بیشتر جمعیت ۶ میلیونی لبنان (با احتساب ۲ میلیون پناهنده فلسطینی و پناهجوی سوری) به سبب افزایش مالیات ها، فساد مالی و بانکی، بیکاری، گرانی و تورم، کمبود بنزین، برق و گاز، کاهش ارزش پول ملی (لیره) و کافی نبودن حقوق و مزایا برای طبقه فقیر و متوسط، با بحران «ادامه زندگی» دست و پنجه نرم می کنند.
«نزاع و درگیری» دومین بحرانی است که جامعه و حاکمیت لبنان گرفتار آن است و این جامعه هر روز به طور آشکار شاهد جنگ رسانه ای و کلامی میان طرف های مختلف، رهبران و رییسان احزاب و گرو ه های سیاسی و مذهبی است.
این بحران سبب شده تا تصمیم گیری جمعی در لبنان بسیار سخت شود و رهبران و مقام های سیاسی نتوانند بر روی یک موضوع توافق یا یک مشکل سیاسی و اجتماعی را حل کنند. این مساله به نوبه ی خود موجب ضعف، سر در گمی و تاخیر در تصمیم گیری ها و فقدان ارتباط سالم میان آنان، شده است.
برای نمونه جنبش جوانان لبنان ظرف صد روز گذشته شکاف هایی را میان رهبران طوایف و مقام های سیاسی و حزبی این کشور به وجود آورده است .برخی از آنان در مواجهه با این جنبش بر این باورند که باید به روش مسالمت آمیز و قانونی، آنان را راضی و ساکت کرد. در حالی که برخی دیگر به گزینه های خشونت آمیز چنگ می زنند و هر یک از این ۲ دسته توجیه های اخلاقی و سیاسی ویژه ی خود را دارند.
«فرسایش مداوم» سومین بحرانی است که جامعه لبنان با آن مواجه است و اساس این بحران بر باقی ماندن اوضاع به گونه ای که رهبران سنتی کنونی می خواهند، استوار است.
در اثر این بحران هم جامعه و هم نظام و ساختار سیاسی رو به فرسایش تدریجی و بی ثباتی است و حفظ وضع موجود تضمین کننده ی بقای مقام ها و رهبران نخواهد بود. در نتیجه جوانان امید دارند یا جنبش آنان به نتیجه برسد و تغییر و تحول بنیادین رخ دهد یا با دخالت یک قدرت خارجی، راه حل مشخصی ارایه شود.
«عقب نشینی و تسلیم» چهارمین بحرانی است که گریبانگیر رهبران و مقام های سیاسی لبنان است و آنان در برابر دخالت نهادها و سازمان های بین المللی و برخی کشورهای غربی و عربی در امور داخلی لبنان همواره باید از خواسته های خود عقب نشینی کنند.
به دلیل تضعیف قدرت مرکزی و داخلی و خلاء موازنه ی قدرت میان گروه مقام ها و مسوولان لبنان با گروه قدرت های منطقه ای و جهانی، گروه نخست هیچ پیش شرطی برای عقب نشینی نداشته و ندارد.
ترکیب،کاراکتر و تاریخ عملکرد گروه اول نشان داده که آنان یک جمعیت محافظه کار هستند و نه یک گروه انقلابی. در نتیجه، اجتناب از اقدام موثر و شجاعانه در مواجهه با قدرت های دخالت کننده در امور داخلی لبنان، مانند آمریکا و اروپا، آنان را بر سریر قدرت نگه داشته اما تار و پود جامعه شان را سست و جوانان را روبروی نظام سیاسی قرار داده است.
با این توضیح اکنون مسوولیت حل این بحران های چهارگانه به جوانان لبنان و اصلاحات دولت جوان و تازه تشکیل شده ی فن سالار (تکنوکرات) و غیرحزبی آن به ریاست «حسان دیاب» واگذار شده که از دوم بهمن ماه جاری به شکل فعال کار خود را آغاز کرده است.