تابآوری از سازههای جدید و از مفاهیم مرتبط با روانشناسی مثبتگرا است که در علم روانشناسی مطرح شده است.
مفهوم کلی تابآوری این است که شخص در مواجهه با ناملایمات، سختیها و فشارهای روحی که به او وارد میشود، دچار فروپاشی روانی نشده، قدرت تحمل داشته باشد و بعد از تحمل دوره سختی و فشار روانی، امکان بازیابی خویش برای برگشتن به شرایط عادی زندگی را بیابد.
اهمیت نهادینهسازی تابآوری در افراد از سنین پایین سبب شد تا پژوهشگر ایرنا گفتوگویی با «امیرحسین فرازمند» کارشناس امور تربیتی و رواندرمانگر نوجوانان داشته باشد که شرح آن را در ادامه میخوانید؛
تابآوری چیست و جامعه ما چقدر تابآور است؟
به گفته این روانشناس، در مورد موضوع تابآوری یک تعریف کلی وجود دارد. تابآوری یا Resilience به معنای توانایی افراد در مقابله با مشکلات، استرسها و ناملایمات زندگی و نیز توان بازگشت به حالت عادی پس از تجربیات دشوار و حفظ سلامت روانی در مواجهه با چالشها و سختیها است. این مهمترین ویژگی افراد تابآور است. مثالی که برای روشنتر شدن این مفهوم گفته میشود این است که فردی با تابآوری بالا مانند شاخه درختی است که در مقابل طوفان خم میشود اما به دلیل انعطافپذیری به حالت قبلی برمیگردد.
قطعا متغیرهای مختلفی در شرایط سنی و فرهنگی مختلف میتواند بر تابآوری اثر داشته باشد. تمام سازههای روانشناسی و گزارههای آن کاملا وابسته به فرهنگ هستند. فرهنگ با عناصر مختلفی مانند سن، جنسیت، قومیت و دین مرتبط است که همه اینها میتوانند بر میزان تابآوری شخص تاثیرگذار باشند. برای مثال بر اساس پژوهشهای انجام شده جامعه ایرانی مجموعا جامعه تابآورتری نسبت به سایر جوامع است و یکی از اصلیترین مولفهها برای این تابآوری مولفه دین و مذهب است که در واقع برای شخصی که میخواهد قدرت تابآوریاش را افزایش دهد نقش مهمی بازی میکند؛ مثلا شخصی مبتلا به سرطان میشود یا با اتفاق سختی در زندگیاش مواجه میشود؛ وقتی نوع نگاهش به این اتفاقات این است که اینها آزمون الهی هستند قاعدتا خیلی بهتر از شخصی میتواند این بحران را تحمل کند که به هیچ مبدئی معتقد نیست و معتقد است زندگی پوچ بوده و حالا بعد از تحمل یک دوره بیماری زندگیاش به پایان خواهد رسید.
تابآوری و جنسیت
فرازمند در زمینه عناصر مرتبط با فرهنگ و به تبع آن متغیرهای وابسته یا مستقل در تابآوری میافزاید: فرهنگ نقشهای جنسیتی به آدمها میدهد که این نقشپذیری جنسیتی در دههها و نسلهای مختلف کاملا متفاوت است؛ یعنی اگر زمان به عقب برگردد و به عنوان مثال برگردیم به ۲۰۰ سال پیش قطعا انتظاری که فرهنگ از نقش جنسیتی یک خانم داشته متفاوت با زمان حال بوده است.
تا همین ۳۰ سال پیش هم کاراکتر زن در فرهنگ ما حتی اگر بعضا شاغل هم بود به صورت زن خانهدار دیده میشد و باید بیشتر به امورات فرزندان رسیدگی میکرد. این نقش در دهههای اخیر بنابر دلایل مختلف در حال تغییر است و یکی از اثرگذاریهای این تغییر این است که دختر نوجوان و جوان ایرانی در مواجهه با بعضی از اتفاقات تابآوری بالاتری از خود نشان میدهد. مثلا اگر قرار است به صورت مستقل به همراه دوستانش به سفر برود کاملا در این نقش و قالب قرار دارد که هیچ اتفاقی نمیافتد و چرا فقط پسرها حق دارند به تنهایی سفر کنند؟ این کلیدواژهها در شبکههای اجتماعی بسیار دیده میشود. مستقل شدن به یک ارزش تبدیل و در ذهن دختر ایرانی پررنگتر شده است که به تبع آن میتواند در بعضی از زمینهها تابآوریاش را افزایش دهد.
البته بر اساس پژوهشهایی که انجام دادهام، دریافتم که در بعضی زمینهها نسل قبل تابآوری بیشتری داشتند؛ مثلا اگر مرد شرایط مالی خوبی نداشت، زن برای ساختن زندگی و رسیدن به شرایط مناسب صبر و تلاش میکرد اما نسل جدید معتقد است نمیخواهد و نمیتواند با فردی که شرایط مالی مناسب ندارد ازدواج کند و شرایط نامناسب را تحمل کند. این موضوع کاملا تابع شرایط فرهنگی پرتغییر امروز جامعه ایران است.
فرزندان کدام جغرافیا تابآوری بیشتری دارند؟
فرازمند با اشاره به این نکته که منطقه جغرافیایی محل سکونت هم بر میزان تابآوری نوجوانان بیتاثیر نیست، توضیح میدهد: این مساله را میتوان از دو جنبه مورد بررسی قرار داد؛ اول اینکه منطقه خاورمیانه از گذشته تا به امروز به دلیل شرایط ژئوپولیتیک و استراتژیک در طول تاریخ بستر جنگ و نزاعها بوده است و این شرایط تاثیر بسیاری میتواند داشته باشد. برای مثال در چند ماه گذشته کشور تنشهای مختلفی را تجربه کرده اما آنچه که من در بین دانشآموزان میبینم شوخی آنها با وضعیت جنگی و صحبت در مورد موشک و پهباد و.... است؛ یعنی این درگیریها و جنگها فضای طنز و شوخی را به وجود آورده است. این در حالی است که این شرایط برای دانشآموز کودک و نوجوان در کشورهای دیگر که تصوری از این اتفاقات ندارند، موضوع ترسناکی است.
جنبه دوم هم بعد داخلی آن است. کشور ما به قدری تنوع فرهنگی، قومیتی و آب و هوایی دارد که این موارد هم میتواند بر میزان تابآوری افراد تاثیر بگذارد. مثلا نوجوانانی که فرزند کوهستان یا مناطق کویری باشند با مفاهیم سرسختی و صبوری آشناتر هستند. فرزند کویر وقتی در شهری مانند تهران ۲۰ سال زندگی میکند میبینیم که دیگر آن صبوری، تحمل و تابآوری قبل را ندارد. به همین ترتیب، شرایط اقلیمی و آب و هوایی هم میتواند بر عنصر تابآوری تاثیر داشته باشد.
در ادامه باید گفت حد و اندازه تابآوری کاملا تابع میزان رشد روانی شخص است؛ یعنی شخصی که پختگی روانی بالاتری دارد در مواجهه با سختیها کمتر واکنشهای تند نشان میدهد. اما به هرحال این تابآوری حد و اندازه و سقفی هم دارد. اگر با نگاه مذهبی و اعتقادی به این مساله نگاه کنیم هیچ کدام از ما انسانهای عادی نمیتوانیم به نقطهای که پیامبر(ص) یا حضرت علی(ع) در مواجهه با تمام ناملایمات و سختیها با صبوری مواجهه میکردند، برسیم. حد و اندازه تابآوری در آدمها متفاوت بوده و یک موضوع کمیتگرا و قابل اندازهگیری نیست.
ظرفیت روانی آدمها در بحرانها تغییر و رشد میکند اما این ظرف بالاخره زمانی پر میشود و فروپاشی روانی اتفاق میافتد. یعنی ساختار اعتقادی و فکریاش دچار فروپاشی و نوسان میشود. کسی که سازه تابآوری را داشته باشد میتواند بعد از تحمل یک دوره فروپاشی روانی مجدداً به حالت عادی برگشت داشته باشد و به زندگی ادامه دهد.
سهم خانواده و مدرسه بر میزان تابآوری نوجوانان
فرازمند در پاسخ به پرسشی در زمینه میزان اثرگذاری خانواده و مدرسه بر تابآوری نوجوانان میگوید: هر دو گروه سهم بالایی دارند ولی نه از طریق نصیحت و سخنرانی؛ یعنی برای تقویت تابآوری برای بچهها باید کارگاه تابآوری بگذاریم و بگوییم که تابآوری چیست و با این راهکارها شما تابآورتر خواهید شد.
البته هیچکدام از سخنرانیهای کلیشهای آن تاثیر را ندارد که وقتی در محیط خانواده مثلا نوجوان میگوید پی اس فایو میخواهم، من فلان گوشی را میخواهم یا ... پدر یا مادر خانواده تصمیم میگیرند و به نوجوان میگویند که ۱۰ میلیون یا ۲۰ میلیون یا ۵۰ میلیون پول برای خرید این وسیله لازم است، چون نسل جدید مهارتهای خوبی برای اشتغال دارند، بگویند تو کار کن یک سال بعد بخشی از هزینه را تو پرداخت کن و بخشی را هم ما و در نهایت به چیزی که میخواهی، میرسی.
با این روش نوجوان میفهمد که برای رسیدن به این هدف مثلا باید یک سال تحمل کند. در بزرگسالی هم این فرد شانس بالاتری برای تابآوری به منظور رسیدن به اهدافش دارد. مدرسه هم میتواند این نقش را داشته باشد. یعنی مثلا سر کلاس درس دانشآموز میگوید تشنه است و همان لحظه بیش از ۱۰ مرتبه اجازه میخواهد که من همین الان باید بروم بیرون. نقش معلم این است که این خواسته را به تاخیر بیاندازد و از دانشآموز بخواهد تا برای رسیدن به آن هدف صبر کند. پژوهشهای عصبشناختی نشان میدهد که سیناپسها و نورونهای مغز در این حالت عریضتر و کشیدهتر میشوند. وقتی که فرد برای موضوعی صبر و تحمل میکند، برای موضوعات بعدی آمادهتر است.
گاهی به نوجوان «نه» بگویید!
این کارشناس تربیتی در پاسخ به این پرسش که آیا به تعویق انداختن خواستههای نوجوان میتواند آسیبی را برای او داشته باشد و تا کجا میتوان به نوجوان «نه» گفت، به پژوهشگر ایرنا میگوید: یک عامل اصلی برای مشخص شدن این حد و اندازه، بافت فرهنگ و چارچوبهای خود خانواده است. برای یک نوجوان، محروم شدن از یه وعده پیتزا میتواند دنیا را روی سرش خراب کند و به لحاظ روحی به هم میریزد اما نوجوان دیگری که در بافت ضعیف و فقیر جامعه بزرگ شده است خیلی راحتتر میتواند خودش را در برابر «نه» کنترل کند. این گذاره کلی خیلی وابسته به محیط خانواده است.
این نه شنیدن البته ممکن است آسیبهایی را نیز به همراه داشته باشد؛ دو آسیبی که ممکن است وجود داشته باشد یکی این است که این نه شنیدن برای بعضی از بچهها میتواند فضای ناامیدی را تشدید کند. یعنی نوجوان میگوید من که در این کشور آیندهای ندارم تنها دلخوشی من گوشی موبایل است که بتوانم با آن بازی کنم و شما همان را هم میخواهید از من بگیرید. آسیب بعدی این است که از جهاتی بچهها کممهارت هستند و میتوانند آسیب ببیند. مثلا نوجوان میگوید پدر و مادرم که پول ندارند برای انجام این کار؛ بنابراین از طریق گروه همسالان به دنبال کار و درآمدی میرود که یک شبه پول زیاد به دست بیاورد و ممکن است وارد سایتهای شرطبندی شده و پول از دست دهد و یا در معرض سوء استفاده برای بعضی از افراد سودجو قرار بگیرد.
بنا بر این همین نه گفتن به نوجوانان برای اینکه تابآوری را در آنها تقویت کند، نیازمند هوشمندی و مهارتهایی است که باید آن را به صورت عمومی آموزش داد.