کنگره ملی شهدای استان کرمانشاه اوایل آبان ماه آینده در استان کرمانشاه برگزار می شود؛ حال و هوای شهادت را این روزها وقتی که از خیابانهای شهر کرمانشاه عبور می کنید با دیدن تمثال شهیدان می توان احساس کرد.
شهر حال هوای جدیدی به خود گرفته و همه جا با تمثال جوانان این سرزمین که روزی عاشقانه جان عزیز خود را برای دفاع از سرزمین نثار کردند، عطر آگین شده است. من هر شب با خانواده به بهانه دیدار با دوستان سال های نه چندان دور و مرور خاطرات سال های جنگ در خیابانهای خلوت شهر دور میزنم و دنبال بهترین دوستان قدیمی میگردم.
تصاویر همه آشنا هستند من غریبه ای را در میان این جماعت ندیدم، به نظرم هر عزیزی را حداقل یک بار ملاقات کرده ام، همرزمان سال های دفاع مقدس در عملیاتهای کربلای ۵ ، کربلای ۱۰، نصر۴، تکهای نفوذی و مرصاد که افتخار همراهی شان را داشتم.
دیروز عصر در کمربندی غربی کرمانشاه به سمت خانه در حال حرکت بودم، دوباره تصاویر شهدا توجهم را بخود جلب کرد، ناخودآگاه به شهید روضان مرادی بوق زدم و به احترامش دست تکان دادم.
دست خودم نبود، حس بودن با آنها در تار پود وجودم تنیده شده است، یک باره بغضم ترکید و پشت فرمان ماشین اشکم سرازیر شد و به یاد گل های پرپر شده برای تنهایی و غریبی خودم در میان جماعتی که درک درستی از واقعیتهای جنگ ندارند گریه کردم... سخت است جنگ را دیده باشی، خون را دیده باشی، دسته دسته پرپر شدن گلهای وطنت را دیده باشی، یادت نیاید که چه جوانانی سالها پیش فارغ از دنیا و تمام تمایلات دنیوی و نفسانی مردانه برای آسایش و آرامش امنیت تو جنگیدند و جان عزیز خود را فدا کردند و رفتند تا ما بمانیم.
یادش بخیر، صفا و صداقت، گذشت و مردانگی مردان مرد آن زمان... سر یک سفره با پاک ترین و مخلص ترین بندگان خدا نشستم، وضو با فرات گرفتم و نماز اخلاص را بر تربت پاکی اقامه کردم که مزین به خون همرزمان و دوستان شهیدم بود.
گذشت... و هشت سال هم گذشت و جنگ پایان یافت من در نوجوانی در کنار جوانان این سرزمین، جنگ را با تمام سختیهایش تجربه کردم و اکنون در حال عبور از دوران پسا جنگ با ناملایماتش هستم، گاهی سال های حضورم در جنگ را با ثانیه و این دوران را با سال محاسبه می کنم و شاید به اندازه هزاران سال تاوان پس دادم.
در روز سوم آبان به احترام همرزمان شهیدم و تجدید دیداری دوباره در یادواره ۹۸۰۰ شهید گلگون کفن استان کرمانشاه حاضر خواهم شد و همه درد دل هایم را با همرزمان شهیدم در میان خواهم گذاشت و سختی هایی که در نبودشان برما گذشت را به روح بلندشان خواهم گفت.