به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، رائد فریدزاده، هفدهمین مدیر تراز اول حوزه سینمای پس از انقلاب کشور و ششمین رئیس سازمان سینمایی است. شخص اول سینما تا چند روز پیش سابقه ۶ سال فعالیت بهعنوان دبیر شورایعالی بینالملل سازمان امور سینمایی و معاون بینالملل بنیاد سینمایی فارابی را در کارنامه داشت و حالا در یک شرایط نسبتاحساس، سکان امور سینمایی کشور را در دست گرفته است.
تجربه ۶ ساله حضور فریدزاده در فارابی به ما نشان داد که وی مدیری میانهرو و معتدل است. هیچ تمایلی به حاشیه ندارد و تصمیمهایش را به پشتوانه خردجمعی اتخاذ میکند. این خصایص مدیریتی در فریدزاده سبب شده تا انتظارات خوبی حول او شکل بگیرد. برای سینمایی که گامهای بلندی در حیات پساکرونایی برداشته، حضور مدیری جسور میتواند یک کاتالیزور مهم به حساب آید.
حالا اما همه منتظر هستند تا ببینند تصمیم نخست مدیریت فریدزاده کدام شاخه از سینما را نشانه میگیرد. همواره سکانس افتتاحیه، یکی از مهمترین بخشهای یک اثر محسوب میشود و اکنون باید دید این سکانس مهم در مدیریت فریدزاده به چه ترتیبی برداشت خواهد شد.
این تصمیم هر چه که باشد، قطعا یکی از موارد حیاتی که سینمای امروز ایران به آن محتاج است را دربر خواهد گرفت. برای سینمایی که صورتمساله آن روشن است، رسیدن به نتیجه، آن هم با پتانسیلهای بالقوه و بالفعل موجود و گشایشهایی که صورت گرفته، کار چندان دشورای نخواهد بود. این صورتمسالهها را در ۵ بند احصاء کردیم و امیدواریم که تمام این موارد در آخرین روز مدیریت فریدزاده به عنوان دستاوردهای وی مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد.
۱. امور بدنه سینما
قطعا یکی از مهمترین انتظاراتی که از مدیریت سینما در دوره جدید میرود، هموار کردن بحثهای رفاهی و معیشتی جامعه سینمایی کشور است. تنها حدود ۵ هزار خانواده، عضو خانه سینما هستند که با مشکلات ریز و درشتی دست به گریبان هستند. مشکل بیمه بدنه سینمایی کشور، تاحدودی مرتفع شده اما بحث بر روی کیفیت این بیمه است. محمد خزاعی، قدمهای خوبی در مسیر ترمیم این بیمه حداقلی برداشت که نیازمند پیگیریهایی نهایی برای اجرایی شدن آن است. بحثهای دیگری چون بیمه بیکاری، پارادایمهای رفاهی در مقاطع مختلف سال، امنیت شغلی و حتی امور مالیاتی ازجمله مهمترین تقاضاها از رائد فریدزاده است.
همچنین ارتباط تنگاتنگ با صندوق اعتباری هنر، میتواند تاحدودی، بخشی از این نیازها را پاسخ دهد. همانگونه که عنوان شد، دامنه این خدمات، بیشتر متوجه بدنه سینما که جمعیت گستردهای از فعالان این حوزه را شامل میشود، است و بسیار ضروری است که آقای رئیس، توجه ویژهای بر روی این بخش داشته باشد. همچنین انتظار میرود رویه خوبی که در مدیریت سینمایی دولت سیزدهم در بحث پیگیری امور قضایی سینماگران پیریزی شده، با قدرت بیشتری تداوم یابد و چتر حمایتی سازمان سینمایی با تمام ظرفیتهای تعریفشده و نشده آن، شامل تمامی هنرمندان این سرزمین شود. البته که در این زمینه، باید گوشهچشمی هم به بحث بازگشت سرمایههای سینمایی کشور نظیر بهرام بیضایی و دیگر چهرههای تاثیرگذار به عرصه فیلمسازی داشت.
۲. رتقوفتق امور بینالمللی سینما
یکی از پاشنههای آشیل سینمای ایران از بدو فعالیت تا به امروز، نوع ارتباطگیری این سینما با مجامع جهانی و بحث اکران بینالمللی تولیدات وطنی است. سینمای ایران از سال ۱۳۲۷ تا به امروز، هیچگاه شاهد اکران هدفمند جهانی نبوده است. هیچگاه نتوانستیم آن جریانسازی که برخی از کشورهای صاحبصنعت سینما در سراسر جهان داشتهاند را داشته باشیم و تنها دستاورد ما در این حوزه، چند جایزه بسیارمهم است که تعداد آنها به عدد انگشتان یک دست هم نمیرسد. بنابراین یکی از انتظاراتی که از فریدزاده میرود، رتقوفتق حضور جهانی سینمای ایران است. علیالخصوص آنکه رائد، تجربهای ۶ ساله در بخش بینالمللی فارابی داشته و اکنون با آشنایی کاملی که از این حوزه به دست آورده، انتظار میرود با وجود محدودیتهایی که در این حوزه وجود دارد، گامهای عملیاتی خوبی بردارد.
انتظار میرود فریدزاده با احصاء چالشهای این حوزه، یک برنامه میانمدت برای اکران منظم جهانی تولیدات باکیفیت سینمای ایران تنظیم کند. حضور در جشنوارهها علیالخصوص فصل جوایز، دیگر انتظار مهمی است که از رئیس سازمان سینمایی میرود. همچنین حضور چهرههای شناختهشده سینمای جهان در جشنوارههای ایرانی میتواند اتفاقهای خوبی را در بحث جریانسازی رسانهای و نظم نوین جهانی که به نفع سینمای ایران است، رقم بزند.
باید پذیرفت که فقر گونه در سینمای ایران، همواره یکی از پاشنههای آشیل در بحث تولیدات بوده است
البته که در این حوزه، بحث قدیمی اکرانهای جهانی نیز مانند هر دوره دیگری، مطرح است. ۶ کمپانی اصلی هالیوود به دلیل قانون داماتو و البته تحریمها، امکان فروش فیلمهای جریان اصلی هالیوود را ندارند هرچند که اگر این سنگ بزرگ نیز برداشته شود، با مقولاتی چون سانسور و مشکلات حقوقی مواجه هستیم. بنابراین در چنین شرایطی، چارهای نداریم جز اینکه به سمت اکران با تاخیر فیلمهای جریان اصلی برویم؛ درست مانند کاری که در عراق یا عربستان در حال انجام است و میتوانیم با ظرفیتی محدود، به سمت اکران فیلمهای هالیوودی حرکت کنیم. فریدزاده نباید در این مسیر، توپ را در زمین سینماگران بیندازد و از آنها بخواهد که نسبت به خرید فیلم و نمایش در ایران اقدام کنند. اتفاقی که طی سالهای اخیر نیز رخ داد و آن نتیجه مطلوب را به همراه نداشت بنابراین کاملا مسجل شده که سازمان سینمایی و بازوهای اجرایی این نهاد مانند فارابی باید در مسیر این تعامل بینالمللی همت کرده و زمینههای عملیاتی شدن این اتفاق مهم که سبب تکمیل شدن تدریجی چرخه صنعتی شدن سینما میشود، را اجرایی کند.
۳. بازگرداندن بازوهای سینمایی به اصالت ذاتی خود
هماکنون بازوهای اجرایی سازمان سینمایی، با توجه به وظائفی که بر عهده دارند، یا نیازمند چابکسازی هستند و یا باید تحولی مدیریتی و شاکلهای در آنها رخ دهد. یکی از مهمترین این نهادها، خانه سینما است که با بحرانهای متعددی مواجه است و سازمان سینمایی درواقع محکوم است به اینکه در روابط دوسویه خود با این خانه، ملاحظاتی را در نظر بگیرد. از آنجا که خانه سینما با بدنه سینما، همزیست است لذا یکی از مسیرهای موفقیت سازمان سینمایی در هر دوره، از خانه سینما میگذرد بنابراین ترمیم رابطه با این نهاد، باید بهعنوان یکی از اولویتهای سازمان سینمایی در دوره جدید مطرح باشد.
فارابی، نهادی که فریدزاده از آنجا آمده، نیازمند یک دگردیسی هوشمندانه در مسیر بازگشت به دوران طلایی خود است. رئیس سازمان سینمایی اکنون به باگهای چارت مسئولیتی فارابی آگاه است و باید دید در این زمینه چه گامهای موثری را برمیدارد. همچنین که باید تحولاتی جدی و مهم در دیگر بازوهای اجرایی سازمان سینمایی نظیر انجمن سینمای جوان، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، موزه سینما، سینما شهر و... صورت پذیرد و این نهادها به جایگاه واقعی خود بازگشته و بازیگری مهم در صحنه سنیمایی کشور باشند.
۴. افزایش گستره ژانر در سینمای ایران
باید پذیرفت که فقر گونه در سینمای ایران، همواره یکی از پاشنههای آشیل در بحث تولیدات بوده است. سینمای ایران هماکنون نارساییهای مهیبی در گونههای اجتماعی، وحشت، تخیلی و اکشن دارد. گونههای پرمخاطبی که متاسفانه از تقویم تولیداتی سینمای ایران، یا حذف شدهاند و یا کمون و بروز چندانی ندارند. در این میان، سینمای اجتماعی به دلیل بافت جمعیتی کشور و تمایل سینماگران بسیار برای فعالیت در این حوزه، بیشتر در چشم است. بنابراین انتظاری که میرود آنکه، حمایت خوبی از تنوع گونه در سینمای ایران صورت بگیرد و زمینه تکثر تولیدات در این گونهها اتفاق بیفتد.
ملاک سنجش رئیس سازمان سینمایی نیز باید نمایش سالانه آثار در این گونهها باشد و نه مجوزهایی که در این زمینه صادر میشود. اکنون و با وجود تمهیدات خوبی که در دوره مدیریت خزاعی صورت گرفت اما همچنان وضعیت، آنچنان که مورد مطالبه جامعه سینمایی کشور بود، رقم نخورده است و بنابراین باید با یکسری گشایش، زمینه را برای فعالیت سینماگران با گرایشهای مختلف و البته تکثر تولیداتی در این گونهها فراهم کرد.
۵. توجه به زیرساختها و لجستیک سینما
سینمای ایران هماکنون ۸۸۶ سالن سینما دارد که این آمار، در مسیر هزار سالن سینمایی کشور تا پایان سال ۱۴۰۴، یک آمار خوب به حساب میآید اما اگر استاندارد جهانی را در نظر بگیریم، ولو اگر به ۱۰۰۰ سالن برسیم، باز با کمبود ۸۰۰۰ سالن سینما در کشور مواجه هستیم. این را گفتیم تا چشمانداز این حوزه مشخص شود. بنابراین باید یک افق مشخص برای رسیدن به چنین جایگاهی در سازمان سینمایی تعریف شود. این، تاسفبار است که در کشوری مانند ایران با این میزان استعداد سینمایی و مخاطبان پروپاقرص، بیش از ۲۲۰ شهر، فاقد سینما باشند.
در بخش واردات تجهیزات بهروز سینما که در بخش تولیدات و پخش میتواند کمک بزرگی به سینماگران و سینماداران به حساب بیاید، باید اقدامات عاجلی صورت بگیرد تا هزینه و استهلاک فیلمسازی و پخش فیلم در کشور، تاحدودی کاهش یابد
در بحث زیرساخت، اقدامات خوبی در دوره خزاعی صورت گرفت که ازجمله آنها میتوان به راهاندازی فضای ابری یا اوتیتی و ارسال آثار از طریق فیبر نوری به سینماهای کشور اشاره کرد که زمینه قاچاق فیلمهای روی پرده را تقریبا به صفر رسانده است. در بخش واردات تجهیزات بهروز سینما که در بخش تولیدات و پخش میتواند کمک بزرگی به سینماگران و سینماداران به حساب بیاید، باید اقدامات عاجلی صورت بگیرد تا هزینه و استهلاک فیلمسازی و پخش فیلم در کشور، تاحدودی کاهش یابد. پرداخت به این حوزه سبب خواهد شد تا سینمای ایران، زودتر خود را در مقیاس صنعتی پیدا کرده و کارها، با سهولت بیشتری در این زمینه پیگیری شود.
علاوه بر این ۵ پیشنهاد ضروری، لازم است تا رئیس جدید سازمان سینمایی، در زمینه مدیریت هوشمندانه بلیت سینما (بحث شناور شدن و افزایش قیمت بلیت)، حذف تدریجی پروانه ساخت که گامهای اولیه آن برداشته شده، پایان دادن به دعوای فرسایشی ۴ گروه تهیهکننده، فیلمسوزی، ساماندهی سمفا بر پایه وظیفه ذاتی این پایانه، بازتعریف ماهیت اجرایی و مدیریتی جشنواره فجر، بحث تولیدات مشترک و اکران تولیدات وطنی در کشورهای همسایه و چین، گسترش حمایتها از سینماگران و استعدادهای شناختهشده و گمنام شهرستانها، تبلیغات تلویزیونی محصولات سینمایی، تمهیدات ویژهای را به کار ببندد تا کلیت سینمای ایران بتواند در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت، شاخصهای رشد را درک کرده و گزارشهای آن را به افکارعمومی و رسانهها بازتاب دهد.
یک نکته مهمی که باید به آن توجه داشت اینکه نباید تعدد این موارد را به سنگ بزرگی تشبیه کرد که امکان حرکت دادن آن وجود ندارد. بسیاری از این معضلات و کاستیها، با تعامل قابل رفعشدن است. برخی دیگر، مشکل بودجه دارند و بعضی هم زمانبر هستند. قدرمسلم آنکه تمامی این مشکلات، راهکارهایی اجرایی دارند که ریاست سازمان سینمایی، از ظرفیت و امکان برطرف کردن آنها برخوردار است بنابراین امیدهای بسیاری وجود دارد که در دوره جدید و با وجود گشایشهایی که صورت گرفته، روند بهبود در شاخصهای سینمایی کشور با رشد چشمگیری مواجه شود.