تهران- ایرنا- ایالات متحده در تابستان ۹۸ در حالی سیاست تشدید فشار حداکثری علیه ایران را با اعلام ایجاد ائتلاف نظامی بین‌المللی برای حضور در خلیج فارس و تنگه هرمز وارد عرصه جدیدی کرد که عدم همراهی نزدیک‌ترین کشورها به ایالات متحده، بار دیگر ثابت کرد که اجماع‌سازی علیه ایران سیاستی شکست خورده است.

سال ۹۸، سال پرتنشی در مناسبات ایران و آمریکا بود. هدف قرار گرفتن پهپاد گلوبال هاوک آمریکایی از سوی نیروهای مسلح ایران، مورد هدف قرار گرفتن کشتی‌ها در آب‌های خلیج فارس و اتهام‌زنی‌های پی در پی آمریکا، تشدید فشارها علیه ایران، افزایش تحریم‌ها به گونه‌ای که محمدجواد ظریف به عنوان نخستین وزیر امور خارجه در لیست تحریم‌های ایالات متحده قرار گرفت، اصرار دونالد ترامپ برای دیدار با حسن روحانی و سخنرانی ضد ایرانی او در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد از سوی دیگر و... نمونه‌ای از ده‌ها رخداد اتفاق افتاده در مناسبات پر از فراز و نشیب تهران و واشنگتن بود که حتی گرمای بی‌سابقه تابستان سال قبل نتوانست یخ روابط دو کشور را آب کند.

آمریکای شکست خورده در ایجاد اجماع جهانی علیه ایران برای خروج از توافق هسته‌ای و تشدید فشارها علیه تهران، در تابستان به اجماع دیگری می‌اندیشید تا از رهگذر آن، بتواند دستاویز جدیدی برای تحت قشار قرار دادن ایران قرار بگیرد. دو حمله به کشتی‌های حامل نفت در آب‌های خلیج فارس و تنگه هرمز از یکسو و ساقط شدن پهباد متجاوز آمریکایی توسط نیروهای مسلح ایران، آمریکا را به این فکر انداخت که برخلاف شعار «اول آمریکا» به فکر حضور بیشتر در خلیج فارس باشد.

پایان کار ژنرال جوزف دانفورد به عنوان رئیس ستاد کل ارتش آمریکا و حضور ژنرال مارک مایلی بی‌تجربه در این مقام، ترامپ را به این فکر انداخت تا با بهانه قرار دادن حملات به کشتی‌ها، تنور اتهام‌زنی‌ها علیه تهران را به ادعای اقدامات بی‌ثبات‌ساز ایران در خیلج فارس بار دیگر گرم کند و با ایجاد یک ائتلاف جهانی به بهانه حفاظت از کشتی‌ها در خلیج فارس و دریای عمان و همچنین تنگه هرمز و تنگه باب‌المندب، بهانه‌ای برای حضور در منطقه بیابد و در این چارچوب، فشارهایش را علیه ایران فزونی بخشد.

آمریکا چه زمانی به فکر ائتلاف‌سازی افتاد؟

تنش‌ها در خاورمیانه و منطقه خلیج فارس با خروج ایالات متحده از توافق هسته‌ای به افزایش گرفت. اعمال مجدد تحریم‌ها، افزایش شدت و دامنه تحریم‌ها، تلاش فراگیر برای وادار ساختن کشورها برای گردن نهادن در برابر تحریم‌های آمریکا، افزایش مداخلات نیروهایی آمریکا در منطقه غرب آسیا، تجهیز و پشتیبانی گروه‌های تروریستی و اپوزیسیون ضد نظام در جهت افزایش درگیری‌ها با ایران، تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و در ادامه تحریم رهبر انقلاب و وزیر امور خارجه موجب شد تا منطقه غرب آسیا روزهای حساس و پر تحولی را سپری کند. در این میان انگلیسی‌ها هم  همانطور که انتظار می‌رفت به کمک آمریکایی‌ها شتافتد و با توقیف نفتکش حامل نفت ایران در تنگه جبل الطارق و افزایش رفتارهای خطرناک‌شان در خلیج فارس که بر خلاف قوانین بین‌المللی دریانوردی و حتی اصول اولیه کشتیرانی، به آتش تنش‌ها در منطقه بنزین ریختند

با این حال، افزایش مجادلات دیپلماتیک تهران و واشنگتن، افشاگری محمدجواد ظریف از نقش «تیم بی» در عرصه سیاست خارجی ایالات متحده و در نهایت، سرنگونی پهپاد جاسوسی گلوبال هاوک مقام‌های ایالات متحده را به صرافت انداخت تا به بهانه ایجاد امنیت برای کشتی‌های عبوری از خلیج فارس و تنگه هرمز، مجددا نقش خودخوانده «پلیس بین‌الملل» را ایفا کنند و ائتلافی بین‌المللی را ایجاد و رهبری آن را عهده‌دار شوند.

توقیف کشتی انگلیسی توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب به درخواست سازمان بنادر و کشتیرانی استان هرمزگان در خلیج فارس و افزایش اختلافات میان تهران و لندن درباره نفتکش‌های توقیف شده هر دو طرف، موجب شد تا آمریکایی‌ها از آب گل‌آلود موجود بخواهند ماهی خود را شکار کرده و کشورها را با خود همراه کند. در این چارچوب، روسای سابق و جدید ستاد مشترک ارتش آمریکا مدعی شدند کشورشان در قالب تلاشی چندملیتی می‌خواهد عملیات شناسایی و امنیتی در آبراه‌های حساس خلیج فارس را افزایش دهد تا از آزادی کشتیرانی اطمینان حاصل کند.

اگرچه هم‌زمانی این بیانیه باعث شده تلاش برای تشکیل این ائتلاف، اقدامی تلافی‌جویانه به توقیف نفتکش بریتانیایی ارزیابی شود، اما به نظر می‌رسد که زمینه‌های این تصمیم‌گیری با افزایش تنش میان ایران و امریکا از قبل فراهم شده بود.

وقتی آمریکا از کشورها «نه» شنید

در حالی که مقامات آمریکایی از ایجاد یک گسترده بین‌المللی سخن می‌گفتند و بنا بر اظهارات مایک پمپئو، وزیر امور خارجه امریکا «از بیش از ۶۰ کشور» خواسته‌ شد تا در حفظ امنیت و بازدارندگی در تنگه هرمز همکاری کنند، فقط سه کشور انگیس، استرالیا و عربستان سعودی به خواست ایالات متحده پاسخ مثبت دادند و هیچ کشور دیگری برای حضور در این ائتلاف تمایلی از خود نشان نداد. آمریکا در حالی تمام تلاش خود را انجام داد که حتی نزدیک‌ترین کشورها به آمریکا حاضر نشدند هزینه ماجراجویی‌های این کشور در عرصه بین‌المللی بالاخص ایران را بپردازند.

اتحادیه اروپا، ناتو، فرانسه، آلمان، اسپانیا، کره‌ جنوبی و ژاپن از جمله سازمان‌ها و کشورهایی بودند که از همان ابتدا به درخواست آمریکا برای عضویت در ائتلاف آمریکایی پاسخ منفی دادند و گفتند اگرچه برنامه‌هایی برای حضور در منطقه برای حفاظت از کشتی‌هایشان دارند اما معتقدند که هرگونه ائتلاف و عملیات نظامی در خلیج فارس احتمال آغاز بالقوه درگیری با ایران را افزایش خواهد داد. در این چارچوب، آنها علاقه‌مندند موضوعات با ایران را از طریق دیپلماسی و گفت‌وگو پیش ببرند.

با این حال، آنچه بیش از پیش خود را نشان داد، بی‌علاقگی و سکوت کشورهای عربی خلیج فارس برای پیوستن به طرح آمریکا بود. این سکوت و بی‌علاقگی در حالی بود که این کشورها تا چند ماه پیش،هر وقت آمریکا مسئله‌ای را مطرح می‌کرد، ذوق‌زده از ده‌ها تریبون همراهی و موافقت خود را با موضوع مطرح شده از سوی آمریکایی‌ها بیان می‌کردند تا نشان دهند که در همراهی با ایالات متحده در صف نخست قرار دارند تا مبادا، واشنگتن فقط برای یک دقیقه، چتر حمایتی خود از آنها را متوقف سازد.

روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا و مستقر شدن وی در کاخ سفید نیز موجب شد تا حکام برخی از این کشورها گمان کنند که اینک زمان آن فرارسیده است که با دادن رشوه‌های مبتنی بر خریدهای هنگفت تسلیحات و سرمایه‌گذاری گسترده در ایالات متحده، می‌توانند آرزوهای قلبی خود را برآورده ساخته و آمریکا را به عرصه رویارویی با ایران بکشانند. در این چارچوب، آنها در این مدت به تشدید سیاست بحران و افزایش تنش در خاورمیانه پرداختند تا از این طریق، صحنه درگیری میان ایران و آمریکا را ایجاد شود. در این چارچوب، دو تن از حکام این کشورها به همراه بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم اسرائیل و جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ، «گروه بی» را تشکیل دادند تا از طریق این گروه شرارت، سمت و سوی سیاست خارجی آمریکا جهت‌دهی کنند.

ترامپ نیز از این فرصت کمال استفاده را کرد و تا می‌توانست به آنها سلاح، خدمات مستشاری و کالاهای لوکس غیرضروری فروخت و میلیاردها دلار را به جیب صنایع و مجتمع‌های نظامی واریز کرد تا از این طریق، پول حاصل از خرید نفت بار دیگر به جیب سرمایه‌گذاران بازگردد. او هرچه خواست درباره رهبران این کشورها گفت، انواع و اقسام توهین‌ها را به آنها کرد و قراردادهای یک‌طرفه و سنگینی را به آنها تحمیل کرد.

اما در روزهایی که آمریکا می‌خواست ائتلاف نظامی را علیه ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز ایجاد کند، کشورهای عربی خلیج فارس سیاست سکوت را در پیش گرفتند و تنها عربستان سعودی در یک رودربایستی تاریخی و پس از حملات رخ داده به تاسیسات نفتی آمریکا بالاجبار به ائتلاف آمریکایی پیوست. عدم همراهی آشکار کشورهای عربی، تردیدهایی جدی در مورد نوع رویکرد این کشورها به آمریکا ایجاد کرده است. سکوت و انفعال آمریکا پس از مورد هدف قرار گرفتن پهپاد جاسوسی این کشور از یک‌سو و تشکر ترامپ از ایران بابت هدف قرار ندادن هواپیمایی حامل سربازان آمریکایی از سوی دیگر، پاسخ ایران در ترور سردار سپهبد قاسم سلیمانی و مورد هدف قرار دادن پایگاه‌ عین الاسد آمریکا در عراق – که برای نخستین بار بود که پایگاه‌های آمریکا در خارج از مرزهای این کشور پس جنگ جهانی مورد حمله از سوی یک کشور قرار می‌گرفت - به آنها ثابت کرد که آمریکا شریک قابل اعتمادی برای آنها نیست.

در واقع، توان دفاعی ایران که هم بومی است و هم تحت سخت‌ترین شرایط و فشارها و تحریم‌های بین‌المللی به وجود آمده است، به آنها نشان داد آن‌چنان که برایان هوک، مسئول میز ایران در وزارت امور خارجه آمریکا می‌گوید، موشک‌های ایران فتوشاپ نیستند بلکه می‌تواند نه تنها بهترین و گران‌ترین پهپاد آمریکا را هم مورد هدف قرار دهد بلکه با نشانه گرفتن پایگاه‌های آمریکا خسارات مالی و جانی زیادی به دولت آمریکا وارد کند.

در این چارچوب، برخی نشانه‌ها حاکی از برخی تجدیدنظرها در سیاست‌های این کشورها نسبت به ایران است و نشانگر آن است که آنها به خام بودن خیال خود در مورد همراه کردن آمریکا علیه ایران پی برده‌اند و متوجه شده‌اند بروز هر نوع درگیری ولو محدود و کوتاه‌مدت نتیجه‌ای جز ویرانی آنها به همراه نخواهد داشت.