دادگاه به عنوان شاکی حضور دارم.

جمهوری اسلامی ایران اراده قانونی و جدی برای مبارزه با تروریسم دارد

قاضی دهقانی ضمن اعلام رسمیت جلسه دادگاه، اظهار داشت: این دادگاه تجلی اراده جمهوری اسلامی ایران برای مبارزه همه جانبه علیه تروریسم است.

وی خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد و دفتر مبارزه با تروریسم اعلام کرد: جمهوری اسلامی ایران در راستای ایجاد یک رژیم کامل برای مقابله با تروریسم به‌ویژه متناسب با قطعنامه‌های سازمان ملل متحد، اراده قانونی و جدی برای مبارزه با تروریسم دارد.

قاضی دهقانی افزود: جمهوری اسلامی ایران مانند ایالات متحده آمریکا به بهانه مقابله با تروریسم حاکمیت و مرزهای ملی را نقض نمی‌کند و استاندارد دوگانه نمی‌سازد و جنگ سفید و کثیف راه نمی‌اندازد بلکه با شیوه قضایی و قانونی مبارزه و مقابله با تروریسم را پیگیری می‌کند.

وی اضافه کرد: امروز نظر به تهدید صلح و عدالت از سوی گروهک‌های تروریستی مانند رژیم غاصب اشغالگر قدس که یک تهدید جهانی نسبت به صلح و امنیت بین‌المللی به وجود آمده است و از آنجایی که جمهوری اسلامی ایران به دنبال یک رژیم بین‌المللی کامل منطبق بر قوانین و مقررات بین‌المللی برای مقابله با تروریسم است، انتظار میرود تا عزمی جهانی برای مقابله با تروریسم شکل گیرد.

قاضی دادگاه تصریح کرد: از آنجایی که پشتیبانی، میزبانی و تامین مالی تروریسم براساس پروتکل‌های بین‌المللی ممنوع است از این‌رو انتظار می‌رود کشورهای میزبان متهمان تروریسم در راستای اقدامات قانونی برای استرداد و محاکمه متهمان تروریستی براساس منشور و قطعنامه ۱۳۷۳ اقدام کنند بدین ترتیب که این افراد را به ایران مسترد و یا خود به محاکمه آنها براساس اتهامات تروریستی بپردازند.

قاضی دهقانی خاطر نشان کرد: ملت بزرگ ایران بزرگترین قربانی تروریسم است و جمهوری اسلامی ایران برای گسترش صلح همه کشورهای میزبان این تروریست‌های بین‌المللی را دعوت می‌کند تا آنها را به ایران بازگردانند.

قاضی در ادامه از وکیل شکات خواست تا در جایگاه قرار گیرد و به بیان اظهارات خود بپردازد.

وکیل حمید ملایی یکی از وکلای شکات پرونده در ادامه با اجازه قاضی در جایگاه قرار گرفت و گفت: به وکالت از شکات پرونده و پیرو لوایح تقدیمی سابق و وجود مدارک مربوط به اقدامات مجرمان پرونده برای اثبات تروریستی بودن اقدامات صورت گرفته، لایحه‌ای با اشاره به مقررات داخلی و بین‌المللی قرائت و تقدیم حضور می‌شود.

وی با اشاره به بند ت ماده ۱ قانون اصلاحی مبارزه با تامین مالی تروریسم مصوب ۳۱ تیر ۹۷ گفت: ارتکاب جرایمی که به موجب قوانین داخلی و یا کنوانسیون‌های بین المللی، جرم تروریستی شناخته شده، در صورت الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به آنها، قابل مجازات است.

ملایی با اشاره به تبصره ۴ ماده ۱ قانون مزبور افزود: تعیین مصادیق، اعمال، گروه‌ها و سازمان‌های تروریستی موضوع این قانون با لحاظ اصل ۱۵۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و با تاکید بر حق افراد، ملت‌ها، گروه‌ها و یا سازمان‌های آزادی بخش برعهده شورای امنیت ملی است.

این وکیل دادگستری اظهار داشت: برحسب این مواد از آنجایی که ایران طبق اصل ۷۷ قانون اساسی و قانون مورد نظر که کنوانسیون جلوگیری از اعمال غیر قانونی علیه امنیت هواپیمایی کشور مصوب ۵۲ و کنوانسیون بین المللی جلوگیری از بمب گذاری تروریستی ۱۹۹۷ میلادی، کنوانسیون مونترال ۱۹۷۱ میلادی، کنوانسیون لاهه و قطعنامه ۱۹۸۶ شورای امنیت علیه تروریست،   قطعنامه ۱۹۵۸ ژنو و معاهده ۱۹۸۲ حقوق دریاها پیوسته و به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است بنابراین با استناد به قوانین مورد اشاره اعمال تروریستی بودن سازمان بررسی و مصادیق ارتکابی تروریستی بودن سازمان به تفکیک آورده شده است.

وی تصریح کرد: این نکته حائز اهمیت است که طبق قوانین داخلی و بین‌المللی از آنجاکه سازمان مجاهدین خلق یک سازمان و شخصیت حقوقی مستقل محسوب می‌شود همه جرایم ارتکابی به موجب ماده ۴ قانون اصلاحی مبارزه با تامین مالی تروریست باید طبق مقررات قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ منطبق و رسیدگی شود. با نظر به ماده ۱۴۳ قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ شخص حقوقی زمانی دارای مسئولیت کیفری می‌شود که نماینده قانونی شخص حقوقی به نام یا در راستای منافع آن مرتکب جرم شود.

ملایی گفت: نماینده اصلی و رهبری مستقیم سازمان مجاهدین خلق بعد از اعدام کمیته مرکزی در سال ۵۱ توسط ساواک، شخص مسعود رجوی است که پس از پیروزی انقلاب از زندان آزاد و سخنگوی سازمان مجاهدین خلق شد. در همان زمان کمیته مرکزی سازمان توسط ۱۲۰ نفر اداره می‌شد که رهبری ایدئولوژیک سازمان منحصرا تحت نظر مسعود رجوی قرار گرفته است.

وکیل خطاب به قاضی گفت: با توجه به طولانی بودن لایحه از شما درخواست می‌کنم، دستور ثبت لایحه را بدهید.

وی درباره انفجار دفتر حزب گفت: در تمام کشورهای دموکراتیک دنیا ترور دفتر حزب که اتفاق افتاده است، دشمنی با ملت نام برده شده است و بالاترین مجازات‌ها را دارد که در لایحه تقدیم شده است؛ از اینرو برای جلوگیری از اطاله دادرسی، اجازه می‌خواهم احدی از خانواده شهدا که جزو شکات پرونده هستند، برای شنیدن اظهارات شکات به حضورتان معرفی شود.

 اظهارات خواهر جوان‌ترین شهید فاجعه تروریستی هفتم تیر

در ادامه جلسه دادگاه، خواهر شهید محمد خوش‌زبان جوان‌ترین شهید فاجعه تروریستی هفتم تیر، در جایگاه قرار گرفت و گفت: برادرم هنگام شهادت ۱۹ سال داشت و شاگرد ویژه شهید بهشتی در رشته فلسفه بود.

وی درباره خانواده شهدا و رنج‌های آنان اظهار داشت: مادرم پس از شهادت برادرم تنها ۳۶ سال داشت و بعد از آن به سرطان مبتلا شد و زود از دنیا رفت همچنین پدرم سالمند است و حتی الان هم بعد از گذشت ۴۳ سال هنوز نمی‌توانیم جلوی او درباره برادرم صحبت کنیم چرا که سیل اشکهایش جاری می‌شود.

خواهر شهید خوش‌زبان اضافه کرد: از شهدا مظلوم‌تر خانواده شهدا هستند آنان که غم از دست دادن عزیز خود را دارند، سکوت می‌کنند و در عین حال دیگران همواره به آنها به‌گونه‌ای نگاه می‌کنند که آنها از سهمیه خانواده شهدا بهره‌مند شده‌اند.

وی با ابراز گلایه از برگزاری دیرهنگام دادگاه محاکمه منافقین خاطرنشان کرد: شهدای ترور مبارزه عقیدتی و سیاسی کردند و شهادت آن هم در شهر به جرم مسلمانی و منتظر امام عصر بودن بسیار ثقیل است.

خواهر شهید فاجعه تروریستی هفتم تیر با بیان اینکه درخواست و مطالباتی از دادگاه دارم، گفت: شنیدم که گفتند معلوم نیست که کلاهی از اعضای پلید سازمان منافقین باشد، تاریخ شهادت می‌دهد که سازمان منافقین این فاجعه را تقبل کرده است، اگر نبود چنین نمی‌کرد در واقع خودشان پذیرفتند که این عمل کار خودشان است، اگر اینان منافق نبودند که دست به خون مظلوم آلوده نمی‌کردند، هر کسی که نمی‌تواند آدم کشی کند و برای حذف مغز متفکری مانند شهید بهشتی برنامه ریزی کند. مگر می‌شود فاجعه‌ای به این عظمت فقط توسط یک نفر انجام شود. به عنوان شاکی درخواست رسیدگی به این موضوع را دارم.

وی با انتقاد از اینکه چرا دیر به این موضوع رسیدگی شده است، گفت: چرا باید شهید محسن مولایی که در دفترش نشسته است با اصرار به سالن کشیده شود و چرا با اینکه جلسه برای عزل بنی صدر بوده است بعضی از رجال تراز اول در آن جلسه حضور نداشتند؟ به عنوان یک شهروند از مقام دادگاه درخواست شکایت به مراجع بین‌المللی از همه کشورهایی که منافقین خصوصاً کلاهی را با تغییر مشخصات و جعل ماهیت پناه داده و پذیرفته و تحویل نداده را دارم.

خواهر شهید فاجعه تروریستی هفتم تیر  گفت: منافقین از اسلام اخراج شدن و شاید هم از انسانیت. همه حضار و جوانان را به مطالبه نسبت به آنچه که منافقین بر سر مردم آوردند دعوت می‌کنم.

افکار عمومی «جنایت» و «خیانت» را محکوم می‌کنند

در ادامه این جلسه دادگاه حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی صداقت کارشناس مبانی اعتقادی و استاد دانشگاه با اجازه قاضی در جایگاه قرار گرفت و گفت: بدون استثنا در همه دنیا دو مقوله از نظر افکار عمومی نکوهیده است و هیچ کسی در رابطه با این موضوعات اغماضی نمی‌کند. افکار عمومی دنیا و حتی حکومت‌ها دو مقوله «جنایت» و «خیانت» را محکوم می‌کنند. وقتی هر کدام از این دو مقوله اتفاق بیفتد در دنیا با آن‌ها اغماض نمی‌شود و مردم دنیا جنایت و خیانت را محکوم می‌کنند.

وی افزود: مصداق تام و تمام جنایت‌کار و خیانت‌کار در تاریخ معاصر و نه تنها در ایران گروهک تروریستی منافقین خلق است زیرا مصادیق جنایت این گروهک بسیار مشخص است. ما در دنیا کسی را نمی‌بینیم که با هیتلر ابراز همدردی کند زیرا وی یک جنایتکار تاریخی محسوب می‌شود. کسی با داعش ابراز همدردی نمی‌کند و از آن طرفداری نمی‌کند چون جنایت‌کار است و جنایت‌های او علنی بوده است. مصادیق بسیار زیادی از جنایت‌های گروهک تروریستی منافقین در جلسات متعدد دادگاه عنوان شده و شهود متعددی از این جنایت‌ها سخن گفتند، کیفرخواست نیز آن به طور کامل قرائت شده و من فقط از باب اشاره به برخی از این جنایت‌ها ارجاع می‌دهم.

صداقت در تشریح جنایت‌های گروهک تروریستی منافقین گفت: ۱۷ هزار نفر انسان بی‌گناه از قبیل زن، بچه، پیر و جوان در خیابان‌های این کشور جنایتکارانه به شهادت رسیدند. در میدان امام خمینی(ره) که در آن زمان با نام میدان توپخانه شناخته می‌شد و در انفجاری ۸۰۰ نفر زخمی می‌شوند و ۸۰ نفر انسان عادی که برای خرید به بازار آمده بودند کشته شدند.

وی با اشاره به جنایت گروهک تروریستی منافقین در انفجار پارک کودک، تصریح کرد: کودکان چه گناهی کردند که باید در پارک کودکان انفجار رخ دهد؟ انفجار در خیابان خیام و خیابان ناصر خسرو توسط این گروهک انجام شد. در انفجار ایستگاه راه آهن تهران ۳۰۰ نفر زخمی و ۱۷ نفر کشته شدند. همچنین در انفجار اتوبوس شرکت واحد در شیراز چندین نفر کشته شدند. انفجار حرم امام رضا (ع) که مکان مقدسی است و بسیاری از مردمی که به آنجا می‌آیند چیزی از سیاست نمی‌دانند همه این‌ها مصادیق تام جنایت در دنیاست.

این کارشناس مبانی اعتقادی با تاکید بر اینکه نیروهای ارتش در تمام دنیا کارکرد خود را دارند، گفت: کارکرد ارتش در دنیا مشخص است و با دشمن خارجی مقابله می‌کند. نیروهای ارتش نه نیروی امنیتی و نه نیروی اطلاعاتی هستند که گروه تروریستی منافقین چندین نفر از آن‌ها را در پادگان لویزان به شهادت رساندند. در ماجرای شهادت شهید صیاد شیرازی که خانواده این شهید بزرگوار نیز در دادگاه حضور دارند یک فرمانده ارشد ارتشی به شهادت رسید؛ ارتشی که وظیفه آن مقابله با دشمنان خارجی است. شما چرا با ارتشی‌ها مقابله کردید؟ چرا سرباز ملت را کشتید؟

وی اظهار داشت: طبق آماری که این گروهک تروریستی و در نشریات داخلی خود منتشر کرد از تاریخ ۱۱ فروردین تا ۲۶ اسفند ۱۳۶۲ یعنی در کمتر از یک سال ۴ هزار و ۵۸۳ نفر را به شهادت رساندند. در مقاطعی از تاریخ روزانه ۱۰۰ نفر به دست این گروهک جنایتکار کشته می‌شدند و بیش از ۹۹ انفجار تروریستی فقط در تهران رخ داد که همه این‌ها مصادیق مشخص جنایتکار بودن این گروهک است.

صداقت اضافه کرد: دوم موضوع خیانت است. هیچ شخص و حکومتی در دنیا به خیانت‌کار رحم نمی‌کند. در برخی از کشورهای دنیا که هم اکنون حکم اعدام لغو شده است مانند انگلیس، در مورد خیانت ملی استثنا قائل شده است. مصداقی بالاتر از خیانت‌کار بودن منافقین در تاریخ نداریم. آن‌ها با صدام دشمن درجه یک کشور ما هم پیمان شدند. آن‌ها از مرزها گذشتند و علیه مردم و سربازان ایران اسلحه کشیدند که مصداق خیانت است. این کار آنقدر وقیح بود که افرادی از ضد انقلاب مانند بنی صدر از منافقین اعلام برائت کردند. در مقاطع مختلف تاریخ، منافقین خیانت‌کار بودن خودشان را با صدای بلند اعلام کردند. آن‌ها اعلام کردند که ما اطلاعات هسته‌ای ایران را ما به غربی‌ها دادیم. اگر این موضوع خیانت نیست پس چیست؟

وی یادآور شد: در زمانی که دادگاه نورنبرگ برگزار می‌شد و سران حزب نازی در حال محاکمه بودند و در همان زمانی که آن‌ها در زندان متفقین به سر می‌بردند یک اتفاق رخ داد، سران نازی به متفقین درخواست دادند، شما که در حال محاکمه ما هستید، اما می‌خواهیم یک دادگاه برای خودمان تشکیل دهیم چراکه متوجه شدیم برخی از اعضای حزب نازی خیانت کردند. آن‌ها به اجازه متفقین دادگاه نظامی برگزار کردند و برخی از اعضای خود را که خیانتکار بودند را به اعدام محکوم کردند. روسیاه‌ترین گروه در تاریخ همین منافقین هستند. چه زمانی در تاریخ این اتفاق افتاده که یک ایرانی به آن طرف مرز برود و علیه مردم کشور خود با دشمنان آنها همپیمان شود. از داستان‌های شاهنامه بخوانید از تاریخ قدیم و معاصر، چه کسی این کار را کرده است؟

صداقت گفت: در ماجرای باغی بودن اینها؛ بعد از عملیات مرصاد دیگر شکی باقی نماند، شاید قبل از آن برخی‌ها آن‌ها را مصداق محارب می‌دانستند برای همین برای برخی از آن‌ها حکم محارب نگرفته بودند، اما می‌خواهم دادگاه را به یک نکته توجه دهم کسانی که در سال ۶۷ از این‌ها در زندان باقی مانده بودند، چه کسانی بودند؟ ما می‌دانیم که در سال‌های گذشته چند فیلتر عفو قرار گرفته بود و خصوصا در سال ۱۳۶۵ با محوریت آقای منتظری که در جلسه گذشته به آن اشاره کردیم. به اذعان خود آقای منتظری در خاطرات شان ۵ هزار نفر از اعضای این گروه مورد عفو قرار گرفتند که به اذعان خودشان یک سوم افرادی که در عملیات مرصاد شرکت کردند از همین افرادی بودند که در سال ۱۳۶۵ آزاد شده بودند. در سال ۱۳۶۷ چه کسانی بودند که در زندان‌ها بودند؟

کارشناس مسائل اعتقادی خاطرنشان کرد: از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که اقدام مسلحانه آنان آغاز شد دیگر طرفداری و سمپاتی با آنها وجود نداشت. واحد اجتماعی و فرهنگی این‌ها بعد از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ به واحد نظامی‌ آنها ملحق می‌شود.  برخی فکر می‌کنند که از طرفداران اینها در زندان بودند اما طرفدار نبودند، همه آنهایی که دستگیر شده بودند در خانه‌های تیمی در جایی که برای عملیات نظامی توطئه می‌کردند در حال برنامه‌ریزی برای انفجار و ترور بعدی دستگیر شده و در زندان یکدست شده بودند.

صداقت گفت: در خاطرات آنها درج شده که آنها در زندان از پادگان اشرف دستور می‌گرفتند و تشکیلات منسجم داشتنند، کسی از آن‌ها در زندان نبوده است که در تشکیلات عضو نباشد.

قاضی گفت: آیا اقدامی نیز انجام داده‌اند؟

وی گفت: در چهار زندان کرمانشاه، همدان، قزوین و تهران اقدام و شورش هم‌زمان با عملیات مرصاد اتفاق افتاد.

صداقت اظهار داشت: محاربه یعنی زمانی که کسی سلاح در دست می‌گیرد و به قصد بر هم زدن امنیت مردم و جامعه اقدام مسلحانه می‌کند، اما در بغی گفتیم اگر گروهی منسجم باشند و حتی برخی از اعضای گروه اقدام مسلحانه کنند حکم همه آن‌ها به عنوان باغی محسوب می‌شود. در یک خانه تیمی بین افراد مختلف تقسیم مسئولیت شده و چند نفر بحث تامین امنیت و چند نفر مسئولیت لجستیک را به عهده دارند و... تقسیم وظایف را چه کسی انجام داده است؟ همانگونه که در دین آموزه‌های خاصی وجود دارد به بهانه‌های مختلف در سال‌های مختلف این‌ها مورد عفو قرار گرفتند در خاطرات خود این‌ها آمده است که گاهی تا ۳ جلسه آن هیئت عفو با این‌ها بحث می‌کردند.

وی ادامه داد: آقای موسوی اردبیلی در نماز جمعه تهران رسماً گفت مردم از ما مطالبه اعدام اینها را دارند به آن‌ها نیز گفته شد اگر از مواضع خود کوتاه نیایند و اعلام برائت نکنند مجازات‌ آنها اعدام است.

صداقت افزود: یکی از نکات درخشان تاریخ انقلاب اسلامی رأفت انقلاب اسلامی و رأفت رهبریت انقلاب در ماجرای سال ۱۳۶۷ بود. در این ماجرا هیات عفوی تشکیل شد و این باغیان را به بهانه‌های مختلف مورد عفو قرار دادند هرچند بسیاری از آن‌ها دوباره به خیانتکار بودن خود ادامه دادند. باز هم تاکید می‌کنم بعد از اتمام حجتی که در این دادگاه برای اعضای این گروهک انجام شد در افکار عمومی دنیا به جنایت و خیانت محکوم هستند. برخی از آن‌ها شاید ادعا کنند که جاعل به حکم بودند، اما الان این موضوع معنایی ندارد.

وی اضافه کرد: دنیا همانگونه که داعش و هیتلر را محکوم می‌کند باید اعضای این گروهک را نیز محکوم کند. کسانی که از این افراد حمایت می‌کنند و غربی‌هایی که در میتینگ‌های این گروهک شرکت می‌کنند روسیاه‌ترین افراد تاریخ خواهند بود و در آینده تاریخ نام این افراد را با اعضای این گروهک تروریستی در یک جا می‌نویسند. برای اعضای این گروه اتمام حجت شده بعد از برگزاری این دادگاه و بعد از عنوان ماجرای بغی و اعتراف سران این گروهک که به اعتراف خودشان همگی باغی هستند کسی که در این تشکیلات باقی بماند و مواضع خودش و همکاری خودش را با این گروهک تروریستی ملحد ادامه دهد جز این افراد است و مجازات بغی هم بر او صدق می‌کند.

پس از آن با پیشنهاد یکی از وکلای شکات، ابراهیم خدابنده عضو سابق سازمان مجاهدین خلق در خارج و معاون اجرایی بخش روابط بین‌الملل این سازمان به عنوان شاهد در جایگاه قرار گرفت و پیش از اظهارات خود قاضی از وی خواست تا با دست نهادن بر قرآن قسم یاد کند که جز حقیقت نگوید و در صورتی که شهادت کذب بدهد برابر قانون درصورت اثبات با او برخورد خواهد شد.

قاضی پرسید: حاضرید قسم بخورید؟

خدابنده پاسخ داد: بله قسم می‌خورم. به قرآن کریم که دست راستم بر روی آن است و قسم به الله بالله والله الله جز به حقیقت نگفته و تمام حقایق را با واقعیت بیان کنم.

وی ادامه داد: در جلسه قبل که من صحبت کردم، چون وقت تمام شده بود سوالی از بنده پرسیده نشد و یک مطالبی هم باقی ماند که باید به اطلاع دادگاه برسانم. از اعضای سابق سازمان در این مدت با بنده تماس گرفتند و می‌گفتند که فلان موضوع یا مطلب را در جلسه دادگاه نگفته‌ای و در آن جلسه فرصت نشد که من وارد جزئیات شوم.

قاضی گفت: آقای خدابنده امروز فرصت است و هر مقدار که بخواهید می‌توانید اظهارات خود را بیان کنید. سوال من این است که اعضای سابق سازمان یا اعضایی که از سازمان جدا شدند با شما تماس گرفتند؟ بعداً این افراد با اظهارات شما همراه بودند؟

خدابنده پاسخ داد: بله. من در حال حاضر مدیرعامل انجمن حقوقی نجات هستم. مسئول حقوقی انجمن نجات این هفته تماس‌هایی گرفت که فعلاً ۱۲۵ نفر اعلام آمادگی کردند که در جلسه دادگاه حضور پیدا کرده و حرف‌های بنده را تایید کنند.

قاضی گفت: یعنی ۱۲۵ نفر حاضر می‌شوند که در دادگاه شهادت دهند؟

خدابنده پاسخ داد: بله.

قاضی گفت: دادگاه از این اتفاق استقبال می‌کند و اعلام می‌کنیم که دادگاه حاضر است برای استماع شهادت شهود ۱۲۵ نفر جلسه را تشکیل دهد. واقعاً دادگاهی که با شهود متعدد آن هم در این تعداد استماع را انجام دهد بعد از تعرفه شهود برابر مقررات می‌تواند به اتقان و کشف حقیقت کمک کند.

خدابنده اظهار داشت: موضوعی که علاوه بر این می‌خواستم در مقدمه بیان کنم واکنش‌هایی است که سازمان مجاهدین خلق در قبال این دادگاه دارد که به شکل‌های مختلف درباره آن صحبت می‌کند. درباره جلسه هفدهم که جلسه قبل بود سخنگوی مجاهدین خلق یک سری جواب‌هایی را داده است. اولاً که مطالب دادگاه به طور کامل آورده شده مثلا اینکه کارشناس محترم فقهی که در دادگاه حضور داشت گفته بود: شاید بتوانیم این دادگاه را از نظر تاریخی با دادگاه نورنبرگ مقایسه کنیم. یک دادگاه تاریخی برای رسیدگی به جنایت‌های خشن‌ترین گروهک تروریستی تاریخ معاصر در کل دنیا و صحبت‌هایی که هیتلر علیه کشور خودش انجام داده را آورده است؛ و حالا پاسخ سخنگوی منافقین به این دادگاه این است: دست مریزاد که مجاهدین چه به روز رژیم آوردند.

قاضی پرسید: یعنی مقایسه با دادگاه نورنبرگ انکار نکردند؟ مقایسه بین هیتلر با مسعود رجوی که توسط یک کارشناس انجام شده که وی را مثل هیتلر و یا بدتر می‌داند این موضوع را انکار نکردند؟

خدابنده گفت: خیر. پاسخشان این بوده که: دست مریزاد که مجاهدین چه به روز رژیم آورده است. البته منظورش کل مردم ایران بوده است.

قاضی گفت: ایشان سخنگوی مجاهدین است که این اظهارات را کرده؟

خدابنده پاسخ داد: بله.

قاضی گفت: در کجا؟

خدابنده گفت: در سایت رسمی‌شان.

قاضی پرسید: یعنی به نظر شما تلویحاً این امر را پذیرفته‌اند؟

خدابنده گفت: تمام واکنش‌های سازمان به این دادگاه همگی اقرار علیه خود است. اتهامات تروریستی، خیانت، جنایت و هر چیزی که تا اکنون در دادگاه مطرح شده در سخنان سخنگوی مجاهدین آورده شده است. او گفته کجایش را دیده‌اید بند از بند نظامتان خواهیم گسست.

قاضی گفت: در پاسخ به چه چیزی این سخن را گفته؟

خدابنده گفت: اینکه در دادگاه عنوان جنایت و خیانت به آن‌ها داده شده است.

قاضی پرسید: سخنگوی مجاهدین گفته تازه کجایش را دیدید؟

خدابنده: بله.

قاضی خطاب به منشی دادگاه گفت: این اظهارات را از آقای خدابنده یادداشت کنید و از سایت منافقین نیز این مطالب را استخراج کنید تا مستند شود که چنانچه اظهارات شاهد در این خصوص بررسی شود بتواند در باب ارزش اقراری آن مورد مداقه دادگاه قرار گیرد.

خدابنده گفت: در خصوص همین هیات‌های عفو که در جلسات قبل گفته شد و دادگاه می‌خواست درخواست تجدیدنظر کند، همه این‌ها را آورده و بعد سخنگوی مجاهدین خلق این را مورد افتخار تاریخی مجاهدین خلق دانسته است.

قاضی پرسید: چه چیزی را؟

خدابنده پاسخ داد: سازمان مجاهدین خلق این مورد را موجب افتخار تاریخی مجاهدین می‌دانستند و این فرد در قبال هر اتهامی، به خود دسته گل هم می‌دهد که این کارها را انجام داده و اظهارات وی تماماً اقرار علیه خود است.

قاضی در ادامه با اشاره به ماده ۳۴۱ از قانون آیین دادرسی کیفری، گفت: در جایی که دادگاه نقصی را در جهت تکمیل تحقیقات احراز کند و یا اگر نقص نباشد برای تحقیقات لازم باشد، استماع نظرات شهود لازم است، شاهد خدابنده ۱۲۵ نفر که اسامی آن‌ها نیز وجود دارد را در این زمینه معرفی کرده است. ضابط نیز طبق نامه‌ای که از سوی دادگاه برای حضور شهود ارسال خواهد شد، برای هماهنگی حضور شهود در یک یا چند جلسه برای استماع اظهارات اقدامات را انجام خواهد داد.

وی گفت: همچنین درباره آنچه که شاهد در مورد اظهارات سخنگوی مجاهدین در رسانه رسمی متعلق به سازمان مجاهدین خلق اعلام کرده است تحقیقات کامل و مستند انجام و به دادگاه تقدیم می‌شود.

در ادامه ابراهیم خدابنده عضو سابق سازمان مجاهدین خلق و معاون اجرایی بخش روابط بین الملل سازمان گفت: واکنش‌های سازمان در رسانه‌هایش کاملا نشان می‌دهد که در جریان این دادگاه است و از همه موارد آن مطلع می‌شود.

قاضی خطاب به خدابنده گفت: شما در یکی از اظهاراتتان گفته‌اید که این دادگاه را آن‌ها رسانه‌ای و نمایشی می‌دانند.

خدابنده گفت: آن‌ها در ابتدا گفتند این دادگاه اهمیت و ارزشی ندارد، اما بعد از یک جلسه دادگاه در ۱۰ جلسه به آن واکنش نشان دادند که معنی آن ترس است.

وی با بیان اینکه آن‌ها دادگاه را جدی می‌دانند و از آن ترسیدند، گفت: در رسانه‌های آلبانی خبری مبنی اینکه پلیس آلبانی بیانیه‌ای داده و اعلام کرده «مهرداد کمال پور» در آلبانی دستگیر و در راستای اولین همکاری اینترپل تهران و تیرانا برای استرداد به ایران است، جدا از محتوای خبر همین که در رسانه‌های آلبانی این خبر منتشر شده سبب شده اعضای مجاهدین سکوت کنند.

خدابنده با بیان اینکه روانشناسی رجوی به شدت نیاز به خون دارد و هرچه تعداد اعدام بیشتر باشد برای او بهتر است، گفت: رجوی از دو نفر بسیار کینه داشت؛ نفر اول لاجوردی و بعدی صیاد شیرازی بود که بارها آن را نیز اعلام کرده بود. در تروری که علیه اسرای عراق انجام شده بود، رجوی به صدام حسین گفته بود طراحی آن را صیاد شیرازی انجام داده که بعدا مشخص شد دعوای خانوادگی بوده است. گناه شهید لاجوردی هم این بوده است که به دنبال رضایت اولیای دم بوده تا فردی اعدام نشود و افراد را تواب می‌کرده است.

عضو سازمان مجاهدین خلق گفت: رجوی مشخصا شکست خود در عملیات مرصاد را به علت فرماندهی صیاد شیرازی می‌دانسته است.

وی به موضوع خیانت از سوی این گروهک پرداخت و گفت: از جمله موارد خیانت در دنیا حمل سلاح علیه امنیت یک کشور بدون آنکه تیری شلیک شود است. قوانین خاص فرانسه ۴۱۱.۱ تا ۴۱۱.۱۳ قوانین فردی فرانسه در مورد خیانت است، در اینجا وسیله قرار دادن در خدمت دشمن خیانت است. در قانون مجازات فرانسه، اگر در زمان صلح باشد، حبس ابد در سلول انفرادی و اگر در زمان جنگ باشد، بدین معنا که فرانسه با کشوری در حال جنگ باشد، حکم آن اعدام است.

وی افزود: شما گفتید که این‌ها را خود کشورهای اروپایی محاکمه کنند، اعضای سازمان در اروپا و در ایران همین خواسته را دارند، فرانسه بیاید و براساس قوانین خودش و نه قوانین جمهوری اسلامی، مریم رجوی را محاکمه کند و صدها شاهد نیز از اروپا بیایند و شهادت دهند.

خدابنده گفت: موضوع دیگری هم که در جلسه قبل فراموش کردم که دوستانم به من زنگ زده و یادآوری کردند؛ وقتی در سال ۶۵-۶۶ مسعود رجوی با یک جمعیت بزرگ به عراق رفت، درباره ۷ تیر گفته است ما گفتیم این انفجار خشم خلق است، کدام خلق، خلق کدام است؟ انفجار خشم مجاهد است، همه نیز شاهد بودند.

وی افزود: در تیر ۱۳۸۹ یک دادگاهی در عراق تشکیل و حکم بازداشت مسعود و مریم رجوی و ۳۹ نفر از سران سازمان را به اتهام جنایت علیه بشریت صادر کرد.  حکم جنایت علیه بشریت اگر در کشوری صادر شود در دادگاه بین‌المللی قابل پیگیری است. دلیل این حکم نیز توسط دادگاه بیان شد که وجود شواهدی مبنی بر همکاری مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق با صدام حسین در سرکوب شیعیان و مردم کردستان است. متعاقب حکم دستگیری این افراد، تجسس پادگان اشرف را دادگاه عالی بغداد صادر کرد.

عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق در خارج و معاون اجرایی بخش روابط بین‌الملل سازمان گفت: رئیس پلیس بغداد و تعدادی از افراد او به پادگان اشرف رفتند تا این حکم را اجرا کنند که نیروهای امریکایی مانع شدند و همان زمان در رسانه‌های عراق بازتاب داشت. برخی مقامات عراقی مواظب بودند که این‌ها وقتی می‌خواهند این کشور را ترک کنند و به آلبانی بروند این افراد را شناسایی و دستگیر کنند. اسم این‌ها در میان مدارک افرادی که می‌رفتند نبود و مشخص بود که با مدارک و هویت دیگری از عراق رفتند.

قاضی گفت: با وجود صدور حکم جزایی جنایت علیه بشریت اعضای سازمان، برخی کشورها با این‌ها همکاری کرده و مشمولان جنایت علیه بشریت را با اوراق هویتی دیگری وارد کشور خودشان کردند.

ابراهیم خدابنده پاسخ داد: سال گذشته ۳۰ خرداد پلیس آلبانی به دلیل جرایم زیادی که از سوی مجاهدین و شکایت‌هایی که از اروپا شده بود که این‌ها پولشویی، قاچاق انسان و مواد دارویی می‌کنند، سراغ آن‌ها رفت که مقاومت کردند و با پلیس آلبانی شروع به ضرب وشتم کردند که در همین راستا یکی از اعضای سازمان سکته کرد و فوت شد. مدارک شناسایی این فرد به نام علی مصطفوی بود که من علی مصطفوی را می‌شناختم که فردی در انگلستان بود. در سازمان به نام افشین می‌شناختندش. بعدا مشخص شد که عبدالوهاب فرجی پور است و آنقدر اسم‌های زیادی گفته شده بود که در رسانه‌های آلبانی فکر می‌کردند که سه نفر کشته شدند. بعدا فهمیدند این سه اسم یک نفر است. الان مریم رجوی و دیگر اعضا هم چند اسم دارند.

پیروزفر، وکیل تعدادی از متهمان پرونده در جایگاه قرار گرفت و گفت: آقای خدابنده در صحبت‌هایی که در دادگاه مطرح کرد، اعضای کادر رهبری را اعلام کرده است که ایشان فقط برخی از متهمان پرونده را به عنوان کادر مرکزی گروهک منافقین معرفی کرده است. آیا اعضای شورای رهبری صرفا همین افراد هستند یا افراد دیگری هم بودند، زیرا ۱۰ شاهد دیگر پرونده نیز همین موضوع را مطرح کرده اند.

خدابنده در پاسخ به وکیل متهمان گفت: من تا سال ۸۲ عضو گروهک بودم تا آن زمان اعضا همین افراد بودند. برخی از افراد را اصلا نمی‌شناسم. مدام ساختار تشکیلاتی تغییر می‌کرد. مسعود رجوی افرادی داشت که به آن‌ها حواریون هم می‌گفتند. رجوی وقتی می‌خواست کار مهم انجام دهد از این افراد استفاده می‌کرد مثلا در روابط بین الملل از این افراد استفاده می‌کرد. در امور مربوط به عراق از ابریشم چی استفاده می‌کرد. رجوی شخصا با این افراد جلسه می‌گذاشت و چیزی به نام شورای رهبری وجود نداشت و این مورد نمایشی بود. اول و آخر تمام تصمیم‌ها با رجوی بود. این افراد که نام بردم هم براساس شنیده‌ها بوده است.

وکیل شکات گفت: آقای خدابنده فقط ۹ نفر از ۱۰۴ متهم پرونده را معرفی کرده است.

قاضی گفت: این پرونده حدود ۲۰۰ شاهد دارد. ایشان فقط یکی از شاهدان پرونده است. عدم اطلاع شاهد از اجزای دیگر پرونده موجب بی‌اعتبار شدن بخشی که نسبت به آن شهادت داده است نمی‌شود.

وکیل شکات از خدابنده پرسید: شما در اظهارات خود گفته اید که حتی مریم رجوی هم در تصمیم گیری‌ها دخالتی نداشته است آیا این مطلب را تایید می‌کنید؟

خدابنده پاسخ داد: یک بار مریم رجوی گفت که بالاترین هنر من این است که حرف شنوترین فرد نسبت به صحبت‌های مسعود رجوی هستم و مو به مو حرفهای او را انجام می‌داد. مریم رجوی می‌گفت مجاهد خلق کسی است که تمایلات مسعود را بشناسد و به آن‌ها عمل کند. 

وکیل شکات خطاب به خدابنده گفت: شما گفتید محمد طریقت منفرد جز کادر رهبری در امور مالی بوده است.

خدابنده گفت: ایشان سمتی نداشت، اما طرف حساب مالی سازمان در قبال مسعود رجوی بود. مدام به سوئیس سفر می‌کرد. من با این فرد کار کردم و در عمل بخش امور مالی در خارج سازمان توسط این فرد انجام می‌شد. من مدتی در بخش مالی کار می‌کردم. افراد در سوریه کار می‌کردند و ما اطلاع نداشتیم عضو مجاهدین بودن و تصور می‌کردیم برای جمهوری اسلامی کار می‌کنند بعدا کشف شد که این افراد جزو مجاهدین هستند.

خدابنده گفت: حفاظت و اطلاعات در سازمان حرف اول را می‌زد و همه اطلاعات زیادی نداشتند. شعار سازمان اطلاعات براساس نیاز بود.

وکیل شکات گفت: اتهام خیانت، نشر اکاذیب، پولشویی و تبلیغ به تمام متهمان منتسب شده است، آقای خدابنده می‌گوید کارها در سازمان تعریف شده بوده و هر کسی کاری انجام می‌داده است. برخی افراد نقشی در پولشویی نداشته‌اند. وقتی سخنگوی مجاهدین موردی مطرح می‌کند به همه اعضا نسبت داده نمی‌شود. آیا شما اعتقاد دارید که تمام متهمان پرونده تمام اتهامات را انجام می‌دادند؟

خدابنده پاسخ داد: خیر.

قاضی گفت: الان که سخنگوی مجاهدین مطلبی را مطرح می‌کند آیا این موارد، مورد قبول دیگر اعضای سازمان هست یا نه؟

خدابنده گفت: بله هست، اما اینکه چقدر قادر به اظهار نظر هستند جای سوال است. همه هم‌سنگ رجوی نیستند.

قاضی از خدابنده پرسید: آیا شما مطمئن هستید که عامل بمب گذاری ساختمان حزب با سازمان مجاهدین خلق بوده است.

خدابنده پاسخ داد: بله همه اعضای سازمان هم مطمئن هستند.برای اعضای سازمان این موضوع تا سال ۶۱ مبهم بود. در سال ۶۱ رجوی گفت که این کار را انجام داده و دلیل آنکه موضوع را رسانه‌ای نکردیم این بود که این اقدام یک کار ضدآمریکایی بود. تعدادی از اعضای سازمان در حال حاضر از سازمان جدا شده‌اند و برخی به ایران آمده اند و در حال کار هستند و برخی از افراد به عنوان آزاده شناخته می‌شوند. من تا کنون حرفهای زیادی در مورد سازمان زده‌ام، اما سازمان هیچ کدام را تکذیب نکرده است. الان تعداد افرادی که از سازمان جدا شده‌اند از اعضای فعلی آن بیشتر هستند و در تمام دنیا پخش هستند. این افراد می‌گویند حاضر به صحبت کردن در مورد سازمان هستند به شرطی که رجوی آن‌ها را تکذیب کند.

قاضی گفت: شما انفجار ساختمان حزب توسط سازمان مجاهدین را شهادت می‌دهیم؟

خدابنده گفت: شهادت من مبتنی بر شنیده هایم از مسعود رجوی است.

وکیل شکات پرسید: شما گفتید کشمیری از سازمان جدا شد و به اروپا رفت. چه زمانی از سازمان جدا شد.

قاضی در پاسخ به این سوال وکیل شکات گفت: طبق ماده ۳۴۱ آیین دادرسی کیفری جزو موارد بوده که دادگاه در زمان رسیدگی به آن رسیده و به آن پرداخته است.

خدابنده گفت: من خودم کشمیری را در کلن آلمان دیدم. برادرش هم عضو سازمان است. در جلسه‌ای که خودم حضور داشتم مسعود رجوی، کشمیری را بلند کرد و به اعضا معرفی کرد. بعد که به ایران آمدم دیگر اطلاعی نداشتند فقط شنیدم چندبار ایران از آلمان درخواست استراداد کشمیری را کرد که آلمان قبول نکرد.دادگاهی در عراق تشکیل شد که پرونده مسعود رجوی قطورتر از صدام بود.

نماینده دادستان با حضور در جایگاه از ابراهیم خدابنده سوالاتی پرسید. شما در تحقیقات مقدماتی درباره جلسه‌ای که مسعود رجوی با فردی که همسر آقای کلاهی بوده، اظهاراتی داشتید.

خدابنده گفت: کلاهی وقتی آمده بود، برادرم وی را به خوبی می‌شناخت و مسئول تاسیسات پادگان اشرف بود. همسرش بعد از کلاهی، می‌خواست که از سازمان برود و رجوی برای اینکه او نرود، با او ازدواج کرد و بعد از یک مدت طلاق گرفت اما او بالاخره با اصرار گفت که می‌خواهم به هلند بروم که بعدها با اسم دیگری به هلند رفت و کشته شد. یادم می‌آید که در جلسه‌ای خورشید را بلند کرد و درباره کلاهی از او سوال کرد. او از کلاهی خیلی بد گفت و اظهاراتش موجود است، آدم نچسبی بود و آدم سازمان نبود؛ و حرف شنو نبود.

خدابنده افزود: می‌گفتند نفوذی دو نوع است، یکی اینکه مثلا به یکی از اعضای سازمان می‌گویند برو در جایی نفوذ کن، که کار سختی است. ولی راحت‌تر این است که کسی را در آنجا پیدا کنند که بتواند آن را جذب کنند. سازمان در حدود ۲۵-۲۶ سال قبل متوجه شده بود که یک وزیری در ایران با دخترش در آلمان اختلاف دارد و این را سوژه کرده بود تا بتواند به این دختر نزدیک شده و جذبش کند. تا بتواند نقطه ضعفی از آن فرد گرفته تا آن فرد را جذب کرده و مجبور به همکاری کند. چنین مواردی را پروژه چند ساله می‌کنند و با پیدا کردن نقطه ضعفی در خانواده یک فرد سعی می‌کنند او را جذب کنند.

وی گفت: آنطور که برادرم می‌گفت، کلاهی آدم اهل سازمان نبود و خورشید هم اینگونه نبود و به همین دلیل این‌ها نمی‌توانستند شرایط اردوگاه اشرف را تحمل کنند و می‌خواستند جدا شده و بروند. در آن زمان کلاهی جدا شده و رفته بود و رجوی به خورشید گفت، بیا بگو کلاهی چه آدمی است.

نماینده دادستان از او پرسید: شما درباره تشریح خط نفوذ به نقل از مسعود رجوی اظهاراتی داشتید که بیشتر توضیح دهید؟

خدابنده گفت: مسعود رجوی بارها درباره داستان فاز سیاسی می‌گفت؛ یعنی ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۳۰ خرداد را فاز سیاسی می‌نامید که می‌گفت باید در این بازه زمانی کار سیاسی می‌کردیم. اما به این معنا نبود که بعد نظامی را کنار گذاشتیم. جزو افتخاراتش بود که وقتی فضا باز شد و همه دنبال کار سیاسی رفتند من حواسم خیلی جمع بود و می‌دانستم که بالاخره باید با جمهوری اسلامی مقابله نظامی کرد. ما دنبال سلاح رفتیم و دنبال نفوذی در همه سازمان و بقیه اقدامات.

وی گفت: به طور مثال بهزاد معزی، خلبان شاه که او را به مصر برد و برگشت و دوباره در نیروی هوایی مشغول به کار شد، نفوذی سازمان بود که سازمان او را جذب کرد و به او گفت که ایران باشد. یک نفوذی در دادستانی داشتند. مسعود رجوی برای پیروز شدن در ایران، نیاز به یک ابرقدرت داشت و با کمک عراق نمی‌توانست کار خود را پیش ببرد، سراغ شوروی و بعد آمریکا باید می‌رفت. او از افتخاراتش این بود که هرجا توانستیم تاثیر بگذاریم، گداشتیم مانند دفتر بنی صدر. جاهایی که نمی‌توانست تاثیربگذارد را منفجر می‌کرد.

خدابنده گفت: مسعود رجوی در عراق کاخی داشت. هر وقت که به عراق می‌رفتیم می‌دیدم که مسعود رجوی جلسه دارد و مریم رجوی را هم نبرده است.

قاضی گفت: سازمان هنوز اقدامات مسلحانه دارد؟

خدابنده گفت: الان سازمان مجاهدین خلق یک ارتش سایبری درست کرده و از آنجا امنیت روانی مردم را از طریق فضای مجازی به خطر می‌اندازند. هر جایی هم بتواند کار نظامی انجام می‌دهد.

ملایی، وکیل شکات گفت: همانطور که خدابنده بیان کرد مریم رجوی و گروه منافقین با پاسپورت‌های جعلی در حال رفت و آمد به کشورهای مختلف بودند؛ معزی خلبانی که بنی صدر را فراری داد از منافقین بود در واقع بنی صدر را منافقین فراری داده‌اند.

در ادامه مرتضی ترکمن، عضو سابق و جدا شده سازمان منافقین به عنوان شاهد در جایگاه حاضر شد.

قاضی خطاب به ترکمن گفت: حاضرید به عنوان شاهد شهادت دهید و حاضرید سوگند بخورید؟

ترکمن گفت: بله

قاضی گفت: مطلع هستید که اگر مشخص شود اظهارات از طرف شما کذب بوده برابر قانون مجازات کیفری تحت تعقیب قرار می‌گیرد؟

ترکمن گفت: بله

ترکمن با دستور و تکرار سخن قاضی برای سوگند، گفت: قسم می‌خورم به قرآن کریم که دست راستم بر روی آن است و به والله، بالله، تالله جز به راستی نگفته و تمام حقایق را مطابق واقع برای دادگاه بیان کنم.

در ادامه ترکمن گفت: سال ۵۸ جذب سازمان شدم و تا حدود سال ۶۰ فعالیت داشتم. عمده فعالیت‌های من به فاز نظامی مربوط بود و عضو تیم‌های عملیاتی بودم و عملیات نظامی انجام داده ام که منجر به شهادت یک رهگذر هم شده‌ام.

قاضی گفت: شما برای سازمان اقدام عملیاتی انجام داده‌اید و علی‌رغم اقدام تروریستی منجر به شهادت یک فرد توسط نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران عفو شده‌اید؟

ترکمن گفت: با توجه به اقداماتی که انجام داده ام شش سال و سه ماه حبس کشیده و سپس آزاد شده ام و مثل مردم عادی زندگی می‌کنم و مشکلی برایم پیش نیامده است، اکنون که در اینجا آمده‌ام بدون هیچ تهدیدی به عنوان شاهد برای کمک به حل این پرونده آمده‌ام.

قاضی خطاب به ترکمن گفت: آیا شما از عضویت در سازمان پشیمان هستید؟

ترکمن گفت: بله صد در صد.

وی گفت: یک عملیات نظامی که انجام داده‌ایم پرتاب نارنجک به سمت فروشگاه بود، به ما گفته بودند این فرد از نخبگان و جنایتکارانی بوده که چند نفر از اعضای مجاهدین را لو و موجب اعدام آن‌ها شده است.

وی گفت: یک طرحی آمده بود بنام شکار که از روی ظاهر افراد قضاوت می‌کردند، فقط بر اساس ظاهر افراد آن‌ها را اعدام انقلابی (ترور) می‌کردند و هیچ اقدامی بدون اطلاع رهبری سازمان محال بود که انجام شود. تشکیلات مجاهدین منسجم‌ترین تشکیلات میان گروه‌های قبل و بعد از انقلاب بود. سایر گروه‌ها مثل چریک‌های فدایی از تشکیلات سازمان الگو گرفته بودند.

وی گفت: انسجام به حدی بود که اگر کسی کاری انجام می‌داد که خارج از اصول تشکیلات بود صد درصد تنبیه می‌شد.

ترکمن گفت: پس حتما رهبری سازمان از انفجار حزب جمهوری اطلاع و دستور آن را نیز صادر کرده است.

ترکمن گفت: می‌توانستیم بهتر از این زندگی کنیم، اما نکردیم. من در زندان جزو توابین بودم. آقای رییسی آن زمان دادستان همدان بود و پرونده من زیر دست ایشان بود. خیلی تلاش کردند که من اعدام نشوم. دنبال راه‌های قانونی بود که ما اعدام نشویم. ما مشمول عفو و بعد آزاد شدیم یکی از عوامل این موضوع هم آقای رییسی بود و می‌گفت جوانان گول خورده‌اند. نظام به ما لطف کرد. خدا را شاکریم که راهمان را عوض کردیم.

در ادامه نماینده دادستان گفت: طبق ماده ۳۴۱ قانون آیین دادرسی کیفری، ضمن اعلام جرم سردستگی اقدامات تروریستی و عامریت در بغی علیه مسعود و مریم رجوی درخواست ثبت این موضوع را دارم.

در ادامه علی اکرامی، عضو سابق و جداشده گروهک تروریستی در جایگاه قرار گرفت.

قاضی خطاب به اکرامی گفت: حاضرید به عنوان شاهد شهادت دهید حاضرید سوگند بخورید؟

اکرامی گفت: بله

قاضی گفت: مطلع هستید که اگر مشخص شود اظهارات از طرف شما کذب بوده برابر قانون مجازات کیفری تخت تعقیب قرار می‌گیرد؟

اکرامی گفت: بله

اکرامی با دستور و تکرار سخن قاضی برای سوگند، گفت: قسم می‌خورم به قرآن کریم که دست راستم بر روی آن است و به والله، بالله، تالله جز به راستی نگفته و تمام حقایق را مطابق واقع برای دادگاه بیان کنم.

اکرامی گفت: در رابطه با نقش روابط خارجی سازمان مجاهدین و هماهنگ کننده کلیه فعالیت‌های نظامی، اطلاعاتی با رژیم صدام در جلسات قبل نکاتی را مطرح کردم.

وی ادامه داد: سازمان مجاهدین در رسانه خود سیمای آزادی عضویت من را در کمیته روابط خارجی تکذیب کرد و افرادی شهادت دادند که اصلاً آن‌ها جز کمیته روابط خارجی نبودند.

اکرامی در ادامه برای اثبات بیانات خود در دادگاه به نمایش چارت سازماندهی مخابرات صدام و میز ارتباط با سازمان مجاهدین پرداخت و گفت: سازمان مجاهدین تمامی عملیات‌های اطلاعاتی و تروریستی در داخل را در ارتباط مستقیم با افسران و در راس آن  صابر الدوری، رئیس اطلاعات عراق انجام می‌داد.

اکرامی در ادامه به نمایش چارت سازماندهی بخش روابط خارجی سازمان مجاهدین یعنی کسانی که با آن‌ها در ارتباط هستند پرداخت و در راس آن مهدی ابریشم چی که از متهمان این دادگاه است را معرفی کرد.

وی به انفجار دفتر نخست وزیری و حزب جمهوری اسلامی ایران در سال ۶۰ که ابتدا سازمان مجاهدین مسئولیت آن را به عهده نگرفت اشاره کرد و گفت: آنچه در جلسه یازدهم پخش شد مسعود رجوی گفت مقامات آمریکایی و فرانسوی در جریان بودند که انفجار حزب جمهوری با ما بوده و در آنجا به ما اتهام تروریستی نزدند.

وی در ادامه گفت: همچنین «مهدی ابریشم‌چی» و «عباس داوری» که از مسئولان بخش روابط خارجی مجاهدین بودند بارها در حضور خودم در ملاقات با افسران عراقی برای دریافت کمک‌های مالی از دولت عراق به این موضوع اذعان کرده بودند، مهدی ابریشم چی علنا گفت که حزب جمهوری اسلامی را به واسطه نفری که داشتیم منفجر کردیم و این توانمندی ما را در ایران نشان می‌دهد.

اکرامی گفت: مهدی افتخاری، طراح پرواز مسعود رجوی و بنی صدر به فرانسه بود، در جلسه‌ای که با من داشت علنا گفت که در طراحی عملیات حزب جمهوری و دفتر نخست وزیری مستقیما نقش داشته است.

اکرامی در ادامه گفت: کلاهی می‌خواست به نحوی از مجاهدین جدا شود و مسعود رجوی به او گفت اگر اکنون زنده هستی به جهت این است که چتر امنیت مجاهدین روی سر تو است به محض اینکه از مجاهدین جدا شوی هیچ تضمینی وجود ندارد که زنده بمانی و جمهوری اسلامی هم از تو حمایت نخواهد کرد.

اکرامی، عض‍و سابق و جداشده گروهک تروریستی منافقین گفت: رحیم قاسمی‌نژاد با نام مستعار رسول بود، در سال ۶۴ وقتی می‌خواست با بمب انفجاری کار کند، بر اثر انفجار بمب بینایی هر دو چشم خود را از دست داد. در فیلم عروسی مسعود رجوی این فرد با عینک دیده می‌شود که می‌آید و تبریک می‌گوید. او را به بغداد بردند، در قرارگاه جلال‌زاده مسئول گاز شد. خیلی اصرار کرد که به ایران برگردد، ولی قبول نکردند. یک روزی ساعت ۵ و نیم صبح اعلام شد در زمین فرودگاه یک نفر خود را به آتش کشیده است. یک سوال ذهنی برای همه ما ایجاد شده بود چراکه محل مخازن سوخت ۷۰۰ متر آن طرف‌تر بود چطور می‌شد که یک نابینا این همه راه را برود سپس مخزن نفت را پرکند آن را به زمین فرودگاه بیاورد و خود را آتش بزند. او را کنار زندان ابوغریب برده و دفن کردند.

وی گفت: شاعری به نام مجتبی میرمیران مسئول تبلیغات بود. او را در پایگاه ابوالفتحی بغداد تحت نظر داشتند، اگر در گوگل سرچ کنید شعرهای او موجود است. من غیر از مسئولیتی که داشتم مسئولیت نظارت بر قبرستان مجاهدین که حدفاصل کربلا تا نجف بود، برعهده من بود، یک مسئولی به نام عبدالعزیز داشت و ما وقتی کشته شدگان را به آنجا می‌بردیم با یکسری تشریفات بود؛ ۳۰-۴۰ نفر می‌آمدند و بعد تابوت و پرچم را هم می‌بردیم و مناسک نظامی انجام و فرد را خاک می‌کردیم. افرادی هستند که اسامی‌شان را دادم که شاهد بودم چند سال در زندان ابوغریب بودند صرفا به جرم اینکه خواهان جدایی از مجاهدین بودند. حق انتخابی نداشتند. نزدیک به ۳۵ نفر را بعد از سرنگونی صدام با اسرای ایرانی تبادل کردند. صرف ایرانی بودن آنجا ۵۰ ضربه شلاق داشت و آن‌ها را با آهن می‌زدند. این سازمانی است که جنایت می‌کند. خیلی از خانواده اعضا می‌خواهند بیایند و در این دادگاه شرکت کنند.

قاضی خطاب به او سوال کرد: آیا اظهاراتی که آقای ترکمن داشتند که مسعود رجوی در سازمان باعث کشته شدن اعضا شد، مورد تائید شماست؟

سپس علی اکرامی، عض‍و سابق گروهک تروریستی منافقین گفت: قرارگاه موسوم به «الهی» مسئولیت آن با اصغر زمان‌وزیری بود. تعدادی از بچه‌ها از زندان آزاد شده بودند حتی بخشی بودند که از ما چیزی نگرفتند. رئیس دادگاه می‌گفت محض احترام به موی سفید پدرت و به احترام مادرت که خانم مومنه‌ای هست شما را آزاد کردیم. این افراد به پایگاه الهی در پاکستان فرستاد شدند. ۵ روز بعد این‌ها را جای دیگر فرستادند. زمانی که می‌خواستند آن‌ها را بفرستند با اصغر زمان‌وزیری بحث کردم و گفتم این نیروها تاکنون در زندان بودند و اگر بخواهند آزاد شوند و به شهرهای خودشان بروند شناسایی و اعدام می‌شوند و او در جواب گفت ما می‌خواهیم این نیروها کشته شوند. عمر یک چریک ۶ ماه است، اما این افراد ۵ سال است که در زندان هستند و ما می‌خواهیم که آن‌ها کشته شوند.

قاضی گفت: یعنی سیاست مسعود رجوی در مقابل سیاست حضرت امام(ره) برای عفو مجاهدین علی رغم اقدامات تروریستی سیاست مرگ و کشته شدن آن‌ها بود؟

اکرامی پاسخ داد: بله. سیاست مسعود رجوی در نشست‌ها به گونه‌ای بود که می‌خواست اعضایی که سال‌ها در زندان بودند اسم سال‌ها تهدید و شکنجه را یدک بکشند. می‌خواست به مردم القا کند که اعضای مجاهدین در مقابل این شکنجه‌ها ایستادگی کردند، حماسه آفریدند و سپس آن‌ها را بکشد و از کشتن آن‌ها بهره‌برداری سیاسی کند. برای همین در داخل تشکیلات جلسه‌ای تشکیل داد و همه آن‌ها را دعوت کرد و گفت اینکه ما می‌گوییم شما مرد مقاومت هستید و زیر شکنجه بودید بحث‌های تبلیغاتی است وگرنه ما می‌دانیم که همه شما سازش کردید، چون اگر شما اهل سازش نبودید شما را اعدام می‌کردند. امام تمام نیروهای خوب ما را اعدام کرد و تفاله‌ها را که شما بودید به ما پس داد. رجوی می‌گفت ما شما را بزرگ کردیم و می‌خواستیم برای تبلیغات از شما استفاده کنیم وگرنه شما در زندان آزار نشدید و شکنجه ندیدید.

قاضی: یعنی آقای رجوی منکر شکنجه‌ها و آزارهای شما در زندان بود؟

اکرامی بیان کرد: بله. رجوی می‌گفت این تبلیغات ما بود که مردم فکر می‌کردند شما در زندان شکنجه شدید. رجوی می‌گفت باید کاری کنیم که جمهوری اسلامی دست به خشونت بزند. او می‌گفت هر چه جمهوری اسلامی تعداد بیشتری از اعضای ما را بکشد ما نیروهای بیشتری جذب می‌کنیم. اگر جمهوری اسلامی عضوی از ما را در زندان بکشد خانواده وی جذب ما می‌شوند و برعکس هرجا نیروهای ما را عفو کرده و آن‌ها به زندگی خود بازگشتند، خانواده‌هایشان نیز جذب جمهوری اسلامی شدند.

قاضی سوال کرد: یعنی رجوی دستور مرگ اعضای خود را در زندان می‌داد و از این خون علیه جمهوری اسلامی استفاده می‌کرد؟

اکرامی پاسخ داد: بله.

قاضی گفت: سوال من این است که هسته‌های مجاهدین در زندان، مرگ مجاهدان را دنبال می‌کردند؟

اکرامی گفت: بله. سیاست رجوی همین بود.

قاضی اظهار کرد: یعنی هسته‌های مجاهدین در داخل زندان دستور مرگ داشتند؟ از اهداف تشکیل هسته‌های مجاهدان در زندان هدایت مجاهدین به مرگ در مقابل کمیته‌های عفو بود؟

اکرامی پاسخ داد: بله. آن‌ها اعضای زندانی مجاهدان را تشویق می‌کردند که اعدام شوند. رجوی می‌گفت الان زندان‌های ما آماده هستند و می‌گفت اولین تانکی که وارد کشور شود باید درهای زندان را باز کنیم تا نیروهای ما که در زندان هستند به ما بپیوندند. بسیاری از افرادی که در تشکیلات آلبانی هستند سال ۶۵ از زندان آزاد شدند. سیاست رجوی مقابله به بهای حذف فیزیکی بود. می‌گفت برای من قابل قبول است که بر روی یک پاسدار سلاح بکشم و او را بکشم. ولی او به سربازها هم رحم نمی‌کرد مسعود رجوی می‌گفت حتی باید به سربازها هم رحم نکنیم، چون اگر ما این‌ها را بزنیم جبهه خالی می‌شود. رجوی در جهت اهداف صدام می‌خواست جبهه‌ها را خالی کند.

قاضی بیان کرد: دادگاه این آمادگی را دارد که شهادت و شکایت تمام اعضای سازمان را چه به صورت حضوری و چه از راه دور استماع و اخذ و به آن‌ها برابر مقررات قانونی رسیدگی کند.

در ادامه پیروزفر وکیل نعدادی از متهمان پرونده از این شاهد پرسید: شما تمام ۱۰۴ متهم این پرونده را می‌شناسید.

اکرامی پاسخ داد: اکثر آن‌ها را می‌شناسم. در راس سازمان مسعود رجوی بود و بعد تعداد دیگری بودند. تمامی تصمیمات از سوی مسعود رجوی گرفته می‌شد و بقیه نیروهای اجرایی و مجری احکام او بودند.

در ادامه خدابنده در جایگاه قرار گرفت و گفت: در نشست‌های مریم رجوی حضور داشتم، اما سوادی نداشت. مریم رجوی فرمان عملیات فروغ جاویدان را اعلام کرد. در آنجا گفت به تمام تیم‌ها، یگان ها، یگان‌های مهندسی و یگان‌های رزمی؛ مریم رجوی نمی‌دانست که یگان مهندسی- رزمی یک یگان است. برادرم می‌گفت زمانی که مهوش سپهری به کردستان عراق آمد رجوی یک ماه نتوانسته بود کار با بیسیم را به او یاد دهد، اما دستش برای کتک زدن خوب بود. تشکیلات سازمان هرمی بود.

خدابنده گفت: اعضای سازمان هر نقشی که به آن‌ها می‌دادند را انجام می‌دادند، اما تصمیم گیرنده مسعود رجوی بود.

پیروزفر وکیل شکات گفت:بخش تبلیغات بنده نمی‌تواند به او اتهامی در این خصوص وارد کند.

قاضی پاسخ داد: هنوز تفهیم اتهام انجام نشده است.

وکیل شکات گفت: چند رسانه در سازمان وجود دارد. مسئولان اصلی این رسانه‌ها چه کسانی هستند.

اکرامی پاسخ داد: مسئولیت‌ها در سازمان مقطعی است و در برهه‌های زمانی تغییر می‌کند. سیمای آزادی گروهی دارد که اخبار را فیلتر می‌کند.

در ادامه وزیری نماینده دادستان گفت: اینگونه نیست که فرد باید مدیر باشد و فعالیت تبلیغی انجام دهد، سازمان مجموعه‌ای از ارکان و نمایندگان است. یعنی افراد اصلی و کادر مرکزی که عناوین اتهامی اصلی آن‌ها را همچون افساد فی الارض، بغی و محاربه آورده و در کنار آن رفتار مادی مجرمانه در زمینه فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی که چه در سیمای آزادی و نشریه مجاهد، نگارش مقاله یا هرچیزی در این حوزه را مستمسک و به عنوان فعالیت تبلیغی در نظر گرفته‌ایم.

وی گفت: این سوال مطرح شد که چرا محمدرضا کلاهی به عنوان متهم در این پرونده حضور ندارد، وی گرچه یک خسارت عمده به جمهوری اسلامی از طریق انفجار حزب جمهوری با شهادت بیش از ۷۲نفر از مسئولین و سیاستگذاران این مملکت و ۲۴ مجروح وارد کرده است، از اعضای مرکزی و تصمیم ساز در این پرونده نبوده است.

وی ادامه داد: وکیل به دنبال این است که آیا این افرادی که ما به عنوان متهم در کیفرخواست در نظر گرفته‌ایم تصمیم گیرنده نهایی بودند؟ اگر مسعود رجوی تصمیم می‌گرفت نیاز به تامین مالی تروریسم و آموزش افراد داشت یعنی سازمان را به عنوان یک ساختمان نباید در نظر گرفت. سازمان مجموعه‌ای از اجزا و بخش‌های مختلفی بودند که تروریست‌ها را جذب می‌کردند؛ آموزش، تسلیح، مشخص کردن هدف، تامین مالی تروریسم و هدایت می‌کردند سوژه برای آن‌ها مشخص می‌کردند و نهایتاً آن سوژه را ترور می‌کردند.

وزیری گفت: ماده ۲۰ و ۲۲ و ۱۴۳ قانون مجازات اسلامی از ارکان و نمایندگان استفاده می‌کند.

در ادامه محمدی، وکیل متهم گفت: رابطه سببی فرد با فعل مهم است آیا همه افراد تبلیغ داشته یا نداشته‌اند؟

قاضی در پایان این جلسه دادگاه اظهار کرد: پس از تشکیل دادگاه محاکمه متهمان اتهامات تروریستی، طبق پروتکل‌های بین‌المللی، کشورهای میزبان مکلف هستند متهمان را به ایران مسترد کنند. تا قبل از این یا باید مسترد می‌کردند یا محاکمه، اما پس از تشکیل دادگاه همانطور که بارها تاکید کردم مکلف هستند متهمان تروریستی این پرونده را به دادگاه مسترد کنند.

وی افزود: از همین جایگاه ریاست شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران خطاب به دبیرکل سازمان ملل به ویژه کمیته مبارزه و مقابله با تروریسم اعلام می‌کنم نظر به اظهارات شاهدان که در حال حاضر اعلام شده است و مکرراً به گزارشگر سازمان ملل نامه نوشتند و تقاضای دیدار کردند. در جلسه دادگاه شاهد در اظهاراتش اعلام کرد این‌ها قائلند فرزندانشان به گروگان گرفته شده است خواهان دیدار با گزارشگر سازمان ملل شدند.

قاضی ادامه داد:  اگر واقعا سازمان ملل به دنبال مقابله با تروریسم است و کمیته مقابله با تروریسم مطابق قطعنامه‌ها به دنبال مقابله با تروریسم است کشورهای میزبان باید متهمان را به ایران و این دادگاه مسترد کنند و به عنوان رئیس دادگاه اعلام می‌کنم که این دادگاه از تمام ظرفیت‌های قانونی ملی و بین‌المللی برای استرداد متهمان استفاده خواهد کرد.

قاضی دهقانی بیان کرد: هم اکنون قریب به ۷۰۰ شاهد آماده هستند که در دادگاه شهادت دهند یا شکایت کنند. شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران آماده است تا هم شکایات و هم شهود را برای استماع چه حضوراً و چه به صورت الکترونیکی، برای کسانی که در ایران نیستند، بپذیرد و استماع کند. به عنوان رئیس دادگاه به اعضای سازمان مجاهدین اعلام می‌کنم این سازمان امروز متهم ردیف اول این پرونده است.

وی افزود: کسانی که اعتراض به اقدامات سازمان دارند یا هر نوع اطلاعی دارند که در کشف حقیقت، به این دادگاه کمک می‌کند برای حضور در دادگاه دعوت می‌شوند. آنها می‌توانند به ایران بیایند و برابر مقررات این افراد چنانچه در جرایم و اتهامات ارتکابی نقش نداشته باشند همچنان که برخی از افراد نقش داشته عفو شده‌اند، از تمام رافت اسلامی مطابق قانون برخوردار خواهند شد.

قاضی گفت: علاوه بر این ۱۲۵ نفر، من به اعضای سازمان مجاهدین اعلام می‌کنم دولت جمهوری اسلامی از تمام ظرفیت‌های قوه قضاییه در حال استفاده برای استرداد متهمان است؛ هر کسی که حاضر به حضور در دادگاه است می‌تواند به صلیب سرخ یا به هر یک از سفارتخانه‌های ایران مراجعه کند تا به ایران بازگردد و در کشف حقیقت به این دادگاه کمک کند.

قاضی دهقانی اظهار کرد: تمام خانواده‌ها و تمام کسانی که به نحوی اعضای آن‌ها یا عضو هستند یا ناپدید شده‌اند و یا به هر حال شکایتی دارند می‌توانند به شعبه یازدهم کیفری یک استان تهران مراجعه و ثبت شکایت کنند یا به عنوان شاهد تعرفه شوند. این نکته را بار دیگر خدمت دبیر کل سازمان ملل و گزارشگر آن اعلام می‌کنم امروز خانواده‌های جدا شده که اعلام می‌کنم تعداد آن‌ها بیش از افراد حاضر در آن کمپ هستند، مکررا اعلام داشتند که برای مقابله با تروریسم به شما نامه نوشتند و به عنوان عضو جداشده خواهان ملاقات با شما شدند. با کدامین مجوز بین‌المللی و قانونی پاسخ این افراد جدا شده و خانواده‌های آن‌ها داده نشده و نادیده گرفته شده است؟ کدام پروتکل بین‌المللی به گزارشگر سازمان ملل اجازه می‌دهد در میان متهمان اقدامات تروریستی که در یک دادگاه صالح در حال رسیدگی است، حاضر شود، ولی به اعضا و خانواده‌های جدا شده هیچ پاسخی ندهد؟ اگر واقعا دبیر کل سازمان ملل به دنبال مقابله با تروریسم است باید از استانداردهای چندگانه دوری کند تا مبادا دوره او را کسانی که قربانی تروریسم هستند دوره‌ای تاریک مثال بزنند و ترسیم کنند.

قاضی دهقانی پایان هجدهمین جلسه دادگاه را اعلام کرد و جلسه بعدی دادگاه را هفته آینده سوم مهرماه عنوان کرد.