تهران- ایرنا- کتاب «مجموعه نامه‌های اینمن به ناتالیا» که به تازگی منتشر شده از ۷ بخش تشکیل شده است و در آن‌ها دو عاشق در طول جنگ داخلی امریکا به یکدیگر نامه می‌نویسند.

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتاب «مجموعه نامه‌های اینمن به ناتالیا» داستانی است که در امریکا و اروپا می‌گذرد. در این داستان، نویسنده با الهام گرفتن از رمان «کوهستان سرد» اثر چارلز فریزر دست به خلق این داستان کوتاه زده، که داستان آن در اواخر قرن نوزدهم و جنگ داخلی آمریکا می‌گذرد.

کتاب از هفت فصل با عنوان‌های «امریکا/ شروع جنگ داخلی»، «نامه‌هایی که از جنگ داخلی خبر می‌دادند»، «اروپا/ در جستجوی ناتالیا/ یک‌سال بعد»، «اروپا/ در جستجوی ناتالیا و تحقق وعده‌ای که داده شده بود»، «پایان جنگ داخلی/اروپا/ چند سال بعد»، «شمعی که خاموش ماند/ پاسخ ناتالیا» و «آمریکا/ سال‌هایی که در نبود یکدیگر گذشت و می‌گذرد» تشکیل شده است.

هر فصل از نامه‌هایی که اینمن به ناتالیا و ناتالیا به اینمن نوشته، تشکیل شده است.

قسمتی از متن کتاب

ناتالیای عزیزم، سلام.

امروز تصمیم گرفتم که وین را به مقصد پاریس ترک کنم. هنگامی که با چمدانی سنگین‌تر از ذهن پریشان و قلب آزرده‌ام به سمت ایستگاه قطار در حال حرکت بودم، ناگهان صدای مردی را شنیدم که با دل‌ربایی هرچه‌تمام‌تر نام تو را صدا می‌زد. بی‌اختیار برگشتم و با چشمانم در میان انبوه مسافران به دنبالت گشتم. چه لحظه‌ی نفس‌گیری بود؛ وقتی دیوانه‌وار همه‌جا را نگاه می‌کردم تا ردی از تو پیدا کنم. جمعیت را که لحظه‌به‌لحظه مسیر را بر من می‌بستند، کنار می‌زدم و در حالی‌که نامت را فریاد می‌زدم، تنها دنبال نشانه‌ی کوچکی بودم تا لبخند دنیا را بعد از مدت‌ها ببینم.

هنگامی که متوجه شدم این فقط یک تشابه اسمی است، برای انتقام، با غم سالخورده‌ی درونم تمام آسمان شهر را خاکستری کردم و بغض‌های فروخورده‌ام نصیب مردمِ سردی شد که بی‌تفاوت در حال خداحافظی از عزیزانشان بودند. آن‌ها همانند بازیگران زبده‌ای برای یکدیگر دست تکان می‌دادند، لبخندی می‌زدند؛ در حالی که قطره اشکی از چشمانشان جاری بود، وعده‌ی دیداری دوباره می‌دادند.

چگونه با شوق از دیدار و وصال در آینده‌ای نزدیک صحبت می‌کنند؛ در حالی‌که زمان را نادیده می‌گیرند!؟ اگر شوقی در وصال مجدد است، چرا لذتش را همین الان با یکدیگر تقسیم نمی‌کنند و آن را موکول به آینده‌ای می‌کنند که هیچ‌وقت نمی‌آید؟

ناتالیای من، احساس می‌کنم دیگر مردم این شهر را نمی‌شناسم. در ابتدا تصور می‌کردم آن‌ها سعی در فریب من دارند و این مرا می‌ترساند، اما حالا چیزی را می‌بینم که بیشتر وحشت می‌کنم، آن‌ها خودشان را گول می‌زنند و این برای من به مثابه‌ی قاتلی است که خودش هم در آخر یکی از قربانیان خویشتن است!

اوه، ناتالیای من، مسئول قطار چنان بیرحمانه فریاد می‌زند که اگر به نوشتن نامه ادامه دهم، می‌ترسم جا بمانم، همانطوری که روزی از رسیدن به تو جا ماندم، در نامه‌های بعدی‌ام از طول سفر در قطار و شهر پاریس خواهم نوشت. این نامه‌ها را بخوان تا بهانه‌ای برای تجدید حیاتم پیدا کنم.

دوستدار تو؛ اینمن (صفحه ۳۴ و ۳۵)

کتاب «مجموعه نامه‌های اینمن به ناتالیا» نوشته امیرعلی مهاجری با کاغذ تحریر، جلد شومیز، قطع رقعی، در ۵۶ صفحه در سال ۱۴۰۳ منتشر شد.