به دلیل ماهیت استعماری واستبدادی نظامهای سیاسی ایران در دوره قاجار و پهلوی، استان هرمزگان مانند دیگر بخشهای کشور از حداقل امکانات رفاهی و مادی مرحوم بوده و چندان مورد توجه حکومتها قرار نداشته است.
در دوره قاجار به دلیل ضعف حکومت مرکزی توجه چندانی به هرمزگان نشد و این وضعیت در دوره پهلوی ادامه پیدا کرد.
در دوره پهلوی دوم به استثنای جزیره کیش که تبدیل به مرکز فسق رجال درباری و شیخنشینهای عرب شده بود، این منطقه در بدترین شرایط ممکن قرار داشت.
این محرومیت به حدی بود که شهرستان بندرلنگه و برخی شهرهای استان هرمزگان به محل تبعید انقلابیون و مخالفان رژیم تبدیل شده بود و رژیم پهلوی با وجود تبلیغات گستردهای که در زمینه پیشرفت ایران انجام میداد کشور را در چنان وضعیتی قرار داده بود که برخی مناطق مانند بندرعباس در بدترین شرایط ممکن از نظر اقتصادی و اجتماعی قرار داشتند.
تاریخ انقلاب اسلامی در استان هرمزگان را باید به دو دروه کلی (از آغاز نهضت حضرت امام راحل تا پایان نیمه اول سال ۱۳۵۶) و دوره دوم( از نیمه دوم سال ۱۳۵۶ تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷) تقسیم کرد.
در این دو دوره از حرکتهای انقلابی، مردم استان هرمزگان نیز دوشادوش سایر مردم کشور به انقلاب اسلامی پیوستند و با برگزاری تظاهرات و دادن چندین شهید و جانباز رسالت ملی و دینی خود را ادا کردند.
از آنجاییکه در راس انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) و نیروهای مذهبی قرار داشتند، لذا ماهیت کلی قیام در استان هرمزگان نیز جنبه مذهبی داشت.
انقلابیها در مسجد
در مبارزات مردم هرمزگان به ویژه در دوره دوم قیام، محورهایی از جمله برگزاری مراسم ترحیم شهدای کشور، مرکزیت مساجد در شکلگیری هستههای مذهبی سیاسی و اتحاد مردم شیعه و سنی این استان پررنگتر بوده است.
از آنجاییکه به دلیل ماهیت مذهبی نهضت حضرت امام خمینی(ره)، مسجدها نقش بسیار ویژهای داشتند، در استان هرمزگان نیز مسجدها و هیاتهای مذهبی وظیفه بسیار سنگین ارتباط میا علما و مردم را برعهده داشتند و دارای کارکردهای مختلفی بودند.
در گزارشهایی که از اسناد ساواک جمعآوری و در قالب کتاب منتشر شده است، در برخی از این گزارشهای مکتوب به نقش مساجد در شکلگیری هستههای مذهبی سیاسی و جلوگیری ساواک از برنامههای انقلابیون بسیار اشاره شده است.
به عنوان مثال در جلد اول کتاب "انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک استان هرمزگان" در یکی از این گزارش آمده است: «با گرایشات مذهبی و آمادگی که بین مردم و اهالی میناب به طور وضوح وجود دارد و تعدادی طلبه مخالف دولت نیز در آن شهرستان سکونت دارند به احتمال زیاد تدریجا این برنامههای تدریس قرآن و علوم دینی این شهرستان را به صورت یکی از مراکز مذهبی افراطی و مخالف درخواهد آورد و استنباط میگردد، هدف غایی دستاندرکاران این برنامهها نیز همین امر باشد و اصلح است به طرق مقتضی از این برنامهها جلوگیری گردد».
مردم هرمزگان در مبارزات خود به ویژه در دوره دوم قیام امام خمینی(ره)، در مسجدهای استان هرمزگان علاوه بر انجام وظایف معمول خود این مرکزها را تبدیل به سخنرانی چهرههای شاخص انقلابی کشور کرده بودند.
در سندی که از اسناد ساواک در این کتاب منتشر شده به سخنرانی حجتالاسلام حسن روحانی(رییس جمهوری) در اسفندماه سال ۵۵ در مسجد فاطمیه بندرعباس اشاره شده است که؛« چند روز پیش شخصی به نام دکتر روحانی که دکترای حقوق میباشد به وسیله علی مظفری به بندرعباس دعوت و در مسجد کوفه فاطمیه سخنرانی مینمود، یاد شده در صحبتهایش مطالبی درباره جهاد در اسلام و آماده سازی جوانان به این مساله که در اجتماع زیربار زور نروند و سعی کنند همیشه حق خودشان را بگیرند اشاره و ضمن صحبت اظهارداشته که مردم میگویند اگر امام زمان ظهور کند آسیاب آبی از خون راه میاندازد درصورتی که فعلا دستگاه آسیاب برقی از خون راه انداخته است، مشارالیه افزوده داد و فریاد ما فقط در این چهاردیواری تمام نمیشود و به گوش هیچ کس نمیرسد که خداوند خودش درست کند».
به گفته حاج محمود عابدینی یکی از انقلابیون شهر بندرعباس، حجتالاسلام روحانی ۱۰ روز مرحله اول سفر به بندرعباس که قبل از انقلاب بود در منزل ما اسکان داشت.
به گفته وی، آقای روحانی دو مرحله به بندرعباس آمد اولین سفر در سال ۵۵ قبل از انقلاب و مرحله دوم سال ۵۸ بعد از انقلاب بود که به مدت ۳روز که ۲روز از آن را در منزل ما اسکان داشتند و یک روز نیز در طبقه دوم مسجد فاطمیه بودند.
کتابخانههای مساجد شکلدهنده هستههای انقلابی
سندهای ساواک در این کتاب نشان میدهد که فعالیت نیروهای مذهبی ابتدا در قالب تقویت کتابخانههای مسجدها و سپس تقویت فکری جوانان و نوجوانان صورت گرفته است.
این افراد به تدریج از سال ۵۶ با گسترش فعالیت خود در سطح مدرسهها در قالب برگزاری نشست و فعالیتهای مذهبی سیاسی در بخشیدن به اجتماع در منطقه بسیار فعال بودهاند.
یک نمونه عینی این مطلب در گزارشی از سندهای ساواک آمده است که؛«بررسیها نشان میدهد منشا فکری دانشجویان و عناصر منحرف بیشتر گرایشات مذهبی آنان بوده و با مطالعه کتب ممنوعه که جنبههای مذهبی داشته، سازندگیهایی به غلط در آنان به وجود آمده و به نظر میرسد چنانچه تشکیل کتابخانه و کلوپهای دینی در مدارس صورت حقیقت به خود بگیرد تا حدود زیادی این گرایشات در سنین بالاتر و کلاسهای بالاتر تشدید خواهد شد و با توجه به اینکه حجاب در اسلام تصریح گردیده لذا در درجه اول برای دختران استفاده از روسری و چادر و در صورتی که خانواده متعصب داشته باشند، محدودیتهای تحصیلی و برای پسران گذاردن ریش و در نتیجه درگیریهایی را به دنبال خواهند داشت و آخوندبازی که طی سالیان دراز منسوج شده بود...»
مسجدهای استان هرمزگان در کنار محوریتی که در پیشبرد انقلاب پیدا کرده بودند، انقلابیون در مناسبتهای خاص در اعتراض به وقایع و رخدادهای جاری کشور، برگزاری نمازجماعت مساجد را تعطیل و از این راه اوج نارضایتی خود را نشان میدادند.
براساس اطلاعات وگزارشهای ساواک در کتاب "انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک استان هرمزگان" آغاز اعتصابها و اعتراضها نسبت به حکومت پهلوی در استان هرمزگان از اوایل سال ۵۶ گزارش شده است مانند نقش ویژهای که علمای تبعیدی در برگزاری تظاهرات مردمی در برخی شهرهای هرمزگان داشتند.
در نمونهای از این مثال در گزارشهای ساواک چنین روایت شده است: «حدود ساعت ۱۷:۳۰ روز ۳/۹/۵۷ هنگامی که تظاهرات ملی و میهنی مردم "لنگه" رو به پایان بود و تعدادی از خودروها از جلو مسجد غضنفری میگذشتند عدهای در حدود بیست نفر از مخالفین جلو مسجد اجتماع کرده ضمن شعارهای توهینآمیز به مقام شامخ سلطنت شروع به سنگپرانی کرده...»
یا در نمونه دیگری از این گزارشهای ساواک از تظاهرات مربوط به شهربندرعباس آمده است: «مقارن ساعت ۲۲ روز ۱۹/۹/۵۷ پس از خاتمه سخنرانی واعظ ناشناسی در تکیه جهرمیها در شهره بندرعباس افراد شرکتکننده در مجلس از تکیه خارج و ضمن دادن شعارهای مضره و ضد ملی در بعضی از خیابانهای شهر به تظاهرات پرداخته و با دخالت مامورین انتظامی متفرق و ۲۴ نفر از آنها دستگیر شدهاند».
وحدت شیعه و سنی تداومبخش مبارزات انقلابی
وحدت شیعه و سنی در مبارزات انقلابی مردم هرمزگان نمونه بارزی از همگرایی دینی مردم این استان محسوب میشود و به رغم توطئههای رژیم سلطنت پهلوی علمای شیعه وسنی از نزدیک با اندیشههای سیاسی همدیگر آشنا شده و در مسیر انقلاب و آرمانهای امام خمینی(ره) با حفظ وحدت در کنار یکدیگر قرار بگیرند.
نمونه این وحدت و بیداری اسلامی را میتوان در دیدار یکی از نزدیکان آیتالله سید محمد یزدی با علمای اهل سنت که به بندرلنگه تبعید شده بود، دید.
روایت این دیدار در گزارش ساواک آمده است:«در تاریخ ۱۰/۱/۳۷ سیدکاظم مرعشی که معمم میباشد و در منزل شیخ محمد یزدی که به بندرلنگه تبعید گردیده به سر میبرد با عالم اهل سنت تسنن(خالدی) ملاقات و درباره مسائل مذهبی بحث و گفتوگو نموده و سپس با ایشان نمازجماعت خوانده است».
انقلاب اسلامی ایران تحفه الهی است
بهمن ماه یادآور بزرگترین رخداد در ایران معاصر است، زیرا در روزهای منتهی به وقوع پیروزی انقلاب اسلامی حوادثی رخ داد که مهمترین تاریخ کشور را رقم زد.
از این رو ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی روز بازگشت امام خمینی(ره) به کشور تا ۲۲ بهمن ۵۷ که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید به عنوان روزهای به یاد ماندنی در ایران اسلامی به شمار میآید و نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران محسوب میشود.
در تاریخ معاصر ایران، حادثهای به عظمت وقوع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) وجود ندارد و صفحات تاریخ معاصر ایران نیز مملو از سخنرانی های امام و رهبری از اهمیت انقلاب اسلامی است که یادآوری آنها آرمان ها، درسهای زندگی زیادی برای امروز و آینده این کشور دارد.
در جلد ۲۱ کتاب صحیفه امام خمینی(ره)، ایشان پیدایش انقلاب اسلامی ایران را یک تحفه الهی و هدیه غیبی دانسته که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است، یک نسیم روحانی از جانب خدای تبارک و تعالی به این کشور وزیده است یک بارقه الهی به این کشور تابیده است.
انقلاب شکستخوردنی نیست
جایگاه استقلال و آزادی در انقلاب اسلامی در کلام امام راحل در صفحه۵۳۲ در کتاب صحیفه نور ایشان آمده است: «آزادی تنها، سعادت ملت نیست. استقلالِ تنها، سعادت ملت نیست. مادیتِ تنها، سعادت ملت نیست، اینها در پناه معنویات، سعادتند، معنویات، مهم است، بکوشید تا معنویات تحصیل کنید. علمِ تنها فایده ندارد، علم با معنویات علم است. ادب تنها فایده ندارد، ادب با معنویات. معنویات است که تمام سعادت بشر را بیمه میکند».
در بیانات حکیمانه آیتالله خامنهای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز به مناسبت۱۴خرداد ۱۳۸۵ در مراسم هفدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) آمده است: «این انقلاب شکستخوردنی نیست؛ این انقلاب فرود آمدنی نیست؛ این انقلاب از سیر و حرکت خود باز نمیایستد؛ چون جامعهی ما یک جامعهی مؤمن و دینی است و دین و ایمان اسلامی در اعماق دل مردم، از همهی قشرها، نفوذ دارد؛ مردم به معنای حقیقی کلمه به دین معتقدند. بنابراین، آن چیزی که جزو ارزشهای دینی باشد، برای مردم معتبر است و حراست از آن که در قانون آمده است، از نظر مردم یک وظیفه است».