ایرنا: همان طور که می دانید آقای علیرضاپناهیان به تازگی آقای روحانی را متهم به این کرد با طرح موضوع حقوق زنان، در تلاش است دو قطبی رای انتخابات آینده ایجاد کند. ارزیابی جنابعالی از این موضع گیری آقای پناهیان چیست؟
جوادی حصار: دوقطبی سازی امری است که مثل شمشیر دو دم می ماند؛ گاهی به درد برخی می خورد گاهی علیه خودشان استفاده می شود.
اگر به سابقه دوقطبی سازی برگردیم از همان بدو انقلاب اسلامی با دوقطبی سازی خدا و شیطان بین حکومت شاه و حکومت پیش رو که جمهوری اسلامی بود، کار آغاز شد. بعد از آن دوقطبی سازی در درون جمهوری اسلامی و بین گروه های سیاسی و جریان های فکری اتفاق افتاد. دقیقا خاطرم است که اولین دوقطبی سازی که از طرف انقلابیون در کشور صورت گرفت دوقطبی تعهد و تخصص بود. یعنی ما به تخصص افراد کاری نداریم و هر کسی که متعهد به انقلاب اسلامی باشد را باید به کار گماریم و بدین ترتیب شمار زیادی از متخصصین را فقط به خاطر این که شائبه عدم تعهد وجود داشت ، کنار گذاشتند و کشور را از بخش زیادی از این نیروهای متخصص بی بهره ساختند. بعد از آن این دوقطبی سازی همچنان ادامه پیدا کرد، دوقطبی بین حزب اللهی و غیرحزب اللهی و دوقطبی خودی و غیرخودی که هنوز هم ادامه دارد و طی آن، افراد با همه مزایا و توانایی ها چون خودی تلقی نمی شوند به یک سری از بخش های قدرت امکان ورود ندارند.
ایرنا: دلیل این انتقادات آقای پناهیان چیست؟
جوادی حصار: داستان دوقطبی کردن کشور را آقای پناهیان با یک سابقه ذهنی خاصی دارد مطرح می کند که نشان از تلخکامی دارد. چون به طور مشخص و از سال۱۳۷۶ به بعد، هرگاه جامعه - به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری که امکان این دوقطبی سازی بیشتر است - به دوقطب مخالف و موافق تبدیل شد، است قطب بازنده قطبی بوده که حامل نگاه و جریان و اندیشه امثال آقای پناهیان بوده است. از ۷۶ به این سو که دوقطبی اصلاح طلب و اصولگرا ایجاد شد تقریبا همه تحول خواهان، منتقدان، جریان های سیاسی پیشرو و تندرو در یک قطب در برابر جریان اصولگرایی که حامی وضع موجود و استحکامات ایجاد شده در راه مردم در نفوذ به قدرت سیاسی بود، قرار گرفتند.
برای همین مثلا در انتخابات اخیر ریاست جمهوری از مدت ها پیش، این سمت و سو و خط داده شد که کشور نباید دوقطبی شود. خیلی از مسوولان گفتند انتخابات را دوقطبی نکنید و این دوقطبی کردن به نفع نظام و جامعه نیست. با این وجود، دوقطبی شکل گرفت. چون در نهایت تمام کاندیداهای جریان اصولگرایی پشت سر یک کاندیدا یعنی آقای رییسی قرار گرفتند. از آن طرف هم کاندیدای جدی از طرف اصلاح طلبان وجود نداشت و مصلحت هم نمی دانستند که وجود داشته باشد، لذا همه پشت سر روحانی قرار گرفتند.
بنابراین باید دید این دو قطبی با چه سابقه ای دارد از سوی آقای پناهیان مطرح می شود؟ این سابقه در ذهن آقای پناهیان به همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری برمی گردد که آقای روحانی از این دوقطبی کردن کشور سود جست و در پایان پیروز شد. آقای پناهیان در صحبت خود نمی تواند این پنهان کند که پیروزی آقای روحانی محصول دوقطبی شدن انتخابات بود. آقای پناهیان می گوید ما باید تلاش کنیم کشور دوقطبی نشود چرا که ذهنیت ایشان که منطبق بر واقعیت هم است این است که اگر کشور دوقطبی شود دو قطب سیاه و سفید شکل می گیرد. معمولا قطب سفید که اصلاح طلبان، تحول خواهان و منتقدان به حاکمیت هستند تعدادشان بیشتر است و برنده می شوند. ایشان برای همین تلاش می کند این دوقطبی را به هم زند اما این را با استدلال و نشان دادن فواید دوقطبی نبودن انتخابات بیان نمی کند، بلکه آن را با ناله و نفرین اظهار می کند که خدا لعنت کند آنهایی که جامعه را دوقطبی می کنند چون اگر این ها این کار را نمی کردند ما برنده بودیم.
از آقای پناهیان باید پرسید شما در انتخابات ۸۸ به هروسیله ای برنده شدید، محصول ۸ سال حکومت فکری شما در قدرت سیاسی چه بود؟ اگر شما می توانید از کارنامه آقای احمدی نژاد دفاع کنید خوب دفاع کنید. چرا نمی توانید از آن کارنامه دفاع کنید، آن که محصول خودتان بوده است؟ به نظر من آقای پناهیان دارد سرنا را از سر گشادش می زند و از این شیوه مبارزه سیاسی و سرنا نوزای ایشان، هیچ صدایی در نمی آید.
از سویی باید گفت آقای پناهیان! شما می گویید ما از الان نباید کاری کنیم کشور دوقطبی شود.خوب! پس راهش این است که قطب سومی درست کنیم. آن قطب سوم چیست؟
شما اگر سر و ته این جریان های دوقطبی را زدید ولو ده اسم مختلف هم روی آنها بگذارید این مجموعه ها در نهایت منتهی به دو جریان سیاسی عمده می شود. جریان منتقد و معترض به رخدادهای سیاسی و اجتماعی کشور که ذیل نام اصلاح طلبان تعریف می شوند و جریان حامی وضع موجود که مدافعان نظارت استصوابی و این نوع زمامداری و مدافع شیوه عمل موجود هستند.
شما اگر می توانید قطب سومی به وجود آورید که آن قطب غیر از این ها باشد خوب حتما بیایید و آن را ایجاد کنید. شما که تمایل به شکل گیری این قطب سوم دارید و قدرتش را هم دارید چرا نمی توانید آن را به وجود آورید؟
برای این که در این کشور حرف سومی را نمی شود زد. حرف سوم به این معنا که جناح آقای پناهیان به یک جریان جدیدی در این کشور میدان دهد که نه اصلاح طلبان به معنای حاکمیتی آن را قبول داشته باشد و نه اصولگرایان را. ضمنا بتواند بیاید و زمامداری کند و قدرت به دست گیرد و کشور را اداره کند طرحی برای اداره مملکت داشته باشد. شما به چنین قطبی میدان نداده اید و هیچ وقت هم میدان هم نمی دهید پس چطور توقع دارید کشور دوقطبی نشود؟