تهران- ایرنا- رئیس فرهنگستان علوم، مرجعیت علمی را در تولید علم بومی و دستیابی به نوآوری‌هایی دانست که توانایی رقابت در سطح بین‌المللی را دارند و گفت: مرجعیت علمی اساسی‌ترین مؤلفه در توانمندسازی کشور برای حل مسائل کلان اجتماعی و اقتصادی است.

به گزارش روز چهارشنبه گروه علمی ایرنا از فرهنگستان علوم، محمدرضا مخبر دزفولی در یازدهمین نشست مرجعیت علمی به اهمیت حیاتی مرجعیت علمی در مسیر پیشرفت جوامع پرداخت و گفت: مرجعیت علمی، نه تنها مبنای دستیابی به استقلال علمی است، بلکه اساسی‌ترین مؤلفه در توانمندسازی کشور برای حل چالش هاست.

رئیس فرهنگستان علوم افزود: تنها با کسب مرجعیت علمی یک کشور می‌تواند به تولید علم بومی دست یابد و از وابستگی به منابع علمی خارجی رها شود. داشتن مرجعیت علمی، جوامع را قادر می‌سازد تا مسیر توسعه پایدار را با بهره‌گیری از توانایی‌های خود دنبال کنند و در عرصه جهانی حرفی برای گفتن داشته باشند.

مخبر دزفولی گفت: کشورهایی که از مرجعیت علمی برخوردارند، می‌توانند راه‌حل‌های مؤثر و سازنده‌ای برای مشکلات و چالش‌های خود ارائه دهند. این امر نیازمند یک نگاه جامع به علوم انسانی، اجتماعی و طبیعی و همچنین پیوند این حوزه‌ها برای دستیابی به راهکارهای کلان است.

چشم‌انداز فناوری نانو در ایران،همکاری‌های بین‌المللی و توسعه ظرفیت‌ها

دبیر سابق ستاد فناوری نانو الگوی توسعه فناوری نانو در ایران در این نشست فناوری نانو را یکی از حوزه‌هایی که ایران در آن به موفقیت‌های قابل توجهی دست یافته است، دانست و گفت: رهبر انقلاب در یکی از بیاناتشان توسعه فناوری نانو را تجربه‌ای موفق برای کشور می‌دانند و تأکید دارند که تمرکز و همکاری مجموعه‌های علاقه‌مند و متعهد می‌تواند جهش‌های بزرگی در پیشرفت این فناوری ایجاد کند. این موفقیت در حوزه نانو، الگویی برای سایر بخش‌های کشور به شمار می‌آید و می‌تواند به‌عنوان مدلی برای پیشرفت در دیگر زمینه‌ها مورد استفاده قرار گیرد.

سعید سرکار درباره نقش ستاد توسعه فناوری نانو بیان کرد: در پیشبرد این حوزه، ستاد توسعه فناوری نانو نقش محوری داشته و به‌عنوان «سکان‌دار» توسعه نانو عمل کرده است، نه صرفاً «پاروزن». ستاد تلاش کرده تا از تمامی ظرفیت‌های کشور بهره‌برداری کند و به جای متمرکز شدن در اجرا، بیشتر بر سیاست‌گذاری، هدف‌گذاری، برنامه‌ریزی و ارزیابی تمرکز داشته است. این نقش نظارتی و راهبری باعث شده تا دستگاه‌های مختلف بتوانند به صورت همسو و هماهنگ با یک اراده ملی به اهداف تعیین‌شده دست یابند.

وی به تاریخچه پیشرفت فناوری نانو در ایران پرداخت و درباره اهداف و دستاوردها گفت: هدف اصلی توسعه نانو در ایران، ارتقای سطح علمی و صنعتی کشور و دستیابی به مزیت‌های رقابتی در عرصه بین‌المللی بوده است. برنامه‌های نانو با هدف توسعه زیرساخت‌های پژوهشی و تولیدی، رشد علمی در دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی، همچنین تولید محصولات مبتنی بر فناوری نانو پیگیری شده‌اند. در این راستا، ایران توانسته به جایگاه‌های برتر در حوزه‌های علمی و پژوهشی دست یابد و محصولات با فناوری نانو را در بخش‌های مختلفی از جمله پزشکی، صنایع و کشاورزی توسعه دهد.

دبیر سابق ستاد فناوری نانو چالش‌ها و راهبردها برای آینده عنوان کرد: اگرچه توسعه نانو در ایران با موفقیت‌هایی همراه بوده، اما چالش‌های مختلفی مانند محدودیت‌های مالی، نیاز به افزایش همکاری‌های بین‌المللی و ضرورت ایجاد ظرفیت‌های بیشتر در بخش‌های تولیدی و صنعتی نیز وجود دارد. برای فائق آمدن بر این چالش‌ها، باید برنامه‌ریزی دقیق‌تر و تلاش برای به‌کارگیری دستاوردهای علمی در بخش‌های عملیاتی و اقتصادی افزایش یابد.

آینده علم در ایران و ضرورت ترمیم ارتباط با حکمت و فلسفه

عضو پیوسته فرهنگستان علوم نیز به موضوع حکمت در ایران پرداخت و حکمت را بزرگترین دستاورد بشر دانسته که مرکز آن ایران بوده است.

غلامرضا اعوانی گفت: اسلام تمام انبیای الهی را بر حق می‌داند و ایمان به تمامی کتب الهی را به‌عنوان یک اصل نبوت قبول دارد. اعتقاد به ۱۲۴ هزار پیامبر در هیچ دین دیگری وجود ندارد؛ ادیان دیگر، پیامبران خود را به سرزمین‌های خاصی منتسب می‌دانند. خداوند تصدیق‌کننده تمام کتب الهی است و این مهم در قرآن نیز مورد تأکید قرار گرفته است. این ویژگی در قرآن به‌گونه‌ای آمده که حکمت به همه انبیا تعلق دارد و تنها مختص پیامبران نیست. بنابراین، حکمت جهانی می‌شود و اسلام در تفاوت با دیگر ادیان، همواره بر آن تأکید کرده و حکمای ایرانی نیز بیشترین خدمت را به این امر داشته‌اند. حکمایی چون ابن‌سینا و سهروردی، نزدیک به ۱۴۰۰ سال سابقه تلاش در این حوزه دارند؛ با این حال، امروزه از دستاوردهای آنها به‌اندازه کافی بهره‌برداری نمی‌شود.

وی گفت: غربی‌ها اکنون حکمت را به یونان منسوب می‌دانند؛ اما قرآن حکمت را متاع دنیا و غنی الهی می‌داند، و این تفاوت اساسی اسلام است. دعوت قرآن به حکمت و جدال نیست، بلکه بر حکمت و موعظه حسنه استوار است که دوستی و محبت را در پی دارد. در حقیقت، حکمت در قرآن جهانی است و امروزه نیز سخت مورد نیاز. حکمت مشترک بین همه ادیان الهی است و این اشتراک نه لفظی، بلکه معنوی و به‌صورت تدریجی و در درجات مختلف ظاهر می‌شود.

این عضو پیوسته فرهنگستان علوم بیان کرد: تعالیم قرآن، امت اسلام را به‌عنوان امت شاهد می‌خواند و شهادت دادن مستلزم علم و حکمت است. این امر سبب شد تا تمدن اسلامی به سوی ترجمه تمام متون یونانی، ایرانی و هندی حرکت کند و به همه فرهنگ‌ها و تمدن‌ها شهادت بدهد و آنها را درک کند. بنابراین «بیت‌الحکمه» تأسیس شد؛ بیت‌الحکمه یک اتفاق بی‌نظیر در تاریخ بود که در دوران اسلامی به وجود آمد و به نوعی دوره جدیدی از دانش را آغاز کرد. این موسسه نقش مهمی داشت و تجربه‌ای نوین را ایجاد کرد. در آن زمان، دانشگاه به شکل امروزی وجود نداشت، اما مانند قارچ، مراکز علمی و دانشگاه‌هایی که از زبان عربی ترجمه می‌کردند، گسترش یافتند و سپس توجه به حکمت یونانی نیز جلب شد.

اعوانی عنوان کرد: موضوع مهم دیگری که باید به آن توجه کرد، تقسیمات حکمت است. هر علم به اصطلاح حکمتی است. حکمت در ایجاد و پایداری علوم و هنرها نیز اهمیت دارد؛ هر هنری که از نفس انسان برمی‌آید، بدون کمال نمی‌تواند محقق شود. بنابراین انواع حکمت شامل حکمت نظری، حکمت عملی و حکمت الهی، نباید از یکدیگر جدا شوند؛ اما متأسفانه، امروزه این تفکیک اتفاق افتاده است. حکمت نظری باید در موارد صحیح به کار گرفته شود و به‌طور کلی، این سه حکمت باید هم‌پوشانی داشته باشند و نباید از یکدیگر جدا شوند.

وی تاکید کرد: در دوره جدید، علوم از هم تفکیک شده‌اند. ابتدا تمدن اسلامی در زمینه فلسفه و علوم بسیار جلوتر از غرب بود، و آثار بزرگی از فلاسفه اسلامی مانند ابن‌سینا، کندی، و فارابی به زبان‌های لاتین و عبری ترجمه شدند و به اروپا راه یافتند. با وجود مخالفت‌های کلیسا، دانشگاه‌هایی در اروپا تأسیس شد و به تدریج، فلسفه و حکمت اسلامی به غرب نفوذ کرد. این دوره فلسفی، تحت تأثیر اسلام قرار داشت، اما با گذشت زمان، علوم جدید بر مبنای اصول ریاضی و تجربی شکل گرفتند و خصوصیات علوم قدیم، نظیر علت‌های چهارگانه ارسطو (علت مادی، صوری، فاعلی، و غایی)، به‌تدریج جای خود را به تحلیل‌های مکانیکی دادند.

عضو فرهنگستان علوم گفت: در دنیای امروز که ایران یک کشور فلسفی با میراث حکمت و فلسفه است، این مباحث به طور جدی مورد توجه قرار نگرفته‌اند. فرهنگستان‌ها و نهادهای علمی باید به این مسائل توجه کنند و اهمیت حکمت و فلسفه را در جامعه به‌عنوان ابزارهایی برای شناخت حقیقت و سعادت انسانی به رسمیت بشناسند. برنامه‌های فلسفی نیز در این زمینه نقش مهمی ایفا می‌کنند. حکمت در اسلام نیز توسعه یافته است، اما در ایران ارتباط درستی میان حکمت ایرانی و حکمت اسلامی برقرار نشده و بسیار ضعیف است. این موضوع نه در حوزه‌ها و نه در دانشگاه‌ها به‌خوبی شکل نگرفته است. در بحث اسلامی کردن دانشگاه‌ها، تنها راه بازگشت به حکمت الهی است.

اعوانی عنوان کرد: در ایران، بیش از دوازده قرن تلاش شده است تا میان حکمت‌های مختلف پیوندی برقرار شود. از ابن‌سینا تا سهروردی، ابن‌عربی، ملاصدرا، و حاجی حکما کوشیده‌اند این ارتباط را شکل دهند و بر حکمت دینی تکیه کنند. این روند باید ادامه یابد تا بتوانیم میان دانشمندان علوم انسانی و اهل حکمت ارتباطی مستحکم‌تر برقرار کنیم. در قرون اولیه، پزشکان، مهندسان و دانشمندان طبیعی نیز به حکمت و فلسفه آگاه بودند و به دنبال کل‌نگری در علوم بودند، اما امروز این پیوند از بین رفته است.

وی معتقد است: اگر بتوانیم این پیوند را دوباره برقرار کنیم، می‌توانیم مسیر مرجعیت علمی را تعریف کنیم، مسیری که تنها به علوم محدود نباشد بلکه شامل علوم عقلی، نقلی، و تجربی نیز باشد. این مسیر به ما کمک می‌کند که به جای تقلید از غرب، علمی جامع و حکیمانه در علوم مختلف ایجاد کنیم. این تفکر حکیمانه، به خصوص در زمینه‌های حقوق بشر، عدالت، و انسانیت می‌تواند پاسخی به نیازهای امروز جهان باشد.