به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا؛ حمله رژیم صهیونیستی در بامداد شنبه ۵ آبان ۱۴۰۳ به برخی مراکز نظامی ایران به عنوان یک خطای محاسباتی نابخشودنی در شرایطی انجام شد که مقامات جمهوری اسلامی ایران نسبت به تبعات هرگونه اقدام احتمالی علیه کشورمان هشدارهای متعددی دادند.
اما چرا رژیم صهیونیستی علیرغم این موضوع دست به چنین خطای محاسباتی زد؟ آیا حمایت آمریکا از رژیم اسراییل نقش اصلی را در این موضوع داشته است؟ در شب عملیات، سیستم پدافندی کشورمان چگونه عمل کرد و مهمتر از همه این سوالات، ایران باید برای پاسخ به این تجاوزگری اسرائیل چگونه عمل نماید؟ برای پاسخ به این سوالات با فردین قریشی استاد و عضو هیات علمی گروه روابط بین الملل دانشگاه تهران به گفتوگو نشستیم.
قریشی نقش آسیب دیدن بازدارندگی اسراییل بعد از عملیات وعده صادق۲ را در شرارت اخیر این رژیم مهم ارزیابی میکند. با این حال او میگوید اگر ایران هیچ واکنشی نشان ندهد موازنه قدرت به نفع اسرائیل پیش خواهد رفت. قریشی چندین سناریوی مختلف در خصوص پاسخ کشورمان به حمله اسراییل را مطرح و تشریح کرده است.
متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است:
به نظر شما چرا رژیم صهیونیستی علی رغم هشدارهای جدی ایران، تجاوز اخیر به حریم ایران را انجام داد؟
چند موضوع را باید در اینجا مورد توجه قرار داد. اول اینکه وقتی اسرائیل با موشکهای ایران مورد حمله قرار گرفت موازنه قوا بهم خورد یعنی اسرائیل سیستم بازدارندگیاش آسیب دیده است و میخواهد این را جبران کند. بنابراین برای بازگشت به توازن میخواهد ضربه متقابلی وارد کند.
برهم خوردن توازن باعث میشود که موضع دولت اسرائیل در داخل آسیب بخورد و اسرائیل نیاز دارد برای بازگشت به وضعیت مطلوبتر و افزایش محبوبیت خودش در افکار عمومی کشورش نمایش قدرتی را انجام دهد تا موقعیت قبلی خود را دوباره احیا کند.
با ضربه متقابلی که اسرائیل به سمت ایران زد این پیام را به محور مقاومت میدهد که به هر حال میتواند با ایران که متحد ارشد محور مقاومت است شاخ به شاخ شود و اگر ایران نتواند پاسخ متناسبی و حتی قویتری بدهد این مساله میتواند در افت روحیه اعضای محور مقاومت موثر باشد. بنابراین اسرائیل که میخواهد محور مقاومت را تضعیف کند از طریق ضربه به ایران هم میتواند در کل محور مقاومت چنین دستاوردی داشته باشد.
ممکن است اسرائیل به این فکر کرده باشد که اگر ضربهای به ایران بزند محدود باشد و در مقیاس کوچک و کنترل شدهای انجام شود تا ایران این ضربه را تحمل کرده و واکنش خاصی نشان ندهد و این همان دستاوردی است که خواهد داشت بدون اینکه هزینهای را به اسرائیل به صورت عمده تحمیل کند؛ یعنی اسرائیل شاید هم به این فکر باشد که ایران چندان تمایلی هم برای جنگ ندارد بنابراین این ریسک را میکند که ضربهای بزند و در عین حال از دریافت ضربه متقابل مصونیت داشته باشد. این نشان میدهد که ما باید در داخل قوی باشیم.
آمریکا اعلام کرده که مشارکتی در حمله اخیر رژیم نداشته ولی با هماهنگی آن انجام شده، تحلیل شما از این مواضع آمریکا چیست؟
آمریکا به دنبال ایجاد یک ابهام استراتژیک است به این معنا که در عین حال که از اسرائیل حمایت میکند ولی این حمایت بدون درگیری مستقیم باشد و این رفتار در عین ایجاد یک بازدارندگی در برابر ایران و محور مقاومت هزینههای زیادی هم برای آمریکا ایجاد نکند. در حقیقت آمریکا میخواهد دستاورد داشته باشد ولی با کمترین هزینه.
با توجه به اینکه اکنون اسرائیل به شدت در افکار عمومی جهان منفور شده حمایت مستقیم از اسرائیل به ضرر آمریکاست؛ بنابراین در افکار عمومی جهان و سازمانهای بینالمللی و محافل دیپلماتیک جهانی، آمریکا این ژست را هم میتواند بگیرد که من درحال کنترل اسرائیل هستم. اما با اعلام اینکه حمله اسرائیل با هماهنگی آمریکا انجام شده واشنگتن این پیام را هم به ایران میدهد که ایران تلافی شدیدی انجام ندهد.
دولت آمریکا میخواهد در افکارعمومی داخلی این دستاورد را داشته باشد که این کشور را وارد یک جنگ جدید نکرده است؛ همینطور در منطقه خاورمیانه هم متحدین مسلمان امریکا نباید از این کشور ناراضی شوند. به هر حال آمریکا چنین سیاست پیچیدهای را اتخاذ کرده که میتواند با این سیاست هم در مدیریت بحران انعطاف پذیری داشته باشد و هم برای سازش همواره آمادگی داشته باشد.
مقابله پدافندی کشور را چطور ارزیابی میکنید؟ اسراییل مدعی است که بیش از صد فروند جنگنده در این حمله استفاده شده است!
پدافندی که انجام گرفت تحسین برانگیز بود با این حال در خصوص کم و کیفش ما اطلاعات دقیقی نداریم و نمیدانیم که اسرائیل آنچنان که ادعا میکند از صد جنگنده استفاده کرده یا نه؛ چون استفاده همزمان از ۱۰۰ جنگنده برای قویترین پدافندها هم بسیار بسیار مشکل زاست. ولی در هر حال اسرائیل حمله گستردهای را انجام داده و رهگیری موشکها و پرتابهایی که به سمت ایران آمده نشان دهنده قدرت پدافندی ایران است و فکر میکنم احتمالاً از پدافندهای داخلی مثل مثلاً باور ۳۷۳ و ۱۵ خرداد یا پدافندهایی که ایران از روسیه گرفته استفاده شده است. این یک آزمون خوبی بود برای اینکه بتواند توانایی پدافندی ایران را مورد سنجش قرار دهد.
اگر در اینجا پدافند ایران خوب کار کرده باشد این دال بر این است که در زمینه جنگ الکترونیک و ضرباتی که به سیستم ارتباطات میخورد هم ایران بتواند دست بالا را داشته باشد.
با توجه به اینکه ایران اقدام اسراییل را خطای محساباتی میداند که باید به آن پاسخ داده شود سناریوهای موجود در ارتباط با پاسخ ایران را چه میدانید؟
در عملیاتی که ایران آخرین بار انجام داد تهدید کرد که اگر اسرائیل بخواهد پاسخ بدهد با ضربات کوبندهتری مواجه خواهد شد بنابراین باید به اسرائیل نشان داد که ایران در این زمینه جدی است. ایران اگر هیچ واکنشی نشان ندهد موازنه قدرت به نفع اسرائیل پیش خواهد رفت اما اینکه این واکنش به چه صورت باشد سناریوهای مختلفی را میتوان در نظر گرفت.
چیزی که در ابتدای امر در ذهن میآید این است که ایران عملیات مشابهی مثل عملیاتهای موشکی قبلی انجام دهد و به صورت مستقیم تلافی کند. مطمئنا برای اینکه این تلافی موثرتر باشد باید شدت عملیات بیشتر بوده و حتی منتهی به تحمیل تلفات به دشمن شود. اینکه تا چه حدی میتواند گزینه مناسبی باشد باید مورد ارزیابی قرار بگیرد. من الان در مقام ارزیابی این سناریو نیستم فقط این سناریو را عرض می کنم.
تلافی نظامی مستقیم نیاز به اطلاعات دقیق نظامی دارد و در عین حال در مقابل واکنش احتمالی دشمن هم باید بتوانیم کمتر آسیب بپذیریم.
سناریوی دوم جنگ غیرمستقیم و وارد آوردن ضربات نظامی از طریق متحدین ایران در محور مقاومت است. مثلاً از طریق حزبالله یا از یمن یا عراق این کار اتفاق بیافتد که این هم میتواند یک نوع واکنش باشد که اسرائیل پاسخی برای این حمله دریافت کند و احساس نماید که نباید خیال تکرار این ضربه را به ذهنش راه بدهد.
جنگ سایبری یک سناریوی دیگر است که بستگی دارد که تا چه حدی توان ما در این زمینه بر توان دشمن غلبه کند. مثلاً بتوانیم در شبکه برق، مخابرات و یا بحثهای دیگر در اسرائیل اختلال ایجاد کنیم و تلفات و یا ضربات موثری وارد کنیم.
همچنین میتوان تنش را در منطقه علیه اسرائیل افزایش داد، محور مقاومت را تقویت کرد و اسرائیل را در رسیدن به اهدافش ناکام گذاشت.
سناریوی مهم دیگری وجود دارد و آن این است که ما به سمت مانورهای دیپلماتیک حرکت کنیم و بین تهدیدهای نظامی و مذاکرات دیپلماتیک حرکت کنیم؛ به این معنا که اولاً سعی کنیم به خاطر عملکرد اسرائیل برای ایزوله کردن بیشتر اسرائیل تلاش کنیم اما شاید این اقدام به تنهایی برای جبران ضربهای که اسرائیل به ایران زده کافی نباشد.
بهتر است ایران قبل از اینکه بخواهد علیه اسرائیل عملیات تلافی جویانه انجام بدهد از طریق کانالهایی که وجود داره اولتیماتومی به اسرائیل یا امریکا بدهد که ایران میخواهد ضربه کوبندهای بزند اما اگر اسرائیل آتش بس را در جنوب لبنان و غزه بپذیرد حاضر است از چنین ضربه ای منصرف شود.
اگر چنین اتفاقی بیافتد ایران بدون جنگ به اهدافش میرسد و این میتواند موثر باشد.
نهایتاً یک روش هم این است که ایران به جای اینکه به این روش ضربات پینگ پونگی ادامه دهد به سمت تحول در موقعیت استراتژیک خودش حرکت کند؛ به بیان دیگر وقتی که نوع کنونی بازدارندگی نمیتواند انتظارات ما را برآورده نماید ما تحولی در سیستم بازدارندگی ایجاد کنیم و حتی به سمت بازدارندگی هستهای برویم تا اسرائیل از پیامدهای اقداماتش مرعوب شود و نتواند با ما وارد بازیهایی که ریسک بالایی دارد بشود.