از آغاز نهضت حضرت امام خمینی (ره) تا پایان نیمه اول سال ۵۶ باید به فضای امنیتی حاکم بر استان و نبود انسجام و سازماندهی نیروهای مذهبی و فعالیت های فردی با محوریت مساجد و کتابخانه ها اشاره کرد و از نیمه دوم سال ۵۶ تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ مردم هرمزگان هماهنگ با سایر مردم کشور به انقلاب اسلامی پیوسته و با برگزاری تظاهرات و تقدیم چندین شهید و جانباز، رسالت ملی و دینی خود را به انجام رساندند.
وحدت شیعه و سنی در مبارزات انقلابی مردم هرمزگان نمونه بارزی از همگرایی دینی مردم این استان محسوب میشود و باوجود توطئههای رژیم سلطنت پهلوی علمای شیعه وسنی از نزدیک با اندیشههای سیاسی همدیگر آشنا شده و در مسیر انقلاب و آرمانهای امام خمینی(ره) با حفظ وحدت در کنار یکدیگر قرار بگیرند.
البته انقلاب اسلامی از سالهای ۴۲آغاز شده بود ولی در مقاطعی بدلیل محدودیت و معذوریتها،ادامه آن تا بهمن ۵۷ جریان داشت تا اینکه مردم در ۲۲بهمن ماه آن سال با سختی های فراوان حامیان و هواداران انقلاب برای همیشه رژیم شاه را سرنگون کرده و از وابستگی و تحقیر رهایی پیدا کردند.
در بهمن سال ۹۷ توفیق گفت وگو در قالب میزگرد با هشت تن ازمبارزان آقایان محمد جعفری ،حمید اسلام زاده ، محمد عبدلی زاده ، محمد وحسن رزم ، احمد فرج زاده ، علی دانشمند و مصیب برزگری ازبین هزاران مبارز دوران انقلاب در دفتر ایرنا داشتیم که خاطرات خود را بازگو کردند.
امسال دراین زمینه دوتن از مبارزان دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و بازماندگان آن دوران سخت درگفت وگو با ایرنا ضمن یاد آوری ظلم و جنایت های مزدوران شاه در همه بخش ها و آزار واذیت مردم تا جانبازی و شهادت مردم گفتند که آن رژیم بدلیل فساد ، ظلم ، جنایت و حفظ وابستگی خود به غرب بویژه آمریکا ، نتوانست دربین مردم جایگاه پیدا کند.
مردمی شدن قیام، پیشگامی روحانیت و پیوستن اقشار مختلف به انقلاب از ویژگی های این دوره به شمار می رود ونمونه آن شجاعت وصف ناپذیر مرحوم حجت الاسلام عباسی در دوران قبل از انقلاب قابل توصیف نیست به گونه ای که ایشان بالای منبر رفت و برای نخستین بارسخنانش را با شعار « اعوذ بالله مِن شر شاه» و «بسم رب روح الله» آغاز کرد که تعجب همه را برانگیخت.
مسائل دینی محور نشست های مبارزان انقلاب
براساس اطلاعات وگزارشهای ساواک در کتاب "انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک استان هرمزگان" آغاز اعتصابها و اعتراضها نسبت به حکومت پهلوی در استان هرمزگان از اوایل سال ۵۶ گزارش شده است مانند نقش ویژهای که علمای تبعیدی در برگزاری تظاهرات مردمی در برخی شهرهای هرمزگان داشتند.
یک مبارز انقلابی و رییس پیشین دفترنظارت و بازرسی شورای نگهبان در هرمزگان با اشاره به اینکه مبارزان ضد رژیم پهلوی در این استان از سال ۱۳۴۲ به طور رسمی شروع شد، گفت: محور بیشتر جلسات مبارزان انقلابی کتابهای انقلابی و مسائل دینی بود.
محمد رزم در گفتوگو با ایرنا افزود: از سال ۴۲ که سخنرانی اعتراضی امام خمینی(ره) درمدرسه فیضه قم شروع شد،(براساس ۴ جلد کتاب اسناد ساواک) حرکتهای انقلابی درهرمزگان نیز از همان سالها به رهبری آیتالله انواری آغاز شد.
این مبارز انقلابی در توصیف فعالیتهای انقلابی و روزهای زندان خود و مبارزان انقلابی در هرمزگان اظهارداشت: فعالیتهای انقلابی من نیز از کلاس هفتم زمانی که در دبیرستان ابن سینا مشغول تحصیل بودم و از طریق آشنایی با آقای ابوالقاسم تربت که دوسال از من بزرگتر بود، شروع شد و من را با آقایان حاج علی مظفری و حاج غلامعباس زائری وحاج محمدشریف نحوی معرفی کردند.
وی با بیان اینکه حرکتهای انقلابی در استان هرمزگان با دعوت از روحانیون و علما از قم و تهران عمدتا از مساجد شروع شد، قبل ازورود به دبیرستان و آشنایی با بزرگان و انقلابیون شاخص، اهل انجام فرائض بودم و نمازم را کامل میخواندم و قرآن را هم در مکتبخانه فراگرفته بودم مرحوم پدرم من را به مسجد اصغریه میآورد و کمکم رفت و آمد و حضور در این مسجد و در کلاسهای قرآن و نماز شرکت داشتم.
رزم گفت: در نخستین جلسات دانشآموزی که در منزل حاج آقا زائری برگزار میشد شبهای جمعه با حضور آقایان محمدابراهیم سعادت، محمدصادق وجدانی، حاج محمد جعفری و حاج اسماعیل شاقول در جلسات خصوصی شرکت میکردیم و ماهی یکی دوبارهم به همراه شهید نصیری لاری( دبیر فیزیک من و از شهدای هفت تیر) که بعد ازانقلاب فرماندارسیرجان و نماینده مجلس بود روزهای جمعه را در جلسات عمومی دعای ندبه و قرائت و تفسیر قرآن آیتالله انواری بودیم و با این روش افراد و دانش آموزان دیگری را از طریق جلسات عمومی جذب میکردیم.
این مبارز انقلابی با اشاره به نقش بانوان در حرکتهای انقلابی افزود: پایههای حرکت بانوان از جلسات درس کلاسهای قرآن و عربی آقای متین که در مسجد کوفه برگزار میشد شروع شد و به این شکل نیروهای انقلابی از دل این کلاسها تربیت و سازماندهی میشدند.
کتابهای ممنوعه را خارج از کتابخانه به افراد میدادم
وی بیان داشت: حاجآقای مظفری من را به عنوان مسوول کتابخانه اسلامی در امامزاده شاهمحمدتقی منصوب کرد و کتابهای مرحوم مهدی بازرگان و دکترعلی شریعتی وحکومت اسلامی امام خمینی(ره) که خواندن و مطالعه آنها ممنوع بود، را خارج از کتابخانه به افراد میدادم.
رزم، در توضیح روند مبارزات از سوی انقلابیون و دانشآموزان انقلابی ادامه داد: سالهای ۵۲ چون دستگاه تکثیر نداشتیم اعلامیههای امام خمینی(ره) را به شیوه سنتی با گذاشتن کاربن زیر برگههای اعلامیه به صورت دستی با دستخطهایی غیر از دست خط اصلی خودمان می نوشتیم و آن اوایل هم اعلامیهها را در پاکت نامه میگذاشتیم و به خانههای افراد مشخص میفرستادیم.
وی با بیان اینکه مراسمهای چهلم افراد شاخص و شهدا در کشور بسیار آگاهیدهنده بود و از این طریق مردم نسبت به انقلاب و پیامها و سخنرانیهای امام خمینی(ره) آگاه شده بودند، اظهارداشت: کمکم تا سالهای ۵۶ که با فراگیرشدن حرکتهای انقلابی به ویژه در مراسمهای چهلم شهدای انقلاب در کل کشور فعالیتهای انقلابی ما در بندرعباس نیز علنیتر برگزار میشد، نخستین راهپیمایی سراسری مردم بندرعباس نیز در چهلم شهید مصطفی خمینی(ره) علیه رژیم پهلوی برگزار شد.
شرکت "پچوک" مرکز تکثیر اعلامیهها در بندرعباس
این فعال انقلابی در خصوص نحوه دستگیری و زندانی شدن خود و سایر انقلابیون هرمزگان نیز گفت: شرکت پچوک (شرکت تخلیه باربری) متعلق به شهید حسن ذاکری مهمترین مرکز تکثیر و توزیع اعلامیهها در بندرعباس بود و معمولا توزیع اعلامیهها با دقت انجام میشد که برای افراد مشکلی پیش نیاید.
رزم توضیح داد: براساس اسناد ساواک حکم دستگیری من را سال ۵۲ توسط ثابتی به ساواک هرمزگان اعلام شده بود، اما با این استدلال که منابع آنان لومیرودو سوخت میشود از دستگیری من موقتا صرفنظرکرده بودند.
به گفته وی، دولت ازهاری که روی کار آمد دستور داده بود تمامی نیروهایی که زمینهساز تظاهرات بودند را دستگیر کنند به عنوان مثال براساس خود اسناد ساواک در یک شب ۹۹ هزار نفر درکل کشور دستگیر شدند.
این معلم هرمزگانی افزود: عید قربان سال ۵۷ بزرگان ما تصمیم گرفتند که نماز عید را در مسجد گلهداری اهل سنت برگزار کنند، اما اگر به هر نحوی(امکان برگزاری نماز دراین مسجد نباشد) این نماز در آن جا برگزار نشد، بلندگوها را بردارید و در خیابان فلکه یادبود فرش کنید و نماز بخوانید من هم وانت آقای طالب ذاکری را برداشتیم و بلندگوها و زیلوها که پر از اعلامیههای امام خطاب به مفتیزاده که از علمای اهل سنت بود، ماشین را هم درب مسجد گلهداری گذاشته بودیم و هم به عنوان انتظامات مراقبت میکردم.
رزم ادامه داد: آقای مرحوم سید عبدالرحیم خطیب هم امام جمعه آن روز بود، سرهنگ احمدی که از نیرویهای شهربانی گفت این ماشین کیه؟ گفت کمی ماشین را دورتر ببرید، حفظ امنیت اینجا برعهده ماست منم فریب خوردم و چون گواهینامه نداشتم به حاج کاظم کرمی که بسیار باهم رفیق بودیم گفتم پشت فرمان بنشیند و با هدایت سرهنگ احمدی وانت را از جلو جمعیت برداشتیم، کمی که جلوترپشت کوچه رفتیم یک موتورسوار راهنمائی و رانندگی به اسم افسر صدری پشت سر ما راه افتاد و تا در زندان فلکه شهربانی به قصد زندانی کردن ما را تا در زندان هدایت کردند.
این مبارز انقلابی در بندرعباس ادامه داد: یک پاسبانی به اسم شاهی آنجا بود تا من را دید شناخت چون من تابستانها در مغازه پدرم کار میکردم من را از داخل ماشین بیرون کشید و گفت همون یک نفر کافیه، گفتم نه دوستم را می خواهند بگیرند نگذاشت، من هم از لای در نگاه کردم دیدم بلندگوها و زیلوها را پایین آوردند اسلحه پلاستیکی پشت ماشین بود کرمی را همراه وسایل بردند.
ساواک را تهدید کردم
رزم در بخش دیگری گفت: با زندانی شدن کاظم کرمی تصمیم گرفتم ساواک را تهدید کنم، کنار بیمارستان شریعتی(ثریا سابق) یک کیوسک تلفن بود یک دستمال هم گذاشتم و از روی گوشی گفتم اگر امشب کاظم کرمی را آزاد نکنید شهر بندرعباس را به آتش میکشیم و واقعا هم میخواستیم این کار را عملی کنیم، بنا داشتیم هرجا مشروب فروشی و کاباره و مراکز فساد بود همه را به آتش بکشیم از قبل همه جا را شناسایی کرده بودیم اما با آن تلفن همه جا پراز مامور شده بود.
وی گفت: مهدی عراقیزاده و خلیل قاسمی و چند تا از بچهها وقتی موفق نشدند جایی را آتش بزنند چون وسایل آتشزا هم دستشان بود شب را منزل آقای مظفری که همیشه به روی بچههای انقلابی باز بود، خوابیدند اما همان شب ساواک برنامه داشته که به صورت سراسری افراد را دستگیر کنند ما هم از این برنامه بیاطلاع بودیم به همین دلیل من، آقای حاج حسین نمازی وغلام دارا هم قرار بود یکی از مراکز فساد را آتش بزنیم وقتی دیدیم آتش نشانی و مامورها جمع هستند به خانه برگشیم.
این مبارز انقلابی اضافه کرد: همان شب ماموران که میخواستند آقای مظفری را دستگیر کنند که از شانس همه آن بچههایی هم که در منزل ایشان بودند همه دستگیر شدند و همزمان منزل آقای متین هم یکسری افرادی که هم در منزل ایشان بودند هم دستگیر شدند درواقع همان شب در بقیه شهرها مثل هرمز، میناب، رودان هم بسیاری از انقلابیون مهم و سرشناس دستگیر شدند.
ساواکیها فشنگ داخل قوطی کبرین را ندیدند
رزم گفت: همان شب خانه ما را در زدند نزدیک نماز صبح بود دیدم یک نفرمسلح با یوزی به کمرش بسته بود، کوچه ما هر دوطرف پر از مامور بود داخل شدند و گفتند میخواهیم اتاق ها را بازرسی کنیم، اجازه نمیدادم اتاقی که مادر و خواهرام خوابیده بودند را بازرسی کنند و بعد از مقاومت زیادی بالاخره از پشت در خانواده را صدا زدم چادر پوشیدند و آمدند توی حیاط، مامورها رفتند داخل اتاق همه جا را گشتند.
این مبارزه انقلابی عنوان کرد: یک فشنگی داخل یک قوطی کبریت گذاشته بودم و استرس زیادی داشتم که اگر ببینند حتما اعدام خواهم شد، در همین حین یاد آیه «وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ سَدّا وَمِنْ سَدّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ» افتادم و خواندم و خدا را شکر از کنارش رد شدند و ندیدند.
وی گفت: ماموران ساواک میخواستند من را ببرند گفتم نماز صبح نخواندم گفتند همین جا بخوان گفتم باید وضو بگیرم گفتند با شیرآب وسط حیاط وضو بگیر بیا نماز بخوان بلاخره با همه سختیها وضو گرفتم و جلوی آن همه مامورساواکی یک نماز صبحی خواندم که هنوز تصویر و مزه آن نماز از یادم نرفته و برای خودم ارزشمند بود.
رزم با بیان اینکه همان شب یکسری اعلامیه از یزد رسیده بود و آنها را وسط بلوکها در حیاط خانه گذاشته بودیم خوشبختانه چیزی ندیدند، یادآور شد: در منزل کتابهایی مثل «زنده باد الجزایرجمیله بوپاشا»، «زنده باد آزادی»، «ردی بر نظریه مارکسیسم» و نواری از جلسات قرآن داشتم که همه را برداشتند و خودم را با همان لباس خانگی به زندان بردند.
این مبارزه انقلابی توضیح داد: تا درب نیروی دریایی(تیپ تفنگداران نیروی دریایی فعلی) که رسیدیم، چشمم را بستند گفتم من که میشناسم اینجا کجاست گفتند ما ماموریم و معذور، بعدها فهمیدم حسین فرجزاده هم آنجاست و آنجا باهم رفیق شدیم.
رزم با بیان اینکه داخل هر بازداشتگاهی یک نفر زندانی بود و یکماهی را در اینجا بودیم و اوایل زیاد بازجویی میشدیم، گفت: بعد از آن ما را به زندان ساواک بردند و بعد هم حدود یکماهی در شهربانی زندانی بودیم و بعد هم نزدیک پیروزی انقلاب آزاد شدیم.
وی در خصوص خاطرات خود در زندان ساواک نیز گفت: زمانی که در زدان ساواک بودیم یک اتاق بزرگ به من و یک اتاق هم به حسین فرج زاده دادند و یک روز که ما را به هواخوری برددند در حین ذکر گفتن بودن که شنیدم یکی من را با اسم خودم صدا میزند میچرخیدم که صدا از کجاست دیدم حاج آقای متین آنجاست، گفت اتاق بغلی هم رفیقت کاظم کرمی و اون یکی هم آقای مظفری است.
این فعال انقلابی در خصوص دوستی خود با کاظم کرمی نیز گفت: بسیار رفیق بودیم و من رشته تحصیلیام را به خاطر کاظم کرمی تاز ریاضی به علوم طبیعی تغییر دادم.
رزم از خاطرات خود در تظاهرات سال ۵۷ نیز اضافه کرد: روزعاشورای سال ۵۷ که درزندان ساواک بودیم شاخه تیرآهن پشت درب گذاشته بودند از ترس اینکه تظاهرکنندگان بریزند ساواک و زندانیها را آزاد کنند ماهم توی اتاق خودمان داشتیم برای امام حسین(ع) عزاداری میکردیم و نوحه میخواندیم یا از حضور بچههایی که توی خیابان تظاهرات میکردند از بوی گاز اشک آور میفهمیدیم امروز تظاهرات شده و پاسبانهایی که اهل نماز بودند میآمدند بند ما وضومی گرفتند و نماز میخواندند از آنها از وضعیت انقلاب تااندازهای باخبر میشدیم.
باید قدردان انقلاب و ایثارگریهای انقلابیون باشیم
این مبارز انقلابی در آخرین روز زندان خود نیز گفت: وقتی به همراه (شهید موسی درویشی وکاظم کرمی و حسین فرجزاده) از زندان آزاد شدیم از دیدن صحنههای آتش سوزی داخل شهر تعجب کردیم چون چندماهی که داخل زندان بودیم این حجم از تظاهرات مردم برایمان عجیب بود و از فردای آن روز دوباره رفتیم توی راهپیماییها در تظاهرات همراه مردم شدیم.
رزم با بیان اینکه پیروزی انقلاب نتیجه سالها زحمات، سختیها و زندان رفتنها و تحمل شکنجهها در زندان ساواک بود، اظهارداشت: زمانی که ما زندان بودیم شکنجههای ساواک به شهربانیها منتقل شده بود و با چشم خودم میدیدم که چطوری افراد را کتک میزدند، مخصوصا کسانی را که از داخل تظاهراتها میگرفتند و با زندان میآوردند به طرز بسیار عجیب میزدند و شکنجه میدادند.
این مبارز انقلابی در هرمزگان خاطرنشان کرد: امروز باید قدردان این انقلاب و ایثارگریها باشیم، زیرا مردان و زنان بسیاری در این زندانها بخاطر انقلاب جان خود را از دست دادند، و این انقلاب به راحتی به دست ما نرسیده است.
موفقیتهای امروز محصول تفکر انقلابی است
تاریخ انقلاب اسلامی در استان هرمزگان را باید به دو دروه کلی (از آغاز نهضت حضرت امام راحل تا پایان نیمه اول سال ۱۳۵۶) و دوره دوم( از نیمه دوم سال ۱۳۵۶ تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷) تقسیم کرد.
در این دو دوره از حرکتهای انقلابی، مردم استان هرمزگان نیز دوشادوش سایر مردم کشور به انقلاب اسلامی پیوستند و با برگزاری تظاهرات و دادن چندین شهید و جانباز رسالت ملی و دینی خود را ادا کردند.
از آنجاییکه در راس انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) و نیروهای مذهبی قرار داشتند، لذا ماهیت کلی قیام در استان هرمزگان نیز جنبه مذهبی داشت و یک مبارز انقلابی در هرمزگان، موفقیتهای امروز کشور را محصول تفکر افراد انقلابی دانست که همچنان پای این انقلاب قوی و مقاوم ایستادهاند.
محمود فلاحتی روز به مناسبت چهل و دومین سال پیروزی انقلاب اسلامی در گفت وگو با ایرنا، افزود: تمامی افرادی که بعد از انقلاب مسوولیت گرفتهاند و پای نظام و انقلاب ماندهاند، تربیت شده در جلسات مذهبی و شبنشینیهای انقلابیون هستند.
وی در ادامه به خاطرات دوران قبل از انقلاب پرداخت و درخصوص فعالیتهای منسجم نیروهای انقلابی در هرمزگان، از شهید حقانی به عنوان یکی از مبارزان انقلابی برجسته و اثرگذار یاد کرد که همانند دیگر شاگردان برجسته امام خمینی(ره)، درس مبارزه را از امام آموخت و وجود این افراد بود که مبارزان انقلابی درهرمزگان نیز به صورت هماهنگ حرکتهای اثرگذاری را برای انقلاب انجام دادند.
این مبارز انقلابی درهرمزگان ادامه داد: قبل از انقلاب مردم بندرعباس نیز همزمان با سایر شهرها و استانها در جلسات خانگی و خصوصی در منازل خود و یا حسینیه و مساجد حضور داشتند.
به گفته فلاحتی، شهر بندرعباس چون در آن زمان به دلیل وجود نیروی دریایی، هوایی، شهربانی و ژاندارمری شهرپلیسی بود نوع اعتراضها نسبت به سایر شهرها مشکلتر بود اما یک حسن خاصی که داشت اینکه تعدادی از علما که از قم و تهران به هرمزگان تبعید شده بودند و بیشتر در بندرلنگه بودند، باعث شده بود مردم بیشتر آگاه شده و در صحنههای انقلابی حاضر شوند.
وی از آیتالله لنکرانی، آیتالله یزدی و آیتالله سیدعلی محمد دستغیب از جمله علمای تبعید شده به هرمزگان نام برد و ادامه داد: اینکه میگویم اعتراضها و تظاهرات در بندرعباس با سایر استانها به ویژه قم هماهنگ بود، به دلیل وجود افرادی مثل آقایان مظفری، انواری با شهید حقانی، آقای ری شهری ارتباط نزدیکی داشتنند و اخبار مهم را از آنها دریافت میکردند.
این مبارز انقلابی یادآور شد: به برکت وجود آیتالله انواری و مرحوم مظفری و ارتباطاتی تنگاتنگی که با علمای قم مثل شهید حقانی یا آقای ریشهری داشتیم یا از طریق جلسه ها یا در اردوهایی که برگزار میکردیم برنامههای خود را برای برگزاری تظاهرات و سایر فعالیتهای انقلابی با قم و تهران هماهنگ میکردیم.
وی عنوان کرد: نیروهای نظامی آن زمان مرتب در خیابانها درحال گشتزنی بودند و بعضا بیشتر بچهها را میشناختند به همین دلیل برای برخی کارها تعدادی از دوستان و انقلابیون شهرهای دیگر را پای کار میآوردیم.
مراسمهای چهلم شهدای انقلاب صحنه روشنگری مردم بود
این مبارزه انقلابی اضافه کرد: با وجود اینکه تهدیدهای نیروهای نظامی اطلاعیههای امام خمینی(ره) از پاریس و برگزاری مراسمهای چهلم شهدای انقلاب باعث روشنگری مردم و آمدن در صحنه تظاهرات و راهپیمایی بود.
فلاحتی با بیان اینکه فعالیتهای ضد رژیم شاهنشاهی در بندرعباس در دی ماه ۵۷ به اوج خود رسیده بود، افزود: سخنان امام خمینی(ره) در این زمان بسیار مورد توجه بود .
وی با اشاره به اینکه اعلامیههای امام(ره) ازقم و تهران به بندرعباس ارسال و بعد در اختیار مردم قرار میگرفت، یادآور شد: اعلامیه و نوار کاستهای امام (ره) خطی برای روشنگری و افزایش بصیرت مردم بود.
این مبارز انقلابی در خصوص چگونگی دستگیری خود توسط ساواک بیان داشت: زمانی که دستگیر شدم ۳۰ ساله بودم و چون بیشتر شبها جلسه در منزل آقای مظفری برگزار میشد، خانواده ما به یزد رفته بودند ، منزلمان در اختیار داماد حجتالاسلام سالک که بعد از شش سال از زندان ساواک آزاد شده بود، گذاشتم و خودم شبها در خانه آقای مظفری یا آقای متین بودم.
فلاحتی با بیان اینکه ساواک به طور همزمان و در یک ساعت و یک روز در آبانماه ۵۷ انقلابیون زیادی را دستگیر کرد، توضیح داد: شبی که دستگیر شدم در منزل حجتالاسلام متین(درخیابان شاه حسینی سابق پشت زمین بسکتبال)، درحال خواندن تعقیبات نمازصبح در زدند و یکی از بچهها رفت در را باز کند دیدیم یک تعدادی کرواتی وارد حیاط شده و شروع به گشتن و فحش دادن و ناسزا گفتن کردند.
در زندان قرآن و کتاب برای خواندن نداشتیم
وی اضافه کرد: ماموران ساواکی گوشی تلفن را با پا پرت کردند و انداختند اما هرچه گشتند در منزل چیزی را پیدا نکردند اما درهمین حین در زدند و یکی از همراهای ساواکیها در را باز کرد دیدیم طلبه جوانی است که با لباس شخصی با یک بسته اعلامیه در دستش به داخل حیاط منزل کشیده شد.
این مبارز انقلابی ادامه داد: ماموران با ناسزا گفتن و خوشحال از داشتن مدرک جرم یکی چشمهایمان را بستند و همه را عقب ماشین انداختند و بردند و بعد از نصف روزی که گذشت تازه متوجه شدیم در تیپ تفنگداران هستیم.
فلاحتی گفت: فردای آن روز ما را به زندان جدید ساواک بردند آنجا بود که از ما چندتا عکس گرفتند و بعد به ستاد نیروی دریایی انتقال دادند، آنجا بود که مهدی عراقیزاده و خلیل قاسمی از دوران مبارزان انقلاب را هم دیدیم.
وی در خصوص برنامههایی که در زندان داشتند نیز گفت: ما نمیتوانستیم داخل زندان فعالیتی داشته باشیم و حتی قرآن و کتاب هم برای خواندن نداشتیم و ملاقات هم ممنوع بود.
محافل خاطرهگویی انقلابیون در مساجد پررنگتر شود
فلاحتی گفت: روزی که من را بردند در یک بازداشتگاه داخل ساواک با عبداللهزاده از مبارزان دوران انقلاب باهم بودیم، رییس زندان بنا کرد به نصیحت کردن و بعد هم دوتا برگه دادند که امضا کنیم عبداللهزاده، برگه را که خواند یکدفعه گفت من اگر قانون اساسی را قبول داشتیم که اینجا نبودم و امضا نکرد من هم به تبعیت از او امضا نکردم، رییس زندان هم به زندانبان فحش داد که چرا اینها را باهم آوردی و با اینکه برگهها را امضا نکردیم اما آزاد شدیم اما آقای متین هنوز در زندان بود درواقع آخرین نفری بود که آزاد شد.
این مبارز انقلابی با اشاره به سپری شدن ۴۲ سال از انقلاب اسلامی، اظهارداشت: یک ضعفی که بعد ازانقلاب وجود دارد اینکه جلسات روشنگری و خاطرهگویی انقلابیون در مساجد کمرنک شده درحالی محافل خاطرهگویی برای جوانان و دانشجویان در مساجد باید پررنگتر شود.
وی در پایان خواستار بازگشت به همان شعارها، ایدهها، اخلاقیات، باورها و آرمانهای مبارزات انقلابی شد و یادآورشد: جوانان باید قدر داشتههای امروز خود را بدانند و نسبت به دستاوردهای انقلاب اسلامی مطالعه داشته باشند.
نظر شما