تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۹

بندرعباس-ایرنا- کتاب بسیار زیبا و خواندنی هفتاد افسانه که به افسانه های بندرخمیر در هرمزگان اشاره دارد به نویسندگی سید عبدالجلیل قتالی به چاپ رسیده است.

این کتاب در سال ۱۳۸۹ یک نوبت با ۲ هزار نسخه و ۴۰۲ صفحه توسط ناشر ایلاف منتشر شده است.

این نویسنده که رییس مدرسه علوم دینی صدرالاسلام بندرخمیر و اهل این شهرستان می باشد درمقدمه این کتاب آورده است: افسانه ها گویای تخیل هنری و بیانگر نیازها، کنش ها، علایق، احساسات، پیروزی ها، شکست ها، دردها، رنج ها، آرزوها و به طور کلی اوضاع و احوال مردم هر جامعه در زمان ها و ادوار مختلف است.

از آنجا که تحقق بسیاری از علایق، امیال و آرزوها در عالم واقع، برای اکثریت قریب به اتفاق مردم امکان پذیر نبوده است، آن ها را در قالب داستان ها و افسانه ها به تصویر کشیده اند.

قهرمان این داستان ها معمولا قدرتی فراتر از قدرت یک انسان معمولی دارند و دست به کارهای خارق العاده و محیرالعقول و فراتر از دایره عقل و منطق می زنند که در حقیقت هدف گوینده آن ها غلبه خوبی ها، راستی ها و پاکی ها بر بدی ها، دروغ ها و ناپاکی هاست.

در زمان های گذشته که هنوز رسانه های جمعی مانند روزنامه، مجله، رادیو و تلویزیون، کامپیوتر، اینترنت و بسیاری از ابزارهای پیشرفته امروزی اختراع نشده بود، یکی از مهمترین سرگرمی ها و برنامه های کودکان، نوجوانان و سایر اعضای خانواده نشستن پای صحبت بزرگ ترها برای شنیدن افسانه ها و داستان های شیرین عامیانه بوده است.

مجموعه ای که پیش رو دارید، تعدادی از افسانه ها و داستان های عامیانه بندرخمیر یکی از شهرستان های استان هرمزگان واقع در جنوب کشور است.

بی شک استان هرمزگان از لحاظ تنوع داستان ها و افسانه های عامیانه یکی از غنی ترین استان های کشور محسوب می شود.

فهرست این کتاب شامل، عروس تنبل، عروس ناخن خشک، عقل آدمیزاد، قصر طلا و نقره، قصر قدیمی، قصر مکلل الجواهر، قصه های شیرین طوطی و دیگر داستان های جذاب است.

بخشی از کتاب

در زمان‌های دور، در افسانة «بی‌بی جونو» زن و مردی بعد از سال‌ها محرومیت از داشتن فرزند، با نذر و نیاز صاحب دختر زیبایی شدند و به علت زیبایی بیش از حد نام او را «بی‌بی جونو» گذاشتند.

او به سن جوانی رسید و روزی که برای گردش رفته بود به قصری طلایی رسید.

غولی از آنجا بیرون آمد و بی‌بی جونو را دنبال کرد.

بی‌بی جونو در حین فرار به پیرزن که پای دوک نخ‌ ریسی‌اش نشسته بود، برخورد و ماجرا را تعریف کرد و پیرزن او را داخل تنور پنهان کرد.

دیو به خانه پیرزن رسید و هرچه تلاش کرد نتوانست پیرزن را راضی کند که بی‌بی جونو را تحویل او دهد.

او از عصبانیت آتشی برافروخت و دم خودش آتش گرفت و خودش نیز سوخت و خاکستر شد.

پیرزن بی‌بی جونو را از تنور بیرون آورد و به خانه‌اش رساند و بی‌بی جونو هم پدر و مادرش را راضی کرد تا در قصر طلایی که بی‌صاحب مانده بود زندگی کنند.

این کتاب شامل هفت افسانه از افسانه‌های بندر خمیر هرمزگان است و به عناوینی مانند باغ زرد، بخت، برادران طمع‌کار، بی‌بی گل، تقدیر، پیرزن و کلنگ، توکل بر خدا، چوب خدا صدا ندارد، حاتم، حاکم قدرشناس، نیم‌لنگ، «عامو علی»، نامادری بد طینت به نگارش درآمده است.

۹۹۴۴/۶۰۴۸