تهران- ایرنا- استاد فلسفه و ادبیات عرفانی گفت: ویژگی مدح حافظ این است که او، ارزش‌هایی غیر از قدرت را تمجید کرده است. اگر او می‌خواست قدرت را مدح کند، باید امیرمبارز (امیر مبارزه الدین مؤسس سلسله آل مظفر در سال ۷۵۴ ه.ق ) که نماد قدرت در زمان حافظ بود را مدح می‌کرد؛ در حالی که حافظ اتفاقا هرجا توانسته است، امیرمبارز را با لفظ محتسب نقد کرده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، پژوهشگران حوزه ایران‌شناسی در مراسمی که به مناسبت سالگرد تاسیس انجمن ایران‌شناسی در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، ظرافت‌های شاعرانه، عرفان، مدح و دیگر ابعاد شعر حافظ را بررسی و جایگاه او را در ادبیات ایران و جهان ارزیابی کردند.

اصغر دادبه، استاد فلسفه و ادبیات عرفانی در این مراسم با اشاره به تاثیر ادبیات بر هویت ایرانی گفت: شنیده‌اید که ابوریحان بیرونی در قرن پنجم گفته بود ترجیح می‌دهم به عربی به من ناسزا بگویند تا آنکه به فارسی مرا ستایش کنند. اما در قرن هشتم، شمس تبریزی می‌گوید زبان فارسی از عربی شیرین‌تر و دلنشین‌تر است.

دادبه با طرح این پرسش که در این سه قرن چه اتفاقی افتاد که از آن نگاه بیرونی به این نگاه شمس تبریزی رسیدیم، گفت: میراثی که در این سه قرن به زبان و ادبیات فارسی افزوده شد، در دوره ابوریحان نبود. شاهنامه هنوز جای خود را باز نکرده بود، سعدی و مولوی هنوز نیامده بودند.

این استاد فلسفه و ادبیات عرفانی، با تاکید بر نقش برجسته‌ای که مدح در ادبیات فارسی داشته است، گفت: مدح در شعر فارسی، دو ویژگی دارد. نخست آنکه جنبه تشویقی و آموزشی داشته است؛ یعنی به فرد مدح‌شونده، صفاتی مانند بزرگواری و گذشت و شجاعت می‌دانند و در واقع، او را تشویق می‌کردند که آنگونه باشد. دوم آنکه این شعرها، از ارزش ادبی و زبانی برخوردار بوده است.

دادبه درباره مدح در شعر حافظ، یادآور شد: او این ویژگی را داشت که معمولا نام ممدوح را در شعرش نمی‌آورد و بدین ترتیب، هرکسی شعر حافظ را به خودش نسبت می‌داد. مثلا «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت، به غمزه مسئله‌آموز صد مدرس شد» را اهل دین به پیامبر نسبت دادند و شاه شجاع که درس نخوانده بود هم این شعر را به خودش نسبت داد.

وی افزود: ویژگی دیگر مدح حافظ این است که او، ارزش‌هایی غیر از قدرت را تمجید کرده است. اگر او می‌خواست قدرت را مدح کند، باید امیرمبارز را مدح می‌کرد؛ در حالی که حافظ اتفاقا هرجا توانسته است، امیرمبارز که نماد قدرت بود را با لفظ محتسب، نقد کرده است.

دادبه اظهار داشت: حافظ مقید به مدح افراد نیز نبوده است. چنانکه او، شاه شجاع که در دور نخست قدرت، فردی خوشنام بود را مدح کرد. اما شاه شجاع در دوره دوم قدرت و پس از سرکوب کودتا علیه خود، به فردی بسیار ستمگر و خودکامه تبدیل شد. حافظ آنقدر آزاده بود که در این دوره از وی فاصله گرفت و در شعری به طعنه گفت اگر روزگار، به انصاف و عدل بود، تو نباید حاکم می‌بودی.

ایرانیان به عهد الست توجه داشته‌اند

نصرالله پورجوادی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز که در این مراسم، درباره عهد الست در شعر حافظ سخن می‌گفت، یادآور شد: اصولا عهد الست، موضوع مورد علاقه عرفای ایرانی بوده است و به عنوان مثال، پیروان ابن عربی به این موضوع، اشاره‌ای نمی‌کنند.

نصرالله پورجوادی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی

وی افزود: حتی محمد غزالی که اغلبِ مطالب فارسی خود را به عربی هم نوشته است، در مورد عهد الست به عربی چیزی ننوشته و فقط رساله‌ای به زبان فارسی دارد.

پورجوادی تاکید کرد: غزالی معتقد بود موضوع پیمان الست، تشبیه و مجاز است و برادرش احمد غزالی نیز گفته است که الست، در واقع، داغی (نشانی) است که بر انسان زده شده تا او بداند که متعلق به خداوند است.

به گفته این استاد فلسفه، دلیل توجه ایرانیان به عهد الست این است که آنان در ادیان باستانی خود نیز چنین روایتی داشته‌اند.

پورجوادی سپس به تحلیل شعر حافظ با مطلع «زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست» پرداخت.

در آیین نکوداشت حافظ و جشن سالروز تاسیس انجمن ایران‌شناسی که شامگاه چهارشنبه در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، محمود جعفری دهقی، رئیس انجمن ایران‌شناسی نیز درباره حافظ در جهان ایران‌شناسی سخن گفت؛ محمدرضا سحاب به نقش دانش جغرافیا در ایران‌شناسی پرداخت؛ آندرانیک سیمونی درباره گسترش ایران‌شناسی از رهگذر ترویج و پژوهش ادب فارسی سخنرانی کرد و محمدعلی عزت‌زاده، موضوع سخنان خود را به نام و یاد ایران در شعر حافظ اختصاص داد.