به گزارش ایرنا، تاریخ همواره سرنخهایی را برای شناخت و درک بهتر آنچه امروز اتفاق میافتد در اختیارمان قرار میدهد. پیچ و خمهای مسیر تاریخ با اتفاقهای ریز و درشت در گذر زمان تغییر یافته و هر رخداد به نوعی در رقم زدن وضعیت ژئوپلیتیک حال حاضر تاثیرگذار بوده است. آسیا و اقیانوسیه که سهم قابل توجهی از وسعت این کره خاکی را به خود اختصاص داده، همانند دیگر نقاط دنیا تحولات مهم و تاثیرگذاری را از سر گذرانده است.
در این گزارش سعی داریم تا با شرحی از چندین رویداد تاریخی در بازه زمانی ۹ تا ۱۵ نوامبر/ ۱۹ تا ۲۵ آبان (هفته جاری)، سرنخهایی را از چگونگی شکلگیری سیاستها و جغرافیای امروز منطقه آسیا و اقیانوسیه در اختیار مخاطب قرار دهیم.
نبرد سورابایا عامل پیروزی انقلاب اندونزی
نبرد سورابایا یک نبرد بزرگ در انقلاب ملی اندونزی بود که میان پیاده نظام و شبه نظامیان جنبش ملی گرای اندونزی و سربازان ارتش هند بریتانیا در گرفت تا اندونزیاییها مانع تحمیل مجدد حکومت استعماری هلند در خاکشان شوند. نوامبر ۱۹۴۵ (۱۰ آبان ۱۳۲۴) اوج نبرد بود و به نماد ملی مقاومت اندونزی تبدیل شد. با توجه به تلاش قهرمانانه اندونزیاییها، این نبرد به حمایت بینالمللی از استقلال اندونزی کمک کرد. ۱۰ نوامبر هر سال به عنوان «روز قهرمانان» در اندونزی جشن گرفته می شود.
در زمان ورود نیروهای انگلیسی در پایان اکتبر ۱۹۴۵ (اوایل آبان ۱۳۲۴)، پایگاه «پمودا» در شهر سورابایا به عنوان یک «قلعه متحد قوی» توصیف شد. مبارزه در ۳۰ اکتبر (۸ آبان) پس از کشته شدن یک فرمانده ارشد انگلیسی در یک درگیری آغاز شد. انگلیسیها با یک عملیات پاکسازی هماهنگ که در ۱۰ نوامبر (۱۹ آبان ۱۳۲۴)، تحت پوشش حملات هوایی آغاز شد، تلافی کردند. اگرچه نیروهای استعماری تا حد زیادی شهر را به تصرف خود درآوردند، جمهوریخواهان اندونزی که سلاحهای ضعیفی در اختیار داشتند به مدت سه هفته جنگیدند و هزاران نفر در جریان فرار جمعیت به روستاها جان باختند.
جمهوریخواهان یک شکست نظامی و تلفات انسانی و تسلیحاتی قابل توجهی متحمل شدند که به شدت آنها را تا پایان انقلاب با مشکل مواجه میکرد. اما نبرد و دفاعی که اندونزیاییها انجام دادند، ملت را در حمایت از استقلال این کشور تحریک کرد و همین امر توجه بینالمللی را برای کمک، جلب کرد.
هر گونه شک و تردیدی برای هلندیها در مورد اینکه جمهوریخواهان فقط یک گروه از مبارزان هستند و حمایت مردم را ندارند، برطرف شد. همچنین این مساله انگلیس را متقاعد کرد که عقل حکم میکند در جریان یک انقلاب، موضع بی طرفی را اتخاذ کند. در واقع، ظرف چند سال، انگلیس از آرمان جمهوری خواهان در سازمان ملل حمایت کرد. در سال ۱۹۴۹، فشارهای بینالمللی بر هلند به حدی رسید که در کنار ناکامیهای نظامی، مجبور به پذیرش استقلال اندونزی شد. این انقلاب به حکومت استعماری هند شرقی هلند پایان داد ولی گینه نو هلند (منطقه پاپوآی غربی اندونزی) همچنان زیر استعمار این کشور اروپایی باقی ماند.
از استقلال مالدیو تا تغییر نظام پادشاهی به جمهوری
در ۲۶ ژوئیه ۱۹۶۵ (۴ مرداد ۱۳۴۴)، مالدیو بر اساس توافقنامهای که با انگلیس امضا شد، استقلال یافت با اینحال لندن استفاده از تاسیسات در جزایر «گان» و «هیتادلو» را حفظ کرد. در راستای سیاست گسترده تر انگلیس برای استعمارزدایی، موافقت نامهای بین نخست وزیر ابراهیم نصیر و مایکل واکر، سفیر انگلیس در جزایر مالدیو امضا شد که به مسئولیت انگلیس برای دفاع و امور خارجی مالدیو پایان داد.
بدین ترتیب این جزایر با برگزاری مراسمی در مقر کمیساریای عالی انگلیس در کلمبو (پایتخت فعلی سریلانکا) به استقلال سیاسی کامل دست یافت. پس از آن، سلطنت به مدت سه سال دیگر تحت قدرت محمد فرید دیدی که خود را به جای سلطان، پادشاه اعلام کرده بود، ادامه داشت.
در ۱۵ نوامبر ۱۹۶۷ (۲۴ آبان ۱۳۴۶)، رایگیری در پارلمان برای تصمیمگیری در مورد اینکه آیا مالدیو باید به عنوان یک سلطنت مشروطه ادامه یابد یا به یک جمهوری تبدیل شود، صورت گرفت. از ۴۴ نماینده مجلس، چهل نفر به جمهوری رای دادند. در ۱۵ مارس ۱۹۶۸ (۲۵ اسفند ۱۳۴۶)، یک همه پرسی ملی درباره ادامه نظام سلطنت مشروطه یا تغییر نظام به جمهوری برگزار شد و ۸۱.۲۳ درصد از شرکت کنندگان به تاسیس جمهوری رای دادند.
این جمهوری در ۱۱ نوامبر ۱۹۶۸ (۲۰ آبان ۱۳۴۷) اعلام موجودیت کرد و به سلطنت ۸۵۳ ساله پایان داد. به این ترتیب، جمهوری مالدیو به ریاست ابراهیم نصیر در سمت نخست وزیری، جایگزین شد. از آنجایی که پادشاه قدرت واقعی کمی داشت، این روند تبدیل به جمهوری، یک تغییر ظاهری تلقی میشد و نیاز به تغییرات کمی در ساختار دولت داشت.
مالدیو از نظر تاریخی به دلیل قرار گرفتن در مسیرهای اصلی دریایی اقیانوس هند دارای اهمیت راهبردی بوده است. در حال حاضر این کشور به میدان رقابت دو کشور چین و هند تبدیل شده است. از ابتدای روی کار آمدن محمد مویزو در سال گذشته میلادی، مالدیو دستور خروج پرسنل نظامی هند را داده و همزمان یک توافق «کمک نظامی» با چین امضا کرده است. درحالیکه کارزار مویزو پیش از انتخابات سال گذشته بر روی سیاست «هند را بیرون کنید» متمرکز بود اکنون وی در اندیشه دریافت کمک مالی از دهلینو و بازتنظیم روابط با هند است.
تلاش برای بازگرداندن مسلمانان روهینگیا از بنگلادش به میانمار
مردم روهینگیا یک گروه قومی بدون تابعیت هستند که عمدتا از دین اسلام پیروی میکنند و در ایالت راخین، میانمار سکونت دارند. از نظر تاریخی ورود مسلمانان به آنچه امروز میانمار نامیده می شود به قرن هفتم میلادی باز میگردد. در قرن نهم و پیش از تاسیس نخستین امپراطوری برمه در سال ۱۰۵۵ میلادی (۴-۴۳۳) مسلمانان به راخین رسیدند.
سراسر برمه (نام دیگر میانمار) از نوامبر ۱۸۸۵ (آبان ۱۲۶۴) تا ۱۹۳۷ (۱۶-۱۳۱۵)، زمانی که این کشور به یک «مستعمره تاج» جداگانه در داخل امپراتوری انگلیس تبدیل شد، به طور رسمی یک استان در داخل امپراتوری هند انگلیس بود. برمهایها تحت سلطه انگلیس از نژادپرستی، درمانده شده بودند. پیش از استقلال برمه در ژانویه ۱۹۴۸ (دی ۱۳۲۶)، رهبران مسلمان ایالت راخین (که قبلا آراکان نام داشت) از محمد علی جناح، بنیانگذار پاکستان، برای الحاق منطقه ساحلی مایو به پاکستان با توجه به قرابت مذهبی و نزدیکی جغرافیایی کمک خواستند.
در ۲۵ سپتامبر ۱۹۵۴ (۳ مهر ۱۳۳۳)، یو نو (U Nu) نخست وزیر وقت برمه در سخنرانی رادیویی خود درباره وفاداری سیاسی مسلمانان روهینگیا به برمه که جمعیت عمدتا بودایی دارد، صحبت کرد. این استفاده از اصطلاح «روهینگیا» از این نظر مهم است که امروزه میانمار به طور کلی این قوم را نادیده گرفته و آنها را «بنگالی» مینامد.
روهینگیا که توسط خبرنگاران و رسانهها به عنوان یکی از اقلیتهای تحت آزار و اذیت در جهان توصیف میشود، طبق قانون ملیت میانمار در سال ۱۹۸۲ از گرفتن تابعیت محروم هستند. مردم روهینگیا برای دههها آزار و اذیت قومی و مذهبی را در میانمار تجربه کردهاند.
سیاستمداران روهینگیا زندانی شدهاند تا نتوانند در انتخابات شرکت کنند. در سال ۲۰۰۵، شمس انوار الحق که از نمایندگان روهینگیا در پارلمان بود، بر اساس بند ۱۸ قانون جنجالی شهروندی برمه در سال ۱۹۸۲ متهم و به ۴۷ سال زندان محکوم شد. در سال ۲۰۱۵، شوئه ماونگ، نماینده حزب اتحاد و همبستگی و توسعه، از انتخابات عمومی برمه ۲۰۱۵ محروم شد، به این دلیل که والدینش طبق قانون شهروندی سال ۱۹۸۲ شهروند برمه نبودند.
از سال ۲۰۱۷، برمه حتی یک نماینده روهینگیا ندارد و جمعیت روهینگیا از حق رأی محروم هستند. با افزایش فشارها صدها هزار نفر به کشورهای دیگر در جنوب شرقی آسیا از جمله مالزی، اندونزی و فیلیپین گریختند. بیشتر آنها به بنگلادش رفتند، جایی که دو اردوگاه رسمی ثبت شده برای پناهندگان وجود دارد.
قبل از آنچه «نسلکشی روهینگیا» در سال ۲۰۱۷ خوانده شد و زمانی که بیش از ۷۴۰ هزار نفر به بنگلادش گریختند، حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار روهینگیا در میانمار زندگی میکردند. در نوامبر ۲۰۱۷ (آذر ۱۳۹۶) میانمار و بنگلادش یادداشت تفاهمی برای بازگشت آوارگان روهینگیا به میانمار امضا کردند. با گذشت چند ماه از این توافق در آوریل ۲۰۱۸ (فروردین ۱۳۹۷) اولین گروه از آوارگان روهینگیا از بنگلادش به میانمار بازگشتند. با ادامه این روند در آن سال عفو بینالملل ۱۴ نوامبر ۲۰۱۸ (۲۳ آبان ۱۳۹۷) اعلام کرد که مقامات بنگلادش و میانمار باید به سرعت برنامههای بازگرداندن آوارگان روهینگیا به ایالت راخین را متوقف کنند.