حجت الاسلام سیدعبدالله حسینی ضمن تمجید از موشکباران تل آویو از سوی جمهوری اسلامی ایران، این شعر را سرود:
پیش بسوی باز دارندگی برتر این شعر حرف دل مردم ایران است مظلوم مقتدر، اتمی شو
ما کیستیم لشکری از خوش خیال ها؛ جمعیت جهانی آشفته حالها
در مانده در امور سخیفیم گاهگاه؛ گاهی گذشته ایم ز مرز محالها
هایپرسونیک ساخته ایم و نمیزنیم؛ یک نقص در کنار تمام کمالها
در خانه ناتوان ز مدیریّت امور؛ در خاورمیانه گشودیم بالها
در این نبرد هیچکسی با تو نیست؛ جز این قوم پابرهنه همین بی مدالها
کفتارهای کافر بیرحم در کمین؛ هر دم در انتظار شکار غزالها
مابین گرگ و میش تفاهم بود محال؛ برجام بود برگهای از این محالها
پامال میشوند ضعیفان، قوی شوید؛ این گونه بوده است به عالم روالها
با کرکس گرسنه مماشات تا به چند؛ تن تا به کی دهیم به این ابتذالها
داریم ما به لطف خدا رهبری شجاع؛ تلفیقی از مجاهده و ابتهالها
فرمود رهبری که تعلل مجاز نیست؛ بر قوم میرسد ز تعلل ملالها
ایران از انفعال شهان تکه تکه شد؛ تاریخ ما پر است ازین انفعالها
آمار بذل و بخشش قاجار را ببین؛ ننگ آور است خواندن این شرح حالها
با چای ترکمان و گلستان ز دست رفت؛ خوارزمها و ترکیهها و شمالها
سلطان حسین و فتحعلی شاه و پهلوی؛ تف کردهایم خلط به این دستمالها
یک گربه مانده است از آن مرز پر گهر؛ از کشور بزرگ شکوه و جلالها
نوبت به ما رسیده پس از یکهزار سال؛ تاریخ سخت میدهد از این مجالها
دیگر یهود نیست به فکر ضیاع مال؛ زآنکه رسیده اند به مال و منالها
جان است و نفس، نقطه ضعف صهاینه؛ مرعوب میشوند فقط با قتالها
قوم یهود اهل اشد عداوتاند؛ خون ریخت باید از تن این آشغالها
تو از چه رو گذاشتهای دست روی دست؛ حسرت به دل، نظارهگر اغتیالها
کفتارهای پیر که دارند روی میز؛ کل گزینه ها همه احتمالها
جنگ است جنگ، قاعده جنگ رحم نیست؛ اخلاق منتفی است زمان جدالها
آزادگی، مروت و مردانگی و رحم؛ محو است در کتاب لغات شغالها
دشمن سخن نگفت مگر با زبان زور؛ یعنی زبان مادری سگ سگالها
خواهند ماند شیر دلان رو سفید؛ لیک مانَد رخ سیاه برای زغالها
مانند نادر اسب به میدانجنگ تاز؛ آرش به یاد آور و رستم و زالها
وقتی که شیر شرزه نغُرد، کنام شیر؛ پر میشود ز زوزه شوم شغالها
دشمن جری شده است پس از سید شهید؛ مارند این جماعت خوش خط و خالها
در انتقام سخت نباید درنگ کرد؛ افتاده است گرچه به تاخیر سالها
عین الاسد نوازش نرم و لطیف بود؛ تنبیه لازم است نه این مشت و مالها
دندان نشان دهید به گرگان وحش خوی؛ گوش فلک پر است ازین قیل و قالها
پاسخ دهید سخت و گرنه مواجهید؛ با موجی از مطالبهها و سوالها
دشمن اگر زمعبر بیروت بگذرد؛ تهران بود زمین نبرد و قتالها
دلخسته ام ز قهقهه مست بن سعود؛ رنجیدهام ز هلهله بن طلالها
یک مرد نیست در عرب اینان نیَند جز؛ شایسته خِمار به جای عِقالها
سرگرم عشرت اند ملوک ریاض با؛ مسیارها وخادمهها و عیالها
ترمز بریده باش بسیجی، بزن به خط؛ بیهوده دل مبند به این لیبرالها
با کرنش نظام هدر میرود یقین؛ یک قرن جانفشانی سید جمالها
شمشیر حمزه گر که نباشد بدون شک؛ جان میدهند زیر شکنجه بلالها
مظلوم مقتدر اتمی شو وگرنه کفر؛ از کینه بافته است برایت خیالها