تهران- ایرنا- برخی کارشناسان ارشد حوزه روابط بین‌الملل در بررسی علل انفعال کشورهای عربی نسبت به حوادث یکسال اخیر پس از ۷ اکتبر می‌گویند: سازمان‌هایی مانند اتحادیه عرب تشکیلات نمایشی هستند که بیشتر تحت نفوذ عربستان سعودی‌ فعالیت می‌کنند و تفکراتی متفاوت از مقاومت دارند. این موضوع و بی‌عملی کشورها در برابر حوادث یکسال اخیر غزه و لبنان، اسرائیل را در اقداماتش جری ساخت.

جنگنده‌های اسرائیلی ششم مهرماه، ضاحیه جنوبی در لبنان، یعنی یکی از پرتراکم‌ترین نقاط جمعیتی بیروت را هدف حملاتی قرار دادند که به فروریختن چند ساختمان منجر شد و شمار زیادی به شهادت رسیده و مجروح شدند. صهیونیست‌ها در این حملات که از ۸۵ بمب سنگرشکن هر یک به وزن یک تُن استفاده کردند، «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزب‌الله و شمار دیگری از رزمندگان مقاومت را به شهادت رساندند. 

برخی تحلیلگران می‌گویند: ارتش اسرائیل همه گزینه‌های نظامی خود را علیه لبنان روی میز گذاشته است، از رشته ترورهایی که برجسته‌ترین رهبران حزب‌الله از جمله حسن نصرالله دبیرکل این حزب گرفته تا هدف قرار دادن اماکن نظامی و ذخایر تسلیحاتی حزب و پایان دادن به تدارکات و آمادگی‌های میدانی برای مداخله زمینی در لبنان که ارتش این رژیم در چارچوب امکانات خود برای ایجاد یک کمربند امنیتی بین خط آبی و مسیر رودخانه لیتانی در جنوب لبنان به دنبال انجام آن است.

جنگ وحشیانه صهیونیست‌ها علیه مردم غزه و لبنان تاکنون هزاران کشته و زخمی برجای گذاشته و خسارت‌های زیادی به زیرساخت‌های شهری و مدنی رسیده است. با وجود جنایت‌های گسترده صهیونیست‌ها علیه مردم غزه و لبنان و کشته‌شدن تعداد زیادی از رهبران حماس و حزب‌الله، رژیم صهیونیستی اعتراف کرده است که پس از ۱۲ ماه جنگ، هنوز نتوانسته به اهداف خود از این جنگ یعنی نابودی جنبش حماس و بازگرداندن اسیران صهیونیست از نوار غزه برسد.

علاوه براین، براساس گزارش‌های منتشره، رژیم صهیونیستی در یکسال اخیر متحمل بیش از ۲ هزار کشته و ۹ هزار زخمی شده و ۱۵ هزار نفر از سربازان ذخیره نیز از خدمت فرار کرده‌اند و میلیون‌ها دلار هزینه این جنگ خانمان‌سوز شده است.

در حالی که اسرائیل هر روز عرصه جنگ را گسترده‌تر کرده و از غزه به لبنان کشانده و خشونت‌بارترین صحنه‌ها را علیه مردم غزه و لبنان به تصویر کشیده، کشورهای عربی به این‌گونه اقدامات که منطقه را تا آستانه جنگ و نیستی برده، فقط در طیفی از «ابراز نگرانی و واکنش‌های اولیه دیپلماتیک» پاسخ دادند. موضوعی که سبب شد پژوهشگران ایرنا با دو تن از کارشناسان ارشد حوزه روابط بین‌الملل «دکتر منوچهر محمدی» استاد سابق دانشگاه تهران و پژوهشگر ارشد حوزه انقلاب اسلامی و دکتر «علی بیگدلی» استاد پیشین دانشگاه شهید بهشتی در حوزه روابط و تاریخ بین‌الملل» به گفت‌وگو بنشیند.

غزه و لبنان و بی‌عملی کشورهای عربی

انفعال کشورهای عربی منطقه و سکوت آنها در رابطه با اتفاقات منطقه از شروع عملیات طوفان‌الاقصی و گسترش حملات به لبنان و سوریه و سایر کشورهای منطقه سوالات زیادی را در این مورد در اذهان عمومی دنیا ایجاده کرده است.

دکتر محمدی در این زمینه به پژوهشگران ایرنا گفت: برای بررسی موضوع انفعال کشورهای عربی باید در زمان به عقب و پیروزی انقلاب اسلامی برگشت. پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه شوک بزرگی بود که به کشورهای منطقه، کشورهای حوزه خلیج فارس و قدرت‌های تحت نفوذ انگلیس وارد کرد. این منطقه تحت نفوذ دولت‌ها و قدرت‌های غربی بود و پیش از پیروزی انقلاب هرطور که می‌خواستند آن را شکل دادند. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در این دوره سیطره استعمار و نفوذ انگلیس بودند اما پس از سال ۱۹۶۹(۱۳۴۷) دکترین نیکسون مطرح شد و خروج نظامی انگلیس از منطقه شرق کانال سوئز اتفاق هم افتاد و سبب شکل‌گیری این دولت‌ها شد.

محمدی: در عملیات طوفان‌الاقصی کشورهای عربی باور نمی‌کردند ملتی که در نوار غزه تحت محاصره رژیم صهیونیستی بودند، بتوانند چنین ضربه‌ای را بر پیکر اسرائیل وارد کنند. بنابراین آن گونه که پیروزی انقلاب اسلامی ایران برای آنها یک شوک بزرگ بود این اتفاق نیز شوکی بزرگ و باور نکردنی بود

در این دوره، دولت‌های کویت، امارات، قطر و عمان مستعمره انگلیس بودند و اگرچه به ظاهر مستقل شدند، اما نفوذ انگلیس و تا حدی آمریکا در این منطقه بوده و همچنان ادامه دارد. پیروزی انقلاب ضربه شدیدی بر حکام این کشورها وارد کرد و درباره ایجاد جریان مشابه انقلاب در کشورهای خود احساس خطر کردند. بنابراین حتی در جریان جنگ تحمیلی همه کشورهای عربی منطقه به کمک صدام شتافته و از او حمایت مالی کردند.

کشورهای عربی همچنان با همان تفکر وجود دارند و به شدت تحت نفوذ آمریکا و اسرائیل هستند. رژیم اسرائیل هم به عنوان بازوی قدرت‌های استکباری در منطقه است و به قول بایدن «اگر اسرائیل نبود ما یک اسرائیل در این منطقه خلق می‌کردیم.» در جنگ ۱۹۶۷ (۱۳۴۵) و پس از جنگ ۶ روزه که دولت‌های عربی شکست سختی از اسرائیل خوردند به این نتیجه رسیدند که نمی‌شود و نباید با این رژیم برخورد کرد، بنابراین به عنوان یک واقعیت در صحنه روابط بین‌الملل باید پذیرفت که چیزی به نام دولت اسرائیل وجود دارد. طرح‌هایی مانند طرح فهد نیز برای تثبیت موقعیت این رژیم بود.

عملیات طوفان‌الاقصی ضربه شدیدی به این نوع نگاه بود. باور نمی‌کردند که ملتی که در نوار غزه تحت محاصره رژیم صهیونیستی بودند، بتوانند چنین ضربه‌ای را بر پیکر اسرائیل وارد کنند. به جرات می‌توان گفت آن گونه که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران برای آنها یک شوک بزرگ بود مساله طوفان‌الاقصی نیز شوکی بزرگ و باور نکردنی بود.
بنابراین باوجود اینکه فلسطینی‌ها و جبهه مقاومت به طور کلی توانست ضربات سنگینی به اسرائیل وارد کند، اما موجب خوشحالی و تقویت موقعیت دولت‌های عربی نشد. این دولت‌ها باز هم احساس تزلزل کرده و همگام با طرح‌هایی که رژیم اسرائیل یا آمریکایی‌ها می‌دهند حرکت کردند و تحت فشار آنها یکی پس از دیگری آمادگی پیدا می‌کنند تا روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار شود. عربستان هم مجبور می‌شود این کار را انجام دهد و اگر تاکنون اتفاق نیفتاده به دلیل بحران و جنگی‌ است که در حال وقوع است.

به خاطر دارم شهید امیرعبداللهیان خاطره‌ای از دیدار با بن‌سلمان تعریف می‌کرد که به ایشان گفته بود: «ما مجبور به برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستیم چون اگر این کار را نکنیم نمی‌توانیم حضور داشته باشیم و به فعالیت خود ادامه دهیم. لازمه‌ تداوم مدیریت و حکومت ما پذیرش طرح ابراهیم است.»

علی بیگدلی

دکتر بیگدلی در مورد مواضع کشورهای عربی در قبال ترور رهبران حماس و حزب‌الله به پژوهشگر ایرنا گفت: سیدحسن نصرالله بعد از پیروزی در جنگ‌ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶(۱۳۸۴) و پیروزی نسبی که در این جنگ به دست آورد و توانست نیروهای زمینی اسرائیل را از جنوب لبنان بیرون کند، محبوبیت فوق‌العاده‌ای در میان کشورهای جهان عرب پیدا کرد.
این محبوبیت آنچنان زیاد بود که کشورهای عربی در گونی‌ها برای حزب‌الله پول می‌فرستادند. اما از سال ۲۰۱۱-۲۰۱۲(۱۳۸۹-۱۳۹۰) بعد از مساله سوریه و اعتراضات به بشار اسد زمانی که سیدحسن ۶ تا ۷ هزار نیروی حزب‌الله را به پیشنهاد سردار سلیمانی برای دفاع از بشار اسد به سوریه فرستاد، این اقدام به زیان سیدحسن نصرالله تمام شد . زیرا این کشورها خواستار سقوط بشار اسد بودند اما ایران، روسیه و حزب‌الله از سقوط او جلوگیری کردند. این حرکت باعث دوری جهان عرب از سیدحسن نصرالله شد و با واکنش‌های سردی از طرف جهان عرب مواجه شد.

طرف دیگر ماجرا این است که تفکری در دنیای عرب بعد از بهار عربی به وجود آمد که طرفداران اخوان‌المسلمین در مصر به پیروزی رسیدند. «محمد مرسی» رئیس‌جمهور مصر شد. عربستان و مصر به شدت با این تفکر مخالفت داشتند. با حمایت آمریکا مرسی دستگیر و علیه او کودتایی به وقوع پیوست و «عبدالفتاح السیسی» رئیس‌جمهور کنونی مصر جانشین او شد. روابط مصر و عربستان سعودی با کشورهای طرفدار تفکر اخوان‌المسلمین مانند اردوغان و قطر قطع شد. حتی اردوغان برای حمایت از قطر، نیرو به دوحه فرستاد.

این تفکر تا حدی باعث دوشاخه شدن و اختلاف بین کشورهای عرب و اسلامی به وجود آورد که تا حد خیلی زیادی به زیان اردوغان تمام شد. اگرچه اردوغان برای جلب نظر کشورهای عربی به عربستان سعودی، امارات و قطر سفر کرد اما پاسخ مثبتی برای جلب سرمایه عربستان و امارات به دست نیاورد. در این مذاکرات قرار بود دو کشور عربستان و امارات حدود ۴۰ میلیارد دلار در ترکیه سرمایه‌گذاری کنند، اما تاکنون این اتفاق نیفتاده است. در ایران نیز ارتباط ما با قطر گسترده‌تر شد و حتی رئیس‌جمهوری اولین سفر خود به کشورهای عربی را با سفر به قطر آغاز نمود.

موضع سازمان کنفرانس اسلامی

سازمان‌ها، مجامع و اتحادیه‌های اسلامی و عربی که برای اتحاد و تعامل میان کشورهای منطقه ایجاد شده است، نیز در یک سال اخیر سکوت کرده و کشورهای مهم منطقه مانند عربستان و مصر واکنشی به حوادث رخ داده در منطقه نداشتند.
محمدی در مورد بی‌تفاوتی اتحادیه عرب و کشورهای عضو کنفرانس سران کشورهای اسلامی نسبت به مساله فلسطین به خصوص در یک سال گذشته گفت: در کنفرانس اخیر «اجلاس گروه‌ ۲۰» در شهریور ۱۴۰۲، نقشه راه طوری تنظیم شده است که هم از عربستان عبور کند هم از اسرائیل تا بتواند این منطقه را از طریق عمان و امارات و سایر کشورهای عربی به هند و چین وصل کند.
این دولت‌ها نه تنها با جبهه مقاومت موافق نیستند بلکه آن را تهدیدی برای خود می‌دانند اما مردم جهان عرب به طور کلی موافق مقاومت هستند. در بسیاری از این کشورها انتخابات معنا ندارد. بنابراین می‌ترسند که اگر این جنبش‌ها ادامه پیدا کند و به کشورهای ان‌ها سرایت کند، علیه خودشان هم شورش ایجاد شود.
بیگدلی: بعضی از کشورها مانند پاکستان، اندونزی، مالزی به نوعی تحت نفوذ عربستان سعودی و کشورهایی مانند آذربایجان نیز در خدمت اسرائیل هستند. کشورهایی مانند عراق و سوریه هم به دلیل نزدیکی با حزب‌الله و جبهه مقاومت ،اعمال اسرائیل را محکوم می‌کنند اما کشورهای عربیمنطقه مانند عربستان، مصر و اردن واکنشی از خود نشان نداده‌اندبیگدلی در مورد انفعال کشورهای عضو اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی به پژوهشگر ایرنا گفت: بعضی از کشورها مثل پاکستان، اندونزی، مالزی به نوعی تحت نفوذ عربستان سعودی و کشورهایی مانند آذربایجان نیز در خدمت اسرائیل هستند.
کشورهایی مانند عراق و سوریه هم به دلیل نزدیکی با حزب‌الله و جبهه مقاومت اعمال اسرائیل را محکوم می‌کنند اما کشورهای عربی مهم منطقه مانند عربستان، مصر و اردن واکنشی از خود نشان نداده‌اند و این کار ممکن است سیاست‌های ایران را هدف قرار دهد. بنابراین اگر قرار باشد ما همراهی جوامع عربی را داشته باشیم باید آقای پزشکیان اولین سفر خود را به عربستان سعودی داشته باشد زیرا راه ورود به دنیای عرب از دروازه عربستان می‌گذرد.

از طرفی لازمه ایجاد روابط نزدیک با عربستان دوری از حماس است که به نظر می‌رسد ایران قصد و تمایلی به انجام این کار ندارد و یا ممکن است بر سر دوراهی باشیم. کشورهای عربی با حماس و حزب الله موافق نیستند. سازمان‌هایی نظیر اتحادیه عرب هم تشکیلاتی نمایشی و بیشتر تحت نفوذ عربستان سعودی‌ هستند.

پیامدهای بی‌عملی کشورهای عربی

محمدی با اشاره به اهمیت جایگاه مقاومت در بین ملت‌های عرب و تفاوت آنها با رویکرد دولت‌های عربی گفت: ملت‌های عربی منطقه موافق مقاومت هستند اما دولت‌های عربی همچنان سرسپرده قدرت‌های سلطه‌گر هستند و تا زمانی که مردم علیه این دولت‌ها قیام نکنند و دولت‌ها احساس فشار نکنند یقیناً کاری ‌نمی‌توانند انجام دهند. زیرا این دولت‌ها باور ندارند که با تکیه بر مردم می‌توان در مقابل قدرت‌های بزرگ ایستاد و بر این باورند که بدون تکیه به قدرت‌های بزرگ و سلطه‌گر امکان زیست برایشان وجود ندارد.
علاوه بر آن تا زمانی که قدرت‌های بزرگ در این دولت‌ها نفوذ دارند اجازه چنین قیام و اعتراض را نمی‌دهند. بنابراین فلسطینی‌ها و به طور کل محور مقاومت نه به پشتوانه این دولت‌ها که به پشتوانه روحیه مقاومت و ایمان و باور نیروهای خود به مبارزه با سلطه‌گران ادامه می‌دهد.

بیگدلی با اشاره به برداشت اشتباهی که در مورد کلیت فلسطین در اذهان عمومی وجود دارد؛ تبعات و آسیب‌های انفعال کشورهای عربی برای فلسطینی‌ها را ارزیابی کرد و گفت: آنچه که به اشتباه در مورد فلسطین برداشت می‌شود رویکرد متفاوت رهبران گروه‌های فلسطینی در رابطه با مساله فلسطین است. اختلاف شدید و عمیقی میان محمود عباس رئیس تشکیلات خودگران فلسطین و اسماعیل هنیه رهبر سابق و یحیی سنوار رهبر فعلی حماس جود دارد.

محمود عباس تفکر لیبرالیستی و سکولاریستی دارد و خیلی معتقد به اصول و مبانی اسلامی نیست. اما آقای هنیه و یحیی سنوار به دلیل گرایشات شدید مذهبی به سمت نوعی تفکر رادیکالیستی رفتند که کاملا متفاوت از محمود عباس است. اگرچه هنیه و یحیی سنوار ساکن غزه هستند، اما آقای محمود عباس حاضر نیست آنها را به عنوان مردم فلسطین به حساب بیاورد و از این جهت فلسطینی‌های ساکن غزه با فلسطینی‌های کرانه باختری اختلاف دیدگاه دارند.

منوچهر محمدی

سرنوشت عادی‌سازی روابط بعد از طوفان‌الاقصی

طرح عادی‌سازی روابط با اسرائیل موسوم به طرح ابراهیم که تا پیش از آغاز عملیات طوفان‌الاقصی توسط عربستان سعودی و برخی کشورهای عربی منطقه مورد پیگیری قرار گرفته بود با شروع این عملیات متوقف و دستخوش تغییراتی شد.

بیگدلی: طرح ابراهیم با وجود اینکه تا حدی به دلیل جنگ و درگیری‌های یک سال اخیر ساکت شده است اما به هر حال رو به جلو بوده و کشورهایی مانند بحرین، امارات و مراکش و برخی از کشورهای آفریقایی هم این طرح را اجرا کردند و روابطشان با اسرائیل برقرار شده است

محمدی با اشاره به طرح‌هایی که آمریکا و اسرائیل برای منطقه در نظر دارند گفت: خاورمیانه جدید آن طور که آنها می‌خواهند عملی نخواهد شد، زیرا جبهه مقاومت مانع از اجرای این طرح می‌شود. مساله‌ای که وجود دارد این است که جنگ‌هایی که جبهه مقاومت علیه رژیم اسرائیل به راه انداخته نامتقارن است. در جنگ‌های نامتقارن به یقین پیروزی نهایی با گروهی‌ است که جنگ‌های چریکی و مردمی انجام می‌دهد.

بنابراین نه تنها طرح آبراهام به دلیل عملیات طوفان‌الاقصی و بحران‌های بعد از آن در نطفه خفه شده و از بین رفته، بلکه حتی طرحی با عنوان «طرح برکت» که نتانیاهو نقشه آن را در جلسه اخیر مجمع عمومی سازمان ملل کشیده و نشان داده بود هم به جایی نخواهد رسید، همانطور که طرح خاورمیانه جدید خانم رایس هم به جایی نرسید. زیرا ایستادگی و مقاومت مردم در لبنان و فلسطین مانع از این اتفاق شد.

بیگدلی درباره این طرح توضیحاتی داده و گفت: طرح ابراهیم با وجود اینکه تا حدی به دلیل جنگ و درگیری‌های یک سال اخیر ساکت شده است اما به هر حال رو به جلو بوده و کشورهایی مانند بحرین، امارات و مراکش و برخی از کشورهای آفریقایی هم این طرح را اجرا کردند و روابطشان با اسرائیل برقرار است.
اما عربستان سعودی بارها اعلام کرده که ایجاد روابط با اسرائیل منوط به بازگشت اسرائیل به پشت مرزهای ۱۹۶۷(۱۳۴۵) است که این امر عملا محال است. به نظر می‌رسد اکنون عربستان به منظور حفظ موقعیت خود در دنیای عرب با توجه به فشاری که در رابطه با موضوع غزه به او وارد شده است، ناچار به اظهارنظرهای این چنینی است. باید دید در آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد، اما مقام‌های اسرائیل و به خصوص نتانیاهو به هیچ وجه زیر بار این شرایط نمی‌روند، حتی اگر نتوانند رابطه‌ با عربستان را عادی کنند.