حجت الاسلام رحیم لطفی استاد مرکز تخصصی مهدویت، عصر دیروز در نشست جایگاه فقه حکومتی در تحقق گام دوم انقلاب اسلامی، با تشریح چیستی تمدن نوین اسلامی، گفت: در بیشتر تعاریفی که ارائه شده دو نکته مشترک است؛ رکن اول وجود یک سازمان و نظم اجتماعی و رکن دوم پیشرفت مادی و معنوی انسان است.
وی افزود: گاهی پیشرفت را مترادف توسعه میگیرند اما رهبر معظم انقلاب فرمودهاند منظور ما از پیشرفت، توسعه نیست. تعریفی که با بحث ما همخوانی دارد عبارت است از فرآیند حرکت از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب بر اساس الگوی پیشرفت. یعنی وضعیت موجود مطلوب نیست و نابههنجاریهایی دارد که میخواهیم از آن عبور کنیم و به وضعیت مطلوب برسیم.
حجت الاسلام لطفی ادامه داد: پیشرفت سه رکن دارد، تحلیل وضعیت موجود، تبیین وضعیت مطلوب و راهبردهای این حرکت. تعریف ما در پیشرفت دقیقا با تعریف انتظار حضرت حجت (عج) مترادف است؛ بنابراین الگویی که برای پیشرفت تعریف میکنیم نیز بر اساس مبانی متفاوت خواهد بود. نگاه ما به پیشرفت مبتنی بر آموزههای اسلامی است. اسلام به انسان نگاه چند ساحتی دارد و زندگی فردی، اجتماعی، دنیایی و آخرتی او را در نظر میگیرد و برای همه آنها برنامه مشخصی دارد.
این پژوهشگر مهدویت گفت: تمدن اسلامی، تمدنی است که بر اساس آموزههای اسلامی شکل بگیرد؛ تمدن نوینی یک پیشرفت همه جانبه بر اساس آموزههای اسلامی که این حرکت همواره رو به جلو و دائمی است و توقف ندارد چراکه موضوع آن انسان است و کمال و استعدادهای انسان نیز پایانی ندارد. هر تمدن دو بخش دارد یکی بخش زیربنایی و یک بخش روبنایی؛ به عبارت دیگر یک بخش نرم افزاری و یک بخش سخت افزاری دارد. وقتی صحبت از تمدن اسلامی میشود و میخواهیم ارتباط آن را با بحث مهدویت بسنجیم، باید در هر دو ساحت نرمافزاری و سختافزاری وارد بحث شویم.
وی افزود: علوم، صنعت، نظام سیاسی، تبلیغات، رسانه و مسائلی از این دست همگی سختافزار و ابزارهای تمدن هستند. گاهی به اشتباه اینها را اصل میگیرند و مظاهر تمدن نامیده میشوند. اما نرم افزار تمدن همان است که در بیانات رهبری به عنوان سبک زندگی از آن یاد شده است. اینکه نگاه ما به خانه، خانواده و رفتار ما با دیگران در عرصه اجتماعی چگونه است.
حجت الاسلام لطفی با اشاره به گام دوم انقلاب، اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب بخشی از بیانیه گام دوم را به موضوع سبک زندگی اسلامی اختصاص دادهاند. اگر میخواهیم به تمدن برسیم باید سبک زندگی خود را به تمام معنا اسلامی کنیم. یکی از چیزهایی که میتواند به ما برای رسیدن به تمدن درست و صحیح الگو بدهد، بحث مهدویت است چرا که ما معتقدیم در زمان ظهور، حضرت مدینه فاضلهای که بشریت از دیرباز به دنبال تحقق آن بوده است را به وجود میآورد. این مدینه فاضله تنها با وجود منجی بشریت تشکیل خواهد شد و تنها در این جامعه انسان میتواند به تمام آرزوها و ایدهآلهای زندگی خود دست پیدا کند.
مهدویت آخرین و تنها راهکار برای نجات بشریت است
این استاد دانشگاه اظهار داشت: بنابراین برای تمدن سازی چارهای نداریم که در مسیر زمینهسازی ظهور حضرت حرکت کنیم. تمدن اسلامی میخواهد مقدمه ظهور باشد بنابراین باید مقدمه با متن بعد از خود سازگاری و همسویی داشته باشد. آموزه مهدویت به عنوان آخرین و تنها راهکار برای نجات بشریت تعریف شده است، این اعتقاد ما مسلمانان است.
وی بیان کرد: در مقابل این تفکر ادعاهای بسیاری وجود دارد که بسیاری از آنها ادعای وجود منجی را در ادیان و مکاتب خود دارند و میگویند منجی ما نجات دهنده بشریت خواهد بود. آنها بر اساس مبانی خود آرمان شهر بشری را طراحی کردهاند و به عنوان راه نجات ارائه میدهند. امروزه لیبرالیسم داعیه دار نجات بشریت است، خود فوکویاما که مبدع این نظریه است اعتراف میکند که لیبرالیسم نمیتواند بار این رسالت را به دوش بکشد.
حجت الاسلام لطفی ادامه داد: یکی از اندیشمندان غربی یک تقسیمبندی درباره ادیان دارد و میگوید ما سه نوع دین داریم: نخست دین وضع موجود که آموزه خاصی ندارد و با هرآنچه رواج دارد سازگاری پیدا میکند، دوم دین مقاومت دینی است که به وجود منجی معتقد است اما صرفا در مرحله باور و اعتقاد باقی مانده است، سوم دین انقلاب است که پتانسیل اعتقادی خود را در جامعه عینیت بخشیده است؛ این دین میتواند در دنیا انقلاب ایجاد کند. بر این اساس ما میتوانیم یک گفتمان را در عرصه جهانی ایجاد کنیم چراکه میان موعودباوران اشتراکات زیادی وجود دارد.
وی گفت: نباید به این باور تنها نگاه انگارهای داشته باشیم و صرفا آن را به عنوان یک امر مقدس در گوشهای محفوظ بداریم، این نگاه نمیتواند تمدنساز باشد. اگر ما بتوانیم جامعه، ساختار و رفتار مردم را در مسیر مهدویت جهت بدهیم، آنگاه خواهیم توانست به گفتمان مهدویت دست پیدا کنیم و زمینه برای تمدنسازی نیز هموار خواهد شد. موعودباوران در اسلام و ادیان دیگر درباره انتظار دیدگاههای مشابهی دارند. همه آنها انتظار را یک امر فعال میدانند نه منفعل و براین اساس ارکان انتظار عبارت است از نارضایتی از وضع موجود، تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب و همه گیر کردن این فرهنگ.
انسان منتظر همانند مجاهد در راه خدا است
حجت الاسلام لطفی ادامه داد: در روایت داریم انسان منتظر همانند مجاهد در راه خدا است که در خون خود غلتیده است. اگر ما این قوه را تبدیل به فعل کنیم و در جامعه نمود پیدا کند حرکت جهادی ما شکل گرفته است؛ کسی که در این راه جان و هستی خود را از دست بدهد مانند کسی است که در میدان نبرد مسلحانه و در راه خدا شهید میشود. در بخش نرم افزاری و سبک زندگی آموزه مهدویت میتواند انتظارات ما را پوشش بدهد. برای اینکه سبکی را برای زندگی تعریف کنیم باید بینشها، گرایشها و کنشها را تحت تأثیر قرار بدهیم چراکه رفتارهای بشری بر اساس گرایشها و گرایشهای بشر نیز بر اساس بینشهای او شکل میگیرد.
این مدرس دانشگاه با طرح مسئله معنا بخشی، گفت: امروز میبینیم که با وجود همه پیشرفتهای مادی باز هم انسانها احساس میکنند در بنبست گرفتار شدهاند چرا که آنها نتوانستهاند به زندگی خود معنای درستی بدهند. آموزه مهدویت به زندگی معنای درستی میدهد که انسان هیچگاه به بنبست نمیرسد شما با نگاه به گذشته و عبرت از آن و نگاهی که به آینده دارید، امروز خود را میسازید. مهدویت آینده زندگی بشر را ترسیم میکند و زندگی از بیمعنایی خارج میشود. یکی از کارکردهای دین معنابخشی به زندگی است و مهدویت در این بین از سهم به سزایی برخوردار است. خدا محوری و توحید، انکار حکومتهای غیرالهی نیز دو مؤلفه مهم در بخش بینشی است.
وی افزود: در بخش گرایشی بحث ظلم ستیزی، عدالت طلبی و صلح و دوستی مطرح است؛ جهان امروز با این مسائل درگیر است. اگر ما حاکمیت را از آن خدا بدانیم در برابر هر حکومت غیرالهی خواهیم ایستاد زیرا که حکومت طاغوت است. بشری که در طول تاریخ مورد هجمه قرار گرفته و مورد ظلم واقع شده است از این نوع نگاه حمایت خواهد کرد به همین دلیل هم شهادت سردار سلیمانی دنیا را تکان داد.
تنها در جامعه مهدوی صلح اتفاق میافتد
حجت الاسلام لطفی عدالت را یکی از شاخصههای مهدویت دانست و اظهار داشت: وقتی ما میخواهیم تمدن اسلامی را شکل دهیم باید برنامهریزی کنیم که مردم به سمت عدالتخواهی سوق پیدا کنند. صلح و دوستی نیز از جمله مواردی است که مدعی زیادی در طول تاریخ داشته است اما هیچ کدام موفق نبودند چراکه بر اساس باورهای ما تنها در جامعه مهدوی است که صلح و دوستی به معنای واقعی کلمه و به طور وسیع در دنیا رقم خواهد خورد. کمالخواهی، آرمانگرایی، نیز دو مولفه دیگر در زمینه گرایشها است.
او اضافه کرد: کنشها عبارتند از: حفظ دین و ایمان، ترک گناه، توبه، خودسازی، صبر و مقاومت، انتظار، دعا، خود اتکایی و عزت، مجاهدت و جهاد در راه خدا؛ در میان آنها به دو مورد آخر اشاره میکنم چرا که از اهمیت بالایی برخوردار هستند و متناسب با وضعیت کنونی ما است. اگر بینش ما این اساس شکل گرفت که حاکمیت تنها از آن خدا است، ما باید خود را از تسلط حاکمیت غیرالهی رها کنیم. در دوران غیبت باید حاکم اسلامی در رأس حکومت و نظام باشد و نمیتوانیم غیر آن را بپذیریم؛ بنابراین باید وابستگی خود را از قدرتهای دیگر قطع کنیم و اتکای به درون داشته باشیم.
حجت الاسلام لطفی با اشاره به گام دوم انقلاب، گفت: رهبر معظم انقلاب شاید بیشترین کلمهای را که در بیانیه گام دوم تکرار کرده است کلمه جوان است؛ میفرماید جوانان باید دستاوردهای انقلاب را حفظ کنند و تمدن نوین اسلامی را شکل بدهند و زمینهساز ظهور شوند. پس باید به این نیروهای جوان تکیه داشته باشیم. بر این اساس رهبر معظم انقلاب بر حرکتهای جهادی تأکید دارند. در زمان ظهور حضرت پیش از اینکه پایههای حکومت استقرار پیدا کند در روایت داریم که یاران ایشان فرصت خوابیدن پیدا نمیکنند و همواره در حال تلاش و جهاد هستند. انقلاب ظهور یک حرکت جهادی است و بنا نیست بدون کار و تلاش به جامعه مهدوی دست پیدا کنیم.
زیربنای انقلاب، ولایت فقیه است
حجت الاسلام والمسلمین حسنعلی علیاکبریان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در بخش دیگر این نشست به سیر تحول فقه در عصر انقلاب پرداخت و اظهار داشت: انقلاب بزرگ اسلامی ما با یک زیربنای فقهی به وجود آمد و آن زیربنای ولایت فقیه است. این مبنای فقهی، هم باعث شکل گیری انقلاب شد و هم یکی از شاخصههای مهم حکومت ما است که در حکومتهای دیگر نظیر آن را نداریم.
وی افزود: فقه در مسیر گام دوم انقلاب اسلامی نقش به سزایی خواهد داشت. ما برای برداشتن گام دوم نیاز به تحول در فقه داریم؛ این سفارش رهبر معظم انقلاب است. در این بحث ابتدا خط سیری که فقه ما بعد از انقلاب طی کرده است را ترسیم خواهم کرد و اینکه چه تحولاتی در طول این فرآیند شکل گرفته است و برای ادامه مسیر باید چه حرکتهایی صورت بگیرد.
حجت الاسلام علیاکبریان، تحولات معاصر فقه اسلامی را این گونه برشمرد: چهار تحول مهم، از دوران مشروطه آغاز شد تا به انقلاب رسید و پس از آن شتاب گرفت. برخی از این اتفاقاتی که افتاد واقعا تحول است چرا که رشد آن یک دوره فقه یا اصول را ایجاد میکند. اولین تحول پرداختن به مسائل نو بود که در فقه ما چندان توجهی به آن نمیشد اما اهل سنت از آنجا که حکومت را در دست داشتند در این زمینه بسیار کار کردند و کتابهای بسیاری نگاشتهاند.
وی ایجاد فقههای مضاف را یکی از مهمترین تحولات فقهی دوره معاصر خواند و افزود: در ساختار فقه ما این تفکر وجود نداشت. شاید ساختار فقه ما در آینده دیگر مانند ساختار کتاب شرایع نباشد، ۵۲ کتاب فقهی معتبر ما در این اساس شکل گرفته اما این ساختار در حال بازنگری است و این تحول به سمت اجتماعیتر شدن، به روزتر شدن و حل مسائل جدید به واسطه فقه، پیش میرود.
حجت الاسلام علیاکبریان، ادامه داد: تحول دیگر، تحول در اصول فقه و روش استنباط است. منابع فقه ما کتاب، سنت و عقل است و ادله ما روایات، سیره و عرف است. امروزه تحولی در تنقیح این ادله صورت میگیرد. اصول فقه ما برای حل این مسائل جدید و فقههای مضاف در حال تحول است. در مباحث الفاظ تحول چندانی نداریم اما در مباحث عقل، سیره و جایگاه عرف تحولات خوبی داشتهایم.
فقیه باید حکم جمعی و اجتماعی را صادر کند
وی تحول در رویکرد فقه را بسیار مهم دانست و گفت: فقه حکومتی در این جایگاه تحولی قرار دارد. دو شاخص برای فقه قبل از انقلاب وجود دارد که امروزه در صدد تغییر و تحول آن هستند. یکی فردی بودن فقه است که میگویند فقهی که در گذشته وجود داشته است به مسائل اجتماعی توجه نداشته حتی در معاملات و اجتماعی ترین مسائل مانند امر به معروف و نهی از منکر هم نگاه فردی دارد. اگر امر به معروف و نهی از منکر را با نگاه اجتماعی بررسی کنیم، برخی از شروط چهارگانه آن دیگر از شروط وجوب نخواهد بود بلکه از شروط واجب خواهد بود یعنی واجب است که مثلا شرایط تأثیر را ایجاد کنیم. اما اگر بر اساس نگاه فردی آن را شرط وجوب بگیریم تا زمانی که احتمال تأثیر ندهیم، تکلیفی نداریم.
حجت الاسلام علیاکبریان، اظهار داشت: یکی دیگر از شاخصههایی که باید تغییر کند نگاه مسئله محوری است؛ شورای نگهبان چنین نگاهی دارد. فقه ما باید نگاه کلان و جامعنگرانه داشته باشد. در نظر اندیشمندان نوآور در عرصه فقه این مسائل به عنوان نقطه ضعف مطرح میشود بنابراین آمدند رویکردهای جدیدی را مطرح کردند. برخی در این میان رویکرد فقه اجتماعی را برگزیدهاند بعضی دیگر میگویند فقه باید رویکرد حکومتی پیدا کند. اختلاف در این رویکردها به پیش فرضهای فقیه باز میگردد؛ اینکه فقه بناست حکم چه چیزی را بیان کند. در گذشته فقیه حکم یک مکلف را در برابر خدا مشخص میکرد بنابراین نگاهش فردی بود چون یک فرد را در نظر داشت و حکمی صادر میکرد، فقیه باید حکم جمعی و اجتماعی را صادر کند.
وی فقه حکومتی را نوعی فقه اجتماعی خاص دانست و گفت: میگویند فقیه باید در تمام مسائل فقهی یک پیش فرض داشته باشد که این مسئله میخواهد در یک حکومت اجرا شود. به عنوان مثال بحث مالکیت را مطرح میکنم که هنوز این مسئله میان شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام حل نشده است. فقه حکومتی، جامع نگر و اجتماعی به دنبال چیست؟ چرا میگویند که فقه موجود ناکارآمد است و نمیتوانیم به اهداف خود دست پیدا کنیم؟ محصول فقه حکومتی چیست که فقه موجود نمیتواند آن را تولید کند؟ آنها میگویند دنیا در حال تحول است و جوامع اسلامی مختلفی که در یک عصر زندگی میکنند نیز باهم متفاوت هستند بر اساس فقه فردی نمیتوان رفتارهای حکومتها را با یکدیگر تنظیم کرد.
عرفی شدن دین خطری است که با روح شریعت سازگار نیست
حجت الاسلام علیاکبریان، ادامه داد: فقه فردی یک فتوای جاودان میدهد که از زمان پیامبر(ص) به میراث رسیده است و میگوید حکم شرعی همین است و اگر نمیخواهید باید به مجمع تشخیص مصلحت بسپارید. شهید صدر یکی از سر شاخصههای این تحولات است. جامعه فتوایی میخواهد که امروزه کارآمد باشد و به درد جامعه بخورد، نتیجه فقه باید به طوری باشد که امروزه قابل اجرا باشد. فقهی که خروجی آن قانون و لازم الاجرا باشد.
این پژوهشگر افزود: این رویکردهای جدید پدیده مبارکی هستند و برخی زوایای آن نیز بسیار خوب است. بنده با رویکرد فردی فقه مخالف هستم و معتقدم در صدور حکم باید به آثار و لوازم آن توجه داشت اما اگر بخواهیم همه چیزهایی که حکومت برای اداره جامعه نیاز دارد را از فقه بیرون بکشیم دچار عرفی شدن دین میشویم، عرفی شدن دین خطری است که با روح شریعت سازگار نیست.
وی بیان کرد: ولایت رکن مهمی در دین است که به هیچ وجه نمیتوان آن را از دین گرفت؛ اگر فقیه ولایی حکم حکومتی صادر کرد فقهای دیگر و مقلدین آنها حق ندارند به حکم دیگری عمل کنند. در تمام احکام شرعی برای اجرا قیدی وجود دارد که نباید حکم ولایی برخلاف آن باشد.
حجت الاسلام علیاکبریان، عرفی شدن دین را مساله مهمی دانست که در رویکرد فقه به وجود میآید و افزود: کسانی که میخواهند خروجی فقه را بر اساس مقتضیات زمان تنظیم کنند، دچار عرفی شدن فقه میشوند و در آخر به همان فقه المقاصدی میرسند که از آن فرار میکردند. فقه آنها نتیجه محور است یعنی میگوید من باید چنین فتوایی بدهم و بر این اساس به سراغ شریعت میرود در حالی باید بدون پیش فرض به ادله مراجعه کرد و فتوا داد؛ اگر مشکلی ایجاد شد باید سراغ ولایت رفت تا آن را حل کند. حل کردن مشکلات با حکم ولایت عیب نیست بلکه این یکی از محاسن مکتب ما است. شورای تشخیص مصلحت نظام ابزار کارشناسی ولایت است. اگر بخواهیم همه چیز را با فتوا درست کنیم، اسلام دست کاری میشود؛ این بسیار خطرناک است.
وی گفت: فقه مدیر و طراح نیست بلکه کاشف است؛ بنابراین به عقیده بنده فقه ولایتمدار راه حل امروز ما است. ناکارآمدی احکام شریعت هیچ نقصی برای شریعت نیست چراکه ما ولایت را در کنار شریعت داریم. حتی احکامی که در زمان پیامبر(ص) صادر میشد ممکن بود ناکارآمد باشد اما حضرت بر اساس مقتضیات زمان و شرایط برخی از احکام را تغییر میداد. مثلا حکم خمس با اینکه جاودان است در زمان برخی ائمه(ع) حلال شد. حضرت فرمود در این شرایطی که شیعیان ما در تنگنا و اختناق هستند ما اگر خمس بگیریم انصاف نیست. احکام ولایی همواره احکام شریعت را مدیریت میکرد و مشکلات را بر طرف میکرد.
نشست جایگاه فقه حکومتی در تحقق گام دوم انقلاب اسلامی، عصر دیروز در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی تهران به همت پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل برگزار شد. حجت الاسلام والمسلمین لطفی استاد مرکز تخصصی مهدویت و حجت الاسلام والمسلمین علیاکبریان عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی سخنرانان این جلسه بودند.
در پایان این نشست از نخستین شماره نشریه تخصصی فقه حکومتی وسائل نیز رونمایی شد.