به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، شخصیت اول رمان کارت پستال تهران جوان شهرستانی سادهای است که برای فرار از قید و بندها و محدودیتهای جامعه سنتی روستای خودش به همهمه و هیاهوی کلانشهر تهران پناه میآورد. این داستان در محدوده تارخی جنگ هشت ساله میان ایران و عراق میگذرد. نویسنده موفق شده فضای اجتماعی آن زمان را به تصویر بکشد و آدمها و دغدغههایشان، ترسها، امیدها و آرزوهایشان را روایت میکند. مخاطب در این کتاب تصویری عینی و ملموس از تهران دهه شصت پیدا میکند.
درباره نویسنده
محسن عباسی برنده سیزدهمین دوره جایزه گلشیری بهخاطر مجموعهداستان «در هوای گرگومیش» است. این کتاب جایزه دوم سیلک را نیز ازآن خود کرد و نامزد هفتمین دورهی جایزه جلال آلاحمد هم بود. همچنین مجموعهداستان «بیوزنی» نامزد جوایز ادبی هفت اقلیم و جلال آلاحمد شد. از این نویسنده مجموعه داستان «زن غمگین» نیز منتشر شده است.
قسمتی از متن کتاب
یک روز که از اداره برگشتم ژیان سعید را سرکوچه دیدم. وسط موشکباران اینجا چه میکرد؟ فقط کفش خودش دم در اتاق بود. در زدم و سعید در را باز کرد. نگاهش پر از سوال بود و انگار من را نمیشناخت و تحویلم نگرفت. خیال میکردم از دیدنم ذوق میکند و روبوسی میکنیم. با نگاهش میگفت: «واسه چی مزاحم شدهای مرد حسابی؟»
گفت:«بیا تو. کسی نیس.» منتظرم نماند و رفت تو و من با اینکه دودل بودم دنبالش رفتم.
اتاق تاریکروشن بود و بوی دود سیگار میآمد. اتاق سرد و ناآشنا بود. پرده را کشیده بود و نوری که معلوم نبود از چراغ خواب بودیا لامپی کمجان از اتاق عقبی میآمد. سعید گفت:« الآن میآم.» اما ده دقیقه بیشتر طول کشید تا آمد. چندبار عزم کردم بروم لباس عوض کنم و برگردم، اما نرفتم. پرده را کنار زدم دیدم پنجره هنوز باز است. بستمش.
«خیال کردم میمونی. واسه چی برگشتهای؟»
از اتاق گفت:« الآن میگم.» نمیدانستم چه کار داشت میکرد. پشیمان شدم چرا آمدم تو. بالاخره پیدایش شد. گفت:« بشین. چرا وایسادی.»
«میخوام برم. گفتم یه حالی بپرسم.»
«مشدی، میخواستی بری چرا اومدی.» (صفحه ۶۷)
رمان «کارت پستال تهران» نوشته محسن عباسی با ۱۲۶ صفحه، شمارگان ۲۷۵ نسخه و قیمت ۷۰ هزار تومان در سال ۱۴۰۲ توسط انتشارات هیلا از زیرمجموعههای انتشارات ققنوس منتشر شد.
نظر شما