تاریخِ سراسر افتخار ادبیاتِ فارسی شاعران فراوانی را به خود دیده است؛ ادبیات فارسی منظومهای را میمانَد كه شاعرانش هر یك به واقع اختران و ستارگانِ پرفروغ و جاودانِ آسمانِ پرنورِ شعر فارسی به حساب میآیند. در این آسمان پُرنور اما تعدادی اختر، نسبت به دیگران فروغ بیشتری دارند و در همه روزگاران همواره درخشیدهاند و درخشان ماندهاند.
از این كواكبِ تابان، یكی فردوسی است كه به شاهكارِ شاهنامهاش نامی شده و دیگری نظامی است كه داستانهای عاشقانه «خسرو و شیرین» «لیلی و مجنون» و «هفتپیكر» همواره بر سر زبانها بوده و آن یكی، مولانای عارف و شوریده است كه مثنوی و غزلیاتش جهانی شده و آن دیگری، شیخِ شابِ عاشقِ عارفِ شیرین سخن شیراز است كه «قند كلامش» چه در قصاید و غزلیات، چه در «بوستان» و «گلستان» در كامِ هر صاحبذوقی قند مكرر است.
ناصر خسرو با آن زبان فخیمش و سنایی كه «حدیقه» اش همواره باغِ بیخزان است و عطار با آن غزلهای قلندرانهاش و آن «منطق الطیر» تمثیلیاش در كنارِ خیام و باباطاهر و خاقانی و انوری و رودكی و فرخی و منوچهری و عنصری و معزی و صائب و مسعود سعد و جمال و كمال اصفهانی و خواجو و جامی، دیگر ستارگان فروزانِ آسمان ادب فارسیاند. البته نباید معاصرانی چون بهار و شهریار و سایه و اخوان و نیما و شاملو و قیصر و پروین و فروغ و سهراب را نیز از قلم انداخت.
به هر روی، با هر عینك و دوربین و تلسكوپی كه به این آسمانِ پرستاره بنگریم، بسته به میزانِ دیدمان اخترانِ پرنوری را خواهیم دید از شاعران نامدار گرفته تا شاعران كمتر مشهور؛ اما یكی از ستارگانِ بزرگ و بسیار درخشانی كه حتی با چشم غیر مسلح نیز میتوان بهخوبی در آسمانِ شعر فارسی رصدش كرد و دید، بزرگی است به نام «حافظ شیرازی»؛ هم او كه لسان الغیبش میدانند و خوانند.
بیستم مهر ماه، روز حافظ است؛ شاعری كه عارف است و عارفی كه شاعر است. غزلش را گرچه همگان میفهمند و درك میكنند، اما در عین حال هر كسی نمیتواند ادعا كند كه شعرش را به تمامی فهمیده است و اصل منظور خواجه را دریافته.
حافظ افزون بر ادبیات، در موسیقی ایرانی نیز حضوری پررنگ دارد. غزل حافظ همواره جزو انتخابهای نخستین آهنگسازانی است كه میخواهند برای ملودی خود شعری از میان آثار قدما برگزینند. برای آوازخوانان نیز حافظ جزو گزینههای اصلی است و به همین دلیل است كه آوازهای بسیاری با صدای بزرگان موسیقی ایران شنیدهایم كه شعر آنها، غزلی از حافظ بوده است.
در میان آوازها و تصنیفهای استادانی چون تاج اصفهانی، غلامحسین بنان، حسین قوامی، عبدالوهاب شهیدی، اكبر گلپایگانی، حسین خواجه امیری، محمدرضا شجریان، علیرضا افتخاری، علی رستمیان، شهرام ناظری، حسامالدین سراج، ایرج بسطامی، علی اصغر شاهزیدی، مظفر شفیعی، قاسم رفعتی، علی جهاندار و بسیاری دیگر از نامداران آواز ایران آثار درخشان و خاطرهانگیزی وجود دارد كه شعر آنها از حافظ است.
آنچه در ادامه میآید دیدگاه سه تن از اهالی موسیقی درباره چرایی جذابیت شعر حافظ برای موسیقی و آواز ایرانی است. مظفر شفیعی (خواننده و مدرس آواز)، حسین پرنیا (آهنگساز و نوازنده سنتور) و عبدالجبار كاكایی (شاعر و ترانهسرا) از راز جذابیت موسیقایی غزل حافظ گفتهاند.
** حافظ نمیتوانسته از علم موسیقی بیبهره باشد
عبدالجبار كاكایی، از ترانهسرایان موفق همروزگارمان كه ترانههای او را با صدای خوانندگان مختلفی چون فریدون آسرایی، محمد اصفهانی و سالار عقیلی شنیدهایم، معتقد است در عصر حافظ، این حافظ بوده كه زبانِ شعر را به تكامل رسانده است.
او میگوید: حافظ در دورهای ظهور كرد كه سبك عراقی به كمال رسیده بود و بعد از خواجوی كرمانی و شاعرانی چون كمالالدین اسماعیل كه دنبالهروی سبك عراقی بودند، زبانِ شعر در عصر حافظ با حافظ به تكامل رسید.
این ترانهسرا كلام خود را درباره غزل حافظ اینطور پی میگیرد: به شعر حافظ هم «قول» اطلاق میشود و هم «غزل»؛ به این اعتبار كه «قول» را قوالی كنند، بخوانند و با لحن اجرا كنند. یحتمل شعرهای حافظ بارها و بارها با لحن اجرا شده است. خود حافظ نیز ظرافت خاصی در شعر خود دارد كه در بلاغت آن را تكرار حروف میخوانند. در اغلب بیتها، حافظ اصرار عجیبی در تنظیم هجاهای كوتاه و بلند دارد؛ مانند نحوه جایگیری مصوت بلندِ «آ» در این مصراع: «من كه شبها، ره تقوا، زدهام با دف و چنگ».
شاعر مجموعه «عذاب دوست داشتن» این طور نتیجه میگیرد كه: پس این آدم نمیتوانسته از علم موسیقی و خواندن غزلِ با لحن بیبهره باشد و طبیعی است كه وقتی كسی این حالت را داشته باشد، شعرش نیز مطابق با الحان سروده میشود و قابلیت لحنپذیری دارد.
شعر حافظ نیز از زمره شعرهایی است كه این قابلیت لحنپذیری را دارد، از اینرو آهنگسازانِ بسیاری همواره به غزلهای حافظ توجه داشتهاند. البته این جدای از جذابیتهای محتوا، نگاه و مضمون شعر حافظ است.
** خوشتركیبیِ وزن غزلهای حافظ
عبدالجبار كاكایی با تأكید بر غنای موسیقایی شعر حافظ، گفت: ما بحثی تحت عنوان موسیقی درونی شعر داریم كه بخشی از این موسیقیِ درونی، «لفظی» است و بخشی هم «معنوی». برای مثال «مراعاتالنظیر» هم میتواند نوعی موسیقی در شعر ایجاد كند، اما این موسیقی دیگر از نوع لفظی نیست، بلكه موسیقی معنوی است و از لحاظ معنایی درك میشود. مثلاً آوردن واژه «شب» در برابر واژه «روز»، نوعی ریتم معنوی است كه ذهن آن را احساس میكند؛ میتوان كلمه دیگری را در برابر «شب» قرار داد، اما در آن صورت، این ریتمِ معنوی برهم خواهد خورد. به هر ترتیب میتوان گفت كه حافظ هم موسیقی لفظی و هم موسیقی معنوی را در شعر خود به كمال رسانده است و چون حق شعر را از این لحاظ بهجا آورده، طبیعی است كه شعرش نیز به موسیقی نزدیك شده باشد.
این شاعر بر نقش خوشتركیب بودن وزن غزلهای حافظ در جذابیت آن برای اهالی آواز و موسیقی تأكید میكند و میگوید: این را نیز باید توجه داشت كه حافظ از اوزان خوشتركیب استفاده كرده است؛ بر فرض مثال از بحور و زحافات بحر «هزج» (بر اساس ركنِ عروضی «مفاعیلن») زیاد استفاده كرده است؛ بحوری كه معمولاً در آواز ایرانی مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین، این نیز میتواند از جمله دلایلی باشد كه شعر حافظ در موسیقی ایرانی زیاد مورد استفاده قرار گرفته است.
** حافظ، جمع سعدی و خیام است
كاكایی همچنین معتقد است: تركیب غم و شادی در فرهنگ محتوایی آثار حافظ به وضوح وجود دارد. ما شاعری مثل سعدی را داریم كه عموماً شاعر خوش باشی است : «به جهان خرّم از آنم كه جهان خرّم از اوست».
سعدی نگاه خوشباشی به جهان دارد. شاعری هم داریم مانند خیّام كه بسیار اندوهگین و فلسفی و مأیوس است.
حافظ از كسانی است كه این دو احساس را با هم جمع كرده است؛ برای همین است كه میگوید: «با دل خونین، لب خندان بیاور همچو جام». به نظر میرسد با روحیه انسان ایرانی، این حال و هوای موجود در شعر حافظ بیشتر نزدیك باشد.
این ترانهسرا این را نیز درباره حافظ میگوید كه حافظ انسان را درگیر مباحث كلامی و فلسفی نمیكند.
كاكایی تصریح دارد: ما نمیدانیم حافظ جبری بوده یا قائل به جبر نبوده است و یا اینكه به قضا و قدر و مسئله رؤیت خدا چگونه مینگریسته؛ زیرا او هر بار به نوعی اظهار نظر كرده است؛ گویی كلكسیونی از اندیشههای مختلف را در شعر خود جمع كرده است، بیآنكه بخواهد با مخاطب تضارب اندیشه و یا تعاطی فكر داشته باشد.
** حافظ یك كلكسیونر بسیار ماهر است
شاعر كتاب «دنیای بیآواز» میگوید: حافظ در مباحث كلامی ورود نكرده و در الهیات آنچه از شعر او استنباط میشود، یكی «وحدت وجود» است و دیگری، «عشق»؛ یعنی خداوند و عشق به خداوند؛ دو عنصری كه در مقابل آنها انسان مقاومتی ندارد.
البته باید توجه داشت كه حافظ مانند مولانا جدل كلامی نمیكند تا بخواهد موضوعی را اثبات كند. حافظ مسئله ای را مطرح میكند، اما در غزل بعدی رد و انكار آن را میگوید. بنابراین، به نظر میآید كه حافظ یك كلكسیونر بسیار ماهر است كه ویترین شعر خود را طوری میچیده كه مشتریهایش زیاد باشند.
تساهل و تسامحی در اندیشه حافظ وجود دارد كه سعی میكرده با همه ارتباط برقرار كند و شاید به همین دلیل است كه «لسان الغیب» و زبانِ حال همه مردم شده است، چون هر كسی در شعر حافظ میتواند اندیشهها و عقاید خود را پیدا كند.
** تصویرسازی و تنوع ریتم موجود در غزلهای حافظ
مظفر شفیعی، از خوانندگان و مدرسان مطرح آواز در روزگار ما است. این خواننده كه سابقه فراگیری آواز نزد روانشاد اسماعیل مهرتاش و محمدرضا شجریان را در كارنامه خود دارد، یكی از سه داور برنامه «شب آواز ایرانی» نیز بوده است.
مظفر شفیعی نیز معتقد است كه حافظ با موسیقی آشنا بوده است. او میگوید: در آغاز باید به این توجه داشت كه حافظ موسیقی را میشناخته است؛ و از اینرو است كه وزنهای گوناگون و ریتمهای متفاوتی همراه با مفاهیم مختلف در شعر حافظ وجود دارد. به دلیل همین تنوع وزن و ریتم و مفهوم در غزلهای حافظ است كه آوازخوانان و خوانندگان میتوانند حتی برای گوشههای مختلفِ یك دستگاه یا آواز به راحتی شعر مورد نظر خود و متناسب با آن گوشه را از غزلهای حافظ بیابند.
این مدرس آواز ایرانی همچنین با اشاره به محتوای عرفانی، نصیحتگونه، عاشقانه و اجتماعی شعر حافظ، میگوید: برای مثال وقتی خواننده میخواهد در دستگاه نوا آواز بخواند، به سراغ شعری عرفانی میرود و با مراجعه به دیوان حافظ، در اندك زمانی به آسانی میتواند شعر متناسب با این دستگاه را بیابد.
شفیعی دیگر جذابیت شعر حافظ برای آواز ایرانی را قابلیت «تصویرسازی» شعر خواجه شیراز میداند. وی اظهار میكند: قابلیت تصویرسازی موجود در شعرهای حافظ كمك میكند تا آوازخوان به سراغ شعر وی برود. نمونهاش اینكه بنده امروز میخواهم در جایی آواز بخوانم و همینطور در ذهنم یك سهگاه كوتاهی با ریتمی زیبا آمد. برای این آواز ناخودآگاه این غزل حافظ به ذهنم آمد: «دردم از یار است و درمان نیز هم». این غزل براساس جایی كه قرار است در آنجا بخوانم و نیز در تناسب با دستگاه سهگاه بسیار مناسب است و همانطور كه گفتم، به آسانی نیز به ذهن من رسید.
** همه فهم بودن شعر حافظ، آن را برای آواز جذاب میكند
رسایی و بیان زیبای شعر حافظ، دیگر ویژگی غزلهای حضرت لسان الغیب است كه مظفر شفیعی به آن اشاره میكند: رسایی و بیان مفاهیم فهمشدنی برای همه مردم، از نكتههای بسیار مهم شعر حافظ است كه موجب میشود خواننده برای آواز به سراغ شعر او برود. البته معنی شعرهای حافظ گاه بسیار دشوار است اما در قیاس با شعرهای سبك هندی طوری است كه هر كس با هر دانش و میزانِ درك، میتواند از شعر حافظ برداشت و دریافتی حتی شخصی داشته باشد؛ و این كار را برای آواز راحت میكند، به شرط آنكه خواننده، خود، شعر و مفهومِ آن را به خوبی درك كرده باشد و موسیقی كلامی آن را یافته باشد.
برای رسیدنِ به این درك، خوانندگان جوان باید مطالعه شعری و ادبی فراوانی داشته باشند. استاد شجریان همیشه میگفتند كه خواننده طوری باید شعر را درك كرده باشد كه گویی خودِ او شعر را سروده است.
این مدرس آواز همچنین معتقد است كه شیرینیِ بیان حافظ بهگونهای است كه بسیاری از بیتهایش را میتوان به آواز خواند. او همچنین به موسیقی كلام حافظ نیز اشاره میكند: موسیقی شعر حافظ آن قدر غنی است كه میتوان شعرش را به زیبایی دكلمه كرد. شورانگیزی و شورآفرینی شعر حافظ و اینكه نخوت و سستی را دور میكند هم از دیگر جذابیتهای شعر او است و همه اینها سبب میشود كه خواننده و موسیقیدان ناخودآگاه به سراغ شعر حافظ برود. البته این، بدین معنا نیست كه ما از شعرهای دیگر بزرگان ادبیات فارسی غافل شویم. ما باید هم شعر دیگر شاعران ادبیاتِ كُهنمان را بخوانیم و هم شعر شاعران معاصر را.
** اسماعیل مهرتاش و محمدرضا شجریان و حافظ
خواننده آلبوم «راست» با اشاره به جایگاه شعر حافظ در نگاهِ استادانِ خود، یعنی روانشاد استاد اسماعیل مهرتاش و استاد محمدرضا شجریان، گفت: در ردیف شعری استاد مهرتاش، بیشترِ شعرها براساس غزلهای حافظ و نیز سعدی است؛ و همین گویای توجه ایشان به شعر حافظ است. استاد شجریان نیز توجه بسیاری به شعر حافظ دارد و در عین حال كه شعر شاعران گوناگون را اجرا كردهاند، اما همیشه به ما میگفتند كه شعر حافظ یك چیز دیگر است. در كل ایشان به حافظ ارادت فراوانی دارد و بسیاری از شعرهای حافظ را هم به بهترین شكل اجرا كرده است.
** حافظ، جامعهشناسی فرازمان است
بسیاری از مردم، آهنگ «گلپونهها» را با صدای سوخته روانشاد ایرج بسطامی شنیدهاند. این تصنیف، یكی از ساختههای حسین پرنیا است؛ آهنگسازی كه افزون بر ایرج بسطامی، با خوانندگان دیگری همچون علیرضا افتخاری، ایرج بسطامی و رضا رضایی پایور نیز همكاری داشته است.
پرنیا بر جنبه اجتماعی و انتقادی شعر حافظ تأكید دارد. او حافظ را شخصیتی كاملاً جامعهشناس و نقّاد میداند و میگوید: در واقع حافظ یك دانایِ فرازمان بوده كه توانسته در قالب غزلیات خود جامعهاش را به نقد بكشد. این، به حیطه اجتماعی شعر حافظ باز میگردد كه طبیعی است برای طرح به زبان موسیقی نیز دارای جذابیت است. اما اگر بخواهم از جنبه فرا اجتماعی شعر حافظ سخن بگویم، باید تصریح كنم كه كلام عارفان و بزرگانی چون حافظ ذومراتب است و به همین سبب كلام آنان مسائلی را فراتر از جهان ماده در بر میگیرد. به همین دلیل است كه در هر زمان توانستهایم با شعر حافظ یا بزرگانی مانند حافظ ارتباط برقرار كنیم و به نوعی حرف دل خودمان را در كلام آنان بیابیم. حافظ نیز با تسلطی كه به علوم زمان خود و نیز معانی و مفاهیم بلند ادبی داشته، توانسته شعرهایی برجای بگذارد كه همه ما خودمان را در آیینه این اشعار ببینیم.
** شعر حافظ تعقلی است، نه تفألی!
آهنگساز آلبوم «پادشاه فصلها» میگوید: البته من در ارتباط با شعر حافظ نقدی دارم به كسانی كه حافظ را در جامعه من در حد تفألزدن مطرح میكنند؛ در حالی كه به نظر من شعر حافظ تفألی نیست، بلكه تعقلی است.
حافظ در شعر خود جامعه ای اخلاقی را معرفی میكند كه فراتر از جامعه مدنی یا دینی است؛ یعنی اینكه مدنیت جامعه در گرو اخلاقی بودنِ آن است. از اینرو، به نظر من حافظ دریچهای از زندگی و جامعه را به روی ما باز میكند كه ما همه چیز را باید از این دریچه بنگریم و گویی این جامعه مورد نظر حافظ بسیار هم به واقعیت جامعه انسانی نزدیك است.
به نظر من حافظ شاعری است كه در عاشقانههای خود نیز ابایی نداشته بگوید كه آدمی زمینی است، مانند جایی كه میگوید «دلم رمیده لولیوشی است شورانگیز».
این آهنگساز در پاسخ به اینكه هنگامی كه در مقام آهنگساز به سراغ شعر حافظ میرود، بیشتر به جنبه عاشقانه شعر حافظ توجه دارد یا به جنبه اجتماعی یا عارفانه شعر او، میگوید: البته من هم به جنبه اجتماعی شعر حافظ توجه دارم و هم به جنبه عاشقانه شعر او و هم به عارفانگیِ غزلهایش، اما من همواره حافظ را یك نگاه تیزبین در جامعه و یك نقّاد بسیار بااخلاقِ اجتماعی نگاه میكنم و چه در موسیقی آوازی، چه در موسیقی ریتمی و كلامی به شكل تصنیف و ترانه، بیشتر با این دیدگاه به سراغ شعر حافظ میروم.
پرنیا همچنین با یاد كردن از محمدرضا شجریان و آثار بسیاری كه وی با شعر حافظ خوانده است، تصریح میكند: یكی از كسانی كه در حوزه موسیقی بسیار توانسته حافظ را در جامعه ما پررنگ نماید، استاد شجریان است كه با آوازهایی كه از شعرهای حافظ خوانده، به خوبی حافظ را در آواز خود معرفی كرده است.
**میزگرد**3067*1436*گزارش: امیرحسین دولتشاهی*انتشار: داود پورصحت*
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۳
تهران- ایرنا- غزل حافظ همواره جزو انتخابهای نخستین آهنگسازان یا خوانندگانی است كه میخواهند برای ملودی یا آواز خود شعری از میان آثار قدما برگزینند.